از پندار تا حقیقت؛ گفت‌وگو با دیگری از منظر محمد الطالبی

سیدیحیی موسوی(دکتری علوم سیاسی): محمد الطالبی، نواندیش دینی و پژوهشگر عقل‌گرای مسلمان شمال افریقا در سال 1921 میلادی در تونس دیده به جهان گشود و مراحل رشد و پرورش وی تا ورود به دانشگاه در همان‌جا سپری شد. پس‌ازآن، طالبی برای ادامه تحصیلات خود در رشته تاریخ افریقای شمالی، رهسپار دانشگاه سوربن فرانسه شد. پس از تکمیل این دوره به میهن خود بازگشت و حرکت فکری جدیدی را در تونس آغاز کرد که در حقیقت تداوم حرکت نومعتزلیان جهان عرب بود. بخش چشم‌گیری از پژوهش‌های الطالبی در زمینه تاریخ اسلام در دوره میانه و مسائل مختلف اسلامی است. محمد الطالبی یکی از طلایه‌داران گفت‌وگوی ادیان در دوران معاصر بود. وی به‌ویژه در زمینه گفت‌وگوی اسلام و مسیحیت تلاش‌های چشم‌گیری انجام داده و در این زمینه دارای آثار ارزشمندی است که بخشی از آن در تونس تحت عنوان «الثقافه التسامح» منتشر شده است. سرانجام محمد الطالبی در سال 2017 و در 95 سالگی رخ بر نقاب خاک کشید. در این یادداشت به توضیح مسئله «گفت‌وگو با دیگری» از منظر محمد الطالبی می‌پردازیم.

دیالوگ و گفت‌وگو مرز میان پندار و حقیقت است. آدمی از رهگذر گفت‌وگو از برهوت توهُّم رها شده و آرام‌آرام پای در ملکوت حقیقت می‌گذارد. شرط نخست گفت‌وگو اما به رسمیت شناختن دیگری است. موضوع گفت‌وگوی ادیان «حقیقت» است. هنگامی‌که پیروان ادیان با یکدیگر گفت‌وگو می‌کنند پیش و بیش از هر چیز در پی آن‌اند که چندوچون گوهر حقیقت در هر دینی را روشن سازند؛ زیرا هدف گفت‌وگو دست‌یابی به حقیقت است. روشن است که سرشت حقیقت، در همه گستره معنایی‌اش با ستیز، آشوب، خشونت و جنگ در تعارض و یکسره با آنها بیگانه است؛ زیرا ستیز و خشونت و … یعنی نفیِ دیگری و این با حقیقت ناسازگار است.

ضرورت گفت‌وگو مسئله دیگرپذیری است، نه نفی و انکار دیگری و یا سلطه بر دیگری؛ چه سلطه دینی و عقیدتی و چه سلطه سیاسی. در گذشته، نگاه غالب در میان پیروان ادیان این بود که تثبیت خود، فقط از رهگذر نفی و انکار دیگری امکان‌پذیر است. این نفی و انکار تا مرحله کشتار و خونریزی پیروان دیگر ادیان پیش می‌رفت. پندار انحصار حقیقت نزد پیروان یک دین مشخص، باعث بروز جنگ‌ها، خونریزی‌ها و حتی نسل‌کشی پیروان ادیان شده است.

گفت‌وگو (Dialog) غیر از چانه‌زنی و مذاکره (Negotiation) است. در گفت‌وگو آنچه موضوعیت دارد، حقیقت است نه سود و امتیاز. در مذاکره اما دو طرف گفت‌وگو به دنبال به دست آوردن سود بیشترند. ما در سیره پیامبر اسلام، هردو نمونه را سراغ داریم. از یکسو پیامبر در رویارویی با کفار قریش از راه مذاکره و چانه‌زنی (دیپلماسی) وارد می‌شود، زیرا برای طرف گفت‌وگو (مشرکان/ابوسفیان) حقیقت هیچ محلی از اعراب ندارد. از سویی نیز در مواجهه با پیروان دیگر ادیان از روش گفت‌وگو سود جسته و آنان را به گفت‌وشنود درباره حقیقت فرامی‌خواند.

1. اسلام و گفت‌وگو

مبنای اصلی محمد الطالبی در زمینه گفت‌وگو این روایت نبوی است که فرمود: «الخَلقُ عِیالُ الله تعالی، فأَحبُّ الخلقِ إلی الله مَن نَفَعَ عِیالَ الله …».[1] یعنی؛ همه مردم به‌مثابه اعضای خانواده خدا هستند، پس محبوب‌ترین فرد نزد خدا کسی است که به خانواده خدا سودی برساند. طالبی با تکیه بر این روایت معتقد است که هر انسانی به‌مثابه فردی از افراد خانواده خداوند سزاوار گفت‌وگو است. ازنظر او، اسلام به‌مثابه دینی جهانی در رویارویی با جهان مدرن و چالش‌های دنیای معاصر در ایجاد نهادی جهانی و مستقل از نظام‌های سیاسی کامیاب نبوده است. مسلمانان هیچ نهادی مانند واتیکان یا مجمع جهانی کلیساهای غیر کاتولیک ندارند. ازاین‌رو، اسلام در دنیای کنونی آن‌گونه که باید نمی‌تواند یک‌طرف جدی و پرنفوذ گفت‌وگو و دعوت باشد. جهان اسلام به دلیل خلأ موجود هزینه‌های بسیار سنگینی را می‌پردازد. (الطالبی، 1433: 188)

بااین‌همه اما وی هرگز از امتناع گفت‌وگو سخن نمی‌گوید، بلکه برعکس همواره بر امکان مسئله گفت‌وگو با دیگری به‌مثابه ضرورت انسانی و دینی پای فشرده و آن را تنها راه رهایی از چالش‌های معاصر می‌داند که هیچ بدیلی را نمی‌توان برای آن تصور کرد. (همان: 184) ازاین‌رو، وی آشکارا اعلام می‌کند که امروزه گفت‌وگو با جهان، حیاتی‌ترین و ضروری‌ترین مسئله‌ای است که باید به آن پرداخت. اسلام بیش از هر دین دیگری به گفت‌وگو با پیروان دیگر ادیان نیازمند است: «اساساً گفت‌وگو برای اسلام به‌مثابه پیوند با جهان نوین است؛ پیوندی که برای اسلام ضروری و حیاتی است. اسلام به پیوند با جهان بیش از دیگر ادیان نیاز دارد و این پیوند بیش از هر دیانت دیگری به سود و صلاح اسلام خواهد بود.» (الطالبی، 1999: 17, 18)

دلیل نیازمندی شدید اسلام به پیوند و گفت‌وگو و تعامل با دنیای کنونی شاید این باشد که برخلاف مسیحیت که هرگز پیوند خود را با جهان به گونه کامل قطع نکرد، (همان: 18) اسلام در برهه‌هایی از تاریخ پیوند خود را با جهان گُسسته و در مناسبات خود با دیگر ادیان دچار چالش‌های فراوان شد. ازاین‌رو، اخلاقِ درون‌گرایی و انزوایِ جهانی را پیش گرفت.

به باور محمد ضرورت گفت‌وگوی اسلام با دیگر ادیان تنها به مسئله برون‌رفت از انزوای جهان اسلام بازنمی‌گردد، بلکه از منظری دیگر نیز ضروری و بایسته است و آن بازگشت به یکی از سنت‌های دینی و رفتار بر اساس الگوهای قرآن و سنت است که در تاریخ اسلام پیشینه آن به دوران نزول وحی و حیات پیامبر اسلام بازمی‌گردد. (همان)

در مصاحبه‌ای که با طالبی صورت می‌گیرد مسئله گفت‌وگو با پیروان دیگر ادیان با این پرسش جدی آغاز می‌شود که: «آیا مسلمان می‌تواند درعین‌حالی که مسلمانی را حفظ نموده و داخل در دیانت اسلامی است، در قلمرو گفت‌وگو با دیگری ورود پیدا کند؟ و آیا اصولاً در قرآن برای گفت‌وگو با پیروان دیگر ادیان تسامح وجود دارد؟». (الطالبی، 1428: 28) وی آشکارا پاسخ می‌دهد که ذات قرآن، سرتاسر و از آغاز تا پایان آن گفت‌وگو و دیالوگ است. (همان)

طالبی استدلال می‌کند که یکی از واژگان پرکاربرد در قرآن ماده «قَول» است که به شکل‌های گوناگون بکار برده شده است. ازنظر او ماده قول که همواره در هر صفحه از قرآن تکرار می‌شود گواه آشکار بر این است که سرشت قرآن، سرتاسر گفت‌وگوی خداوند با انسان است، و مونولوگ و تک‌صدایی در آن راه ندارد. افزون بر این، ایمان مسلمانان نسبت به خدا و جهان غیب هرگز محصول پدیدار شدن معجزه نیست، بلکه مؤمنان مسلمان، ایمان خود را از رهگذر گفت‌وگوی خدا با انسان فرا چنگ می‌آورند. (همان)

بااین‌همه اما باید یادآور شد که برخلاف انگاره طالبی، هر کاربردی از ماده قول در قرآن به معنای دعوت به گفت‌وگو، پذیرفتن چارچوب و شرایط و ضوابط گفت‌وگو و به رسمیت شناختن هر طرف گفت‌وگو نیست.

در بخشی دیگر از این پاسخ دامنه‌دار، طالبی این نکته را یادآور می‌شود که «ما همواره در قرآن می‌خوانیم که خدا می‌فرماید «قال المشرکون» و «قال الکفار» و … و نیز می‌دانیم که غالب مردمان عرب زمان بعثت پیامبر و نزول قرآن از همان گروه کفار و مشرک بوده‌اند و معابدی از بت و الهه داشتند. بااین‌وجود، هیچ نص مکتوبی برای ما نرسیده که نشان دهد پیامبر با این معابد و الهه‌ها مبارزه نموده و بر تعدد الهه‌ها تعرضی صورت گرفته باشد». (همان)

به باور طالبی همان‌گونه که خداوند در قرآن از ضرورت گفت‌وگو و دیالوگ با پیروان دیگر ادیان سخن می‌گوید، کیفیت گفت‌وگو با دیگری را نیز برای مؤمنان آموزش داده است. (همان: 30) وی برای اثبات ادعای خود به دو آیه از قرآن استناد می‌کند. نخست آیه 125 از سوره نحل: «أُدع إلی سبیل ربک بِالحکمهِ و الموعظهِ الحسنهِ و جادلهم بالتی هِیَ أحسن …» و دیگری آیه 46 از سوره عنکبوت: «ولا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن الا الذین ظلموا منهم و قولوا آمنا بالذی اُنزل الینا و اُنزل الیکم و الهنا و الهکم واحدٌ و نحن له مسلمون» (الطالبی، 1999: 18)

آیا این جدال احسن و گفت‌وگو تنها در دایره پیروان ادیان مصداق دارد؟ به باور طالبی مخاطب این آیات به‌صورت عمومی همه انسان‌ها هستند و به گونه خاص اهل کتاب. (همان) ازنظر طالبی در این آیات دو نکته وجود دارد که نشانه یک گفت‌وگوی انسانی است: یکی احترام به دیگری و دوم پذیرش کثرت ادیان. (همان)

1. 1. شرایط گفت‌وگو

طالبی بر این باور است که هرچند گفت‌وگو با دیگری امری ممکن است، نه محال، ولی نسبت به دشواری‌های این راه هشدار می‌دهد؛ زیرا گفت‌وگوی ادیان امری آسان و ساده نیست و باید نسبت به موانع و سختی‌های پیش‌رو آگاهی یافت. ازاین‌رو، باید شرایط و ویژگی‌هایی را برای گفت‌وگو برشمرد که تضمین‌کننده بیشترین کامیابی، گسترده‌ترین فرصت و بیشترین سود برای همگان بوده و پیامدی سودمند و پایدار برای همه طرف‌های گفت‌وگو داشته باشد. (الطالبی، 1999: 23)

چگونه می‌توان به این کامیابی و منفعت همگانی رسید؟ پاسخ طالبی این است که برای رسیدن به چنین هدفی باید از اتخاذ مواضعی که به سوءتفاهم و ناکامی منجر می‌شود پرهیز کنیم. این مواضع عبارت‌اند از؛ روحیه مجادله و رقابت، روحیه سازش‌کاری و ذهنیت عقب‌نشینی؛ بنابراین، شرایطی که طالبی برای گفت‌وگو با دیگری برمی‌شمارد به‌قرار زیر است:

1. 1. 1. پرهیز از جدل و رقابت منفی

در هر نوع جدل و رقابت، اگر اخلاق و خرد زیر پای نهاده شده و مسئولیت عقلانی نادیده گرفته شود، هدف نهایی تنها تحقیر، شکست، به‌زانو درآوردن و حذف دیگری خواهد بود.

طالبی بر این باور است که روحیه جدلی پیروان ادیان در سده‌های میانه زیان‌های بی‌شماری برجای گذاشته که افزون بر زیان‌های مادی بر زمینه‌های فکری و اخلاقی انسان‌ها نیز تأثیرگذار بوده و به تحریف‌ها، سوء تفاهمات بی‌شمار و همچنین نشر و ترویج دروغ بجای حقیقت انجامیده است. (همان: 24) ازاین‌رو تلاشی جدی و پرشتاب برای نابودی سرطان مجادله و هم‌چشمی و رقابت منفی که در تاروپود اندیشه و باور غالب پیروان ادیان ریشه دوانیده، بایسته و لازم است. (همان)

برای رسیدن به چنین منظوری از کدام راه و با چه شیوه‌ای می‌توان اقدام کرد؟ طالبی پاسخ می‌دهد که تنها راه مطمئنی که از مجادلات منفی و پیامدهای خشونت‌بار آن بر اندیشه انسانی پیشگیری می‌کند پالودن و پیراستن ذهن مؤمنان از این پندار است که هدف از گفت‌وگو قبولاندن دین خود به دیگران است. (همان) به باور طالبی، اگر از چنین پنداری پیروی نموده و گفت‌وگو را وسیله‌ای برای ترویج باورهای دینی خود و نابود کردن باور دیگری و واداشتن او به عقب‌نشینی و یا تسلیم بدانیم، بی‌گمان از همان جایگاه سده میانه‌ای با دیگری سخن گفته‌ایم و تنها شیوه کشاکش و درگیری را تغییر داده‌ایم. (همان)

1. 1. 2. پرهیز از سازش‌کاری و عقب‌نشینی

از دید طالبی، سازش‌کاری و عقب‌گرد در حوزه باور دینی یکی دیگر از موانع و دشواره هایی است که سد راه مؤمنان شده است. ازاین‌رو، پرهیز از سازش‌کاری و عقب‌نشینی دومین شرط یک گفت‌وگوی حقیقی و عادلانه است. طالبی می‌گوید سزاوار نیست که هیچ انسانی –چه مؤمن و چه کافر- باورهای خود را به بازی بگیرد. این قاعده پیشینی و مطلقی است که بر هر قانون دیگری برتری دارد و سرچشمه پیشرفت و حرکت به‌سوی حقیقت است. (همان: 26) ازاین‌رو، ما نمی‌توانیم ایستاری افراطی را به موضع افراطی دیگری بدل نموده و باانگیزه کامیابی و پیروزی بر دیگری و نه پیشرفت، خودخواهانه بکوشیم راه‌حل‌هایی بیابیم که اساس آن، سازش‌کاری، عقب‌نشینی، همرنگی با جماعت و تلاش برای یکسان‌سازی تصنُّعی باورهایی است که از بنیان با یکدیگر مخالف و ناسازگارند. (همان)

پس راهکار چیست و چه شیوه‌ای را باید در پیش گرفت؟ طالبی در پاسخ می‌گوید: «گفت‌وگوی دینی در آن چارچوبی که ما تعیین و تعریف نمودیم، کنشی سیاسی نیست که مبتنی بر هنر چانه‌زنی، امتیاز دادن و همرنگ شدن باشد؛ بلکه در پی آن است که هردو طرف، خود را به‌گونه‌ای کامل برای یکدیگر بشناسانند، بدون آنکه دیگری را نفی نموده و به او یورش ببرند و یا به یکدیگر امتیاز بدهند». (همان: 26, 27)

بااین‌حال، مسئله وجوب تبلیغ دین و دعوت چه سرنوشتی خواهد یافت؟ آیا باید از تبلیغ و دعوت چشم پوشید و آن را به کناری نهاد؟ از دید وی ضرورت و وجوب تبلیغ و دعوت همچنان به قوت و شدت خود باقی است، ولی در چارچوب جدید و با روشی کاملاً غیر جدلی؛ زیرا دعوت و تبلیغ بدون تحقیق هیچ ارزشی ندارد. ازاین‌رو، تبلیغ پابه‌پای تحقیق گام برمی‌دارد و به‌مثابه تلاشی پیوسته برای دست‌یابی به حقیقت، از رهگذر ژرف‌بینی در فهم ارزش‌های دینی انگاشته می‌شود. (همان: 27)

بنابراین، از نگاه طالبی هدف نهایی از تبلیغ، رسیدن به حقیقت است، نه شکست و به‌زانو درآوردن دیگری و اسکات و تسلیم او از راه جدال و رقابت منفی.

1. 1. 3. پذیرش کثرت‌گرایی دینی

آنگاه‌که تبلیغ همگام با تحقیق بوده و هدف نهایی تبلیغ نیز نیل به حقیقت باشد، ناگزیر باید پیش‌فرض دیگری را که شرط سوم گفت‌وگوست به رسمیت شناخت که عبارت است از پذیرش مشروعیت تکثر راه‌های رهایی و رستگاری. (همان، ص 28)

به باور طالبی، دستگاه نظام‌مند الهیاتی در همه ادیان- به‌جز شمار اندکی از آن‌ها- بر اصلی بنیان نهاده شده که گفتاورد مسیحی آن این‌گونه است: «بیرون از کلیسا رهایی نیست.» افزون بر این، شمار مؤمنان رستگار در درون یک دین نیز بسیار اندک‌اند؛ زیرا سرنوشت بدعت‌گذاران نیز آتش جهنم و زیان ابدی است. ازاین‌رو، فرجام همه انسان‌ها به‌جز پاره‌ای از افراد نیک‌بخت و برگزیده، دوزخ است. این در حالی است که همه ادیان الهی بر این مسئله پای می‌فشارند که خداوند مظهر عدالت، رحمت، شفقت و محبت است. ازاین‌رو، در حوزه نظام الهیاتی به یک بازنگری و بازخوانی جدی در الهیات و دگرگونی بنیادین پیش‌فرض‌ها و تصورات دیگرستیزانه نیازمندیم. (همان)

از دید وی اگر کثرت‌گرایی دینی را به رسمیت نشناسیم هرگز باب گفت‌وگو با دیگری به روی ما گشوده نخواهد شد. او می‌گوید: «درحالی‌که هرکدام از طرف‌های گفت‌وگو دیگری را پیشاپیش اهل دوزخ و عذاب ابدی فرض کند، چگونه می‌توانیم در فضایی باز و آکنده از اعتماد و اطمینان متقابل با یکدیگر به گفت‌وگو بنشینیم؟! این درحالی‌که است که تنها دلیل روی آوردن به گفت‌وگو وجود باورهای متکثر و متفاوت در میان طرف‌های گفت‌وگوست». (همان)

طالبی برای تأیید و تثبیت ادعای خود می‌گوید در درون جهان اسلام نیز، ایده پذیرش کثرت‌گرایی دینی نمونه و پیشینه دارد. به باور وی، برخلاف پندار نادرست از سده‌های میانه، روحیه به رسمیت شناختن تکثرگرایی و راهکار رهایی‌بخش در غزالی بسیار برجسته و پررنگ بوده و او در کتاب «فیصل التفرقه» گفته است که افراد غیرمسلمان اگر دارای صداقت و اخلاق و فضیلت باشند، می‌توانند به رهایی برسند. (همان: 29)

بنابراین، ازنظر طالبی به رسمیت شناختن کثرت‌گرایی دینی پیش‌فرض بنیادین برای ورود در قلمرو گفت‌وگوست.

 

منابع:

قرآن کریم.

  1. الطالبی، محمد (1999)، الاسلام حُرِّیهٌ و حِوار، ترجمه حسنی زینه، الطبعه الاولی، بیروت: دارالنهار للنشر.
  2. الطالبی، محمد (1433)، عیال الله: افکارٌ جدیدهٌ فی علاقه المسلم بنفسه و بالآخرین، انجاز: منصف ونّاس، شکری مبخوت و حسن بن عثمان، الطبعه الثانیه، بغداد.
  3. الطالبی، محمد، (1428)«حوارات: الاسلام و الحِوار الدینی»؛ حِوار: مع محمد الطالبی، قضایا اسلامیه معاصره، السنه الحادیه عشره، العددان 33 و 34.
  4. الطالبی، محمد، (1379 ش) گفت‌وگو: «تاریخ و میراث اسلامی و چالش‌های معاصر»، ترجمه مجید مرادی، مجله تاریخ اسلام، ش 4.

مجلسی، محمدباقر (1403)، بحار الانوار، الطبعه‌الثانیه، بیروت: موسسه الوفاء.

 

 

ارجاعات:

[1]. بحار الانوار، بیروت: موسسه الوفاء، الطبعه الثانیه، 1403، ج 71، ص 316.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.