وحدت یا اتحاد؟ در گفت‌وگو با آیت‌الله گرامی

آیت‌الله گرامی از مراجع و فقهای حوزه علمیه قم معتقد به اتحاد است، نه وحدت شیعه و سنی. ایشان در گفت‌وگو با دین‌آنلاین منش خود را درباره این موضوع تبیین کرد:

محمد علی خرمی: نخستین‌بار ایده شکل‌گیری هفته وحدت به دوران پیش از انقلاب بازمی‌گردد؛ آیت‌الله خامنه‌ای در خاطراتی از دوران تبعیدش به شهر ایرانشهر بیان می‌کند: «من خودم در بلوچستان تبعید بودم… دستگاه‌ها نمی‌خواستند بگذارند تلاشی از سوی ما انجام بگیرد اما در عین حال ما گفتیم بیایید کاری کنیم که یک نشانه‌ای از اتحاد شیعه و سنی را در این شهر نشان بدهیم که این مسئله هفته وحدت آن روز به ذهن ما رسید و در ایرانشهر آن را عمل کردیم؛ یعنی از دوازدهم تا هفدهم جشن گرفتیم.

پس از پیروزی انقلاب نیز، آیت‌اللله حسینعلی منتظری، با نوشتن نامه‌ای به عبدالمجید معادیخواه، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیشنهاد داد فاصله زمانی میان روایت اهل سنت و روایت شیعیان از ولادت پیامبر اسلام، به عنوان «هفته وحدت» نامگذاری شود.

امام ماجرای هفته وحدت فقط به این نام‌گذاری منتهی نمی‌شود؛ از گذشته همواره در میان عالمان شیعه و سنی، شماری موافق وحدتند و شماری مخالف. از میان موافقان هم برخی معتقد به وحدت واقعی هستند و معتقدند باید به سراغ متون و مباحث رفت و غبار کثرت و تفرقه را از جان امت گرفت. ایشان معتقدند شیعه و سنی یکی هستند و در حقیقت اختلاف آن دو مبنایی نیست.

از آن سوی برخی از عالمان دینی با توسل به ضرورت مقابله با دشمن مشترک معتقدند می‌شود فعلاً سخنی از اختلاف نباید نگفت و با تکیه به مبانی مشترک امت را باید متحد نگاه داشت اما هرگز نباید دست از عقاید حقه خود برداریم و به نفع رقیب اصول و باورهای خود را پالایش کنیم.

آیت‌الله گرامی از مراجع و فقهای حوزه علمیه قم معتقد به اتحاد است. ایشان در گفت‌وگو با دین‌آنلاین منش خود را درباره این موضوع تبیین کرد:

 

 

آیا اساساً وحدت میان دو مذهب یا میان دو آیین امکان پذیر است؟

منظور عقلای قوم که این بحث را مطرح می‌کنند این است که در شرایط حساس جامعه اختلافات کمتر مطرح شود تا به مقابله با دشمن مشترک بپردازیم.

فرض بر این است که دشمنی داریم که نه می‌خواهد شیعه بماند و نه سنی. در این شرایط گرچه فرقه‌های مختلف با عقائد مختلف داریم بهتر این است که آن اختلافات خاص خودمان را کنار بگذاریم، به مقابله با دشمن مشترک بپردازیم، که این تقریباً از قرآن استفاده شده که می‌فرماید «قُلْ یا أَهْلَ الْکتابِ تَعالَوْا إِلی کلِمَهٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَکمْ»

ای اهل کتاب بیایید مطلبی را بگوییم که همه‌مان قبول داریم، مثلاً اصل وحی. بعد بیاییم درباره متفرعات صحبت کنیم.

لذا وحدت نگویید، اتحاد بگویید.

 

آیا این بحث اتحاد می‌تواند آسیب‌زا هم باشد؟

اتحاد در برابر دشمن مشترک یک امر عقلائی است؛ اما متاسفانه معنای درستی از آن نمی‌شود؛ اتحاد به این معنا نیست که ما دست از عقائد خود برداریم. متاسفانه چنین سوء استفاده‌هایی می‌شود.

هر مذهب و فرقه‌ای عقاید خاصی دارد. ما عقایدمان را از قرآن، روایات، نصوص اهل بیت (ع) گرفتیم و به هیچ وجه هم از این عقاید خودمان دست نمی‌کشیم.

یک کسانی در فرقه‌های دیگر بودند که دشمنی خاصی با رهبران تشیع و اهل بیت علیهم السلام داشتند و ضربه‌هایی به حضرات زدند.

بعضی افراد هستند که در اثر سوء فهم می‌خواهند دست از عقائدشان بردارند. عجیب این است که تحریف در منابع مذهبی می‌کنند.

 

چه تحریفاتی؟

خیلی‌ها تصرفاتی در متون مذهبی می‌کنند. این خیلی اشتباه است. مثلاً گاهی اذیت و آزارهایی را که از طریق بعضی‌ها نسبت به اهل بیت علیهم السلام شده منکر می‌شوند. هیچ عاقلی نمی‌تواند منکر شهادت و چگونگی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها شود.

حدود ده سال قبل خودم از رادیو شنیدم که امام جمعه تهران در خطبه‌ای راجع به حضرت صحبت می‌کرد.

می‌گفت حوادثی جلو آمد که ایشان متأسفانه بیمار شدند و بعد هم فوت کردند. این‌ها خیلی بی‌انصافی است.

ائمه ما اذیت‌ها شدند، مشکلات دیدند، کتک‌هایی را که حضرت زهرا (س) در کوچه خورد هر کسی می‌داند. عقب‌نشینی کردن از این مسائل به عقب‌نشینی از حوادث عاشورا کشیده می‌شود. کم کم به آنجا می‌رسد که یزید دستور نداده بود و ابن زیاد خراب کرده بود، ابن زیاد هم بگوید ماموران ما کردند و من نگفتم.

 

برخی برای وحدت به آیه شریفه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعًا وَ لا تَفَرَّقُوا» تمسک می‌کنند. آقایان حبل را اجتماع و جامعه معنا می‌کنند. اجتماع امری اعتباری است. یعنی و اعتصموا به عنوان اجتماع. شأن قرآن اجل از این است که به عنوان اعتباری دعوت کند. همان‌طور که در روایات دارد، منظور از حبل‌الله، ریسمان ولایت و حبل ولایت. و اعتصموا به مقام ولایت. و اعتصموا بحبل الله. از این عقب‌نشینی نکنید و لا تفرقوا. به هر حال نباید سوء استفاده‌گری پیش بیاید. خدایی نکرده طوری نشود که فردا نسل ما اصلاً ندانند بحث حضرت امیر و مخالفان چی بوده، حضرت زهرا سلام الله علیها و اهل بیت علیهم السلام چه کشیدند! جنایت بزرگی است کسانی که جامعه را به این سمت می‌برند!

 

خب حالا اگر هم بخواهیم از وحدت دم بزنیم هم این موارد را رعایت کنیم چه باید کرد؟

حقایق را باید روشن کرد، باید واضح هم گفته بشود. اما با هم دعوا هم نداریم. البته طرف مقابل هم باید این را رعایت کند.

این نباشد که آنها در کتاب‌ها و رسانه‌های خود دائم به تشیع حمله کنند و تشیع یک سویه سکوت کند تا اتحاد شکل بگیرد. شما در کتابفروشی‌های شهر مدینه بگردید ببینید چقدر کتاب علیه شیعه نوشته و منتشر شده است. اگر یک نفر در شیعه پیدا کنند که چیزی علیه ولایت و امامت و تشیع نوشته، آن را به بهترین شکل و به صورت گسترده منتشر می‌کنند تا در سر مردم بکوبند. انواع اهانت‌ها را به تشیع دارند. از ان سوی می‌گویند چیزی نگویید و حتی برخی از کتاب‌ها را ممیزی می‌کنند.

از عجایب این‌که می‌گویند حتی به معاویه، لعنه الله نگویید، با این همه جنایتی که معاویه کرد.

بحث به اینجا که می‌کشد کسانی می‌گویند به یزید هم لعن نکنید.

فرض صحبت در جامعه فعلی ما بر وجود دشمن مشترک است و همواره رسانه‌ها تبلیغ می‌کنند که چنین دشمن مشترکی داریم. حالا این فرض حقیقت دارد یا نه بحث دیگری است و باید در این زمینه بیشتر فکر بشود و کارهای دشمن نشان داده شود.

علی‌ای حالٍ این مسیر مهمی است که انسان از عقاید حقه خودش دست برندارد و آنچه را از اهل بیت عصمت و طهارت رسیده حفظ کنیم.

خدایی ناکرده نباید طوری باشد که بعضی‌ها فکر کنند برای اینکه مشکلی پیش نیاید باید چشم را به ظلمی که به اهل بیت شده ببندیم و یا ظالم را تقدیس کنیم و یا مسئولیت ظلم را از دوش ظالم برداریم. سخن دراین مورد زیاد است؛ اما وقتی دشمن مشترک وجود دارد، جهان اسلام باید اتحاد داشته باشند. این یک اصل عقلائی است اما به معنای عبور از اعتقادات نیست.

 

 

چگونه می‌شود هم حقایق را گفت و هم اتحاد مسلمین را حفظ کرد آیا امکان پذیر است؟

شیعه در این مسیر الگوی عصمتی دارد و باید بر اساس همان عمل کند. ما با مخفی کردن اعتقادات خودمان به اتحاد نمی‌رسیم. حضرات ائمه ما در طول زندگی خود الگوهای مناسبی را برای ما به یادگار گذاشته‌اند؛ مهم این است که شما به موقع سکوت کنی و به موقع سخن بگویی.

امیرالمؤمنین اینگونه نبود که دائم سکوت کند. همه می‌دانستند حضرت علی علیه السلام آنچه را پیش آمده قبول ندارد و این به واسطه بیان حقائق به وسیله حضرت بوده است. اما گاهی هم برای حفظ مصالح مسلمین سکوت می‌کردند. ولی این سکوت به معنای این نبود که حضرت قبول ندارد حق با ایشان بوده است.

این رفتار کاملاً عقلائی و عقلانی است. اگر دشمن مشترک داریم، عقل می‌گوید که اوّل مراقب آن دشمن باشیم، بعد بیاییم راجع به مسائل داخلی خودمان گفتگو کنیم.

اما این به معنای آن نیست که ما کلاً سکوت کنیم تا حقائق پنهان شود و طرف مقابل هرچه می‌خواهد در مکه و مدینه و سایر نقاط جهان منتشر کند.

ما هم باید طوری عمل کنیم که حقیقت گم نشود. اگر چنین شود این جنایت در حق مکتب اهل بیت علیهم السلام است.

 

انتهای پیام

 

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.