اسلام حقیقی و نیاز اصلی انسان جستجوگر؛ به بهانه سال‌روز شهادت شهید بهشتی

صدیقه قاسمی(پژوهشگر زن و خانواده): جستجوگری و یافتن نقشهٔ راه برای درک چیستی فلسفهٔ زندگی از آغاز خلقت تا اکنون یک سؤال بزرگ و اساسی برای انسان بوده است. در طول تاریخ، باورهای نادرست، یافته‌های بشری و مکاتب آمیخته با انواع انحرافات، عامل بزرگ سردرگمی انسانها شده‌اند و امکان دست یابی به آئینی جامع و سازنده را از انسان پرسش‌گر و حقیقت‌جو باز ستانده‌اند. این آفت بزرگ به شیوه‌ای رازآلود و بغرنج، حیات فکری و اجتماعی مسلمانان را مورد خدشه قرار داده است. برخی از این آسیب‌های بزرگ که انسان جستجوگر را به گمراهی و دوری از کشف حقیقت سوق می‌دهند، رفتارهای متناقضی است که مدعیان اسلام به آن می‌پردازند. در چنین شرایطی بازشناسی معارف صواب کاری است در غایت دشواری.

شهید بهشتی به عنوان اندیشمندی دین‌پژوه و فقیهی ممتاز، که در زمان شناسی و درک واقعیات جامعه، با هم عصران خود تفاوتی آشکار داشت، برای پاسخگویی به این پرسش اساسی انسان جستجوگر، یک منظومهٔ فکری را طراحی نمود که بنیان آن بر شناخت فطرت و درک چیستی عقلانیت، برای انسانی است که آگاهی و آنتخابگری او را ممتازترین موجود آفرینش قرار داده است (نقش آزادی در تربیت کودکان، ص 19)، ایشان هر گونه تعطیلی عقل را از نظر اسلام (جاودانه تاریخ، ج 4، ص 162) ممنوع و خروج از مسیر هدایت انسان دانسته و با بر شمردن ویژگی‌های زیر برای اسلام از انسان‌ها خواسته است تا با تفکر و خردورزی در مسیر فطرت سالم خویش از نورانیت وحی بهره بگیرند و راه درست زندگی را برگزینند: آئین جامع حق، عدل، انصاف، آزادی، شورا، جامعه‌سازی، بهره‌مندی، فطرت، آرمان‌خواهی و واقع‌گرایی، کار و عمل صالح، نشاط و ترقی، دعوت جهانی، خداجویی، حیات و زندگی، سیاست و تقرب الهی، انسان‌سازی، فطرت، درست اندیشی، نظام عقیده و عمل، دین صدق و راستی، ارزش‌ها و اخلاق (فصل سوم کتاب اسلام و مقتضیات زمان)

این اندیشمند مصلح و دین‌پژوه آزاده، که به خوبی دغدغه‌های انسان جستجوگر حقیقت را در زمان خود شناخته بود، برای آنکه او را از آسیبهایی که مانعی برای دیندارانه زیستن بشمار می‌روند، آگاه سازد، با معرفی سه گونه اسلام در کتابی به این نام، و دعوت به واقع‌بینی در تفسیر شش جلدی “در مکتب قرآن”، تلاش نموده است اسلام واقعی را از لابلای غبارها و آفت‌های اموی، خوارجی، انحرافی و سیاست‌زده، برهاند و با شفاف‌سازی شجاعانه و عالمانه، آن را تنها آیین خدا معرفی نماید تا فرصت برای مدعیانی همچون ابوسفیان‌ها، عمروعاص‌ها، معاویه‌ها و مدعیان ظاهرالصلاحی که دین ابزار دنیا طلبی‌شان است، باقی نماند، این جماعت با نهاد آلودهٔ به قدرت و ثروت خود همواره مانع بزرگی برای درک و فهم صحیح دین شده‌اند و تلاش نموده‌اند تا اسلام خود را به جامعه معرفی نمایند. این اقدام مخرب آنها فراتر از هر تفکر اومانیسمی، مخرب احوالِ انسان جستجوگر شده است.

شهید بهشتی با درک این معضل بزرگ، اسلام را آیین خداوند معرفی می‌نماید تا انسان انتخابگر، با تفکیک اسلام حقیقی از دیگر اسلام‌ها، در پرتو عقلانیت و وحی مسیر تعامل عقل و عشق را که در نهایت به عشق خداوند منجر می‌شود (مبانی نظری قانون اساسی، ص 52) با درایت و آگاهی طی نماید (سخنرانی‌های شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی، نشر سیدجمال، ص 104). چالش مواجهه با انواع اسلام و جداسازی اسلام حقیقی از دیگر انواع اسلام، یک چالش جدی در زمان معصومین علیهم السلام نیز بود و بیراه نیست اگر بگوییم بخشی قابل توجه از بیانات و تبیین‌های ائمه علیهم السلام معطوف به همین نکته بوده است.

اکنون نیز جهان اسلام و جامعه امروز ایران، با این آسیب بزرگ در حال دست و پنجه نرم کردن است، برای برون رفت از این بحران عظیم، بایسته‌تر آن است تا با بهره‌جستن از اندیشه‌های اندیشمندانی همچون شهید آیت الله دکتر بهشتی، اسلام واقعی را برای جامعه امروز معرفی نماییم. به باور شهید بهشتی، معرفی اسلام در زبان آسان و در عمل بسیار دشوار است:

“آن اسلام چیست که آیین خداست؟ اسلام چیزی است که گفتنش آسان، مباحثه کردنش نه چندان دشوار، ادعا کردنش با زبان ممکن، ولی تطبیق عملی انسان بر آن، بسی دشوار است. اسلام یعنی در برابر خدا تسلیم بودن و هیچ چیز را در برابر خدا قرار ندادن و هم پای او نشناختن”. (بهشتی، در مکتب قرآن، ج 4، ص 101)

 

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.