جریان‌شناسی مطالعات دین و سلامت در ایران| احمد پاکتچی

موجی از تلاش‌ها در ایران و دیگر کشورهای اسلامی در طی زمانی نزدیک به یک قرن در جریان بوده است، برای آن که بتوان دانش دیرین نیاکانمان که به ویژه بیماری‌های بومی و داروهای بومی را به خوبی می‌شناخته‌اند، احیا نمود و مورد استفاده قرار داد. اما در این میان شاهد تلاش ویژه‌ای نیز هستیم هم آن روی آوردن به معارف نهفته در احادیث است. در قرن‌های گذشته، گاه کتبی روایی مانند طب النبی ابوالعباس مستغفری در محافل درسی خوانده می‌شدند و در کنار نظام طبی که با شاخص قانون ابن‌سینا شناخته است ـ یعنی طب حِکمی ـ این احادیث نیز بیشتر یا کمتر مورد توجه بوده‌اند.

پزشکی مکمل یا به تعبیر افراطی‌تر پزشکی جایگزین سالهاست که در سطح جهانی توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. این تا جایی است که از شرق دور گرفته تا قاره امریکا، و در مهد علم مدرن در اروپا، شاهد تلاش‌هایی برای تأسیس یا بازتعریف نظام‌های طبی مکمل یا جایگزین هستم که گاه به سطح دانشگاه‌ها کشیده شده است. بخش مهمی از تلاش‌ها در زمینه یاد شده، صرف بازشناسی نظام‌های طبی بومی در جوامع و فرهنگ‌ها پیش از ظهور پزشکی مدرن، و ارزشیابی میزان اعتبار و کارآمدی آنها بوده است.

در همین راستا، موجی از تلاش‌ها در ایران و دیگر کشورهای اسلامی نیز در طی زمانی نزدیک به یک قرن در جریان بوده است، برای آن که بتوان دانش دیرین نیاکانمان که به ویژه بیماری‌های بومی و داروهای بومی را به خوبی می‌شناخته‌اند، احیا نمود و مورد استفاده قرار داد. اما در این میان شاهد تلاش ویژه‌ای نیز هستیم هم آن روی آوردن به معارف نهفته در احادیث است. در قرن‌های گذشته، گاه کتبی روایی مانند طب النبی ابوالعباس مستغفری در محافل درسی خوانده می‌شدند و در کنار نظام طبی که با شاخص قانون ابن‌سینا شناخته است ـ یعنی طب حِکمی ـ این احادیث نیز بیشتر یا کمتر مورد توجه بوده‌اند.

وجود این باور که سرچشمه علم نهفته در احادیث، دانش موهبتی دریافت شده از خداوند دانای کل است و ماهیت آن با دانش‌های تجربی تفاوت بنیادین دارد، موجب آن شده است که در این دهه‌های اخیر، گاه بازگشت به روایات طبی، نمودی از بازگشتن به اسلام و روی تافتن از دانش مدرن به سوی معرفت وحیانی تلقی گردد. هرچند باور یاد شده از این حیث جای تأمل دارد که دسترس ما به دانش معصومان از طریق روایت و از خلال کتب روایی است و این باور که علم ائمه، دانشی ناب و مطلق است، قابل تعمیم به روایاتی که در اختیار ماست نیست. باید توجه داشت که نخست باید ثابت شود آنچه در روایات آمده، سخن معصوم است (نقد الحدیث) و سپس باید معلوم شود چگونه می‌توان معنای مقصود را از این روایت، درست فهم کرد (فقه الحدیث) و این بحثی پردامنه است.

در باره رجوع به احادیث طبی، نگاه‌هایی وجود دارد به طور افراطی و بدون ملاحظه دقت‌های سندی و فهمی یاد شده، به سراغ احادیث برویم و بی‌محابا از آن یک نظام طبی بسازیم. در مقابل، کسانی هم هستند که با وجود ایمان کامل به سرچشمه وحیانی علم معصومان، در خصوص طب مبتنی بر حدیث به اندازه‌ای نگرانند و بدبینانه مسئله را ارزیابی می‌کنند که از اساس روی آوردن به آن را برای کاربرد بالینی توصیه نمی‌کنند.آنچه در این پژوهش به دنبال آن هستیم، از سویی کاویدن مبانی فکری این دو گروه کرانه‌ای و جریان‌های میان دوست و از سوی دیگر، به دست آوردن یک الگوی مطالعاتی در این خصوص که فهم احادیث طبی چه مقتضیاتی دارد. هر چه هست، در این پژوهش، از میان آن دو نگاه کرانه‌ای که اشاره شد، هیچ یک را پیش فرض مطالعه خود ننهاده‌ایم و بحث را کاملاً باز و محتمَل وجوه مختلف به پیش برده‌ایم.

نگارنده در برخی از کارهای پیشین خود در باره احادیث طبی، به جنبه‌های نقد الحدیثی مکرر پرداخته است، ولی در کار حاضر تکیه بر مسئله فهم و مباحث فقه الحدیث است و اگر گاه به ضرورت موضوع، به مسائل نقد هم پرداخته شده، جنبه فرعی و جانبی دارد. از همین رو، متونی که در این پژوهش، حدیث تلقی شده‌اند و به عنوان مثال ارائه گشته‌اند، از نظر نگارنده الزاماً صحیح و معتبر نیستند، و حتی شاید اصل حدیث بودن آنها هم گاه پذیرفته نباشد. بنابراین در تمام مواردی که به عنوان شاهد از آنها استفاده شده است، همین که طیفی از منابع آن سخن را به عنوان حدیث معصوم شناخته باشند، مبنای عمل بوده است.

در حوزه فقه الحدیث نیز، نگارنده پیشتر دو کتاب با عنوان‌های فقه الحدیث با تکیه بر مسائل لفظ (سال 1392ش) و فقه الحدیث: مباحث نقل به معنا (سال 1394ش) منتشر کرده است و در این اثر بنا بر تکرار مطالب آنها ندارد. رجوع به آن دو کتاب و کتب ارزشمند دیگر در حوزه فقه الحدیث که از سوی برخی محققان معاصر نوشته شده است، البته توصیه نگارنده است. به هر روی، تلاش بر آن بوده است تا مطالب ارائه شده در پژوهش حاضر دو ویژگی متمایز داشته باشد: نخست آن که برخلاف آن دو مطالعه عمومی پیشین، بر مثال‌های مربوط به طب و بهداشت متمرکز است و ثانیاً آن که بحث عمده مطالب کتاب به بحث‌هایی اختصاص یافته که خاص حوزه طب و احادیث طبی است.

بسیاری از احادیث ذکر شده در این اثر، مآخذی بیش از آنچه ذکر شده نیز دارند، ولی تا حد ممکن به ذکر منابعی بسنده شده است که یا منبع اصیلی هستند، یا منبعی ویژه از نظر طب روایی محسوب می‌شوند و یا به اقتضای بحث آن منابع اهمیت خاصی دارند. اگر در مواردی هم با کثرت ارجاعات به منابع روبه‌رو هستیم، از باب زیاده‌گویی و تکاثر نیست؛ از آن روست که نشان داده شود در مقام مقایسه میان الفاظ مختلف حدیث در روایات آن لفظ چقدر قابل تکیه است، یا یا تصرف رخ داد در لفظ چقدر توانسته است در منابع برد داشته باشد.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.