نقد و بررسی نظریه فیلسوفان اخلاق سوئد در مبارزه با کرونا

در راستای انطباق نظریه فیلسوفان اخلاق سوئدی با اصول سه‌گانه اخلاقی نظام خدمات درمانی کشور سوئد، باید گفت که تعارضات فاحشی میان این اصول و نظریه مطروحه وجود دارد.

متن زیر، خلاصه گزارشی است که در پژوهشگاه فضای مجازی، گروه مطالعات اخلاقی فضای مجازی به تهیه‌کنندگی امیرعباس رکنی و نظارت محمدمهدی نصرهرندی تهیه شده است.

جامعه جهانی به این اجماع رسید که همه انسان‌ها از حقوق یکسان برخوردار هستند و ازجمله مهم‌ترین حقوق انسان برخورداری از حق حیات است که مقدمه استیفای سایر حقوق او است.

هرچند چنین توافقی به‌عنوان نقطه عطفی در تاریخ حقوق بشر به‌عنوان سندی مکتوب که موردتوافق همه اعضای جامعه جهانی واقع شد موجب امیدواری بسیاری از اندیشمندان و صلح‌طلبان و مدافعان حقوق بشر در سراسر جهان شد، اما چرخه پایمال کردن حقوق بشر متوقف نشد و تاکنون نیز ادامه دارد.

همچنان شاهد کشتار انسان‌های بی‌گناه در اقصی نقاط جهان هستیم و قوی‌ترها بی‌هیچ بهانه‌ای ضعیف‌ترها را می‌کشند. سلب حق حیات انسان‌ها ممکن است به اشکال گوناگونی به وقوع بپیوندد. گاه این سلب حیات به شکل سخت محقق می‌شود و گاهی نیز شاهد آن هستیم که به شکلی نرم و بدون خدشه‌دار شدن پرستیژ بین‌المللی صاحبان زر و زور اتفاق می‌افتد.

ویروس کرونا به‌عنوان مهیب‌ترین و خطرناک‌ترین بحرانی که بعد از جنگ دوم جهانی سرتاسر کره زمین را فراگرفته است، سبب ابتلای بیش ۳, ۳۰۰, ۰۶۲ و مرگ ۲۳۳, ۶۳۹ انسان شده است.

میلیون‌ها انسان دیگر نیز در معرض ابتلاء و خطر مرگ قرار دارند و دقیقاً برای بشر مشخص نیست چه زمانی این ماشین مرگ متوقف خواهد شد و چه تعداد دیگر خواهند مرد و آینده جهان چه خواهد بود؟ ویروس کرونا دیگر مشکل یک کشور خاص نیست، بلکه مشکلی جهانی است که قطب‌های اقتصادی جهان را از حرکت بازداشته و آینده را در هاله‌ای از ابهام فروبرده است.

در چنین شرایطی همان‌طور که پیش‌تر گفته شد بشر با چالش انتخاب مواجه می‌شود. انتخاب برای نجات جان انسان‌ها. شاید در بادی امر طبیعی به نظر برسد که محدودیت منابع و امکانات ما را به این مقطع می‌رساند که دست به انتخاب بزنیم؛ اما مسائل مهمی که در این خصوص مطرح می‌شوند عبارت‌اند از این که چه کسی مجاز به تعیین ملاک و معیارهای این انتخاب است؟ این معیارها چیست؟ و از همه مهم‌تر آیا محدودیت منابع و امکانات دلیل مشروع و اخلاقی برای ترجیح جان انسان‌ها بر همدیگر است؟

دراین‌بین مسئولیت دولت‌ها به‌عنوان متولیان جامعه چیست؟ و آیا اساساً جامعه‌ای که مبنای آن شکل‌گیری یک قرارداد اجتماعی برای سپردن قدرت اداره امور به دست منتخبین مردم برای برقراری نظم و حفظ انسجام و حمایت از شهروندان تحت هر شرایطی است، چنین اختیاری را به گرداندگان امور اعطا کرده است یا خیر؟

با توجه به مباحث مطرح‌شده در این مقدمه، گزارش حاضر به نقد و بررسی جدیدترین ایده فیلسوفان اخلاق سوئد برای مدیریت امکانات و گذار از دوران همه‌گیری بیماری کرونا پرداخته و در ضمن توضیح و تشریح مفاهیم اساسی به‌کاررفته در این ایده، به سنجش چنین نظریاتی با مبانی اساسی حقوق بشر و مسئولیت دولت‌ها و قوانین داخلی و اصول اخلاقی حاکم بر کشور سوئد پرداخته و تبعات چنین اندیشه‌هایی را بر زیست انسان‌ها و امنیت روانی جوامع موردبررسی قرار می‌دهد.

سنجش نظریه با موازین اخلاقی کشور سوئد

نظام خدمات درمانی کشور سوئد بر پایه مالیات‌های عمومی پایه‌گذاری شده است و به همین دلیل تنظیم اولویت‌ها به شکل عادلانه و اخلاقی از اهمیت به سزایی برخوردار است. اعتقاد سیاست‌گذاری عمومی بر این است که اگر این اصول پذیرفته‌شده اخلاقی به شکل صریح اعمال نگردد، شیوه خدمات‌رسانی گرفتار اصل مگافون شود.

در کشور سوئد سه اصل اخلاقی تعیین‌کننده اولویت در خدمات درمانی است و این اصول در قانون خدمات بهداشتی و درمانی گنجانده شده‌اند. این سه اصل در ادامه توضیح داده شده‌اند:

اصول اخلاقی حاکم در کشور سوئد
اصل کرامت انسانی

اصل کرامت انسانی یکی از مهم‌ترین مبانی اخلاقی در اخلاق مراقبت‌های بهداشتی است. بنابراین اصل، همه انسان‌ها به‌صرف انسان بودن و نه به خاطر آن‌چه دارند و یا انجام می‌دهند، از کرامت انسانی برخوردارند. این بدان معناست که همه انسان‌ها بدون توجه به استعداد، جایگاه اجتماعی، درآمد، سن، قومیت یا هر عامل دیگری حق مراقبت یکسان دارند. بنا بر دستگاه اخلاقی حاکم بر نظام بهداشت و درمان سوئد، اصل کرامت انسانی – که بیانگر آن است که همه افراد از حقوق و ارزش برابر برخوردار هستند- به‌عنوان پایه‌ای برای تعیین اولویت در مراقبت‌های بهداشتی کافی نیست. برای تعیین این که چه کسی ابتدا باید درمان شود، امور دیگری نیز باید مدنظر قرار بگیرد.

اصل نیاز و همبستگی مشترک

اصل نیاز و همبستگی مشترک تصریح می‌کند که منابع باید به بیمارانی که بیشترین نیاز را دارند، اختصاص یابد. این که این نیاز تا چه میزان حیاتی است، بر اساس شدت و مدت‌زمان بیماری و اخلال در سلامتی فرد و همچنین احتمال بهبودی بالقوه‌ای – که با مداخلات پزشکی ممکن است حاصل شود- ارزیابی می‌شود. بر اساس این اصل، گروه‌های ضعیف جامعه که در رساندن فریاد استمداد خود دچار مشکل هستند، در اولویت قرار دارند، مانند کودکان و یا سالمندان مبتلا به زوال عقل.

اصل مقرون به صرفه بودن

اصل مقرون‌به‌صرفه بودن بیانگر آن است که نظام مراقبت‌های بهداشتی موظف است از منابع خود در حد امکان استفاده کند. این اصل تابع اصول دیگر است، به این معنی که یک فرد مبتلا به بیماری جدی که کیفیت زندگی او در حال بدتر شدن است نسبت به فرد دیگر با بیماری جزئی در اولویت قرار دارد، حتی اگر مراقبت از او به قیمت بیشتری تمام شود.

بررسی انطباق نظریه با اصول اخلاقی کشور سوئد

در راستای انطباق نظریه فیلسوفان اخلاق سوئدی با اصول سه‌گانه اخلاقی نظام خدمات درمانی کشور سوئد، باید گفت که تعارضات فاحشی میان این اصول و نظریه مطروحه وجود دارد.

با توجه به این که اصل کرامت انسانی بیان می‌کند: تمام انسان‌ها بدون توجه به استعداد، جایگاه اجتماعی، درآمد، سن، قومیت یا هر عامل دیگری حق مراقبت یکسان دارند، نباید اصل را مقید به سن بیولوژیک کرد و سبب نقص خصوصیت عام الشمول بودن اصل شد.

همچنین در سنجش نظریه با اصل نیاز و همبستگی مشترک، ازآنجایی‌که بر اساس این اصل گروه‌های ضعیف جامعه که در رساندن فریاد استمداد خود دچار مشکل هستند در اولویت قرار دارند، باید در نظر داشت که افرادی که بنا بر هر دلیل از سن بیولوژیک بالاتری برخوردار هستند جز همین گروه‌های آسیب‌پذیر به‌حساب می‌آیند و با توجه به شرایط جسمیِ این افراد نیاز بیشتری به خدمات و کمک‌های درمانی در آن‌ها وجود دارد.

نهایتاً، با توجه به این که اصل مقرون‌به‌صرفه بودن تابع دو اصل قبلی است و تأکید بر این نکته دارد که شرط خدمات‌رسانی، کاهش کیفیت زندگی فرد درنتیجه بیماری است و حتی در این خصوص نباید جان بیمار فدای مبلغ درمان شود، می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که نظریه مطروحه با این اصل اخلاقی حاکم بر نظام خدمات درمانی سوئد نیز در تعارض است.

جمع بندی

بیماری حاصل از ویروس کرونا اولین تجربه غیرقابل‌انتظار و مهیب بشریت نبوده و قطع به‌یقین آخرین آن نیز نخواهد بود. طبیعت زندگی آدمی بر این اساس که با چالش‌ها موجه شده و بعد از درگیری برای بقای خود تمام مساعی خود را به کار گرفته تا بر آن فائق آید. آن‌چه در این میام مهم است، ارجحیت انسانیت و اخلاق در گذار از بحران‌ها است.

 

اصول ثابت و جهان‌شمولی که اساس تمیز ابنا بشر از حیوانات است. مواجهه با شرایط بحرانی، ذهن انسان را در فشار قرار داده و ممکن است دست به اتخاذ تصمیماتی بزند که سبب تضییع حقوق انسان‌های دیگر شود. این امر مهم زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود که تصمیم‌گیرنده در مقام تصمیم‌گیری سرنوشت تعداد زیادی از انسان‌ها را رقم بزند. توجه به اصول اخلاقی و حفظ کرامت انسانی و حقوق اساسی بشر از مهم‌ترین مواردی است که در هیچ شرایطی نباید وجه‌المصالحه غلبه و عبور از مشکلات قرار گیرد.

ویروس کرونا نیز که اکنون به جدی‌ترین تهدید بشر و زندگی او تبدیل‌شده است، نباید متولیان امور و سیاست‌گذاران را از مسیر انسانیت خارج سازد.

در این گزارش با معرفی، نقد و بررسی ایده فیلسوفان اخلاق سوئد در مبارزه با بیماری‌های همه‌گیر به چند نکته ضروری رسیدیم: نخست آن که ساخت و پرداخت هر نظریه‌ای که مربوط به سیاست عمومی می‌شود باید به نحوی باشد که منافع حداکثری را تأمین کند.

دوم آن که دولت‌ها نمی‌توانند از تعهدات خود شانه خالی کرده و متوسل به بهانه‌هایی برای عدم ایفای تعهدات خود در قبال شهروندان و تأمین اجتماعی گردند.

سوم آن که ارزش جان همه انسان‌ها یکسان بوده و هیچ انسانی جانی ارزشمندتر از دیگران ندارد. نعمت حیات، نعمتی است که خداوند متعال تمام انسان‌ها را بدون تبعیض از آن برخوردار کرده پس بندگان خدا نباید اولویتی برای جان‌ها قائل باشند مگر آن‌جا که تجویز از سوی شارع مقدس صادرشده باشد. نهایتاً آن که جدال میان اقتصاد و سلامت عمومی و مقابل هم دیگر قرار دادن این دو، مسابقه‌ای است که هیچ برنده‌ای نخواهد داشت.

جامعه بیمار، نمی‌تواند اقتصادی مولد و پویا داشته باشد و از سوی دیگر، اقتصاد بدون نیروی انسانی، سرانجام روزی از پای خواهد افتاد و متلاشی می‌شود. نکته مهمی که باید دولت‌مردان به آن توجه کنند آن است که چشم‌پوشی موقت از مسائل اقتصادی و احیاناً توقف آن، به‌مراتب ضرر کمتری از ایمنی گله و پیامدهای آن خواهد داشت.

منبع خبرگزاری مهر
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.