در موقعیت کربلا | محمد علی عسگری

در موقعیت کربلا عنوان نوشته ای از محمد علی عسگری است. به قلم او سالها و قرن هاست که شیعیان به مناسبت محرم و عاشورا مراسمی را برگزار می کنند. این مراسم طی تاریخی طولانی تکوین پیدا کرده و روز به روز کامل تر شده است.

در موقعیت کربلا

با این حال به نظر می رسد تنها معدودی از بخش های این مراسم قادر است شیعیان را « در موقعیت کربلا » قرار دهد و تا زمانی که به چنین توفیقی دست نیافته باشد عملا تاثیری مثبت و ماندگار بر ذهن و روح مخاطبان نخواهد گذاشت.

زیرا تنها زمانی که فردی بتواند خود را در موقعیت کربلا قرار دهد قادر خواهد بود از یک سو مساله حسین (ع) را به درستی و همه جانبه درک کند و از سوی دیگر با قدم گذاشتن بر جای پای حسین و یارانش گامی به جلو بردارد و به ارتقای شخصیت خود و جامعه اش یاری رساند.

اما چگونه مراسمی یا چگونه آیین هایی قادرند برای مثال فرد را از « موقعیت خودش » به « موقعیت کربلا » انتقال دهند؟ به بیان دیگر چه ابزار و ادواتی قادر است بهتر ما را از موقعیت کنونی خودمان جدا کرده و طی یک سفر عرفانی و روحانی به موقعیت کربلا نزدیک گرداند؟ آیا داشتن شتر وکاه و خیمه و نخل و مشک و چفیه و این ها می تواند؟

آیا مداحی های خوش آب و رنگ با آن دستگاه های صوتی رعب آور، یا ناله های پر سوز و گداز که اشک از چشمان ما جاری سازند قادرند ما را به آن موقعیت نزدیک گردانند؟ آیا سخنرانی های دینی و مذهبی اساتید و یا روشنفکران می تواند ما را به آن موقعیت بهتر و بیشتر نزدیک کند؟

بدیهی است هنرهای نمایشی از جمله تئاتر و سینما سرآمد همه این ها بوده و قدرت بیشتری در انتقال فرد از موقعیت خودش را به یک موقعیت فرضی خاص دارند. زیرا این هنرها به صورت یک جا با همه اعضا و ارکان ذهن و ساحت های گوناگون زندگی آدمی سر و کار دارند و می توانند موقعیتی را بازسازی کرده یا موقعیت جدیدی را بیافرینند و مخاطب خود را برای ساعتی یا ساعت هایی در آن فضا به گردش در آورند.

داستان و رمان یکی دیگر از عرصه های مهمی است که می تواند فرد را در موقعیت خاصی قرار دهد و به گونه ای او را با تجربه قهرمان داستان همراه سازد.

زندگینامه ها نیز وجه دیگری از این ادبیات است که به شدت آدمی را با خود به یک سفر فرضی اما مملو از شناخت و آگاهی می برند و درهم ذات پنداری با یک فرد یا یک قهرمان، آدمی را از فضای روزمره خود جدا کرده و او را به جهان دیگری انتقال می دهند. حاصل این رفت و برگشت مجموعه ای از شناخت های جدید و درونی شده است که برای مدت ها – حتی گاه تمام عمر – در فرد باقی می ماند.

تاریخ و امام حسین (ع)

تاریخ نیز یکی از ابزار های مهم دیگری است که در صورت روایت درست و دقیق می تواند ما را از امروز و وضعیت کنونی خود جدا کرده و به یک موقعیت یا وضعیت دیگری در ورای سالها و قرن ها ببرد.

از همین روست که رمان ها و فیلم های تاریخی بیشترین تاثیر را دارند و امروزه با استمداد از فناوری های جدید بارها در کمپانی های مطرح جهانی باز تولید می شوند.
از این زاویه اگر به نحوه برگزاری مراسم سنتی و رایج عاشورا نگریسته شود به نظر می رسد آن چیزی که جریان دارد کم ترین قدرت را در بازسازی آن موقعیت و بخصوص در انتقال شرکت کنندگان به آن موقعیت دارند. برای مثال سیاه پوشیدن های مرسوم فقط ظواهری ساده را تداعی می کنند و به همین دلیل اثر شان نیز کاملا در ظاهر باقی می ماند و بلافاصله یک ساعت یا یک روز بعد نیز آن اثر از بین می رود.

مداحی های رایج نیز اساسا فاقد چنین کارکردی هستند زیرا هدف شان انتقال مخاطب از « این موقعیت » به « آن موقعیت » نیست، بلکه هدف اصلی شان نگهداشتن مخاطب در همین موقعیتی که هست و گریاندن او به هر وسیله ممکن است چرا که برای آنها موقعیت مساله نیست بلکه کسب ثواب مساله است و این نیز از طریق اشک ریختن حاصل می گردد.

از همین رو گاه دیده می شود با ذکر معجزات خارق العاده و بیانات شگفت انگیز مخاطب را انگشت به دهان می گذارند و یا گاه با به تصویر کشیدن صحنه های مشمئز کننده از نحوه سر بریدن و کشته شدن افراد، مخاطب را به زور وادار به اشک ریختن می کنند. اتفاقی که حتی اگر رخ دهد نیز نمی تواند مخاطب را در موقعیت کربلا قرار داده و اثری ماندگار را در روش و منش او پدید آورد.

سخنرانان مذهبی اعم از روحانیون و روشنفکران نیز تنها در صورتی می توانند اثر گذار باشند که حرفی نو برای گفتن داشته باشند و به این وسیله مخاطب خود را به لحاظ ذهنی برای مدتی درگیر یک مساله جدید کنند.

کما اینکه در این میان اگر کسی از قدرت کلام، منطق، احساس و ادراک برتری برخوردار باشد به همان میزان اثر گذار بوده و یا سهم بیشتری در تغییر زندگی فردی و فکری مخاطبانش خواهد داشت.

 

بیشتر بخوانید: سید جعفر شهیدی و تحلیلی بر نهضت عاشورا

پس از پنجاه سال

یکی از کتاب هایی که بر اساس یک روایت تاریخی می کوشد تا مخاطب را در موقعیت کربلا قرار دهد کتاب « پس از پنجاه سال» مرحوم شهیدی است. مورخ در این کتاب گام به گام مخاطب را به زمان و فضای واقعه نزدیک می کند. اثر دیگری که به صورت ناگهانی و با شدت هرچه تمام تر مخاطب را در موقعیت حسین و کربلا قرار می دهد کتاب « حسین وارث آدم » دکتر شریعتی است.

او ابتدا خودش را کاملا در موقعیت کربلا قرار می دهد و سپس می کوشد نگرش و احساس و درک خود را با لحن و زبانی حماسی به مخاطب انتقال دهد. کتاب « شهید جاوید» صالحی نجف آبادی به لحاظ فکری و ذهنی مخاطب را درگیر دهها پرسش پیرامون قیام امام حسین می کند.

فیلم روز واقعه به صورتی زنده و ملموس مخاطب را در موقعیت کربلا قرار می دهد. تا آنجا که گاه به اشاره به او تفهیم می کند هم اکنون در موقعیتی قرار گرفته است که می رود تا پا جای پای حسین بگذارد. بعضی فیلم ها و نمایش های دیگر نیز چنین کارکردی دارند.

تعزیه یکی از مهم ترین نمایش های سنتی ایرانی است که می خواهد چنین نقش بزرگی را ایفا کند اما به دلیل اینکه از یک سو درگیر لحن و زبان شعر گونه خود می شود- که عمدتا نیز شامل اشعاری ساده و پیش پا افتاده است- و از سوی دیگر به دلیل اینکه قادر به فضا سازی های لازم برای نمایش خود نیست، در این رسالت مهم توفیق چندانی بدست نمی آورد.

با این حال از آنجا که اساس آن بر نمایش است همچنان دارای پتانسیل نیرومندی است تا مخاطب را با خود همراه کند.

به هرحال تا مخاطب همراه نشود و در موقعیت کربلا قرار نگیرد اثر پذیری او از واقعه بزرگی چون عاشورا بسیار اندک و سطحی خواهد بود. این مساله علاوه بر اینکه مراسم مذهبی را به یک سری اعمال و علایم ساده و بی خاصیت فرو می کاهد، خود مخاطبان اعم از افراد یا گروه ها و جوامع نیز کم تر از تجربه کربلا بهره مند می شوند و بخصوص اثرات آن واقعه عظیم کم تر در زندگی شان بروز و ظهور پیدا می کند.

حتی این ناکامی برعکس موجب بروز و ظهور یک سری تناقضات و اشکالاتی می شود که گاه از تفسیر و توضیح آن عاجز می مانیم.

از موقعیت خود به موقعیت کربلا

اینکه برای مثال کسی به مناسبت محرم پیراهن مشکی می پوشد اما در همان حال با بی پروایی تمام قانون شکنی می کند یا فرد دیگری نذری می دهد و در همان حال از اختلاس نیز پرهیزی ندارد. در مراسم مذهبی نقشی فعال دارد اما درهمان حال جزو اوباش و الوات محله است.

چشمانی اشک بار دارد اما در فردای آن حاضر است چندین نفر را به خاطر منافع سیاسی یا اقتصادی خود از دم تیغ بگذراند. از اینکه قهرمانی چون حسین دارد سراپا غرور است اما در همان حال حاضر است به بدترین حکومت های یزیدی تن در دهد.

حسین را مظهر راستی و رادمردی می داند اما درهمان حال به سادگی دروغ می گوید و به دوست یا برادرش نارو می زند. در نظرش حسین کسی بود که برای مبارزه با فساد دامن گستر زمانه اش قیام کرد اما خود برای مبارزه با فساد زمانه اش هیچ کوششی نمی کند و … مجموع این تناقضات و اعوجاج ها از آنجا ناشی می شود که فرد یا افراد به درستی در معرض یک تجربه قرار نگرفته اند.

به بیانی دیگر هنوز هیچ اتفاقی برای انتقال آنان از « موقعیت خود » به « موقعیت کربلا » صورت نگرفته است. زیرا غیر ممکن است کسی حتی اندکی به چنان موقعیتی نزدیک شده باشد و بتواند در زندگی روزمره خود رفتاری برخلاف منش و تفکر حسین و یاران وفادارش داشته باشد.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.