آیین چراغ برات ایرانی و جشن فانوس ژاپنی

مهدی فردوسی مشهدی: آیین چراغ برات در ایران به‌ویژه در بخش‌های شرقی آن، آمیزه‌ای از هسته و پوسته فرهنگی ایران باستان (آموزه زرتشتی نزول ارواح) و ایران پیش از اسلام (سده هفتم میلادی) در تعامل با کشورهای شرقی (مناسک ریسه‌بندی، آذین‌بندی و چراغ‌افروزی) و ایران پس از فتوحات مسلمانان (آموزه اسلامی شب تعیین مقدرات) است. «چراغانی نیمه شعبان»، هم در ادبیات عامه هم در سطح مناسک مذهبی، از اهمیت بسیاری برخوردار است.

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی * آن شبِ قدر که این تازه براتم دادند

 

«برات» نامیده شدن شب نیمه شعبان، حاصل باورها و آیین‌های دوره‌های معاصر نیست، بلکه این نام‌گذاری بیش از هزار سال قدمت دارد. شاهد این دعوی، گفتار ابوریحان بیرونی است در نخستین کتاب فارسی‌زبان نجومی و هندسی، به نام «التَّفهیم لِأَوائلِ صناعه التَّنجیم» که آن را در آغاز سده پنجم قمری نوشت. به گفته او، «شب پانزدهم از ماه شعبان بزرگوار است و او را شب برات خوانند و همی‌پندارم که این از قِبل آن است که هر که اندر او عبادت کند و نیکی به جای آرَد، بیزاری یابد از دوزخ[1]».

او هم‌چنین در کتاب دیگرش به نام «الآثار الباقیه عن القرون الخالیه»، نوشته است: روزهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم شعبان، «ایام بیض» [روزهای سفید] خوانده می‌شوند و شب پانزدهم آن را «لیله الصک» و «لیله البرائه» می‌خوانند و توده مردم می‌پندارند نام‌های کسانی را که در آن سال هنگامه مرگشان فرامی‌رسد، در این شب به فرشته مرگ می‌سپارند تا جانشان را بستاند[2].

با توجه به ترکیب «لیله البرائه» در کتاب دوم و واژه «بیزاری» در کتاب اول، بیرونی برات را شکل مخفف «برائت» دانسته و به همین سبب، آن را موجب بیزاری؛ یعنی دوری از دوزخ شمرده است. باری، «صک» در این میان چه معنایی دارد که در کنار برائت نشسته است؟

صَک، معرَب «چَک» است؛ یعنی همان برگه کاغذی که گیرنده‌اش می‌تواند با استناد به آن، از صندوق خاصی (مانند بانک)، پول دریافت کند. فارسی‌زبانان ایران، امروز بیش‌تر آن را «چِک» (با کسره چ) بر وزن «یِک» می‌خوانند. بنابراین، صَک به معنای نامه، قباله و حواله است. «برات» هم به گفته واژه‌شناسان (مانند علی‌اکبر دهخدا)، نوشته‌ای است که دولت آن را به کسی می‌دهد تا او آن نوشته (حواله) را به خزانه‌دار دولت بدهد و وجه دریافت کند.

اگر برات از برائت گرفته شده باشد، معنای شب برات این است که آمرزیدگان از مجازات تبرئه می‌شوند و به تعبیری، سند آزادی آنان از کیفر دوزخ صادر می‌شود یا سند ارزاق و میزان عمر مردمان در این شب صادر می‌شود. بنابراین، خداوند شب نیمه شعبان، «برات» یا «چک» صادر می‌کند؛ زیرا این شب، بر پایه شماری از روایات رسیده از پیشوایان دینی، «شب قدر» است؛ یعنی شب تعیین مقدرات. برای نمونه، از جعفر بن‌محمد صادق (ع) امام ششم شیعیان نقل کرده‌اند: «این شب برترین شب پس از شب قدر است. خداوند در این شب، نعمت‌های فراوان خودش را به بندگانش می‌دهد و از سر لطف، آنان را می‌آمرزد … خداوند این شب را در برابر شب قدر که برای پیامبر (ص) قرار داد، برای ما اهل بیت قرار داده است[3]».

پس «لیله القدر» همان «لیله البرات» یا «لیله الصک» است که در آن «برات / چک»  ‌بندگان، به ایشان عطا می‌شود و حافظ شیرازی به همین سبب برات را کنار شب قدر می‌نشاند: «چه مبارک سحری بود و چه فرخنده‌ شبی * آن‌ شب قدر که این تازه‌براتم دادند».

باری، شماری از پژوهندگان با این معنای رایج درباره ریشه‌شناسی برات مخالفند و می‌گویند: «ایرانیان برات یا چک را «ترفتگ» می‌نامیدند. همین کلمه است که در فارسی امروز به وجه تعرفه (هر چند با آن حرف عین، شمایل عربی گرفته و حال آن‌که‌ این‌ کلمه عربی‌نما در هیچ یک از فرهنگ‌ها و قاموس‌های کهن عربی فرصت ظهور نیافته و نیز در زبان‌های اروپایی (لااقل انگلیسی و فرانسه)، «tarif» به همان معنی برات رایج است. هم‌چنان که اروپاییان‌ کلمه‌ چک فارسی‌ را همچنان «Cheque» به کار می‌برند[4]». بر پایه این ادعا، برات از «برائت» به معنای دوری و بیزاری گرفته نشده است.

باری، چرا شب برات یا روز برات با «چراغ» پیوند خورده است؛ یعنی چرا می‌گویند: «چراغ برات»؟

این پرسش را با توجه به سرچشمه‌های ایرانی آیین شب و روز برات می‌توان پاسخ گفت. به گفته ئه‌ایچی ایموتو (۱۹۳۰-۲۰۱۴ م) پژوهش‌گر فرهنگ و تمدن ایران باستان و سنت‌ها و اعتقادات ایرانیان و روابط تاریخی ایران و ژاپن، ژاپنیان از سیزدهم تا شانزدهم ماه‌ هشتم‌ سال، جشنی با عنوان «اورابون» برگزار می‌کنند که اروپاییان، این روزها را بیش‌تر «جشن‌ فانوس» می‌خوانند، اما بهتر است‌ که‌ «روز همه ارواح» گفته شود. به باور ژاپنیان، ارواح نیاکان درگذشته در‌ این‌ روزها، به دیدن‌ بازماندگان خود‌ می‌آیند و به همین سبب محرابی بودایی در هر خانه به احترام درگذشتگان می‌آرایند و آن را روشن‌ می‌کنند‌ و میوه‌ و خوردنی‌های دیگر برای ارواح‌ در‌ آن‌ می‌گذارند‌ و در‌ پایان روزهای جشن‌، فانوس‌هایی می‌افروزند و آنها را روی آب روان و ارواح میهمان را بدرقه می‌کنند[5].

به گفته او، سرچشمه این جشن ژاپنی، فرهنگ ایران باستان است؛ زیرا ایرانیان باستان معتقد بودند هنگام نو شدن سال، ارواح بسیاری‌ از‌ درگذشتگان قدیم به این دنیا‌ می‌آیند‌ و تا ده روز می‌مانند. این ده روز را فروردگان می‌نامیدند. جشن فروردگان یا جشن هَمَسپَثمَئِدَیَه یا همسپتمدم یا جشن فروهرها یا روان‌درگذشته، جشنی بود که ده روز، در روزهای پایان سال برگزار می‌شد. زرتشتیان بر این باور بودند که ارواح نیاکانشان در این ایام از آسمان فرود می‌آیند و به بازماندگان خود سرکشی و برای آنان از درگاه خدا درخواست سرور و شادمانی و نیک‌بختی و تن‌درستی می‌کنند.

روشنایی و چراغ‌افروزی در آیین برات موجب شده است که «چراغ» با «برات» ترکیب شود؛ چنان‌که آگوست بُنتان افسر جوانی که‌ دویست سال پیش برای سامان سپاه عبّاس‌میرزا (ولی‌عهد فتحعلی‌شاه)، از فرانسه به ایران آمده بود در سفرنامه‌اش نوشته است: «روز هفدهم [اکتبر ۱۸۰۷] مقارن با شب نیمه شعبان بود. در این شب رسم است که در همه خانه‌ها آتش روشن‌ کنند‌ و به شادی، آتش‌بازی نمایند[6]».

بنابراین، آیین کنونی چراغ برات در ایران به‌ویژه در بخش‌های شرقی آن، آمیزه‌ای از هسته و پوسته فرهنگی ایران باستان (آموزه زرتشتی نزول ارواح) و ایران پیش از اسلام (سده هفتم میلادی) در تعامل با کشورهای شرقی (مناسک ریسه‌بندی، آذین‌بندی و چراغ‌افروزی) و ایران پس از فتوحات مسلمانان (آموزه اسلامی شب تعیین مقدرات) است. «چراغانی نیمه شعبان»، هم در ادبیات عامه هم در سطح مناسک مذهبی، از اهمیت بسیاری برخوردار است.

 

پانوشت‌ها:

[1]. محمد بن‌احمد بیرونی، التفهیم لاوائل صناعه التنجیم، با مقدمه و تعلیق جلال‌الدین همایی، ص 252.

[2]. همان، الآثار الباقیه عن القرون الخالیه، تحقیق و تعلیق پرویز اذکایی، ص 425.

[3]. علی بن‌موسی‌ بن‌طاووس، اقبال الاعمال بالاعمال الحسنه، ج ۳، ص ۲۱۵.

[4]. رحیم رضازاده ملک، «پنجگ مس ترفتگ (پنجه دزیده؟!)»، نامه انجمن، شماره 14، تابستان 1383، ص 103.

[5]. ئه‌ایجی ایموتو، آسوکا و پارس، ترجمه قدرت‌الله ذاکری، ص ۶۱. نیز، ر.ک: ئه‌ایجی ایموتو، «نگاهی به رسم ژاپنی اورابون از دیدگاه فرهنگ ایران»، ایران‌شناسی، شماره ۴، زمستان ۱۳۶۸، ص ۷۴۳.

[6]. به نقل از رحیم رضازاده ملک، همان، ص ۹۵.

 

به نقل از شهرآرا، شماره 4164، پنجم اسفند 1402

https://shahraranews.ir/fa/publication/content/14910/396514

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.