دین‌آنلاین؛ بستری برای سگالش (دیالکتیک) فکری جایگزین گفت‌وگو

محمد عثمانی: رویارویی جهان اسلام با مدرنیته، نخبگان و اندیشمندان اسلامی را با پرسش‌ها و دشواره‌های بسیاری در قبال دنیای غرب و مؤلفه مدرنیته از یک سو و سنت و گذشته اسلامی از سوی دیگر روبرو ساخت. پرسش‌های از نوع نسبت ما با جهان جدید چیست؟ رابطه سنت و مدرنیته از چه نوع است؟ آیا امکان ایجاد بستر همسازی سنت و مدرنیته وجود دارد؟ نسبت سنت و مدرنیته از نوع همسازی و همراهی است یا تضاد و تقاطع است؟ آیا سنت ظرفیت بایسته هم‌افزایی با دنیای مدرن را دارد؟ آیا جهان زیست مدرنیته با رویکرد نقادانه، بُن‌مایه سنت را نمی‌بُرد؟ و در نهایت سنت با ماهیت دین‌مدارانه آن چگونه می‌تواند با مدرنیته و زیرساخت عقلی و علمی هم‌سو و همراه شود؟

پرسش‌هایی از این نوع با خیزش جهان مدرن به سمت دنیای اسلام، در ذهن و روان اندیشمندان جهان اسلام نمو یافت. عده‌ای از تضاد و عدم همسویی مطلق این دو جهان فکری سخن می‌رانند که اکثریت آنان، از منظر امر دین و بایسته‌های آن به این چالش توجه می‌کردند. گروهی دیگر، مسیر حرکت جهانی را در جهت جهان مدرن و محصولات ذهنی و عینی آن می‌دیدند؛ لذا راه گریز از این رهیافت ناممکن می‌دانستند. از این جهت خواستار عدم مقاومت در مقابل جریان تمدن را پشنهاد می‌داند و از جهان اسلام همسویی و هماهنگی با مدرنیته و غرب را پشنهاد می‌دادند. در میان این دو راه، رویکرد میانه همسازی سنت و مدرنیته از جریان‌های قوی و تاثیرگزار در جهان اسلام بود. این جریان با پذیرش سخن جریان مدرن که گریز از مسیر تمدنی مدرن وجود ندارد، خود را در مقابل اصالت هویتی خویشتن خویش دست بسته نمی‌دیدند؛ بلکه در بُن‌مایه سنت، امکانات و ظرفیت همسویی با جهان مدرن می‌دیدند. این سه جریان با سقوط خلافت عثمانی، خود را در مقابل مسئله چالش سنت و مدرنیته می‌دیدند. این رهیافت در عصر قاجار و با برآمدن نهضت مشروطیت در ایران خود را نمایان ساخت. مسئله کلی در جهان اسلام و ایران، چه باید کردی بود که در این چالش خودنمایی می‌کرد. چه راهی و چگونه می‌تواند برای انسان مسلمان به طور کلی و ایرانی به‌طور خاص به سعادت و بهزیستی را محقق سازد.

این مواجهه با دنیای مدرن برای جهان زیست اسلامی فقط در رویارویی با مسائل ذهنی و دریافت و پذیرش امور عینی و مادی خلاصه نمی‌شد؛ بلکه نمود داده‌های جدیدی آزادی (حریت)، عدالت (مساوات) و پذیرش دیگری مخالف من، حقوق بشر در مقابل حق خداوند، قانون موضعه در مقابل قانون شرع و الهی و بسیاری مسائل دیگر که زیست دنیوی انسان مسلمان و ایرانی را به چالش می‌کشید. در این مسیر با توجه به رویکردهای مواجهه با این دنیای جدید به نقطه چالش‌برانگیز امتداد دشواره سنت و مدرنیته توجه می‌کنیم. از این چشم‌انداز به رسالت رسانه دین‌آنلاین در این دوره با اتکاء به تجارب راه‌های رفته را مورد توجه قرار می‌دهیم.

 رویکرد گفت‌وگویی؛ روشی در مواجهه سنت و مدرنیته

در مواجهه با دنیای غرب و مدرنیته، تجدد و نوسازی سنت به عنوان مهم‌ترین رهیافت همسازانگارانه سنت و مدرنیته قلمداد شد. در این رهیافتِ تعاملی مبتنی بر بهره‌گیری از دستاوردهای بشری در راستای تعالی زیست مادی در اولویت قرار گرفت. با ورود ابزارهای مادی دنیای مدرن، به ناگزیر، مؤلفه‌های ذهنی و باورمند جهان زیست مدرن نیز به جهان اسلام وارد و بسیاری از مضامین و داده‌های فکری سنت را به چالش کشید. در این مسیر نخبگان میانه‌رو با رویکرد اصلاح‌طلبی و در راستای دوری از افراط اصول‌گرایی متکی بر بنیادگرایی و تفریط غرب‌گرایی وابسته به سکولاریسم، میسر گفت‌وگو از برای پالایش سنت و نزدیکی به دنیای مدرن در اولویت روشنفکران قرار گرفت. در جهان عرب این جریان به دلیل این‌همانی تصور کردن عربیت و اسلام، با صفت اصلاح‌طلبی از دیگر روشنفکران متمایز می‌شدند. در سرزمین‌های غیر عربی چون ایران این جریان با عبارت روشنفکری دینی یا نواندیشان دینی خود را معرفی می‌کردند.

این جریان هم در جهان عرب و هم در سرزمین‌هایی چون ترکیه، مالزی، اندونزی و سرزمین‌های هند و پاکستان و به خصوص ایران، توانستند در عرصه عمومی گام‌های مهمی در مسیر نزدیک‌سازی سنت و مدرنیته بردارند. در ایران جریان اصلاح‌طلبی معیار آوانگاردی در بینش اسلامی در قرن بیست ویکم بدوش کشید. هرچند در عرصه سیاست عملی با ناکامی به حاشیه قدرت و افکار عمومی منتقل شد؛ اما بستری برای گفت‌وگو میان جریان‌های فکری مختلف را باز کرد. مهم‌ترین دستاورد جریان‌های اصلاح‌طلبی در سرزمین‌های مختلف، از جمله ایران، ایجاد فضای گفت‌وگویی انتقادی بود که تمام جریان‌های فکری در عرصه عمومی و جامعه مدنی، خود را به روشنی تمام در معرض افکار عمومی قرار دادند. اما در نهایت این گفت‌وگوها به نتیجه مشخص و واضحی منتهی نشد. نکته حایزاهمیت این بود که از مجرای گفت‌وگوی جریان‌های گوناگون، توقع تاثیرگذاری و نزدیکی افکار به هم را داشتند؛ اما در این مسیر گفت‌وگویی، جریان‌های فکری نتوانستند در تحکیم یک گفتمان جامع و مؤثری پیش بروند. در حالی که بعد از یک دوره فضای باز سیاسی تحت تأثیر فکر اصلاح‌طلبی، این جریان اصول‌گرایی پیروز غالب بر عرصه عمومی بود. توقع نخبگان و روشنفکران عرصه عمومی این بود که در نتیجه فضای باز سیاسی و اصلاح‌طلبی، جامعه در مسیر تکامل پیشرو گام بردارد؛ اما بازگشت به اصول‌گرایی در ایران، خود نشان از شکست ایده‌های فکری نواندیشانه در رهیافت اصلاح‌طلبی بود. سؤال مهم مطرح در این زمینه، چرایی نتیجه گفت‌وگو و فضای باز فکری در جهان زیستی چون ایران، رویکرد قهقرایی بود؟

در پاسخ باید به مسئله رویکرد گفت‌وگو در میدان، تعامل فکری توجه کنیم. در میدان گفت‌وگوی میان طیف‌های گوناگون، در مقام اول هر کدام از این جریان‌ها خود و ایده‌های فکریشان را بر حق و درست تلقی می‌کنند؛ لذا در میدان گفت‌وگو در صدد تعامل برای داد و ستد، دادن و گرفتن از دیگری وارد نمی‌شوند. گفت‌وگو از برای نقد دیگری در جهت نزدیکی و واسازی فکری در مسیر همسازی افکار صورت نمی‌گیرد؛ بلکه گفت‌وگو با هدف پذیرش من و نفی خود و دیگری است. این فرآیند زمانی که بر پایه تصور از دین صورت گیرد، وضعیتی بغرنجی پیدا می‌کند. در مسیر گفت‌وگوی میان ادیان و یا گفت‌وگوی میان فهم‌ها و تفسیرها از دین، هم‌واره ما بر دوگانه حق و باطل روبرو هستیم. هر یک از جریان‌های فکر دینی، خود را بر حق و دیگری را باطل و بر مدار ناصواب و در بالاترین حد آن کافر تلقی می‌کند. در این تصور، میدان گفت‌وگو، عرصه هدایت است هر یک در تلاش برای رهایی طرف مقابل از ضلالت و گمراهی است. در این عرصه جایی برای پذیرش دیگری، داد و ستد با آن وجود ندارد. آن چه مهم است که من بر حق هستم و طرف مقابل بر مسیر کفر، حال هر سو در تلاشی مضاعف در صدد اثبات حقانیت خویش و کفر دیگری است.

در عرصه گفت‌وگو، زمانی می‌توان از محاوره راستین سخن گفت که هر یک از طرف‌ها با هر بینش فکری، دینی یا سکولار، خداباور یا خداناباور، برای درصدی از افکار خود، نادرستی و اشتباه قائل شوند. در این صورت برای شنیدن و بازشناسی افکار خود از زاویه دیگر که به نقد در می‌آیند، وارد این عرصه می‌شوند. این تلقی از گفت‌وگو با بنیان‌های ایمانی که باورهای فکری پیدا می‌کنند امکانپذیر نیست. براین اساس این عرصه گفت‌وگویی به میدان برای تاخت و تاز به هم، فرافکنی و اتهام‌زنی به دیگری تبدیل می‌شود. گفت‌وگو از برای رسیدن به نتیجه‌ای ملموس و عینی تأثیرگذار در میان افکاری که به معتقداتی ایمانی و باورهای راست کیشانه رسیده‌اند، امکانپذیر نخواهد بود. گفت‌وگو در این میدان امر متنع خواهد بود. این را بوضوح در زمان اصلاح‌طلبی سیاسی در ایران برای ما نمایان شد. ما از طریق گفت‌وگو نمی‌توانیم در مسیر تعالی و تکامل فکری گام برداریم. چون گفت‌وگو مسیر بی‌پایان خواهد در صورتی که تمام زمینه‌ها و اصول آن نیز محقق باشد. این امر در جهان اسلام از طریق مواجهه با دنیای مدرن، خود را بیشتر نمایان ساخت؛ نمود افکار خشن اسلام‌گرایانه با تصورات اصول‌گرایی و بنیادگرایی ناشی از مواجهه تحمیلی هر یک از جریان‌های مدرن و سنتی در قبال همدیگر بود. به خصوص با ذهنیتی که هر یک از باورمندان دینی به آن داشتند، جایی برای گفت‌وگوی همسازانگارانه و یا انتقادی وجود ندارد. اثبات خویش از طریق نفی دیگری، دفاع از باور ایمانی به مثابه امر ثواب تلقی می‌شود. با شکست داعش و فروکش کردن افراط‌گرایی تغییر در رویکرد روشی مواجهه سنت و مدرنیته ضرورت یافت.

 سگالش (دیالکتیک) رویکرد جایگزین گفت‌وگو

عرصه گفت‌وگو به خوبی به ما نشان داد تا زمانی که نوعی برابری در پذیرش دیگری حاکم نشود، گفت‌وگو امر ممتنع و بی‌معنی خواهد بود. تمام جریان‌هایی که سالیان طولانی داد گفت‌وگوی میان ادیان و مذاهب و جریان‌های فکری سرداده‌اند، نتوانستند حتی یک گام به صورت صوری پیش ببرند. شاید این خورده بر نویسنده گرفته شود که تلاش شیخ شلتوت و آیت الله بروجردی را می‌توان نمونه صوری یک گام موفق تلقی کرد. در جواب باید گفت امری که از سوی یک جریان بر پذیرش دیگری صورت گرفته و از طرف مقابل مورد توجه و قبول نباشد را نمی‌توان در چارچوب موفقیت‌های صوری هم قرار داد. براساس فتوای شیخ ازهر، عمل به فقه شیعه همانند دیگر مذاهب اربعه دیگر مباح است؛ از سوی فقه شیعه این پذیرش طرف مقابل بی‌پاسخ و با عدم رسمیت همراه بود. این خود گواهی بر امتناع گفت‌وگو میان دو طرف بود. میدان گفت‌وگویی، بی نتیجه و ممتنع است.

اما در مقابل رویکرد گفت‌وگویی در دوره پسااسلام‌گرایی باید از رویکرد سگالشی یا دیالکتیکی برای رسیدن به نتیجه استفاده کرد. در دیالکتیک، این افکار هستند که در افق‌معنایی و بستر اجتماعی معین و مشخص به مواجهه و رودرویی می‌پردازند. این عرصه جایی برای حقانیت متکی به ایمان نیست؛ بلکه هر یک از افکار در آنِ زمانی خود با مجموعه‌ای از پرسش‌ها، دشواره‌ها و مسائل گوناگونی روبرو می‌شوند که برای بقا ناگزیر از مواجهه فکری هستند. خروج از دامنه منطق دیالکتیک علمی، نشانه از ضعف و ناتوانی در همسویی و هم‌زمانی با منطق افق‌معنایی و بستر اجتماعی تلقی می‌شود. لذا با آسانی در مصاف افکار درنوردیده می‌شود و به حاشیه می‌رود. در این میدان جواب هر مسئله را تنها با منطق علمی و دانشی باید داد. حتی در باب مؤلفه‌های دینی و باورهای سنتی، گزینه‌هایی که امکان دفاع منطقی مطابق شرایط زمانی را داشته باشد، می‌ماند و در مسیر تأثیرگذاری طی طریق خواهد کرد. اما در مقابل هر پاسخی خارج از چارچوب دیالکتیک فکری با اتکاء به رویکردهای سنتی چون تکفیر و فتوا بر محدور الدم و…نشان از ضعف و ناتوانی در دفاع از باورها و منطق علمی تلقی می‌شود. هر نقدی در عرصه دیالتیکی مجاز و مباح است. نقد را باید متفاوت از توهین و تمسخر اعتقادات در نظر گرفت؛ یعنی به همان صورت که فتوای قتل کافر و محدور الدم خواندن، امر لازمانی و نامکانی است. هر نوع توهین به اعتقادات و تمسخر باورهای دینی به هر صورت و با هر نوع عملی در چارچوب منطق دیالکتیکی، ناشی از ضعف در منطق علمی دفاع از باورهای خود باید تصور کرد. امری که در سوئد در باب سوزاندن کتاب مقدس مسلمان رخ داده به همان میزان که غربی‌ها فتوای قتل کافر را نکوهش می‌کنند، مذموم و زشت و نشان از ضعف در منطق علمی و دانشی باید قلمداد شود.

نویسنده این سطور بیش از دو دهه است که در مجلات و مطبوعات مختلف قلم زده و تلاش کرده با منطق علمی – دانشی به اندیشه‌های سیاسی ایرانی و اسلامی توجه کنم؛ نشریه دین‌آنلاین را در چارچوب منطق رویکرد سگالشی یا دیالکتیکی یافته‌ام. این نشریه آنلاین با پیشوند عبارت دین، هرکسی را بر این ذهنیت سوق می‌دهد که به طور طبیعی باید از منظر باوری خاص و یا نگرشی خاصی از دین و مذهب به نشر افکار بپردازد. اما با واکاوی مطالب انتشار یافته، می‌توان به خوبی این امر را مشاهد کرد که بدور از باورهای تقدس‌گرای ایمانی و خارج از میدان گفت‌وگویی که در صدد هدایت و تأثیرگذاری بر دیگری است، به مسائل از بُعد علمی – دانشی و به رویکرد دیالکتیکی توجه کرده است. افکار و اندیشه‌های مختلف از سرزمین‌های گوناگون، با بینش‌های متفاوت و از منظر مختلف را منعکس ساخته است. این انعکاس، بستر دیالکتیک را برای نهادینه‌سازی گفتمان خاصی مهیا سازد. در این میدان، منطق‌های علمی – دانشی حاکم بر افکار مورد سنجش نخبگان قرار می‌گیرد و در نهایت اندیشه‌ای که بتواند از مجرای نقدهای بنیان‌افکن، سر به سلامت خارج شود، به مثابه افکار نهادینه به صورت یک گفتمان خود را تحکیم می‌کنند. نشریه دین‌آنلاین با اتخاذ این رویکرد، می‌تواند یکی از نشریه‌های مورد توجه و قابل اعتناء در عرصه فکری باشد. برای نامی مانا و تأثیری ماندگار آرزو می‌کنیم.

 

  • محمد عثمانی (پژوهشگر حوزه اندیشه سیاسی ایران و اسلام)

 

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.