سعید معیدفر: داعش در خلق چهره‌ای نامبارک از مسلمانان در ذهن مردم جهان موفق بوده است

«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «اعتماد» را مرور کرده است: « یک استاد دانشگاه: بنای علامه جعفری در گفتگو با اندیشمندان اسلامی و غیراسلامی تعامل بود نه ضدیت»، «مشکل بزرگ ما این است که افراد اندکی را واجد ارزش‌های انسانیت و شایسته واکنش اخلاقی و عاطفی می‌دانیم»، «یک جامعه شناس: داعش در خلق چهره‌ای نامبارک از مسلمانان در ذهن مردم جهان موفق بوده است» و «ما از اسلام چیزی جز رحمت ندیده‌ایم و غربی ها چیزی جز خون و خشونت»

یک استاد دانشگاه: بنای علامه جعفری در گفتگو با اندیشمندان اسلامی و غیراسلامی تعامل بود نه ضدیت
روزنامه اعتماد به مناسبت سالگرد درگذشت علامه محمدتقی جعفری، یادداشت «مردی برای عقلانیت و تعامل» به قلم سیدجواد میری، استاد جامعه شناسی و مطالعات ادیان را منتشر ساخته و علامه فقید را از آن دسته علمایی دانسته که در کنار آثار قلمی، در شیوه زیست‌ به الگو و مرجع تبدیل شده اند.
 
در بخش هایی از این یادداشت می خوانیم:
«….در روزهای پس از انقلاب اسلامی و زمانی که امام خمینی به او پیشنهاد می‌دهد که قوه قضاییه را در دست بگیرد و مدیریت کند، پاسخ می‌دهد که من آدم فرهنگی هستم و کار فرهنگی می‌کنم و مصداق بارز آن جمله‌ای می‌شود که آیت‌الله بهشتی گفتند: «ما شیفتگان خدمتیم و نه تشنگان قدرت». همزمان با این سلوک شخصی، در آثار قلم هم علامه جعفری صاحب اندیشه و تفکر است و بحث‌هایی که مطرح می‌کند در حوزه علوم انسانی قابل تعامل و پرداخت است؛ بحث گفت‌وگوی تمدن‌ها، آینده علوم انسانی در عصر مدرن و… علامه محمدتقی جعفری را متمایز با سایر اندیشمندان می‌کند. علامه جعفری معتقد به شیوه تعاملی بود و عقلانیت در تعامل. در بحث و گفت‌وگو می‌بینیم که با تمام اندیشمندان زمان خود گفت‌وگوهایی تعاملی را رعایت می‌کند.
 
علامه جعفری با اندیشمندانی از جهان غرب به گفت‌وگو می‌نشیند و چه با اندیشمندان اسلامی و چه غیراسلامی گفت‌وگویی تعاملی و در امتداد اندیشه دیگری را پی می‌گیرد و نه در مقابل و ضدیت آن. سبکی که تجسم عقل تعاملی است. حتی در آثار هم می‌بینیم که در تفسیر نهج‌البلاغه، از داستایوفسکی، همینگوی، لائوتسه و… تفسیر می‌آورد و در مثنوی معنوی هم از گاندی و…
 

علامه جعفری به مولفه‌های مشترک فرهنگی میان انسان‌ها در تمام زمان‌ها و قرن‌ها معتقد است و نام این مولفه را «حیات معقول» می‌نامد. مولفه‌ای که می‌گوید انسان‌ها در جوهر خود مشترکند و در صور ممکن است که مشابهت نداشته باشند، اما جوهر فرهنگی یکسان دارند و گفتمان و در رابطه با آن دیگری باید به سمت مولفه‌های معقول رفت و از دریچه تعامل به هستی نگاه کرد. اگر با همین نگاه تعاملی علامه جعفری به تمام مناسبات این روزها نگاه کنیم؛ به مناسبات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و… و از دریچه تعامل و عقلانیت این رابطه‌ها را بررسی کنیم، آن‌وقت است که می‌توانیم در روزهایی که چنددستگی و چندپارگی را در همه جهان می‌بینیم، به اندیشه و ایده نو برسیم. اندیشه و ایده‌ای که از عقلانیت و تعامل می‌آید و دیگر هیچ.»

مشکل بزرگ ما این است که افراد اندکی را واجد ارزش‌های انسانیت و شایسته واکنش اخلاقی و عاطفی می‌دانیم
اعتماد در سرمقاله « ارزش خبری؛ ارزش انسانی»، به تفاوت واکنش ها به حملات تروریستی پاریس و بیروت پرداخته و این سوالات را مطرح نموده که «آیا خون غربی‌ها رنگین‌تر از خون شرقی‌هاست؟ آیا خون مسیحیان مهم‌تر از خون مسلمانان است؟». نگارنده معتقد است «اگر به این پرسش با دقت کافی پاسخ داده شود، بسیاری از نکات و مسائل مربوط به جوامع اسلامی و ایران برای خودمان نیز روشن خواهد شد.»
 
در بخش هایی از این نوشتار آمده است:
 
«…. باید میان ارزش خبری یک حادثه و ارزش انسانی و اخلاقی آن تمایز قایل شد…. ارزش یک خبر ناشی از ویژگی‌هایی است که در خبر وجود دارد و برخی از موارد آن را می‌توان میان این دو واقعه مقایسه کرد. غیرمنتظره بودن یک ویژگی است. هرچند سال گذشته نیز اتفاقات مشابه و در سطح محدودتری در پاریس رخ داد ولی گمان می‌رفت که پس از آن رویدادها، تکرار اتفاقات مشابه در آنجا سخت و سخت‌تر شده است. به همین دلیل رویداد اخیر پاریس غیرمنتظره بود، ولی در لبنان این ویژگی خیلی کمتر است.
 
ویژگی دیگر اثرگذاری است. انفجار بیروت بعید است که تاثیرات چندانی بر سیاست‌های منطقه‌ای و حتی لبنانی داشته باشد و شاید یکی از دلایل غیرمنتظره تلقی نشدن آن نیز همین است. ولی اتفاقات پاریس نه تنها در اتحادیه اروپا و سیاست مهاجرپذیری، یا توازن نیروهای داخلی و حتی آینده انتخاباتی و نیز سیاست‌های منطقه‌ای آنها تاثیرگذار است، بلکه ابعاد اقتصادی نیز پیدا خواهد کرد؛ و نیز ممکن است تاثیر آن بر مذاکرات مربوط به سوریه نیز ملموس باشد.
 

البته همه ماجرا این نیست. تله‌رسانه‌ای غربی‌ها برای مردم سایر مناطق نیز وجود دارد. در اینجا هدف محکوم کردن رسانه‌های غربی نیست، آنها کار خودشان را براساس ارزش‌های خبری خود انجام می‌دهند، ولی مشکل به سوی رسانه‌های منطقه‌ای برمی‌گردد. در واقع مردم منطقه به جای آنکه ارزش‌های خبری را به مسائل منطقه‌ای و جامعه خود تطبیق مصداق دهند، مصداق‌ها را نیز از رسانه‌های غربی می‌گیرند؛ و بعد اعتراض می‌کنند که چرا خبرهای آنان در تیتر رسانه‌ها قرار می‌گیرد.
 
مشکل بزرگ در منطقه ما این است که انسان به ما هو انسان واجد جایگاه و ارج و منزلت نیست. انسان‌ها را با معیارهایی ارزش‌گذاری می‌کنیم که در نهایت افراد اندکی واجد ارزش‌های انسانیت و شایسته دلسوزی و واکنش اخلاقی و عاطفی می‌شوند. البته وجود این واقعیت دلیل نمی‌شود که ما در برابر اتفاقات پاریس واکنش اخلاقی و عاطفی پررنگ‌تری را نسبت به اتفاقات بیروت نشان دهیم. چنین رفتاری برای یک غربی و فرانسوی کاملا پذیرفتنی است، چون او تعلقات طبیعی بیشتری نسبت به آسیب‌دیدگان و کشته‌شدگان حادثه پاریس دارد، بدون اینکه مردمان دیگر را بی‌ارزش تلقی کند، ولی برای ما به عنوان کسی که در منطقه است و تعلقات فرهنگی و مذهبی و جغرافیایی بیشتری با مردم منطقه دارد، چنین رفتاری به منزله ارزش‌گذاری بیشتر بر جان و درد و رنج انسان‌ها براساس ویژگی‌های اجتماعی و اقتصادی و نه انسانی است.»
 
 
سعید معیدفر: داعش در خلق چهره‌ای نامبارک از  مسلمانان در ذهن مردم جهان موفق بوده است
این روزنامه در صفحه 13، یادداشت سعید معیدفر، جامعه شناس را با عنوان «پیامدهای ماجرای پاریس برای مهاجران» منتشر ساخته و از لمس عینی واکنش شهروندان غربی به همشهریان مسلمان خود پس از هر رخداد تروریستی روایت کرده است. نگارنده معتقد است حادثه پاریس عکس‌العمل‌هایی خصوصا از سوی گروه‌های تندروی کشورهای غربی در پی خواهد داشت.
 
در بخش هایی از این یادداشت آمده است:
 
«با اتفاقی که جمعه شب در پاریس برای مهاجران افتاد به یاد خاطره‌ای افتادم که مربوط به سال ٢٠٠١ و حادثه ١١ سپتامبر است. وقتی که حادثه برج‌های دوقلو اتفاق افتاد، من به همراه همسرم در لندن بودیم، در آن روز ما هنوز از اتفاقی که در نیویورک افتاده بود مطلع نبودیم، از آنجایی که همسر من محجبه هستند، در سطح شهر مردم نگاه‌های معنی داری به ما می‌کردند، در مترو و معابر عمومی شاهد نگاه‌های معنا‌دار شهروندان بودیم، این در صورتی است که نگاه کردن و اصطلاحا زل زدن به چهره دیگران در اروپا چندان مرسوم نیست و به معنای ورود به حریم خصوصی افراد تلقی می‌شود. به همین دلیل این نگاه‌ها برای ما عجیب بود. اما وقتی خبر برخورد هواپیما به برج‌های تجارت جهانی را شنیدیم، متوجه معنای نگاه‌های مردم در شهر شدیم. حادثه سال ٢٠٠١ نخستین حادثه تروریستی بود که در آن انگشت اتهام به سمت مسلمانان گرفته شد.
 

این اواخر با تحرکاتی که داعش در منطقه داشته و حوادث تروریستی فراوانی که در مناطق دیگر توسط این گروه تروریستی اتفاق افتاده است، چهره بسیار نامبارکی از مسلمانان در ذهن مردم جهان ایجاد کرده است. اگر در یک زنجیره‌ای از این اتفاقات، حادثه پاریس را هم اضافه کنیم، ممکن است موجب بروز مشکلات و دردسر‌های فراوانی برای مسلمانانی که در کشور‌های اروپایی و امریکایی زندگی می‌کنند شود.
 
…. امروز شاهد آن هستیم که جلوه‌های زشت و ریشه‌هایی که ابتدا در نازیسم و فاشیزم و در خود غرب بروز و ظهور پیدا کرد، بعضا وارد برخی کشورهای اسلامی شده است. هر چند ابعاد خشونتی که نازیسم و فاشیزم و کمونیسم تولید کرد، هزاران برابر اتفاقاتی است که این روزها در جهان اسلام توسط داعش در حال وقوع است. اما چهره اسلام همان‌طور که از نامش پیداست چهره صلح و سلم بوده، ما ایرانی‌ها هم همواره در تاریخ خودمان چهره بردبار و صلح جویی داشتیم و با وجود اینکه بارها و بارها مورد هجوم بیگانگان قرار گرفتیم، از مرز اعتدال خارج نشدیم، امیدواریم این اتفاقات بگذرد و چهره زیبای اسلام با این حرکت‌ها در ذهن جهانیان مخدوش نشود….»
 
 
 
ما از اسلام چیزی جز رحمت ندیده‌ایم و غربی ها چیزی جز خون و خشونت
سید علی میرفتاح برای نوشتار امروز خود در ستون «کرگدن نامه»، عنوان «اسلام ما و اسلام آنها» را انتخاب کرده و با دقت در آنچه از نام اسلام در ذهن شهروندان عادی اروپا و آمریکا نقش می بندد، به تیتر یک روزنامه «وطن امروز» در روز یک شنبه انتقاد کرده است.
 
در بخش هایی از یادداشت می خوانیم:
«…. جنگ نرم همین است که مردم را بفریبند و نسبت به اسلام بدبین کنند و تخم کینه و قهر را در دل‌شان بکارند. مردم از همه‌جا بی‌خبر پاریس چه می‌دانند که حقیقت اسلام چیست و خداوند به پیامبرش چه دستوراتی داده است؟ آنها چه تصویری از رحم و شفقت و برادری و مواسات و همدلی و خیرخواهی دارند؟ آنها طی این سالیان چه نصیبی از برّ برده‌اند؟ چیزی که آنها می‌بینند و می‌شنوند خون و خشونت و بمب و تیر و ترقه است. خودتان را بگذارید جای آنها. درکی که آنها از اسلام دارند همین صدای مهیبی است که رسانه‌ها تشدیدش می‌کنند. آنها داعش را می‌بینند و از پسش طالبان و القاعده و چچنی‌ها و بوکوحرام و… هیتلر هم به اسم عیسی آدم می‌کشت اما جز او صداهای دیگر مسیحی هم بلند بود. اما حالا صدایی جز خشونت و جنگ را نمی‌گذارند که شنیده شود. ۴٠ شب که به شبکه‌های خبری عادت کنید در ضمیرتان نقش می‌بندد که – نعوذبالله- «الله‌اکبر» مترادف است با سربریدن و تیر انداختن و چیزی و جایی را آتش زدن. حتی ما که نسبتا از سیطره رسانه‌های فراگیر دوریم اگر «الله‌اکبر» را با لهجه رعب‌آور داعشی‌ها بشنویم ترس و دلهره به جان‌مان می‌افتد.
 

 ما با صدای اسلام بزرگ شده‌ایم اما نه با صدای خشونت‌طلبان بی‌شفقت سلفی بلکه با صدای عارفان مهربان دوست‌داشتنی. پیرمردان خوش‌خلق و دل‌رحم وقتی هنوز طفلی خرد بودیم در گوش‌مان اذان و اقامه گفته‌اند.‌الله اکبر و لااله الا‌الله و الحمدلله را از زبان پدر و مادری شنیده‌ایم که همه وجودشان خیرخواهی و مودت بوده و دل‌شان ضعف می‌رفته اگر می‌شنیدند خاری در پای کافری فرو رفته. مادرم چادر سفید سر می‌کرد و زیر گلویش گره می‌زد و روی سجاده‌ای معطر به عطر بهشت، پر از گل‌های یاس و محمدی، آرام و متواضع و خاشع ذکر می‌گفت.
 
معلمین دینداری ما سعدی و حافظ و مولانا و عطار و سنایی بوده‌اند. ما از اسلام چیزی جز عشق و رحمت و مواسات و خیرخواهی ندیده‌ایم. معلم ما به ما یاد داد که اسلام یعنی اینکه حتی برای دشمنت نیز دل بسوزانی و برایش دعا کنی تا به راه راست برگردد.
 
 …. ما کجا و بیچاره این مردم از همه‌جا بی‌‌خبر اروپا کجا؟ اینها به خود آمده‌اند، دیده‌اند یکی به اسم دین به خاک و خون‌شان درغلتانده. نه اذان موذن‌زاده اردبیلی را شنیده‌اند و نه ربنای شجریان را و نه دعای کمیل شهید دستغیب را. اینها نه فرج بعد از شدت خوانده‌اند، نه سیرت رسول‌الله شنیده‌اند، نه شرف‌النبی دیده‌اند و نه با آموزه‌های صوفیانه آشنا شده‌اند. برای همین وظیفه ماست که در این شلوغی و ازدحام، صدای مهربانی و شفقت اسلام را به گوش‌شان برسانیم و یادآوری‌شان کنیم که اسلام و داعش برهم منطبق نیستند و گوهر دین ربطی به سلفی‌ها و افراطیون و انتحاری‌ها ندارد. گوهر دین کجا؟ عربستان و بوکوحرام کجا؟ به رسانه‌های غربی حرجی نیست. اصلا آنها ماموریت‌شان همین است که بر آتش کینه و نقار دینی و قومی بدمند. اما ما که نباید فریب رسانه‌ها را بخوریم. ما که نباید داخل در بازی‌ها غربی شویم. وقتی تیتر می‌زنیم «بفرمایید شام» زیرش هم یک جنازه اروپایی را می‌خوابانیم یعنی که دانسته، ندانسته داریم بر طبل خشونت می‌کوبیم. در اینکه سردمداران غربی خطا کرده‌اند تردیدی نیست اما ما که از کشته شدن مردم بی‌گناه اروپا ذوق نمی‌کنیم. ما که از بدنام شدن آیین‌مان هیجان‌زده نمی‌شویم. تیتری بزنیم، چیزی بنویسیم، موضعی بگیریم که اگر فردای قیامت رودرروی رسول‌الله شدیم از خجالت آب نشویم و در خاک محشر فرو نرویم.»
 
 
 
دیگر عناوین برگزیده «اعتماد» امروز:
 
آیت‌الله مکارم شیرازی: داعش حمایت نشود به سرعت ریشه‌کن می‌شود
 
آیت‌الله‌ نوری‌همدانی: حامیان داعش بدانند دیر یا زود این مشکلات سراغ‌شان می‌آید
 
ابراهیم الجعفری: ایران هم هدف داعش بود
 
وزیر اطلاعات: انفجارهای بیروت و پاریس هشدار جدی به ما بود

 

«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «اعتماد» را مرور کرده است: « یک استاد دانشگاه: بنای علامه جعفری در گفتگو با اندیشمندان اسلامی و غیراسلامی تعامل بود نه ضدیت»، «مشکل بزرگ ما این است که افراد اندکی را واجد ارزش‌های انسانیت و شایسته واکنش اخلاقی و عاطفی می‌دانیم»، «یک جامعه شناس: داعش در خلق چهره‌ای نامبارک از مسلمانان در ذهن مردم جهان موفق بوده است» و «ما از اسلام چیزی جز رحمت ندیده‌ایم و غربی ها چیزی جز خون و خشونت»مرور مطبوعات/ ‌دو‌شنبه‌ 25 آبان / روزنامه اعتماد

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.