اعتدال فرهنگی؛ اقتدار فرهنگ

 جهالت ذهنی منجر به جهالت رفتاری و در پی آن، فرهنگ‌ستیزی می‌شود و جاهل، افراط‌گری است که اندازه و ارزش خود را فراموش کرده و خود را از مدار متوازن، خارج ساخته است.

 

تعالی و رونق فرهنگی

 

راه اقتدار دینی و رونق حاکمیت فرهنگی فقط و فقط در تعادل و میانه‌روی است که غیر آن، گرفتار شدن به دو سوی تفریط و افراط خواهد بود. میانه‌روی، چراغ فروزان در ظلمت‌کده دنیا، منطق استوار در مقابل تحریف‌ها و رفتار فرهیخته برای برون‌رفت از انحراف‌ها و شبهات است. میانه‌روی نافذترین و سریع‌ترین راه مردم به سمت حق و رسیدن به حقیقت است و میانه‌روها برترین راهنمایان و شاه‌کلیدهای گشایش قفل‌های بسته فرهنگی و اخلاقی جامعه‌اند. حضرت امیر (ع) در هنگام تلاوت آیه 37 سوره نور که مردانی را وصف می‌کند که هیچ سودا و سودی آنها را از یاد خدا غافل نمی‌دارد، فرموده است:«مَن أخَذَ القَّصدَ حَمَدوا إلَیه طریقَه و بَشَِّروه بالنّجاه و مَن أخَذَ یمیناً و شمالاً ذَمّوا إلَیه الطّریقَ و حَذَّروه مِن الهلکه و کانوا کَذلِکَ مَصابیحِ تلکَ الظّّلمات و أدلّه تلکَ الشّبهات؛ (اینان) هر که را به تعادل گراید، راهش را می‌ستایند و به نجات بشارتش می‌دهند و هرکه را به چپ و راست منحرف شود، نکوهشش می‌کنند و از هلاکت و سقوط برحذرش می‌دارند، چرا که آنان در غلظت تاریکی‌ها، چراغ‌های فروزان و در کوران شبهه‌ها، راهنمایان بشریتند» (378). مردان رهیده از سودا و گریخته از سود که اعلای یاد الهی تنها انگیزه، اندیشه و دستواره رفتارشان شده است در هر موقعیتی که باشند، اعتدال را زمینه تعالی‌گرایی مردمان و همه همّ خویش را معطوف معتدل ماندن خود و جامعه می‌کنند.

 

خودشیفتگی؛ عامل رفتار افراطی

 

زیست متعادل آدمی، سبب خودیابی و خودشناسی و مانع از خودبزرگ‌بینی اوست. خودشیفتگی آفت اندیشه سالم و عمل صالح است و در مقابل، خودشناسی در پرتو حرکت معتدل و رفتار تعادل‌برانگیز، منجر به فروتنی و خشوع بیشتر در مقابل ربوبیت باری‌تعالی می‌شود. آغاز انحراف همه دیکتاتوران و مستبدان تاریخ از خودشیفتگی است، زیاده‌خواهی و امتیازطلبی و آنگاه پایمال کردن حقوق دیگران در پی آن پدیدار شده است. راز و رمز تاکید بر اعتدال‌خواهی و خودسازی درونی، پیش از قبول مقام و منصب و حضور پررنگ اجتماعی، برای پیش‌گیری از کاشت تخم استبداد و مبارزه با پرورش نهال دیکتاتوری در جامعه اسلامی است. در همین موضوع حضرت امیر (ع) فرموده است:«وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلْإِعْجَابَ ضِدُّ اَلصَّوَابِ وَ آفَهُ اَلْأَلْبَابِ فَاسْعَ فِی کَدْحِکَ وَ لاَ تَکُنْ خَازِناً لِغَیْرِکَ وَ إِذَا أَنْتَ هُدِیتَ لِقَصْدِکَ فَکُنْ أَخْشَعَ مَا تَکُونُ لِرَبِّکَ؛ بدان که خودبزرگ‌بینی خلاف منطق و آفت اندیشه است. پس برای زندگی خویش بکوش و خزانه‌دار دیگران مباش و در احوالی که در راستای تعادل حرکت می‌کنی در برابر پروردگارت بیشترین فروتنی را داشته باش» (478).

 

فقدان تعادل فرهنگ، زمینه غفلت از تکلیف

 

تعادل در مسیر تعلیم و تعلم، مغایرتی با سرعت و ولع در یادگیری ندارد، بلکه فقدان تعادل است که موجب تک‌ساحتی و غوطه‌ور شدن در علم و غفلت از دیگر تکالیف شخصی و اجتماعی می‌شود. همچنین باید در نظر داشت که همه همت و توان خویش را مصروف امور دنیوی کردن و غافل از مهمات آخرت شدن، مورد نکوهش است، همان‌طور که سرگرم شدن به امور آخرت و دنیاستیزی هم موجب مذمت دیگری است. رفتار متعادل با علم و زندگی، موجب تعالی‌گرایی در امر دین و دنیا خواهد شد. فرمایش مولای متقیان است که «مَنهومانِ لایَشبَعان، طالبُ علمٍ و طالبُ دنیا؛ دو گرسنه و دو نوع گرسنگی، سیری‌ناپذیرند؛ جوینده دانش و جست‌وجوگر دنیا» (1028).

 

جهل فرهنگی؛ زمینه افراط در رفتار

 

 نقطه مقابل او، آگاه راستین است که قدر خود را شناخته و در برابر هجوم نادانی به سوی خود، سد دفاعی ساخته است. امام‌ علی (ع) فرموده‌اند: «اَلْعَالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ وَ کَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلاً أَلاَّ یَعْرِفَ قَدْرَهُ؛ دانای راستین کسی است که قدر خویش را بشناسد و برای جهل، همین‌ کفایت می‌کند که آدمی از ارزش خویش غافل مانده باشد» (168). فرهنگ میانه‌روی، بهترین ابزار غفلت‌زدایی است و تندروی و کندروی محصول غافل بودن از ارزش آگاهی مطلق و اصول توانایی مسلّم است. جهل، هم زمینه‌ساز پیدایش افراط و تفریط و هم، علت ماندگاری آدمی در افراط و تفریط و دوری‌گزینی مستمر او از منطق تعادل و حکمت میانه‌روی است. آگاهی در انسان دامنه‌ای وسیع دارد؛ ممکن است در امور الهی و معنوی به آگاهی رسیده باشد اما از تدبیر امور دنیوی خود غفلت ورزیده باشد یا بالعکس. آگاهی حد متوازن دریافت‌های روشمندانه دنیوی و هوشمندانه اخروی است و انسان‌های معتدل در آگاهی‌های مادی و معنوی، هیچ‌گاه تن به کار و مسئولیت و اقدامی که در آن فاقد اطلاعات و توانایی باشند، نمی‌دهند. البته واقعیت این است که همواره بسیاری از گرفتاری‌های جوامع اسلامی خصوصا جامعه اسلامی ما، ناشی از وانهادن مسئولیت‌های تخصصی توسط آگاهان معتدل! و متدنین آگاه!! بوده است. 
 جهالت ذهنی منجر به جهالت رفتاری و در پی آن، فرهنگ‌ستیزی می‌شود و جاهل، افراط‌گری است که اندازه و ارزش خود را فراموش کرده و خود را از مدار متوازن، خارج ساخته است.محمد علی زم

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.