بیانی از مصطفی ملکیان؛ راز تعالی معنوی اباذر از زبان خودش

مصطفی ملکیان معتقد است که دفعی بودن انقلاب روحی، هم در فلسفه و هم در تجربه کردن، قابل توجیه نیست؛ بنابراین، تعالی معنوی امری تدریجی است و توصیه‌های نهج‌البلاغه در این مسیر به ما کمک می‌کند.

مصطفی ملکیان در کتاب «رویکرد وجودی (اگزیستانسیالیستی) به نهج‌البلاغه» به بررسی تأثیر عمل به آموزه‌های نهج‌البلاغه در تعالی معنوی افراد پرداخته است. متن بخشی از این کتاب دراین‌باره از نظر می‌گذرد؛
«یکی از نقص‌های ادبیات عرفانی و مذهبی ما این است که همیشه یک وضع بسیار مطلوب و دل‌انگیزی برای ما تصویر می‌کنند، اما نمی‌گویند شما چگونه می‌توانید به این وضع برسید. سعدی می‌گفت: عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست. خب، پرسش این است که چه باید کرد تا به این حالت رسید؟ چگونه می‌توان به همه عالم مهر ورزید؟ این را دیگر نمی‌گویند و این باعث می‌شود که ما در حرمان و یأس می‌مانیم.
این نقص زمانی رفع می‌شود که ما برای متون عرفانی خود یک «رفتارشناسی عرفانی» و «روانشناسی عرفانی» هم بنویسیم، تا ارائه طریق کرده باشیم. نتیجه اندرز، نشان دادن مراحل و درجات طی طریق است، اما بدون روانشناسی و رفتارشناسی عرفانی، فقط شعف و شوق و شور ایجاد می‌شود، اما نتیجه‌ای ندارد، چون در حقیقت پای ما بسته است.
مطلب دوم این است که تصور ما بر این است که برای معنوی شدن، باید برای انسان انقلابی رخ دهد و این امر دفعتاً صورت گیرد. ما منتظریم اتفاقی بیافتد، خوابی ببینیم و… بعد آن انقلاب معنوی در ما رخ دهد! جز انسان‌های بسیار بسیار نادر از این راه نتوانسته‌اند بروند که آن‌هم به توضیح احتیاج دارد.
پس این امور همه‌وقت «تدریجی‌الوصول» است. دفعی بودن انقلاب روحی، هم در فلسفه و هم در تجربه کردن، قابل توجیه نیست. از این نظر، بیان داستان‌هایی مثل داستان فضیل بن عیاض که در تاریخ به‌ندرت مثل او را داریم، برای مردم بدآموزی دارد. چرا؟ چون آن‌وقت ما هم می‌گوییم ما که از فضیل بدتر نیستیم، پس ما هم منتظر آن لحظه می‌مانیم و معمولاً آن لحظه رخ نمی‌دهد. هیچ‌وقت به خود نگویید که من «از فردا انسان خوبی می‌شوم» که اگر این‌طور بگویید هیچ‌وقت خوب نمی‌شوید؛ بلکه بگویید «من فردا باید انسان خوب‌تری شوم». آنکه روزی ۵۰ نخ سیگار می‌کشد، نباید بگوید از فردا لب به سیگار نخواهم زد، باید بگوید فردا ۴۹ نخ سیگار می‌کشم. این رمز موفقیت اوست.
به همین جهت که بعضی دنبال انقلاب دفعی هستند، توصیه‌های نهج‌البلاغه به نظرشان پیش‌پاافتاده می‌آید؛ اما همین لطائف و ظرائف است که ما را به متقین می‌رساند. ببینید، ابوذر در مورد ابوذر شدنش می‌گوید که من به اموال فقرا تجاوز نمی‌کردم، دروغ هم نمی‌گفتم، تنهایی را هم دوست می‌داشتم. همین نکات ریز است که منشأ انقلاب‌های بزرگ روحی است.»

منبع خبرگزاری ایکنا
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.