اوراسیاگرایی، ایران و سیاست خارجی روسیه

ایراس: اورسیاگرایی نظریه‌ مشهور در سیاست خارجی روسیه است که از دیر ایام بر رویکردها و رفتارهای مسکو در این حوزه تأثیر داشته است. هواداران این نظریه با تأکید بر هویت متمایز روسیه از شرق و غرب، بر این مهم تأکید دارند که مسکو باید مواضع مستقلانه‌ای در عرصه بین‌الملل بگیرد و روابط با کشورهای شرق و غرب را بر اساس این هویت متمایز بنا کند. در این میان، از روابط با کشورهای مختلف از جمله در خاورمیانه و از جمله ایران نیز حمایت می‌شود. موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) برای تدقیق هرچه بیشتر این نظریه و جایگاه ایران در آن، گفتگویی را با الکساندر گلیویچ دوگین، فیلسوف مشهور، سیاستمدار روس و رهبر “جنبش بین المللی اوراسیاگرای” در این کشور ترتیب داده که مشروح آن در ادامه از نظر می‌گذرد؛

مفهوم اوراسیاگرایی در سیاست خارجی روسیه چگونه است؟
اوراسیاگرایی یک فلسفه سیاسی است که دارای سه سطح خارجی، میانی و داخلی می‌باشد. در سطح خارجی- جهان چند قطبی است. بدان معنی که چندین مرکز جهانی تصمیم گیری وجود دارد، که یکی از آنها اوراسیاست. منظور از اوراسیا تنها روسیه نیست بلکه روسیه به همراه کشورهای شوروی سابق می‌باشد. در سطح میانی همگرایی کشورهای شوروی سابق در ایجاد مدل فراملی (دولت‌های مختلف) است. در سطح سیاست داخلی – به معنای ساختار سیاسی جامعه که به عنوان ارزش در ارتباط با حقوق شهروندی مدل لیبرال و ملی‌گرایی بررسی می‌شود. این سه سطح فلسفه اوراسیاگرایی است که بر مبنای آنها تنها یک شکل سیاست خارجی شکل می‌گیرد که متقاوت با جهانی شدن، جهان تک‌قطبی، ملی‌گرایی، امپریالیسم و لیبرالیسم است. پس اوراسیاگرایی به طور کلی مدل منحصربه فردی از سیاست خارجی است.

جمهوری اسلامی ایران چه جایگاهی در نظریه اوراسیاگرایی شما دارد؟
از نقطه نظر جهان چندقطبی، در تئوری اوراسیاگرایی، ایران نقش کلیدی دارد. پس از انقلاب ایران و از نظر جایگاه استراتژ‍یک ایران، این کشور در ایجاد فضای مستقل اوراسیاگرایی گنجانده شده است، اگر قبلاً میان ایران و روسیه درگیری وجود داشت و طرفین مسائل فی مابین را با جنگ حل می‌کردند، امروز مسائل موجود تنها از طریق اتحاد صلح‌آمیز و استرات‍ژیک حل و فصل می‌شوند. به این مفهوم که مسکو و تهران امروز مسائلی را با هم حل می‌کنند که قبلاً از طرق نظامی نیز حل نمی‌شد. منافع ما با یکدیگر همپوشانی کامل استراتژیک دارند. این روند نه از طریق همگرایی، بلکه از طریق اتحاد استرات‍ژیک محقق می‌شود. ایران شامل همگرایی اوراسیاگرایی نمی‌شود و تنها کشورهای حوزه شوری سابق در این گروه وارد می‌شوند. ایران یک تمدن خاص، یک کشور قدرتمند و مستقل است که باید محترم شمرد. این اتحاد را باید حفظ کرد، ما نباید یک همگرایی مشترک با ایران را فرض کنیم، ایران در حوزه همگرایی اوراسیاگرایی نیست، بلکه ایران شریک روسیه در جهان چندقطبی است. منافع استرات‍یک ما در آسیای مرکزی و به طور کلی حوزه منطقه‌ای به طور کامل همپوشانی دارند. به این ترتیب جایگاه ایران در مدل اوراسیاگرایی چند قطبی مرکزی است و در این مدل، تهران نزدیکترین شریک مسکو است. البته شراکت با ترکیه، چین و هند نیز پیش‌بینی شده است.

سیاست خارجی «پوتین» و جایگاه ایران در آن را چگونه می‌بینید؟ به نظر شما، آیا روابط ایران و روسیه در دوره پوتین با دوره مدویدیف تفاوتی خواهد داشت یا خیر؟
در اصل موضع ولادیمیر پوتین حد میانه‌ای میان چندقطبی‌گرایی اوراسیایی و تک قطبی امریکای‌ است و او اوراسیاگرای‌ صرف، آتلانتیک‌گرای صرف و یا مدل تک قطب‌گرای صرف را دنبال نمی‌کند. در اصل پوتین تصمیم ندارد در موضع چندقطبی بایستد، تصمیم ندارد موضع اوراسیاگرایی را دنبال کند، در عین حال اگر او شدیداً مسیر تک‌قطبی آتلانتیک‌گرایی را دنبال کند، مشروعیت خود را در جامعه از دست می‌دهد. بنابراین می‌توان گفت که موضع پوتین دقیقاً بین تک قطبی‌گرایی و چند‌قطبی‌گرایی خواهد بود. در ارتباط با تفاوت او با مدویدیف باید به مفهوم « گرادیان» (понятие градиент ) توجه کرد که به معنای تقاوت مستقیم جهت‌گیری نیست، بلکه به عنوان مثال 15 الی 20 درجه تفاوت، یعنی تفاوت نسبی میان پوتین و مدویدیف خواهد بود. به این معنی که پوتین نسبت به مدویدیف گرایش بیشتری به اوراسیاگرایی و چندقطبی‌گرایی دارد و این مدل به گونه‌ای متعادل خواهد بود. در اینجا صحبت از تغییر نسبی است، نه جهت‌گیری.

با در نظر گرفتن فراز و فرودهای اخیر در روابط ایران و روسیه و اعمال فشار و تحریم از سوی کشورهای غربی، دورنمای همکاری دو کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
همه چیز بستگی به همان فرمولی دارد که شرح دادم، اگر روسیه کاملاً در موضع چندقطبی باشد، مسلماً باید تحریم‌ها علیه ایران را بشکند، که این طور نخواهد بود. علاوه بر این روسیه همواره تلاش خواهد کرد تا این تحریم‌ها را کاهش دهد، بنابراین در اینجا صحبت از این است که روسیه به ایران برای خارج شدن از تحریم‌ها کمک خواهد کرد، اما به صورت غیرمستقیم و غیر رادیکال. ما در حال حاضر در سیستم اوراسیاگرایی این موضوع را بررسی می‌کنیم که چگونه در سیستم بانکی و اقتصادی با تحریم‌ها مقابله کنیم و این اقدام یک ابتکار پایین‌دستی نیست، بلکه با حمایت شخص پوتین انجام می‌شود. صحبت در باب تحریم‌های یکجانبه‌ای است که روسیه نپذیرفته است. ما در وزارت امور خارجه با نماینده تام الاختیار امور آسیا صحبت کردیم. دستور مستقیم وجود دارد که از تحریم‌هایی که روسیه نپذیرفته پیروی نکنیم و بالعکس روابط اقتصادی با ایران را گسترش دهیم. این موضع رسمی کرملین است. البته مراکز بانکی در روسیه مستقل از دولت و کرملین بوده و وابسته به مراکز بین‌المللی هستند. باید توجه داشت که هر معامله‌ بانکی که با ایران انجام شود بلافاصله تحت تحریم امریکا قرار می‌گیرند و به این ترتیب بانک‌های روسی در تعامل با ایران محدود شده‌اند. اما روسیه به طور کامل موضع خود را رها نمی‌کند و روابطش با ایران و غرب را قطع نمی‌کند.

با توجه به جهت‌گیری‌های اخیر پوتین و اظهارات لاوروف در رد حمله غرب به ایران، موضع اصولی روسیه در قبال تحریم‌ها و تهدید امریکا در مورد حمله به ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
روسیه قاطعانه با هرگونه حمله نظامی غرب به ایران مقابله می‌کند و در راستای همین سیاست، روسیه از سوریه نیز حمایت خواهد کرد، و تا پایان از منافع استرات‍ژیک ایران حفاظت خواهد نمود. این مساله بسیار مهم است، چرا که اقدام نظامی علیه ایران امنیت مرزهای روسیه را نیز تهدید می‌کند.

مواضع ایران و روسیه در سطح منطقه‌ای، در مورد سوریه تا چه میزان به هم نزدیک است و دو طرف چه تمهیداتی در جهت حفاظت از منافع مشترک روسی- ایرانی در منطقه اندیشیده‌اند؟
موضع ایران و روسیه در ارتباط با سوریه در کلیه موارد کاملاً یکسان است. چونکه مساله حمله به سوریه، حمله به منافع ملی هر دو کشور ایران و روسیه است. بنابراین به طور طبیعی مواضع طرفین باید نزدیک به هم باشد. مساله دیگر اینکه دولت ایران باید از این شرایط در جهت تحکیم کامل روابط خویش با روسیه استفاده کند. شرایط ذهنی و عینی درک موقعیت ایران وجود دارد و در این میان، شرایط ذهنی ایده آل است. این درخواست نیز از ایران وجود دارد که حمایت‌های خود را بیشتر کند. البته وقتی مساله جنگ و حمله نظامی مطرح می‌شود قوانین دیگری حاکم می‌شوند. اهرم هسته‌ای روسیه در اینجا بحث بسیار مهمی است که باید از آن حمایت نمود. با این ملاحظه، مسکو و تهران باید ضمن حفاظت از منافع مشترک روسی- ایرانی در منطقه، به اتحاد کامل و استرات‍ژیک برسند. همکاری‌های اقتصادی و نظامی نیز باید محقق شوند و گسترش یابند. ایران و روسیه باید روابطشان با کشورهای ترکیه، چین و هند را توسعه دهند تا یک لابی نیرومند در برابر امریکا ایجاد شود. در این میان، بحث جنگ نرم را نیز نباید فراموش کرد. امریکا از این اهرم به خوبی استفاده می‌کند و با بسیاری از کشورها تعاملات گسترده‌ای را برقرار نموده است. جوانان ما از سایت‌های آنها استفاده می‌کنند، در حالی که ما در این زمینه ضعیف عمل کرده‌ایم. ساخت‌ فیلم، کتاب، ترجمه و … حوزه‌هایی است که باید به آنها بپردازیم.

موضع روسیه در قبال نقش جدید ترکیه در همکاری با غرب و اتحادیه عرب علیه سوریه، عراق و ایران چیست؟
موضع روسیه در ارتباط با اتحادیه عرب و کشورهایی که امروزه لحن بلندی دارند از جمله کشورهای عربی چون عربستان سعودی و قطر به طور سنتی بد بوده است. این کشورها از جمله همان کشورهای دنیای عرب هستند که ما در دوره شوروی از روابط با آنها حمایت می‌کردیم. بنابراین به طور کلی صحبت از مخالفان قدیمی ما، کشورهای عربی بزرگ است که در این فرآیند تغییر بزرگی ایجاد نشده است. موضع اتحادیه عرب اصلاً جالب نیست. در ارتباط با ترکیه، باید اشاره کرد که این کشور موضع پیچیده‌تری دارد. از سویی ترکیه کشوری است که ایالات متحده امریکا بر آن تاثیرگذار است، از سوی دیگر در ارتباط با مسیر ملی‌گرایی ترکیه، دولت این کشور همپوشانی منافع مشترک خود با خط مشی ناتو و امریکا را درک نمی‌کند. اصولاً میان روسیه و ترکیه روابط بسیار خوبی در جریان است و بهبود هم می‌یابد. بنابراین در اصل ترکیه خودش موضع مذکور را بسیار مشابه روسیه اتخاذ نموده است. ترکیه از سویی در جهان اسلام واقع شده و از سویی در جهان غرب. با قرارگرفتن در این موقعیت میانی، ترکیه بیش از پیش خود را کشوری اوراسیایی می‌بیند، ماهیت اوراسیایی روسیه و ترکیه این دو کشور را به هم نزدیک‌تر می‌سازد. البته این در برخی موارد است. مثلاً چرا مدویدیف به تحریم لیبی رای داد؟ از آنجا که در برخی جاها به نفع غرب و برخی جاها به نفع اوراسیاست. در حقیقت موضع روسیه، مصلحتی و نسبی است. موضع ترکیه مستقیماً به نفع اوراسیا نیست و به گونه‌ای متعادل شده است. بنابراین در ارتباط با سوریه، موضع آنکارا را می‌توان مخالف مسکو دانست. مسکو به طور معمول در ارتباط با سوریه عمل می‌کند. جایی که ترکیه مستقلاً راجع به سوریه اعمال نظر می‌کند. این در حالی است که روسیه از بشار اسد حمایت می‌کند و این همان چیزی است که تقریباً سیاست اصولی مسکو نامیده می‌شود.

با تشکر از آقای الکساندر دوگین که وقت خود را در اختیار موسسه ایراس قرار دادند. 
تنظیم: زینب نجفی

ایراس: اورسیاگرایی نظریه‌ مشهور در سیاست خارجی روسیه است که از دیر ایام بر رویکردها و رفتارهای مسکو در این حوزه تأثیر داشته است. هواداران این نظریه با تأکید بر هویت متمایز روسیه از شرق و غرب، بر این مهم تأکید دارند که مسکو باید مواضع مستقلانه‌ای در عرصه بین‌الملل بگیرد و روابط با کشورهای شرق و غرب را بر اساس این هویت متمایز بنا کند. در این میان، از روابط با کشورهای مختلف از جمله در خاورمیانه و از جمله ایران نیز حمایت می‌شود. موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) برای تدقیق هرچه بیشتر این نظریه و جایگاه ایران در آن، گفتگویی را با الکساندر گلیویچ دوگین، فیلسوف مشهور، سیاستمدار روس و رهبر “جنبش بین المللی اوراسیاگرای” در این کشور ترتیب داده که مشروح آن در ادامه از نظر می‌گذرد؛

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.