تفکر دینی در دوران بیماری‌های همه‌گیر (پاندمی)

عدی چندرا

هزاران سال است که ادیان از شیوع بیماری‌های همه‌گیر متأثر شده‌اند. اما اکنون پاندمی کرونا چگونه باورهای ما را دستخوش تغییر خواهد کرد؟ ممکن است امروزه و در عصر ظاهراً سکولار و شیوع بیماری، الهیات دور از اذهان ما به نظر رسد. ارتباطات ما با جهان غیر انسانی میکروبهای بیماری‌زا با روابط ما دیگر حیطه غیرانسانی یعنی عالم قدسی اختلاف دارد. تاکنون اگر گذشته چیزی به ما آموخته، به نظر می‌رسد به دقت تغییراتی را در اجتماع و سیاست ما موجب شده که ما می‌توانیم از آن خوشه‌چینی کنیم.

پاندمی‌ها و دین در دوران باستان

پاندمی‌ها قدمتی به درازای یکجانشینی و کشاورزی بشر دارند. ناگهان، مردمان یک روستا یا شهر در دوران باستان دچار تلفات گسترده‌ای ناشی از زئونوز (بیماری‌های مشترک انسان و حیوان) می‌شدند. این امر موجب شد تا آنها در زندگی پس از مرگ به اندیشه بپردازند و از خدایان طلب عفو و یاری کنند.

توسیدید در روایت معروف خود از طاعون شهر آتن، از درماندگی شهروندان در مواجهه با مرگ قریب الوقوع خبر داده است. خدایان به قول او آتنیان را به حال خود رها کردند.

شش قرن بعد، طاعون آنتونین واکنش‌های مشابهی را در میان رومیان پدید آورد. قدرت خدایان کهن، در میان شهرنشینان کثیف در امپراتوری معظم روم تدریجاً به محاق رفت. شهروندان و بردگان رومی بی‌هیج نتیجه‌ای به دامان آپولو الکسیکاکوس، دافع بلایا پناه بردند. پنج میلیون تن هلاک شدند چیزی در حدود یک سوم مردمان روم.

در زمان طاعون سیپریان در نسلهای بعد، روم قدیم به مسیحیت گرویده بود. این نام پس از آن گذاشته شد که سیپریان، اسقف اعظم کارتاژ به عنوان سمبل منش مهربانانه برای بیماران مسیحی معرفی شده بود. در مقابل، خدایان سنتی روم در پی انتقام از کفار بودند. پس چندان عجیب نیست که تنها یک نسل از مسیحیان حاضر به قبول ردای دین دولت امپراتوری روم بودند.

در همان دورانها، در کوشانا نزدیک پیشاور، عبادت کنندگان از خدایان بودایی نظیر هاریتی استعانت جستند تا تب بیماران را فروبنشاند و جای آبله در پوست را درمان کند.

پرستش خدایان ویژه درمان پاندمی حتی تا امروز در هند رواج دارد مانند خدای درمان آبله، شیتالا. در جوامع چند خدایی مانند جنوب آسیا، مراسم آیینی اغلب با تجویز دارویی نظیر مایه‌کوبی همراه می‌شد و باور عمومی اهالی این بود که قدرت جادویی و شفابخش دارد.

الهیات طاعون

اگرچه، مسیحیت قول آرامش و نجات در همین دنیا را به دینداران می‌دهد اما از آسیب ناپذیری فاصله دارد. طاعونی که در میانه قرن ششم در امپراتوری بیزانس رخ داد را در نظر آورید. دو قرن بعد همانطوریکه کایل هارپر مورخ اخیراً گفته تعهد مردم به مقدسات و مریم عذرا در سراسر امپراتوری گسترش یافت.

مسیحیت سخت‌کیش در مسیر ادغام با ادیان شرک‌آلود مدیترانه از خاستگاه‌های یکتاپرستی یهودی خود جدا شد. هارپر همچنین نشان داده گرایش به دین توحیدی جدیدی به نام اسلام در امپراتوری بیزانس به وجود آمد.

در اروپای غربی، پیامدهای طاعون در میانه قرن چهاردهم گسترده بود. مرگ سیاه، ساختارهای فئودالی‌ای که مالکان و دهاقین را به هم مرتبط می‌کرد از هم گسست. میانجیگری روحانیون هم بی‌نتیجه بود چنانکه سایه مرگ بر سر اروپای قرون وسطی سنگینی می‌کرد.

کشیش‌ها، مشتاق بودند تا طاعون را مجازات الهی تعبیر کنند و اغلب مردم عامی و غیر روحانی را مقهور این پاندمی می‌پنداشتند. یهودیان، جذامیان و کلاً افراد نابهنجار اجتماعی سپربلا شدند. جنبش‌های دینی رادیکال رشد یافتند. فلاگلنت‌ها (شلاق زن‌ها) و مراسم خودریاضت‌کشانه آن‌ها شور و جذبه بیشتری در میان روستاییهای آلمانی زبان پدید آورد. ادعای زهد برتر نسبت به کشیشان، آن‌ها را مشتاق بازگشت به امپراتوری روم مقدس کرد و از این رو امپراتور فردریک دوم را در مقام مسیح و ناجی تلقی کردند. {در مقابل دشمنان او که پاپها بودند و او را دجال می‌خواندند. م}

لولاردها{یکی از جنبشهای پیشاپروتستانی در مسیحیت} هم کتاب مقدس را به زبانهای محلی و بومی مانند انگلیسی ترجمه کردند و به پرستش و تقدیس مقدسات، ایام روزه، اعترافات، و زیارت خاتمه دادند. آن‌ها برای هماهنگی بیشتر با متن کتاب مقدس، دیدگاه کلیسا درباره عشای ربانی و تبدیل نان و شراب به جسم مسیح را رد کردند.

به هر حال مفاهیم فردی زهد پروتستانها و اعمال منظم دین دولتی با هم از زمان طاعون بزرگ تا اواخر قرن ففدهم بسط یافتند.

در اروپای کاتولیک، طاعون تضمنات متفاوتی به همراه داشت. در پاسخ به پروتستانها، متألهین کاتولیک در پی دفاع از اقتدار روحانیت و ضرورت میانجیگری میان قلمرو انسان و خداوند بودند.

در دوران پاندمی در طی قرون متمادی، شیوه‌های انسان گنه‌کار در برابر اراده الهی قرار رفت. روحانیت بزرگترین امید مردم عامه بود.

پاسخ جهان اسلام به طاعون متفاوت از اروپای مسیحی بود. ابن سینا ظاهراً اولین مدافع فاصله‌گذاری اجتماعی بوده، اما ابن خطیب و ابن خاتیما در گرانادا مدرسانی بودند همزمان با شیوع طاعون در اروپا.

هر دوی آنها طاعون را مشیت الهی می‌دانستند اما البته به شناخت و تمایز انواع طاعون و شیوع بیماری نیز پرداختند. فهم منطق شیوع از نظر آنها به طور کلی مطابق با تفسیر سنی‌ها از قرآن بود. نوعی فلسفه مقارنه‌گرایی که مطابق آن، ماده علت واقعی رویدادها نیست و آنها به وسیله قدرت برتر و در اینجا اراده الهی پدید آمده‌اند.

فیلسوف مغربی ابن خلدون که خود در زمانه سخت طاعون می‌زیست، همین فلسفه علی را در قلب نظریه خود در تحلیل فراز و فرود تمدنها در کتاب مقدمه قرار داد. برخی این اثر او و فقدان نظام قرنطینه در کل جهان اسلام را در مقایسه با نظام قرنطینگی در دنیای مدرن جبرگرایانه تلقی کرده‌اند.

اما چنین نگرشی این اشتباه را مرتکب می‌شود که شاخصهای صیانت کلاً مطابق با نوع اعتقاد به خداوند و قدرت قاهر اوست و به نوعی افزایش آگاهی از امداد خداوند همزیستی شادتری را در غیاب قرنطینه موجب می‌شود.

وایرال شدن (going viral) در عصر سکولار

عادت کرده‌ایم که زمانه حاضر را عصر سکولار بخوانیم اما همانطوری‌که چارلز تیلور فیلسوف می‌نویسد زمانه ما بیشتر از آنکه دور از بی اعتقادی سرخوشانه باشد، نوعی اسکیزوفرنی یا به تعبیر دقیقتر فشار متقابل عمیق است.

همه واکنش‌های الهیاتی که پیش‌تر اشاره کردیم در قرن قبل هم قابل تشخیص است: مفهوم درماندگی و ناامیدی وقتی احساس می‌کنیم خداوند ما را به حال خود رها کرده است؛ پناه بردن به اقتدار روحانیان؛ گرایش به عبادات جدید و حتی خدایان جدید؛ آمادگی برای آخرالزمان و ….

اما جوامع مدرن غربی عادت کردند تا باور داشته باشند که انسانها سرور زمین و کائنات هستند. این اعتقاد در نوشته‌های نخستین فیلسوفان مدرن مانند رنه دکارت و جان لاک و زیر لفافه‌ای از الهیات پروتستانی آمده که به نوعی در جهت حذف رقبا بوده است.

با وجود این رقبا در اروپای کاتولیک یا در جامعه چندخدایی آسیا، آفریقا یا آمریکای لاتین، شناخت محدودیت‌های طبیعی انسان مبتنی بر فهم اینکه انسان هم زنجیره‌ای از موجودات بر روی زمین است مورد توجه قرار گرفت.

همان‌طوری که ثروت بشر مابین کشف آمریکا توسط کلمب تا جنگ جهانی اول رشد افسانه‌ای یافت، جمعیت جهان چهار برابر شد. در طول قرن گذشته جمعیت جهان باز هم چهار برابر افزایش یافت. حال طاعون جای خود را به مالاریا، وبا، حصبه، سرخک و آبله داده بود.

تهدید اساسی از ناحیه ویروس‌ها بوده که با دیان ای درمی‌آمیزد و خطر می‌آفریند. از سرماخوردگی ساده تا آنفلوانزا و ابولا، ویروس‌ها چالشی برای جهان انسان‌محور هستند.

حداقل از زمان پاندمی آنفلوانزا در 1918 ویروس‌ها ادعاهای انسان به عنوان قدرت برتر را به ریشخند گرفتند. در پاسخ، برخی انسانها به ادیان و خدایان سنتی روی آوردند اما بیشتر مردم به سوی خدای عصر سکولار، دولت مدرن تمایل دارند. افسوس، هر وقت شروع به درک کردیم تشویش بالای کاهنان لویاتان {دولت غول‌پیکر} نتوانست آرامشی در این دوران همه‌گیری به دست دهد. شبیه به ستایش ما از دیگر خدایان در طول هزاره قبل، ایمان ما به دولت مدرن نتوانست ما را از شر ویروس نجات دهد.

در دنیای مجازی البته یک انقلاب الهیاتی طرح‌ریزی شد. در حالکه شایعات و “اخبار فیک” در شبکه‌های مجازی شبیه به کووید 19 شیوع یافتند، شکل‌های جدیدی از سازماندهی‌های نه چندان مستحکم جمعی در کشورها دیده شد.

این حرکات جمعی، ممکن است اضمحلال فردیت را برجسته کنند و نیز دست به تولید داده‌های متعدد بزنند. داده‌هایی که با هم ترکیب می‌شوند، باز جدا می‌شوند و دوباره ترکیب می‌شوند تا شکلهای جدیدی از داده‌ها را ایجاد کنند. به تعبیر یووال هراری “دیتائیسم” شکل می‌گیرد یک ایمان آینده‌نگرانه حول و حوش قدرت جادویی انسان در تولید داده‌ها تا مشکلات بشر را حل کند.

پاندمی کرونا نقطه چرخشی در این باور نوپدید و خام پدید آورده است. آن، گرایش‌ها را به سمت معنویت و دین شخصی سوق داده، وقتی که ادیان سازمان‌یافته و دولت‌ها در ایجاد رضایت دین‌داران و غیردین‌داران ناموفق بودند. شیوه‌های سنتی عبادت در مساجد، معابد و کلیساها چونان مأمنی برای مردمان “دمده” ای که به عصر دیجیتال ارتقا نیافتند عمل می‌کند.

شیوع افسارگسیخته کووید 19 ما را وادار به بازاندیشی و تکرار عبارت “وایرال شدن” کرده است. { شباهت همه‌گیری ویروس و وایرال شدن اخبار در فضای مجازی) وقتی ویروس بر ذهن‌ها و بدن‌های ما تأثیر دارد، ابنای بشر به موجوداتی در بند و قفس فروکاسته می‌شوند.

 

 

 

 

منبع الجزیره
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.