ابراهیمیسم؛ دینی که از دیپلماسی زاییده شد

سعید دهقانی: درباره ایده ابراهیمیسم، دین جدید ابراهیمی و فهم بهتر رابطه دینِ نوظهور و مناسبات سیاسی با روح الامین سعیدی، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه امام صادق و «آرش آبائی» پژوهشگر دین و فلسفه به گفت‌وگو پرداختیم. 

 «دین جدید ابراهیمی» پروژه‌ای است که از مدتی پیش میان تنی چند از رهبران جوامع مسیحی، مسلمان و یهودی جرقه خورد. آنگونه که ادعا شده هدف پروژه این است: «تمرکز بر گوهر ادیان و نادیده گرفتن هر چیزی که باعث درگیری و جنگ بین مردم می شود.»

پذیرش ایده برقراری صلح میان مردم و دولت‌ها بدون توجه به تفاوت‌ها برای بسیاری دشوار بود. همین باعث شد تا هیاهویی میان اندیشمندان جهان عرب شکل بگیرد.

این جنجال‌ها پس از عادی سازی روابط میان امارات، بحرین و اسرائیل در سپتامبر 2021 آغاز شد. در همان ‌زمان دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق ایالات متحده از توافق موسوم به توافقنامه ابراهیم حمایت کرد. در حقیقت می‌توان گفت که قرارداد ابراهیم، سنگ‌بنایی برای آفرینش ایده این دین جدید بود؛ دینی که به زعم بسیاری ابزارِ استعمار و استثمار خواهد بود. اما آیا این ایده تا چه میزان موفق خواهد شد؟

برای یافتن پاسخ این پرسش نظرات تنی چند از اندیشمندان و روحانیان ادیان ابراهیمی را درباره این موضوع بررسی کرده‌ایم. سپس برای فهم بهتر نسبت میان این دینِ نوظهور و مناسبات سیاسی با «روح الامین سعیدی»، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه امام صادق و «آرش آبائی» پژوهشگر دین و فلسفه به گفت‌وگو نشستیم.

ابراهیمیسم و دیپلماسی معنوی[1]

از همان آغاز، شیخ الازهر «احمد الطیب» این ایده‌ را خیالی موهوم خواند. او در دهمین سالگرد جشن سرای خانواده مصر (Egyptian family house) بیان کرده بود: «مشخص نیست این پروژه در راستای همکاری مؤمنان مذاهب مختلف بر سر ارزش‌های مشترک و اصیل انسانی‌شان خواهد بود یا قرار است دینی جدید بی‌رنگ و بی‌روح برساخته شود.»

وی همچنین گفت: «به نظر می‌رسد این ایده، فراخوانی برای گرد هم آمدن انسانها و از بین بردن ریشه‌های اختلاف و درگیری است، اما در واقع فراخوانی برای محدود کردن آزادی عقیده و انتخاب است.»

اگرچه احمد الطیب به جایگاه سیاسی این دینِ جدید اشاره نکرد، اما دیگر روحانیان مصر اغراض سیاسی این پروژه را هدف گرفتند. «نیامین المحرقی»، روحانی قبطی مصر در این باره گفت: « آنچه دین ابراهیمی خوانده می‌شود در پوششی فریبکارانه برای استثمار دین است». برهم‌نهی رأی روحانیونِ ادیان و مذاهب گوناگون نشان‌دهنده تعهد جوامع دین‌دار به سنت دینیِ خود است. بعید است که مسلمانان، مسیحیان و یهودیان بتوانند بدون اتصال به ریشه‌های سنت دینی و اعتقادی خود دست به بازسازی یک دین جدید بزنند. نه تنها می‌شود که توده‌های مردم اهتمام چندانی به این دین نوظهور نخواهند داشت بلکه شماری از نخبگان علوم انسانی نیز این ایده را برنتافته‌اند.

 

«هبه جمال الدین محمد العزب» در کتاب دیپلماسی معنوی و فرزندان ابراهیم- طرح استعماری برای قرن جدید می‌نویسد: «… طی سالیان گذشته، یکی از جدی‌ترین چالش‌های فکری و فرهنگی رواجِ عبارت‌هایی مانند «جوامع ابراهیمی»، «دیپلماسی بین الادیانی[2]» و «صلح جهانی ادیان» در سیاست بین‌الملل و ادبیات برخی از مراکز مطالعاتی و دانشگاه‌های آمریکا و اسرائیل بوده است. اگرچه این ایده‌ها در ظاهر صلح‌طلبانه به نظر می‌رسد اما محتوای آنها تاریک و گمراه کننده است؛ زیرا از آنها در خدمت سیاست خارجی آمریکا و پروژه صهیونیسم در منطقه استفاده می‌شود.»

آیا دین، امری ساختنی است؟

آرش آبائی، اندیشمند یهودی ایرانی معتقد است: «اگر اشتراک دینی (یا دین مشترک) به این سهولت و فوریت با ذکر چند جمله­ی کلی در محافل سیاسی امکان پذیر بود، پیش از آن و چندین سده قبل، باید فصل مشترکی در درون هر یک از ادیان ابراهیمی ایجاد می­شد تا فرقه­ها و مذاهب گوناگون درون­دینی با هم به مصالحه رسیده و از تکفیر یا منازعه با یکدیگر دست بکشند.»

این پژوهشگر دین و فلسفه در گفت‌وگوی اختصاصی با دین‌آنلاین بیان کرد: «صلح میان ادیان و همزیستی بین ­دینی، مفهومی بسیار ارزشمند است که تاریخ ادیان نیز امکان آن را بطور تجربی در سرزمین­های مختلف و در مقاطع تاریخی نشان داده و هم­اکنون نیز این همزیستی در بسیاری از نقاط جهان و نیز ایران برقرار است. اما دین مشترک، امری کاملا متفاوت و تقریبا ناممکن است.»

آبائی سطح عمیق‌تری از این چالش را واکاوی می‌کند و با اشاره‌ای ویژه به یهودیت می‌گوید: «در هر زنجیره یا گروهی، وجه مشترک موکول به تحمل ضعیف­ترین حلقه یا سخت­گیرترین عضو گروه خواهد بود؛ مثلا در یک جمع دوستانه که شامل افراد عادی و افراد گیاهخوار است، غذای مشترک آنها قطعا غذای گیاهی خواهد بود که مورد قبول همگان و البته باب میل گروه محدودتر یعنی گیاهخواران است.

به عقیده آبائی در یک دین به اصطلاح مشترک نیز، آیین اجرایی، محدود به سختگیرترین دین از ادیان سه گانه خواهد بود؛ که در برخی موارد یهود سختگیری بیشتر دارد مانند حلال و حرام خوراکی­‌ها یا قداست شنبه، و در برخی موارد اسلام سختگیرتر است مانند رعایت حجاب و روزه. در عمل، مسیحیت به دلیل فقدان شریعت، نقشی در محدودیت­‌های دین جدید نداشته و با توجه به شریعت مفصل­تر و سختگیرانه­تر یهود، آیین اجرایی دین جدید به لحاظ محدودیت­ها، بیشتر به سمت یهودیت متمایل خواهد بود. حال آیا می­توان تصور کرد که اکثریت پیروان این دین جدید، تن به محدودیت­های وسیع دین دیگر و به­خصوص یهودیت بدهند؟»

او در همین باره ادامه داد: «بسیاری از آیین­‌های دینی، تنها در حد نام و کلیات به عنوان عنصر مشترک ادیان شناخته می­شود، اما در هدف و جزئیات، این اشتراک لزوما برقرار نخواهد بود. مثلا هر سه دین (مسیحیت کمتر) به روزه التزام دارند. اما مفهوم و فلسفه­ی روزه در یهود و اسلام متفاوت است. حتی در یهود هم روزه یک دلیل و قصد واحد ندارد، برخی روزه­ها مربوط به توبه و برخی دیگر مربوط به سوگواری هستند و انواع دیگری نیز به دلایل متفاوت واجب یا مستحب است. آیین نماز، احکام خوراک­ها، حجاب، محارم و غیره نیز تنها در اسم مورد اشتراک ادیان است اما در عمل و جزئیات احکام با دین دیگر متفاوت بوده و چه بسا متنافر باشد. مثلا شراب در اسلام بطور مطلق حرام است اما در آیین­های دینی مسیحیت و یهود بطور متفاوت مورد استفاده قرار دارد. لذا به سختی بتوان اشتراک عملی در آیین اجرایی سه دین در حد مورد قبول همه پیروان آن یافت.»

 

سیاست در خدمت دین

روح‌الامین سعیدی، استاد مطالعات بین‌الملل دانشگاه امام صادق بر این باور است که «دین می‌تواند زیربنای یک نظام سیاسی استوار باشد اما این رابطه نمی‌تواند برعکس باشد؛ به این معناکه سیاست لزوما به ساخته شدن یک دین تازه و کارآمد برای جوامع بشری منتهی نمی‌شود».

 

او در گفت‌وگو با دین‌آنلاین بیان کرد: «بنا به باور دین‌داران-به ویژه پیروان ادیان و مذاهب سامی- دین أمری فرابشری است که شیوه حکمرانی را نیز شامل می‌شود؛ حتی می‌تواند تعیین کننده سیاست خارجی در دنیای دولت-ملت‌ها باشد. این نگاه جامعه دین‌داران به سیاست است. پس نمی‌توان انتظار داشت معکوس این معادله را به خوردِ جوامعی داد که خود را وام‌دار یکی از سنت‌های اسلامی، مسیحی و یهودی می‌دانند.»

دکتر سعیدی در پاسخ به این پرسش که آیا فرهنگ‌سازی می‌تواند در آینده این پروژه سیاسی نقش‌آفرین باشد گفت: «به نظر نمی‌آید چنین باشد. من با تأثیرپذیری از اندیشه‌های آنتونیو گرامشی معتقدم که دین نمی‌تواند به عنوان یک نهاد زیربنایی ساخته در نتیجه جایگاه روبنا را دارد. در جوامع مدرن، دولت‌ها از همین مؤلفه‌های روبنایی استفاده می‌کنند تا به خواست‌های سیاسی خود برسند. طوفانِ هژمونیِ آمریکا به گونه‌ای بر ادیان و مذاهب خاورمیانه وزیدن گرفته بود که زنگ خطر را برای بسیاری از روحانیون به صدا درآورده بود. به این ترتیب می‌بایست طرحی نو ساخته می‌شد تا از یک سو هژمونی سرمایه‌سالاری در خاورمیانه باقی بماند و از دیگر سو جوامع دینی برای بیرون راندن عمو سام دست به کار نشوند.»

برآیند دیدگاه‌های بسیاری از دین‌داران درباره این پدیده نوظهور دلالت بر شکست احتمالی این پروژه دارد؛ اگرچه نمی‌توان از آینده خبر داد اما می‌شود منتظر ماند و دید که آیا حکمرانان می‌توانند پیامبران عصر پست مدرن باشند یا نه.

 

پانوشت: 

1- بخش «دیپلماسی معنوی» در این گزارش برگردان فارسی مقاله‌ای از «یوسف شرقاوی» با عنوان «دین جدید ابراهیمی: دین در خدمت سیاست» بوده است. این مقاله در تارنمایی به آدرس این منتشر شده است: www.fanack.com

 2- این اصطلاح تلاشی بوده برای ساختن معادلی مناسب برای spiritual diplomacy. تلاش‌هایم برای یافتن معادل دیگری برای این اصطلاح در علوم سیاسی ناکام ماند. همین شد که ناچار به استفاده از تعبیر «دیپلماسی بین الادیانی» در این گزارش شدم. البته یکی از مهمترین معادل‌های  spiritual واژه معنوی یا عرفانی است. اما با توجه به سیاق این مفهوم در فرهنگ سیاسی باید صفتی را معادل آن نهاد که اشاره به اشتراک بُعد معنوی ادیان گوناگون داشته باشد.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.