حوزه جهانی و جهان حوزوی

بی پرده باید گفت که دانش اخلاق در حوزه های ما از همان اغاز حاشیه نشینی کرده است و به جای بهره مندی از میراث انسانی و جهانی قران و مکتب اهل بیت (ع) دمادم ریزه خوار سفره اخلاق فلسفی یا سلوک صوفیانه بوده است. آن چه امروز به نام عرفان اسلامی خوانده می شود، علی رغم دارا بودن درون مایه های معنوی و دینی، اما چنان در تاریخ با سنت های صوفیانه و عامیانه و یا گاه اسطوره های خیال پردازانه در آمیخته است که اگر گروهی را هم بر گرد خود می آورد، برایندی به سود فرهنگ دینی ندارد.

 

 حضور فعال حوزه علمیه و مراجع شیعه در عرصه روابط بین الملل و دست کم در عرصه جهان اسلام، رخداد  مبارکی است که بسی جای خوشبختی است و بی گمان همه دلسوزان و دغدغه مندان حوزه دین را خشنود می سازد. اعلام مواضع فعال مراجع عظام در باب تحولات منطقه و جهان اسلام و ارسال نامه های متعدد از سوی ایشان به شخصیت های بلند مرتبه دینی همچون مشایخ الازهر و بزرگان کلیسای واتیکان پدیده ای است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت، به ویژه آن که این حرکت به دنبال یک دوره طولانی از روابط سرد و سنگین بین حوزه های علمیه و جهان بیرون رخ می نماید. در سالهای اخیر البته دیدارها و داد وستدهای فرهنگی میان عالمان مسلمان  و یا بین عالمان مسلمان با دانشمندان سایر ادیان کم و بیش برقرار بوده است اما این روابط همواره در سطوح پائین و در مسائل فرعی و حاشیه ای و در قالب غیر رسمی  برقرار می شده است و تاکنون  به روابط رسمی میان بزرگان دینی نیانجامیده بود.  

البته این تلاش ها را باید در امتداد یک سلسله از اقدامات زنجیره ای حوزه علمیه قم در سالهای اخیر در عرصه بین الملل تحلیل کرد که همگی نشان از بیداری روح رسالتمند حوزه در قلمرو جهانی دارد: تشکیل معاونت بین الملل حوزه، تاسیس مرکز آموزشهای تخصصی زبان، اعزام اساتید، گروه های کارشناسی و فضلا به خارج و استقبال از اساتید و متخصصان خارجی و … در کنار آموزش رسمی طلاب غیر ایرانی که سابقه ای بلند تر در حوزه علمیه قم و برخی شهرستانها دارد، از جمله اتفاقات تازه ای است که نشانه های میمونی را برای آینده مناسبات جهان تشیع نوید می دهد.

اما این همه تازه یک روی سکه است که اگر رویه دوم آن که "جهان بینی جهانی"حوزه است نادیده گرفته شود، ای بسا که این اقدامات نافرجام و یا حتی بدفرجام خوهد شد. بی گمان روابط بین الملل  نیازمند نهادهای فعال، نخبگان زبان آشنا و فرهنگ شناس و رفتارهای متناسب جهانی است، اما مهم تر از همه، به یک ادبیات جهانی نیاز است که بتواند حامل حقیقی پیام حوزه به جهان امروز باشد. این ادبیات نه تنها در سبک گفتار بلکه پیش از آن در "منطق گفتمانی" خود را به نمایش می گذارد.

اینک این سوال مطرح می شود که حوزه های علمیه تا چه اندازه ادبیات علمی و منطق معرفتی خود را برای یک حضور قدرتمند و تاثیرگذار در سطح جهانی مهیا می بینند؟ نهادی که در میدان رقابت جهانی حضور می یابد پیش و بیش از همه باید به انبان معرفتی و اندوخته دانشی خویش بنگرد که تا چه اندازه متاع مشتریان را در یک  بازار جهانی در چنته دارد؟ درست است که فقه ما به دانشی دامن گستر تبدیل شده و کلام ما ریشه در تاریخ بلند تعاملات مذهبی دارد و نیز این حقیقت را نمی توان انکار کرد که اخلاق ما بهره مند از یک میراث مینوی وحیانی است و عرفان ما خود را وامدار معنویتی عمیق و تاریخی می خواند و فلسفه ما هم افتخار دارد که فیلسوفانی چون افلاطون و ارسطو را پشت سر گذاشته و ادعای رقابت با فلسفه های مدرن را در سر می  پروراند، اما با این همه در یک نگاه واقع بینانه باید گفت که همه این سرمایه های علمی و معنوی تا رسیدن به تراز فرهنگ جهانی راه های بلندی در پیش دارند.

فقه ما علی رغم تلاش های جدید فقیهان، هنوز در دائره تشریعات فردی محدود مانده است و رسالت اساسی خود را که ارائه یک برنامه زندگی و تولید یک الگوی مناسب برای سبک زندگی در دنیای پیچیدگی کنونی است، بر زمین نهاده است. از سوی دیگر، باید افزود که فقه شیعه قرنهاست که سنت نیکوی تعامل علمی با بزرگان سایر مذاهب و مطالعات مقارن با فرقه های دیگر را به فراموشی سپرده است و اکنون کم نیستند فقیهانی که  حتی آرای مشهور فقهای سایر مذاهب را به یاد ندارند.

دانش کلام هم درست است که از دل رقابت و گفت و گو با گفتمان های مذهبی دیگر سر بر آورد و از این روی رنگ تعاملی دارد اما اولا، این تعامل بیشتر در بستر نقد و جدل باقی مانده است و از مطالعات روشمند تطبیقی که ریشه در تحری حقیقت و برجسته کردن نقاط واقعی اشتراک و اختلاف در میان اهل یک دین دارد، کم بهره است. هر چند رویکرد دفاعی یکی از عناصر اصلی الهیات دینی است اما امروزه دفاعیه پردازی ها هم روش و ادبیات نوینی یافته است که کلام ما باید آن را نیز تمرین کند. ثانیا، میدان گفت و گو با ادیان و به ویژه ادیان شرقی در کلام ما گشوده نیست و از همه مهم تر این که در معرفی معارف ناب تشیع بیرون از پیرایه های تاریخی و عوام گرائی ها کاری در کلام ما صورت نمی گیرد. اکنون تشیع در بستر جهانی بیش از هر چیز به معرفی خود با یک زبان بین المللی و قابل فهم برای انسان امروز نیاز دارد.

بی پرده باید گفت که دانش اخلاق در حوزه های ما از همان اغاز حاشیه نشینی کرده است و به جای بهره مندی از میراث انسانی و جهانی قران و مکتب اهل بیت (ع) دمادم ریزه  خوار سفره اخلاق فلسفی یا سلوک صوفیانه بوده است. آن چه امروز به نام عرفان اسلامی خوانده می شود، علی رغم دارا بودن درون مایه های  معنوی و دینی، اما چنان در تاریخ با سنت های صوفیانه و عامیانه و یا گاه اسطوره های خیال پردازانه در آمیخته است که اگر گروهی را هم بر گرد خود می آورد، برایندی به سود فرهنگ دینی ندارد.

 فلسفه ما هم در یک ارزیابی با سنجه جهانی امتیازی فزونتر نمی گیرد بلکه از جهاتی آسیب مندتر است. فلسفه را هم در روش و هم در قلمرو و هم در محتوا می بایست تجدید نظر کرد تا بتواند در عرصه جهانی و در کنار اندیشه های گونه گون و نوبه نو خوش بدرخشد و مکتبی به بلندای قران و پیامبر عظیم الشان اسلام را نمایندگی کند.

آن چه اشاره شد تنها گوشه ای از داشته های فرهنگی حوزه بود که در یک مقیاس جهانی باید آزموده و آهیخته شود . حقیقت آن است که جهان حوزوی ما با همه کوشش های درخوری که در سالهای اخیر کشیده شده هنوز آمادگی حضور در عرصه های جهانی را ندارد. از این رو همزمان با تلاش برای حضور جهانی حوزه باید برای "جهانی اندیشی" حوزه نیز اندیشه ای کرد. آری حوزه جهانی بدون یک گفتمان علمی و فرهنگی جهانی در این دنیای پیچیده کاری از پیش نخواهد برد.  

  
بی پرده باید گفت که دانش اخلاق در حوزه های ما از همان اغاز حاشیه نشینی کرده است و به جای بهره مندی از میراث انسانی و جهانی قران و مکتب اهل بیت (ع) دمادم ریزه خوار سفره اخلاق فلسفی یا سلوک صوفیانه بوده است. آن چه امروز به نام عرفان اسلامی خوانده می شود، علی رغم دارا بودن درون مایه های معنوی و دینی، اما چنان در تاریخ با سنت های صوفیانه و عامیانه و یا گاه اسطوره های خیال پردازانه در آمیخته است که اگر گروهی را هم بر گرد خود می آورد، برایندی به سود فرهنگ دینی ندارد.

دکترمحمدتقى سبحانى

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.