المانیتور: عربستان با سقوط مرسی نفس راحتی کشید/ دلایل خصومت ریاض با اخوان

عربستان سعودی که به حکومت‌داری بر اساس قوانین الهی افتخار می‌کند، بیش از دیگران از به قدرت رسیدن اسلام‌گرایان در مصر نگران شد و از زندگی در کنار دیکتاتوری نظامی مصر تحت فرمان حسنی مبارک احساس راحتی بیشتری می‌کرد.

به گزارش خبرگزاری فارس، «مداوی الرشید»، استاد مرکز خاورمیانه در دانشگاه اقتصاد و علوم سیاسی لندن در مطلبی با عنوان «عربستان از سقوط مرسی خوشحال است» در پایگاه خبری-تحلیلی المانیتور می‌نویسد: چند ساعت پس از آنکه محمد مرسی، رئیس جمهور مصر و عضو اخوان‌المسلمون برکنار شد، حکومت سعودی به سرعت به عدلی منصور، رئیس جمهور موقت این کشور تبریک گفت. سعودی‌ها از سقوط سریع یک حزب اسلام‌گرای سیاسی که پس از چندین دهه مخالفت با حکومت مصر به قدرت رسیده بود، احساس راحتی می‌کنند. این تناقضی جالب است که حکومتی که به حکومت‌داری بر اساس قوانین الهی افتخار می‌کند بیش از دیگران از به قدرت رسیدن اسلام‌گرایان نگران است. عربستان از زندگی در کنار دیکتاتوری نظامی مصر تحت فرمان حسنی مبارک احساس راحتی بیشتری می‌کرد اما به قدرت رسیدن یک رئیس جمهور منتخب از اخوان‌المسلمون در سال 2012 زنگ خطری برای ریاض محسوب می‌شد. عربستان همیشه در روابطش با اخوان‌المسلمون که تعبیری متفاوت از اسلام دارد، ظرفیت سازماندهی آن و پیام مورد قبول آن که خواستار تلفیق قوانین اسلامی با روند دموکراتیک است، مشکل داشت.
عربستان هرگز اجازه تاسیس شعبات مختلف را به اخوان‌المسلمون نداد

عربستان از رهبران تبعیدی اخوان‌المسلمون در دوران سرکوب دهه 1950 و 1960 میزبانی کرد. آنها نه تنها از مصر بلکه از سوریه، عراق و دیگر کشورهای عربی می‌آمدند که آنها را تحت تعقیب قرار می‌داد. ساختار اخوان‌المسلمون نقشی اساسی را در نهادهای آموزشی سعودی و پس از آن در سازمان‌های فراملی که توسط شاه فیصل برای مقابله با گسترش ملی‌گرایی عربی و جنبش‌های چپ‌گرا ایجاد شده بود، بازی کرد. سعودی‌ها از این اسلام‌گرایان تبعیدی به عنوان وسیله‌ای برای تضعیف این جنبش‌ها و از بین بردن اعتبارشان و در عین حال تاکید بر غیراسلامی بودن ماهیتشان استفاده می‌کردند. در دوران جهاد علیه شوروی سابق در دهه 1980، سعودی‌ها از شبکه‌های جهانی که توسط اخوان‌المسلمون تاسیس شده بود برای تحریک جوانان این کشور و ارسال کمک و تسلیحات استفاده کردند. اما عربستان هرگز به اخوان‌المسلمون اجازه تاسیس شعباتی همانند آنچه در دیگر کشورهای عرب و غربی وجود دارد را نداد.

سعودی‌های روشنفکر جذب گفتمان اخوان‌المسلمون شدند
سعودی‌های تحصیل‌کرده‌ای که در شهر زندگی می‌کردند جذب گفتمان اخوان‌المسلمون و توانائیش برای ایجاد سازمان‌های اجتماعی مدنی شدند. افرادی که از سنت وهابی-سلفی که فعالیت‌های سیاسی را ممنوع کرده و خواستار اطاعت بی‌چون‌وچرا از حاکمان می‌شود، خسته شده بودند، گفتمانی اصیل را در اخوان‌المسلمون یافتند که می‌تواند جامعه را بسیج کند. خلأ ایدئولوژیک که نتیجه مرگ ملی گرایی و سوسیالیسم عربی پس از 1967 بود، به سرعت با اسلام سیاسی پر شد. ساختار مذهبی سعودی برای مقابله با نفوذ اخوان المسلمون آن را به عنوان نیرویی تفرقه‌افکن محکوم و به تضعیف اعتقادات مردم متهم کرد. عربستان پس از آنکه اخوان‌المسلمون ریاض را به خاطر دعوت از نیروهای خارجی برای بیرون کردن صدام حسین از عراق پس از حمله به کویت در سال 1990 محکوم نمود، فعالیت‌های این گروه را محدود کرد. پس از حوادث 11 سپتامبر شاهزاده نایف اخوان‌المسلمون را به افراطی کردن جوانان سعودی متهم کرده و آن را مسئول موج تروریسمی معرفی کرد که از سال 2003 تا 2008 این کشور را درنوردیده بود. چنین اتهاماتی بی‌اساس بودند زیرا بیشتر افرادی که به نقاط مختلف عربستان سعودی حمله می‌کردند، اقداماتشان را بر اساس آموخته‌های محمد ابن عبدالوهاب که واعظی در قرن هجدهم میلادی بود، انجام می‌دادند.

اخوان‌المسلمون انحصار سعودی‌ها در سیاست اسلامی را از بین می‌برد
خصومت عربستان با اخوان‌المسلمون فراتر از اتهامات مربوط به تروریسم بوده و به چندین عامل مرتبط است و همین مسئله باعث می‌شود که حکومت سعودی نتواند با اخوان‌المسلمون به عنوان یک حزب مخالف و یا حزب حاکم کنار بیاید. اولین عامل مربوط به ترس رژیم سعودی از رقابت ایدئولوژیک از یک حزب سیاسی می‌شود که اسلام را به یدک می‌کشد. رژیم سعودی خود را مفتخر به این می‌داند که تنها حکومتی است که کشور را بر اساس شریعت اسلام اداره می‌کند و این افسانه را دهه‌هاست تبلیغ کرده و خود را از دیکتاتورهای عرب سکولار جدا می‌داند. ساختار مذهبی این کشور به طور جدی معتقد است که رهبری سیاسی تنها نهادی است که به اسلام احترام می‌گذارد. اخوان‌المسلمونی که در بیشتر کشورهای پرجمعیت عرب قدرت را در دست دارد، انحصار سعودی‌ها در سیاست اسلامی را از بین می‌برد.

اخوان‌المسلمون با شرکت در انتخابات به قدرت رسید
دوم اینکه برغم مقامات سلفی سعودی که هنوز معتقدند دموکراسی محصولی وارداتی از غرب است و ملحدان، سکولارها و چپ‌گرایان را به قدرت می‌رساند، اخوان‌المسلمون با شرکت در انتخابات کرسی‌های پارلمانی را بدست آورد و حتی در تونس و مصر به قدرت رسید. همین مسئله به خودی خود پایه‌های حکومت سعودی را تهدید می‌کند که هنوز صرفا بر اساس سیستم پادشاهی عمل می‌کند. بنابراین، اخوان‌المسلمون ادعاهای آل سعود مبنی بر مشروعیت را بی‌اعتبار کرده و اعتبار آنها را به عنوان حاکمان قانونی مسلمان خدشه‌دار می‌کند. حکومت سعودی درباره تاثیرپذیری مردمش در برابر ایده‌ها و اعمالی که یک مسلمان معتقد به دموکراسی در عین مسلمانی می‌تواند انجام دهد، نگران است. این بدان معنا نیست که جریان محافظه‌کار اجتماعی اسلام‌گرایی مانند اخوان‌المسلمون نمونه کامل آزادی و دموکراسی است بلکه تمایل این جریان به تعامل با نهادهای دموکراتیک چیزی است که سعودی‌ها را می‌ترساند.
 

گسترش اخوان‌المسلمون در جهان سعودی‌ها را نگران کرده است

نکته سوم این است که اخوان‌المسلمون نیز مانند حکومت سعودی سازمانی فراملیتی با شعباتی در سراسر جهان اسلام و عرب است. این جریان در نهادهای آموزشی، جلسات وعظ و سازمان‌های امدادی نفوذ کرده که کنترل و تسلط بر آنها یکی از آرزوهای حکومت سعودی به خاطر سیاست خارجی و مشروعیتش در میان کشورهای خارجی است. در حالی که اخوان المسلمون منابع اقتصادی سعودی‌ها را در اختیار ندارد اما در سراسر جهان گسترش پیدا کرده است. سعودی‌ها نگران تاثیر این رقابت جهانی در میان مسلمانان سراسر جهان هستند که ممکن است با سیاست‌های عربستان به مخالفت برخیزند. رقابت بر سر بدست آوردن قلب‌ها و اذهان مسلمانان در جامعه در حال رشد مسلمانان، عربستان را که خواستار انحصارطلبی در این عرصه است، نگران می‌کند.

اخوان‌المسلمون مصر خواستار اتحاد مسلمانان شده است
چهارم اینکه عربستان خود را سردمدار اسلام اهل سنت در برابر اسلام شیعه می‌داند. هنگامی که اخوان‌المسلمون پیش از به قدرت رسیدن در مصر خواستار اتحاد بین مسلمانان شد و بدین طریق اختلافات میان شیعیان و سنی‌ها را کاهش داد، حکومت سعودی احساس کرد که با این شعارها تضعیف شده است. هنگامی که مرسی در سال 2012 از ایران دیدار کرد، حملات سعودی‌ها علیه این نزدیکی به بالاترین حد خود رسید. مرسی با نکوهیدن بشار اسد، رئیس جمهور سوریه تلاش کرد خود را از شر این سرزنش‌ها نجات دهد اما آسیب مورد نظر قبلا وارد شده بود. عربستان نگران آن بود که مرسی مصر را به سوی ایران که رقیب منطقه‌ای ریاض است، سوق دهد. عربستان قطعا خواستار رئیس جمهوری در مصر بود که همانند مبارک علیه هلال شیعی هشدار داده و نتواند حمایت سعودی‌ها را نادیده بگیرد. اخوان‌المسلمون بیش از ایران جذب قطر شده و منجر به تضعیف طرح‌های سعودی برای منطقه و ایجاد اختلاف میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس تا حد قیام‌های عربی شده بود. سعودی‌ها به اخوان‌المسلمون به عنوان سازمانی غیرقابل اعتماد و ناسپاس می‌نگرد که اکنون به مرزهای عربستان نزدیک شده و ممکن است نه تنها ایدئولوژی خود را در میان سعودی‌ها گسترش دهد بلکه آنها را به دیدارهایی از قطر و شرکت در جلسات نخبگان، رسانه‌ها و اندیشکده‌هایی که با اخوان‌المسلمون رابطه دوستانه دارند، ترغیب کند.

مردم مصر دنباله‌روی آل سعود نمی‌شوند
اکنون رسانه‌های رسمی عربستان از شکست اخوان‌المسلمون در حفظ قدرت حتی به مدت یک سال به عنوان اتفاقی خوب یاد می‌کنند. روزنامه‌نگاران به اصطلاح لیبرال به مردم  مصر به خاطر رها شدن از آنچه دیکتاتوری می‌خوانند، تبریک گفته و در عین حال بدبختی‌های خود را که تحت سلطه رژیمی سرکوبگر زندگی می‌کنند، فراموش کرده‌اند. برخی اسلام‌گرایان سعودی نیز به این شایعه دامن می‌زنند که عربستان سعودی و امارات در پس سقوط مرسی هستند. در حالی که ممکن است این مسئله حقیقت داشته باشد اما چنین شایعاتی منجر به نادیده گرفتن مردم مصر می‌شود که خواستار برکناری مرسی شده‌اند. اگر نتیجه این مسئله تاکنون منجر به شادی حکومت سعودی شده است اما نباید این حقیقت را کتمان کرد که مصر همچنان متغیر و آسیب‌پذیر باقی مانده و قطعا تسلیم حکومت‌هایی که ارباب‌گونه رفتار می‌کنند، نخواهند شد. مردم مصر از دست حاکمان خود آسوده شده‌اند و دنباله‌روی حکومت سعودی نمی‌شوند. آنها تاکنون دو انقلاب کرده‌اند و تا زمانی که به توازن پس از انقلاب با شرکت همه احزاب سیاسی برسند، به این کار خود ادامه می‌دهند. عربستان بسیار مایل به سقوط یک حزب اسلام‌گرای رقیب بود و پیام قوی را به گروههای محلی طرفدار آرمان‌های اخوان‌المسلمون فرستاد. ممکن است فراموشی این پیام نیازمند زمان باشد اما فعلا زمان خوشحالی رژیم سعودی است.
 

عربستان سعودی که به حکومت‌داری بر اساس قوانین الهی افتخار می‌کند، بیش از دیگران از به قدرت رسیدن اسلام‌گرایان در مصر نگران شد و از زندگی در کنار دیکتاتوری نظامی مصر تحت فرمان حسنی مبارک احساس راحتی بیشتری می‌کرد.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.