ارگان نوگرایان؛ به مناسبت دهمین سال تأسیس دین‌آنلاین

حسین انتظامی: دهمین سالگرد انتشار دین‌آنلاین را به بانیان و دست‌اندرکاران آن به‌ویژه به برادر خوبم دکتر سجادی‌نژاد تبریک می‌گویم. استمرار در انتشار یک رسانه، کاری است پر مرارت که جای قدردانی و خدا قوت دارد. این گرامی‌نامه که در هیأت تریبون نو اندیشان و نوگرایان اندیشه دینی، طلوع و تاثیری امیدآفرین داشت مدتی است کم فروغ‌تر شده است. دلایل آن را می‌توان حدس زد. امیدوارم به نشاط و پرکاری اولیه باز گردد.

رسانه‌هایی که یک موضوع را وجهه همت خود قرار می‌دهند -که اصطلاحا به آنها رسانه تخصصی گفته می‌شود- در عمومی‌سازی مباحث تخصصی و نتیجتا بالا بردن سطح سواد عمومی، نقشی اثبات شده و غیرقابل انکار دارند. هر چند بعضی متفکران نظیر وبر، فوکو، دریدا، هابرماس و بوردیو، ساختارهای تقلیل‌دهنده اندیشه را سبب بن‌بست فکری بشمارند و روزنامه‌نگاری اندیشه را عامل رواج تفکر فست‌فودی و فاقد ارزش غذایی بدانند.

صرف نظر از انبوه مجلات علمی، ترویجی، پژوهشی موجود در حوزه دین و شاخه‌های متعدد و متنوع آن، دین‌آنلاین در زمره چند رسانه عمومی است که از قضا کارکرد و اثربخشی آنها از منشورات پژوهشی می‌تواند بیشتر باشد چرا که نقش واسط و ترجمه همان آثار را نیز دارند.

در ماه‌های پایانی مسئولیتم در معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد (1396) جلسات مشورتی برای رسانه‌های حوزه دین و یکی دو حوزه دیگر تشکیل شد. باور ما این بود -و است-  که سیاستگذار موظف است در کنار سیاستگذاری‌های عام، چاره‌اندیشی‌هایی هم برای رسانه‌های خاص داشته باشد و برای آنها بسته‌های حمایتی، تعریف و تعبیه کند تا در کشاکش روزمره‌ها و جریان خشن، ناکارآمد و نابود نشوند، یعنی نوعی تبعیضات مثبت روا دارد. مثلا رسانه‌های استان‌ها یا شهرهای کم‌برخوردار، رسانه‌هایی با مدیریت زنان، رسانه‌هایی که اولویت‌های نظام برنامه‌ریزی کشور را دنبال می‌کنند، و یا رسانه‌هایی با موضوعات خاص (از جمله دین)

در آن جلسات، که با حضور مدیران و سردبیران رسانه‌های دینی تشکیل می‌شد پس از آسیب‌شناسی، سلسله اقدامات کوتاه‌مدت و میان‌مدت فهرست شد. اگرچه بعضی از آنها عملیاتی شد اما اجل مهلت نداد و این فقره هم به فهرست بلندبالای اقدامات ابتر در مدیریت کشور پیوست که هر سیاست و برنامه، متاسفانه تابعی از ذوق مدیر است که با رفتن او، متوقف می‌شود. امیدوارم این کار مجددا راه بیفتد.

 

طی سه چهار دهه گذشته جریان نوزایی و پویایی در حوزه‌های علمیه، شکل گرفته است. بخشی از این جریان، ناشی از ترویج نگاه پرسش‌گری و میان‌رشته‌ای یا حضور طلاب فاضل در دانشگاه‌ها و به کارگیری متدولوژی دانشگاهی در تتبعات حوزوی بوده است، اما چند سوال به قوت خود باقی است:

1. چرا هنوز فقه بر سایر علوم دینی، سیطره دارد؟ بدان معنا که در حکمرانی ایران، نه به حوزه‌های دیگر میدان داده است و نه حتی حاضر به پذیرش ایده بین رشته‌ای شده است.

2. چرا با وجود ظهور نسل طلاب فاضل که بعدها در کسوت مدرسانی نوگرا ظاهر شدند اما فقه حکومتی ما تغییری آشکار نسبت به فقه دهه‌های گذشته نداشته است؟

3. با وجود انبوه دانشگاه‌ها، دانشکده‌ها، مراکز علمی و پژوهشی که بعضا اسامی دهان پرکنی هم دارند و با وجود انبوه تحقیقاتی که انصافا حیرت‌آفرین و امیدزا هستند چرا خروجی قابل اعتنایی در سیاست‌های حکومت نداشته‌اند؟ آیا به ساخت غیرعلمی اذهان مسئولان ذیربط یا به تلقی آنان از پژوهش به عنوان زینت‌المجلس بر می‌گردد؟ آیا خروجی‌ها غیرکاربردی‌ و فقط مشتی الفاظ‌اند؟ یا آیاهای دیگر؟

4. از بین آن طلاب و مدرسان فاضل که از آبشخور پویایی و نوجویی، تغذیه و نمو کرده‌اند چرا عمدتا آن معدودی که همراهی بیشتری با جریان تندرو داشته‌اند موقعیت‌های تاثیرگذار یافته‌اند؟

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.