آیا شبیه سازی انسان مشکلِ اخلاقی دارد؟(۱)

سیداصغر ناظم‌زاده: بعضی فقهای شیعه، استفاده از شبیه سازی را جایز دانسته‌اند. البته آنان شبیه سازی را به عنوان اولی آن را جایز می‌دانند. اما چون لازمهٔ شبیه سازی را مفاسدی می‌دانند، به عنوان ثانوی آن را حرام عنوان کرده‌اند. ادلّه این قول در سه وجه خلاصه می‌شود:

وجه اول: مشکل اخلاقی شبیه سازی

یکی از آن وجوه از جنبهٔ اخلاقی است. گفته‌اند چون شبیه سازی انسان سبب مشکل اخلاقی می‌شود، پس حرام است.

مشکل اخلاقی به این معنا که اگر شبیه سازی انسان توسعه یابد و فرزندانِ زیادی از شبیه سازی متولد شوند، در این صورت ممکن است مساله نکاح و ازدواج، به تدریج برچیده شود. ممکن است که زنان از حامله شدن و بارداری خودداری کنند. در نتیجه با این گونه تولد فرزند، نظام خانوادگی مختل می‌گردد. از این طریق، بسیاری از زنانِ بی شوهر با شبیه سازی فرزند دارد می‌شوند. لذا از ازدواج و شوهرداری خودداری خواهند کرد. آثار نامطلوبِ این حرکت، زیان بار و برای جامعه انسانی خطرناک خواهد بود.

پاسخ به مشکلِ اخلاقی

به نظر می‌رسد که این مشکل و دغدغه چندان نمی‌تواند مورد اعتنا باشد. چرا که اولاً: به صِرف این که ممکن است با شبیه سازی انسان، مسأله ازدواج تدریجاً برچیده و نظام خانوادگی مختل شود، دلیلی بر حرمت شبیه سازی هرچند به عنوان ثانوی نخواهد بود. زیرا همین مشکل در مورد استفاده از داروهای پیش گیری هم امکان بروز دارد. زیرا ممکن است افرادِ زیادی با مصرفِ داروهای خاص یا استفاده از لوازم و تجهیزاتی که مانع از فرزند دار شدن است جلوی فرزند دار شدن را بگیرند.

پس باید این کارها نیز حرام باشد. در حالی که هیچ یک از فقها مصرف این داروها و استفاده از تجهیزات پیش گیری را مادامی که منجر به قطع نسل نشود حرام نمی‌دانند. پس اگر استفاده از داروهای پیش گیری که سبب به هم ریختگی نظام خانوادگی می‌شود حرام نباشد، چرا در شبیه سازی حرام باشد؟ در حالی که بین این دو صورت در به هم ریختگی نظام خانوادگی تفاوتی نیست.

ثانیاً: شبیه سازی انسان علت تامه ترک ازدواج و ترک بارداری نیست تا حرام باشد. زیرا ترک ازدواج زنان و مردان خصوصاً پرهیز از بارداری هیچ ربطی به شبیه سازی انسان ندارد. اگر هم ارتباط داشته باشد، یکی از علل متأخره یا ترک ازدواج و پرهیز از بارداری آن در بعضی افراد است؛ نه علت تامه و نه در مورد همه افراد. شاهد بر این مدعی این که در طول سال‌ها و قرن‌های قبل که بحث و سخن شبیه سازی انسان نبوده، به دلیل مشکلات اقتصادی یا رواج فحشاء و آزادی گناه، یا اختلاط دختران و پسران و زنان و مردان سبب ترک ازدواج و روابط نامشروع و نیز ترک بارداری در جامعه شده است.

پس ترک ازدواج و یا عدم بارداری را نباید به جواز شبیه سازی انسان پیوند زد و به آن ارتباط داد. مگر با یک مقدمه بسیار بعید. بدون شک مقدمه بعید به سبب حرمت ذی المقدمه حرام نخواهد شد.

ثالثاً: بر فرض شبیه سازی را علت تامه مشکلات اخلاقی بدانیم و بر این مبنا شبیه سازی را حرام ثانوی بدانیم، آیا اگر حکم به حرمت شبیه سازی انسان داده شود، همه زنان و مردان، دختران و پسران تن به ازدواج و فرزند داری خواهند داد؟ قطعاً چنین نخواهد بود. زیرا به صورت ملموس در دنیای امروز شاهدیم که ازدواج‌های سفید و روابط نامشروع در ایران و کشورهای اسلامی دیگر فراگیر شده و جهان اسلام را به صدا در آورده است. در حالی که هنوز و تا این تاریخ موضوع شبیه سازی انسان به طور رسمی اعلام نشده است.

رابعاً: فرض کنیم جواز شبیه سازی انسان منشاء مشکل اخلاقی فوق خواهد شد و روی این فرض که اصل شبیه سازی مباح و جایز است، آیا اگر عمل مباحی مثل شبیه سازی، مقدمه عمل حرامی باشد، آیا مقدمه مباح یعنی شبیه سازی هم حرام می‌گردد؟ به عبارت دیگر اگر فرض کنیم شبیه سازی مباح است، ولی از آن جا که مقدمه مشکلاتِ اخلاقی است، حرام می‌شود؟

پس این عملِ مباح هم محکوم به حرمت است. چون مقدمه حرام، حرام است. به تعبیر علمی آیا مقدمه حرام، حرام است یا خیر؟

آیا مقدمه واجب، واجب است یا نه؟

و چنانچه مقدمه حرام را حرام بدانیم، لازمه‌اش این است که شبیه سازی انسان ولو مباح است، ولی چون مقدمه عمل مفسده دار است پس حرام است. اگر مقدمه حرام را حرام ندانیم، لازمه‌اش عدم حرمت شبیه سازی انسان است. بنابراین اگر ثابت کردیم که مقدمه حرام، حرام نیست، این مشکلِ اخلاقی دلیلی بر حرمت ثانوی شبیه سازی نیست و در جای خود که بحث اصول فقه است بر بسیاری از محققین که اقوی همین است که مقدمه حرام حرام نیست و مقدمه واجب هم واجب نیست، البته عقل مقدمه حرام را تقبیح و مقدمه واجب را تحسین می‌کند؛ اما معنای تقبیح و تحسین حرمت و وجوب نیست.

 

وجه دوم: مشکل حقوقی شبیه سازی

دومین مشکلی که سر راه شبیه سازی انسان قرار دارد و موجب حُرمت ثانوی آن می‌شود، مشکل حقوقی است. به این معنا انسانی که از راه شبیه سازی به وجود می‌آید، پدر ندارد. چون از نطفه مرد نیست. مادر هم ندارد. چون نطفه فرد شبیه سازی شده از هسته تخمک زن نیست. بلکه منشاء خلقت آن فرزند شبیه سازی شده، سلول غیر جنسی است. مثلاً سلولی ازپوست یا چربی مرد یا از پوست و یا چربی بدن زن گرفته شده است. سپس از آن سلول، منشاء خلقت فرزند شبیه سازی شده است.

از طرفی تخمک زن هم در تولید این فرزند نقشی ندارد. زیرا سلول برداشته شده را در تخمک زنی که فاقد هسته مرکزی است قرار می‌دهند. سپس مراحل خلقت فرزند شبیه سازی آغاز می‌شود. مدت ده روز این سلول در تخمک زن که فاقد هسته است، از سیتوپلاسم داخل آن به مدت ده روز تغذیه می‌کند و بعد از ده روز، روند تکثیر سلول آغاز می‌شود. تا پایان دورانِ بارداری و تا به دنیا آمدن، راهِ خود را طی می‌کند. بر این اساس این فرزند شبیه سازی شده نه پدر دارد، چون از سلول جنسی – اسپرم مرد- نیست و نه مادر، چون از تخمک دارای هسته مرکزی استفاده نکرده است.

قهراً این فرزندِ شبیه سازی شده، نه خواهر دارد و نه برادر و نه هیچ فامیل دیگر. بر فرض اگر در رحم زنی بگذارند و در رحم او پرورش یافته باشد و از رحم او به دنیا بیاید، باز هم او مادرش نیست و به یکدیگر نامحرمند، زیرا در بحث تلقیح مصنوعی ثابت کرده‌ایم که جنین و نطفه فرزندی که از اسپرم مرد و تخمک زن خلق شده و در رحم زن اجاره‌ای قرار دهند و از همان رحم هم به دنیا آید، این فرزند رابطه نسبی با زن صاحب رحم ندارد. حتی اگر از شیر همین زن پرورش یابد باز هم به هم محرم نمی‌شوند.

پس فرزند شبیه سازی شده اگر در رحم زنی هم پرورش یابد فرزند و مادری بین این دو نیست و با هم محرمیتی ندارند.

خلاصه این که مولود شبیه سازی شده فردی است فاقد هرگونه نسب و اقوام. این فقدانِ نسبی غالباً سبب مشکلات در نفقه، میراث، حق ولایت و حضانت می‌شود. پس موجب حرمت شبیه سازی به عنوان ثانوی می‌گردد.

منتقدانِ شبیه سازی انسان، این مشکل را عنوان کرده و لذا آن را حرام اعلام کرده‌اند.

شبیه سازی انسان

پاسخ مشکل حقوقی

به این مشکل از سه وجه پاسخ داده شده است. البته از نظرِ ما وجه اول و دوم آن مردود است و وجه سوم پذیزفتنی است.

اول این که بعضی محققان گفته‌اند فرزند شبیه سازی شده، مادر دارد و این اشکال بی مادری منتفی است. زیرا این فرزند شبیه سازی شده اگرچه از تلقیح بین منی مرد و تخمک زن متولد نشده است، چون سلول غیر جنسی مردی را به داخل تخمک زنی می‌گذارند، هرچند تخمک فاقد هسته مرکزی است، ولی از سیتوپلاسم موجود در آن تخمک مدت ده روز تغذیه کرده و رشد و نمو دارد. پس چه مانعی دارد مولود شبیه سازی را دارای مادر بدانیم و مادرش همان زن صاحب سیتوپلاسم در تخمک باشد؟

برای اثبات این نظریه با دو دلیل استدلال کرده‌اند:

دلیل اول آیه شریفه اِنَّ اُمَّهاتهُم الا اللائی وَلَدنَهُم. مادرشان فقط کسانی اند که آن‌ها را به دنیا آورده‌اند. مادر کسی است که فرزند را به دنیا آورد، حال از هسته مرکزی تخمک او باشد یا از سیتوپلاسمِ او. در شبیه سازی انسان فرزند از سیتوپلاسم موجود در تخمک زنی تغذیه کرده و رشد نموده، پس او مادر است.

جواب به این دلیل: مهم‌ترین دلیلی که در وجه اول گفته شده استدلال به آیه شریفه ظهار بود. در حالی که استدلال به آیه ظهار در شبیه سازی از چند جهت مناقشه انگیز است:

1-جواب استدلال به آیه شریفه در مقام بیان حرمت ظهار و بطلان طلاقی است که با لفظ ظهار واقع شود و هیچ ارتباطی با فرزند بودن کسی که از رحم زنی خارج می‌شود ندارد. از این رو نمی‌توان به این استدلال بر مادر داشتن فرزند شبیه سازی شده استناد کرد.

2- ملاک مادری و فرزندی به هسته مرکزی تخمک است که منشاء خلقت و جفت گیری نطفه از اسپرم مرد و تخمک زن است و سیتوپلاسم نقشی در خلق نطفه ندارد.

3-اصولاً در مورد فرزند شبیه سازی شده هرگز در رحم زنی قرار نمی‌گیرد. بلکه تمام دورانِ رشد و تکامل نطفه تا شکل گیری انسان و دمیده شدن روح در دستگاه رحم مخصوصی است که بدین منظور ساخته شده است. پس فرزند شبیه سازی شده در رحم مصنوعی قرار می‌گیرند نه در رحم زنی. پس به آیه ظهار نمی‌شود استدلال کرد. و برای او مادری ثابت گردد. به صرف این که نطفه شبیه سازی شده، چند روزی از سیتوپلاسم تخمک زنی تغذیه کرده، دلیل نمی‌شود که به آیه ظهار استدلال شود. پس اشکال حقوقی به قوتِ خود باقی است و با این وجه نمی‌توان به آن جواب داد.

دلیل دوم: گفته شده مفهوم مادری یک مفهوم تأسیسی از طرف شارع نیست که تعریف آن باید از شارع گرفته شود؛ بلکه مفهوم مادری یک مفهوم عرفی است. اگر ما از عرف جامعه و مردم کوچه و بازار راجع به مفهوم مادر سئوال کنیم، مردم مادر را به کسی می گویند که فرزند از او به دنیا آمده باشد. هرچند از تخمک او نباشد. پس وجهی ندارد ما بگوییم این مولود شبیه سازی شده مادر ندارد. زیرا مادرش همان زنی است که از تخمک او تغذیه کرده و به دنیا آمده است؛ هرچند تخمک فاقد هسته اصلی بوده است. خصوصاً اگر در رحم او پرورش و از رحم او به دنیا آید او مادر مولود است.

پس این اشکالِ حقوقی منتفی است. در نتیجه حرام شرعی به عنوان ثانوی در این جا وجهی ندارد.

فراانسانگرایی؛ تلاشی برای استفاده از فناوری و تبدیل انسان به خدایان

جواب دلیل دوم در مفهوم مادری

به نظر ما این دلیل هرچند از برخی محققان برای رفع مشکل حقوقی نقل شده، اما دلیل تام و قابل قبولی نیست. زیرا از نظر فقهی و قرآنی و منطقی، مادر کسی است که نطفه فرزند از تخمک او منعقد شده باشد. حال از راه نکاح شرعی باشد یا از طریق تلقیح و حتی اگر از اسپرم مرد اجنبی. در این صورت زنِ صاحب تخمک، مادرِ اوست. هم چنین در مورد کسی که فرزند را در رحم خود پرورش می‌دهد و از تخمک زن دیگری باشد، او مادر نیست. زن صاحب رحمی که صاحب تخمک نیست، حتی با آن فرزند در رحم محرمیت هم ندارد.

بنابراین فرزند شبیه سازی شده که نطفه‌اش از سلول غیر جنسی و تخمک فاقد هسته مرکزی بیرون رحم منعقد شده و در دستگاه مصنوعی در بیرون رحم پرورش یافته، قطعاً آن زن صاحب تخمک فاقد هسته مرکزی نمی‌تواند مادر او باشد. چنان که دستگاه رحم مصنوعی هم مادر او نخواهد بود.

با توجه به مردود بودن این وجه نیز مشکل حقوقی سر جای خود باقی است. زیرا این فرزند شبیه سازی شده، هیچ نسبتی با زن صاحبِ تخمک مه فاقد هسته است، ندارد. پس قول به حرمت شبیه سازی به عنوان مشکل حقوقی در جای خود باقی است و فرزند شبیه سازی شده به عنوان ثانوی حرام است.

دلیل سوم:

در رد اشکال حقوقی، اگر فرض کنیم هر فرزند شبیه سازی شده فاقد نسب است، آیا سبب حرمت تولید آن می‌شود؟ آیا دلیل نقلی و عقلی داریم که چون لازمه شبیه سازی، نداشتن هیچ نسبت فامیلی است، پس حرام است؟ به کدام دلیل تولید فرزند فاقد نسب حرام و غیر شرعی است؟

اگر کسی بگوید ایجاد فرزند بدون مادر و نسب، کار مذموم و غیر عقلایی است، در جواب می گوییم بر فرض که تولید فرزند فاقد نسل مذموم و غیر عقلایی باشد، آیا سبب حرمت آن است؟! در صورتی که دلیلی بر حرمت آن نداشته باشیم، به کدام دلیل بگوییم حرام است؟ بلکه برعکس به مقتضای قاعده حلیت و اصل برائت، خلق انسان فاقد نسب و لو از راه شبیه سازی باشد جایز و بلامانع است.

مؤید این ادعا رأی استاد آیت الله محمد مؤمن است که در دو جا به عدم مانعیتِ نبودِ نسب اشاره کرده و آن را دلیل بر حُرمت ندانسته است. در یک جا می‌نویسد: حتی اگر فرزند شبیه سازی، نه پدر داشته باشد و نه مادر، دلیلی بر عدم جواز اقدام به ایجاد چنین تولیدی نیست و مقتضای اصول عملیه، جواز آن است. (محمد مؤمن، الاستنساخ، ص 20)

در جای دیگر تأکید می‌کند: اقدام به کاری که حاصل آن انسانی بی پدر و مادر باشد، اصلاً مجالی برای تحریم آن نیست. (همان، ص 21)

کوتاه سخن: پس از آن که اصل حلیت و اصل برائت شرعی و عقلی جواز شبیه سازی انسان را اثبات می‌کند، وجهی ندارد که با شبهه عدم نسب در تولید این فرزند حکم به حُرمت آن کنیم، هر چند به عنوان ثانوی. زیرا هیچ دلیلی بر حُرمت فاقد نسب نداریم.

 

وجه سوم: مشکل اجتماعی شبیه سازی

سومین مشکل شبیه سازی انسان که سبب شده جمعی از فقها قائل به حرمت ثانوی آن شوند، مشکل اجتماعی است. به این معنا که شبیه سازی انسان با ناهنجاری‌های زیادی همراه است. مثلاً شباهت افراد به یکدیگر، سبب یک معضلِ اجتماعی می‌گردد. عدم امکان تشخیص ظالم از مظلوم و عدم تشخیص فروشنده از مشتری و عدم تشخیص برادر از برادر همگی مشکل زاست.

این تشابه افراد به یکدیگر سبب سستی ارکان جامعه و اختلال نظام می‌شود. به علاوه این مشکل با روح آیه: «وَ جَعلناکُم شُعوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفوا» سازگاری ندارد. زیرا خواستِ خداوند به استناد این آیه قرآن، اختلافِ شباهت‌ها و رنگ‌ها و تفاوتِ اجتماعات از جلوه‌های نعمتِ الهی به بشریت است. پس وجود افرادی شبیه و یکدست و طبعاً دارای یک خواسته و یک دیدگاه، بر خلاف این آیه شریفه است.

خلاصه مشکل سوم در شبیه سازی انسان، سبب نفی تنوع و نفی اختلاف زبان و نفی اختلاف رنگ‌ها می‌شود. این نفی اختلاف، با نظام اجتماعی و رحمت الهی سازگاری ندارد و لذا حرام است.

پاسخ مشکل سوم:

سئوال و شبهه این است که: این شبیه سازی سبب نفی تنوع می‌شود و با نظام اجتماعی سازگار نیست، پس شبیه سازی انسان حرام ثانوی است.

این اشکال را به چند وجه می‌توان رد کرد:

اولا: این مشکل بر اساس این فرض است که همه افرادی که در خلق شبیه سازی انسان می‌کوشند، از یک الگوی واحد تبعیت کنند. همگی بخواهند از یک فرد انسان یا از چند فرد، شبیه سازی را توسعه دهند. در این صورت طی چند دهه یا یکی دو قرن، بسیاری از انسان‌های یک منطقه یا یک شهر و استان به شکل و قیافه و لهجه واحد در جهان ظاهر خواهند شد. و این عدم تنوع در انسانهای تولید شده حتی در یک منطقه، منتهی به اختلال نظام خواهد شد.

بر همین اساس این امر حرام است. در حالی که چنین فرضی مسلماً مورد توجه ایجاد کنندگان شبیه سازی انسان به این نحو نیست. بلکه همه در فکر شبیه سازی انسان به صورت مختلف و متفاوتند. به این معنا که برخی می‌خواهند انسانی شبیه فلان شخصیت محبوب جامعه را ایجاد کنند. دیگری می‌خواهد شبیه عالم و دانشمندی شود. سومی شبیه فلان ورزشکار و چهارمی شبیه پدرش و پنجمی به قصد شباهت به مادرش ایجاد می‌شوند. پس انسانهای شبیه سازی حسب ظاهر یک شکل و یک نواخت نیستند. بلکه با هم متفاوتند و از یکدیگر شناخته می‌شوند. لذا اختلالی از این نظر برای افراد شبیه سازی شده پیش نمی‌آید. بنابراین اصلِ مشکل، بر فرضِ باطلی استوار است.

ثانیاً: به طور حتم فرزند تولد یافته در شبیه سازی با صاحبِ سلول، هرچند اختلاف بسیار کمی دارد، قهراً مثل دو قلوهای همسان خواهند بود. مانند اینکه از یک تخمک کپی شده تولید می‌شوند. ولی همین مقدار اندکی که کمی با هم متفاوتند قابل تشخیص‌اند. اگر فرض کنیم حتی این مقدار تفاوت جزئی هم با هم نداشته باشند از نظر سن و سال، مسلماً صاحب سلول، سنِ بیشتری از مولودِ شبیه سازی شده دارد. حداقل از نظر سنی که فرزند در سنین طفولیت و کم سالی است و صاحب سلول در سنین بالاتری است، از هم شناخته می‌شوند. پس مشکل اختلاف نظام اجتماعی منتفی است.

سوم: اگر شبیه سازی انسان به مرحله انبوه سازی هم برسد، چون هر فرزند شبیه سازی شده از سلول یک مرد یا از سلول یک زن است، پس وجهی ندارد همه با هم مشابه باشند تا مشکل اختلال نظام اجتماعی پیش آید. زیرا هر فرزند شبیه سازی شده از شخصی، غیر از فرزند شبیه سازی شده از شخص دیگری است. چنان که صاحب هر سلول با صاحب سلول دیگر متفاوت و قابل شناخت از همدیگرند. همین طور فرزندانِ شبیه سازی شده هم از یکدیگر متمایز و قابل شناخت هستند.

چهارم: با توجه به اینکه هزینه شبیه سازی بسیار زیاد است، تولید انبوه آن مقرون به صرفه نیست. به علاوه ثمره و خاصیت و انگیزه‌ای بر تولیدِ زیادِ آن مترتب نیست تا این مشکل اجتماعی پیش آید. معمولاً تولید در موارد خاصی خواهد بود. مثل این که زن و شوهری فرزند دار نمی‌شوند. از طرفی امکانات مالی دارند و می‌خواهند کسی مثل پدر یا مادر شبیه سازی شود تا نسل خانواده هر چند از نظر عرفی (نه شرعی) باقی بماند.

یا افرادی که در جامعه از امتیازهایی برخوردارند مثل این که قیافه منحصر به فرد و شکل و شمایل بسیار زیبا دارند متخصصان شبیه سازی مشابه چنین افرادی را ایجاد کنند تا چنین نسلی منقرض نشود. بنابراین قرار نیست هر انسانِ معمولی را شبیه سازی کنند تا همه مردم دست از ازدواج بکشند یا از تولید نسل دست بردارند و تن به پرداخت هزاران دلار برای ساخت مشابه خود از طریق شبیه سازی بدهند.

پنجم: اگر از دیدگاه شرع اسلام یا مسیحیت و سایر ادیان الهی مردم بفهمند مشابه سازی فرزند جایز و بلامانع است، آیا مردم هجوم می‌برند تا مشابه خود را تولید کنند؟ قطعاً چنین نخواهد بود. پس حکم به حرمت شبیه سازی یا جواز آن هیچ تأثیری در تولید شبیه سازی ندارد. بلکه روحیه و طبیعت و فطرت تمام انسانها بر آن است که از راه ازدواج فرزند دار شوند نه از طریق شبیه سازی.

ششم: ما همواره شاهد و ناظریم که پسران و دختران و مردان و زنان قبل از رسیدن به فرزند داری در فکر ازدواج با جنس مخالف به هدف تأمین غرایز شخصی و شهوانی و نیز سامان دادن به خانه داری و زندگی هستند. در مرحله بعد، با فاصله زمانی زیاد علاقه مند به فرزند دار شدن می‌شوند. پس هدفِ اصلیِ زنان و مردانِ عالَم از ازدواج، رسیدن به خواستِ شهوانی است. این هدف مهم در موضوع شبیه سازی برآورده نمی‌شود؛ بلکه یک امر خارج از هدف انسانهاست. پس بر فرضِ شبیه سازی با هزینه‌های اندک هم امکان پذیر شود، باز جزء اهداف اصلی افراد نخواهد بود. لذا دنبال آن نمی‌روند تا مشکلِ اجتماعی به وجود آید.

هفتم: استناد به دو آیه شریفه «وجعلناکُم شُعوباً وَ قبائِلَ لِتَعارَفُوا» و آیه «و اختلافُ اَلسِنَتکُم وَ اَلوانِکم» بر حرمت شبیه سازی خیلی دور از ذهن است. زیرا این دو آیه در مقام بیان حکم واجب شرعی نیستند تا شبیه سازی در مقابل آن یک عمل حرام تلقی شود. بلکه «لتعارفوا» و «اختلافُ السنتکم وَ الوانِکم» ارشاد به واقعیات خارجی است که خداوند به بشریت منّت می‌گذارد که ما شما را طوری خلق کردیم تا جامعه بشری با وجود شباهت به یکدیگر به زحمت نیفتند و فروشنده از خریدار و ظالم از مظلوم، شوهر از برادر شوهر، و … مشخص و معلوم باشد.

همچنین زندگی برای مردم سخت نگردد. هیچ گاه از این دو آیه، حرمت شبیه سازی که خارج از مفاد آیه «لِتعارَفوا» و آیه «و اختلافُ اَلسِنَتِکُم وَ اَلوانِکم» است استفاده نخواهد شد.

افزون بر این: در شبیه سازی اختلاف قبایل و رنگ و زبان هرچند به صورت اندک خواهد بود، زیرا هر فرد شبیه سازی تنها مشابه همان صاحب سلول خود است نه با هر فرد شبیه سازی شده‌ای که از سلول شخصی دیگر است. خصوصاً شخص صاحب سلول که معمولاً به خاطر سن بیشتری که دارد، زودتر می‌میرد و این فرد مشابه او بلا مشابه می‌ماند. پس جایی برای اشکال سوم- که مشکل اجتماعی است- نمی‌ماند.

از مجموع آنچه گذشت روشن شد که ادلّه قائلین به حرمت شبیه سازی به عنوان ثانوی ناتمام است. قول به جواز شبیه سازی شده، مطلقاً چه به عنوان ثانوی و چه به عنوان اولی، جایز و شرعاً بلامانع است.

 

  • این مطلب برداشتی از درس‌های فقه آیت‌الله سیداصغر ناظم‌زاده پیرامون “شبیه‌سازی انسان” در فقه پزشکی است. (برای آگاهی بیشتر به کتاب “جراحی پلاستیک و شبیه‌سازی انسان” انتشارات مؤسسه بوستان کتاب دفتر تبلیغات اسلامی مراجعه شود.)
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.