آیات «محمد» و «المسیح» در قرآن

شاهین میثمی آزاد: این مقاله بر روابط ریاضی قرآن تاکید می‌کند و نشان می‌دهد که اگر محققان ذره‌ای توجه به روابط عددی تورات و قرآن کرده بودند این معما را مدت‌ها پیش از این حل کرده بودند. نویسنده در چندین مقاله گوشه‌ای از این روابط را به نمایش گذاشته اما این مقاله به رابطه عددی چهار آیه‌ای پرداخته که اسم «محمد» در آنها قرار گرفته است.

متأسفانه روایت تدوین قرآن در زمان عثمان به روایت غالب بین عوام و حتی بین بسیاری محققان تبدیل شده. برای مثال عبدالکریم سروش در سخنرانی‌های «انجیل و قرآن» مکرراً سه نکته را تأیید می‌کند که

۱- قرآن در اصل کتاب نبوده بلکه شفاهی بوده و از پاسخ‌های پیامبر به پرسشهای اطرافیانش پدید آمده. (قرآن و انجیل ۱۶؛ دقیقه ۲۴-۱: ۱۸)

۲- قرآن در زمان پیامبر جمع‌آوری نشده و محمد قصد جمع‌آوری وحی مکتوب را نداشته. (قرآن و انجیل ۱۹؛ دقیقه ۲۷-۱: ۲۴)

۳- آنچه بعداً در زمان عثمان به شکل مصحف در آمده هیچ نظم و ترتیب خاصی ندارد. (قرآن و انجیل ۲۱؛ دقیقه ۵۰-۱: ۴۶)

جناب سروش حتی ادعا می‌کنند که اگر پیامبر بیشتر عمر می‌کردند یا مردم سؤالات بیشتری از پیامبر پرسیده بودند طبیعتاً قرآن آیات بیشتری می‌داشت. این اشتباه نتیجه پارادایم شأن نزولی خواندن و فقهی پنداشتن آیات قرآن است.

نمونه دیگر اینکه اخیراً در دین‌آنلاین مقاله‌ای منتشر شد با عنوان «عبدالله بن مسعود و نسخه دوم قرآن» که این چنین آغازمی‌شود: «از زید بن ثابت منقول است که پیامبر از دنیا رفت در حالی که قرآن در هیچ نوشت‌افزاری، گردآوری نشده بود.»

یعنی جمع‌آوری نشدن قرآن در زمان پیامبر فرض مسلم و مبنای قرآن‌پژوهی بسیاری از محققان قرار گرفته، اگرچه دیدگاه مخالف که جمع قرآن را در زمان پیامبر می‌پندارد پیشینه‌ای کهن و طرفداران نامداری دارد. این نشان می‌دهد که در حقیقت یکی از معماهای لاینحل در تاریخ اسلام مبحث جمع‌آوری و تدوین قرآن بوده و هست. از قدیم الایام روایات ضد ونقیضی در مورد اینکه قرآن در زمان پیامبر جمع شده یا در زمان ابوبکر، یا عثمان در بین مورخین و محققان مسلمان رایج بوده. اختلاف نظر بر سر اینکه تدوین قرآن پیش از وفات پیامبر صورت گرفته یا بعد از آن حتی بین محققان غربی نیز تا امروز ادامه دارد. برای مثال جان برتون و قبل از او گیو ویدنگرین از طرق مختلف استدلال کرده‌اند که جمع قرآن در یک مصحف در زمان پیامبر صورت گرفته. این دو محقق روایاتی که خبر از جمع قرآن پس از محمد می‌دهند را جعلی می‌دانند.

«ب» بسم الله و ساختار عددی قرآن

در این مقاله بار دیگر بر روابط ریاضی قرآن تاکید می‌کنم و نشان می‌دهم که اگر محققان ذره‌ای توجه به روابط عددی تورات و قرآن کرده بودند این معما را مدتها پیش از این حل کرده بودند. تاکنون در چندین مقاله گوشه‌ای از این روابط را به نمایش گذاشتم اما این مقاله به رابطه عددی ۴ آیه‌ای که اسم «محمد» در آنها قرار گرفته اختصاص دارد. پیش از آن لازم است که برای آن دسته از خوانندگانی که با مبنای ریاضی تورات و قرآن آشنا نیستند مختصراً توضیح دهم که اعداد اصلی در تورات از اسم «یهوه» مشتق شده‌اند. دو عدد ۱۷ و ۲۶ معرف ارزش عددی آن هستند و دو عدد ۳ و ۷ معرف ارزش عددی سه حرف «ی ه و» که در «یهوه» بکار رفته می‌باشند:

۲۶ = ۵ + ۶ + ۵ + ۱۰

۱۷ = ۵ + ۶ + ۵ + ۱

۷×۳ = ۲۱ = ۶ + ۵ + ۱۰

۱۲ = ۵ + ۶ + ۱

به همین شکل عدد ۱۲ و ۶۶ در قرآن معادل ارزش عددی «الله» هستند.

۶۶ = ۵ + ۳۰ +۳۰ + ۱

۱۲ = ۵ + ۳ + ۳ + ۱

البته نکته جالبی که کلمه «الله» را با ۳ و ۷ مرتبط می‌کند، عدد این کلمه است، یعنی عددی که از نوشتن حروف این کلمه بصورت عدد بدست می‌آید: ۵×۱۷×۷۳×۷×۳ = ۱۳۰۳۰۵.

عدد ۱۹ هم که رشاد خلیفه بر آن تاکید می‌کرد بطور مشابهی توجه چندین نفر از محققان تورات را به خود جلب کرده چرا که در سن مشایخ اسرائیل چند بار بکار رفته. مثلاً عدد ۹۵۰ سال که برای عمر نوح بکار رفته مضرب ۱۹ است و یا عدد ۹۶۹ که برای متوشالح بکار رفته. گرچه رشاد خلیفه و محققان «بایبل» توجیه مناسبی برای اهمیت ۱۹ ارائه نکرده‌اند ولی مبنای آن همان ۳ و ۷ می‌باشد چرا که عدد ۳ اولین؛ عدد ۷ سومین؛ و عدد ۱۹ هفتمین عدد پرایم فرد هستند. (البته همان طور که می‌دانید همه اعداد پرایم بجز اولین عدد یعنی عدد «۲» فرد هستند)

اکنون چند نمونه از روابط تورات با این اعداد را فقط بطور خلاصه ذکر می‌کنم چون توضیح هر کدام از این نمونه‌ها بطور کامل نیاز به مقاله‌ای جداگانه دارد.

برای مثال ارزش عددی حروف اولین آیه تورات ۲۷۰۱ است؛ یعنی ۷۳×۳۷.

مجموع ارقام ۲۷ عددی که برای سن ۹ نفر اول از نسل آدم در کتاب پیدایش، فصل ۵ بکار رفته ۳۳۷ است.

مجموع سالهای تولد این ۹ نفر عدد ۳۷۳۷ است.

ارزش عددی اسم سومین نفر: اَنوش (۱۷×۷×۳ =۳۵۷) و اسم هفتمین نفر: خنوخ (۴×۷×۳ = ۸۴) در بین این ۹ نفر چنانکه مشاهده می‌کنید مضرب ۷×۳ هستند و مجموعشان (۴۴۱) دقیقاً می‌شود ۷×۳×۷×۳.

سن ذکر شده در تورات برای یکی از همین ۹ نفر، یعنی یارد که ۹۶۲ سال عمر می‌کند ۲۶×۳۷ است.

سن نفر آخر از این ۹ نفر یعنی «لَمک» نیز ۷۷۷ ذکر شده چون این عدد می‌شود ۷×۳×۳۷.

از همینجا می‌فهمیم که این اعداد تاریخی (حقیقی) نیستند بلکه بر مبنای الگوی عددی خاصی طراحی شده‌اند. پس کسانی که تورات و قرآن را غیرعلمی می‌دانند چون مثلاً عمر نوح در آنها ۹۵۰ سال ذکر شده بهتر است فکری برای علمی بودن هرمنوتیک خودشان بکنند تا علمی بودن این دو کتاب.

به همین ترتیب مجموع ۵ تاریخ اشاره شده در داستان طوفان نوح عدد ۳۰۸۷ است که می‌شود ۷×۳×۷×۳×۷.

اهمیت مضارب ۳ و ۷ یا ترکیب این دو عدد در بایبل غیر قابل انکار است، مثلاً در کتاب خروج ۳۸: ۲۴ عدد ۷۳۰ ذکر شده و در کتاب اول تواریخ ۱۲: ۲۷ عدد ۳۷۰۰ و در ۱۲: ۳۴ عدد ۳۷۰۰۰ بکار رفته. در کتاب عزرا ۲: ۶۵ (و در کتاب نحمیا ۷: ۶۷) هم عدد ۷۳۳۷ مستقیماً ذکر شده.

در کتاب اعداد ۱: ۲۷ و در ۲: ۴ هم عدد ۷۴۶۰۰ بکار رفته چون این عدد مضرب ۳۷۳ است. و یا در کتاب اول تواریخ ۵: ۱۸ عدد ۴۴۷۶۰ ذکر شده که بطور مشابه مضرب ۳۷۳ است.

آخرین مثال مربوط به سن یعقوب در کتاب پیدایش ۴۷: ۲۸ است یعنی ۱۴۷ که می‌شود ۷×۳×۷. بطور مشابه این عدد در کتاب اعداد ۱۶: ۴۹ بصورت ۱۴۷۰۰ آمده. قبلاً اشاره کرده بودم که مجموع شماره سوره‌هایی که «الم» در ابتدای آنها آمده نیز ۱۴۷ است.

حالا نگاه کنید به مجموع شماره سوره و آیه اولین باری که اسم «محمد» در قرآن بکار رفته یعنی سوره ۳ آیه ۱۴۴.

 

۳: ۱۴۴ وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ۚ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَیٰ أَعْقَابِکمْ ۚ وَمَنْ ینْقَلِبْ عَلَیٰ عَقِبَیهِ فَلَنْ یضُرَّ اللَّهَ شَیئًا ۗ وَسَیجْزِی اللَّهُ الشَّاکرِینَ.

۳۳: ۴۰ مَا کانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکمْ وَلَٰکنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیینَ ۗ وَکانَ اللَّهُ بِکلِّ شَیءٍ عَلِیمًا.

۴۷: ۲ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ ۙ کفَّرَ عَنْهُمْ سَیئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ.

۴۸: ۲۹ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ ۖ تَرَاهُمْ رُکعًا سُجَّدًا یبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا ۖ سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ۚ ذَٰلِک مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاهِ ۚ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَیٰ عَلَیٰ سُوقِهِ یعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیغِیظَ بِهِمُ الْکفَّارَ ۗ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَهً وَأَجْرًا عَظِیمًا.

 

در واقع در هر چهار باری که اسم محمد در قرآن آمده بر مبنای ۳ و ۷ قرار گرفته که بسادگی از جمع شماره سوره و آیه آن حاصل می‌شود.

 

سوره آیه مجموع
مُحَمَّدٌ ۳ ۱۴۴ ۱۴۷ ۷×۳×۷
مُحَمَّدٌ ۳۳ ۴۰ ۷۳ ۷۳
مُحَمَّدٍ ۴۷ ۲ ۴۹ ۷×۷
مُحَمَّدٌ ۴۸ ۲۹ ۷۷ ۷۷
۳۴۶ ۱۷۳×۲

 

 

مجموع این ۸ عدد هم ۳۴۶ است که مضرب ۱۷۳ است.

اما حتماً می‌پرسید چرا ۲۶ و ۱۷ استفاده نشده؟ برای جواب به این سؤال باید به دو آیه‌ای که «محمود» و «احمد» در آنها استفاده شده توجه کنید.

۱۷: ۷۹ وَمِنَ اللَّیلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَهً لَک عَسَیٰ أَنْ یبْعَثَک رَبُّک مَقَامًا مَحْمُودًا.

همانطور که آرتور دروژ اشاره کرده اسم محمود در این آیه بی ارتباط با اسم محمد نیست و بررسی عددی هم این نظر را تأیید می‌کند. این آیه در سوره ۱۷ آمده و آیه ۲۱۰۸ قرآن است که مضرب ۱۷ است. تصادفی نبودن این دوبار عدد ۱۷ وقتی روشن می‌شود که مشاهده می‌کنیم مجموع سوره و آیه آن بعلاوه مجموع سوره و آیه‌های محمد دقیقاً عدد ۲۶×۱۷ است.

بعلاوه در حالی که مجموع آیه‌های این دو اسم مضرب ۷×۳×۷ است؛ مجموع سورهای آنها مضرب ۳۷ است.

 

 

سوره آیه مجموع
مُحَمَّدٌ ۳ ۱۴۴ ۱۴۷ ۷×۳×۷
مَحْمُودًا ۱۷ ۷۹ ۹۶ ۸×۱۲
مُحَمَّدٌ ۳۳ ۴۰ ۷۳ ۷۳
مُحَمَّدٍ ۴۷ ۲ ۴۹ ۷×۷
مُحَمَّدٌ ۴۸ ۲۹ ۷۷ ۷۷
۴×۳۷ = ۱۴۸ ۲×۷×۳×۷ = ۲۹۴ ۴۴۱ ۲۶×۱۷

 

 

همانطور که مشاهده می‌کنید در حالی که آیه اولی ۱۲×۱۲ است؛ سوره آخری هم مضرب ۱۲ است. اما چیزی که براحتی نمی‌بینید این است که از آیه اول تا آخر ۴۱۷۶ آیه در قرآن آمده که بازهم مضرب ۱۲×۱۲ است. (۲۹×۱۲×۱۲ = ۴۱۷۶)

اما چنانکه می دانید یک بار هم در قرآن اسم «احمد» ذکر شده.

۶۱: ۶ وَإِذْ قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ یا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیکمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَینَ یدَی مِنَ التَّوْرَاهِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ ۖ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَینَاتِ قَالُوا هَٰذَا سِحْرٌ مُبِینٌ.

 

سوره آیه مجموع
مُحَمَّدٌ ۳ ۱۴۴ ۱۴۷ ۷×۳×۷
مُحَمَّدٌ ۳۳ ۴۰ ۷۳ ۷۳
مُحَمَّدٍ ۴۷ ۲ ۴۹ ۷×۷
مُحَمَّدٌ ۴۸ ۲۹ ۷۷ ۷۷
أَحْمَدُ ۶۱ ۶ ۶۷ ۶۷
۱۹۲ = ۱۲×۱۶ ۲۲۱ = ۱۷×۱۳ ۴۱۳ ۷×۵۹

 

 

با اضافه کردن شماره سوره و آیه «احمد» به «محمد» مجموع سوره‌ها مضرب ۱۲ و مجموع آیات مضرب ۱۷ می‌شود. اما مجدداً چیزی که براحتی مشاهده نمی‌شود این است که آیه اول «محمد» آیه ۴۳۷ قرآن است (که مضرب ۱۹ است) و آیه «احمد» آیه ۵۱۶۹ قرآن است در نتیجه اختلاف شماره ردیف آیه «احمد» در بین کل آیات قرآن با اولین آیه «محمد» ۴۷۳۲ آیه است یعنی ۲۶×۷×۲۶.

بیاد دارید که تعداد «الله» های قرآن هم ۲۷۰۴ است که مضرب ۲۶×۲۶ است؛ و بطور مشابهی تعداد تکرار «یهوه» در تورات ۱۸۲۰ است یعنی ۷۰×۲۶.

یکی از نکات مهم در ساختار عددی قرآن فواصل آیات هستند. مثلاً در قرآن دو بار «کتاب موسی» ذکر شده و چیزی که تا کنون هیچ محققی به آن فکر نکرده اهمیت فاصله این دو آیه است.

۱۱: ۱۷ … وَمِنْ قَبْلِهِ کتَابُ مُوسَیٰ إِمَامًا وَرَحْمَهً …

۴۶: ۱۲ وَمِنْ قَبْلِهِ کتَابُ مُوسَیٰ إِمَامًا وَرَحْمَهً …

در حالی که شماره هر دو آیه (یعنی ۱۲ و ۱۷) از اعداد مبنایی هستند، از آیه اول تا دوم ۳۰۳۳ آیه است یعنی ۳۳۷×۳×۳.

با توجه به اهمیت ۳ و ۷ در تورات تصادفی بودن چنین فاصله‌ای در قرآن غیر محتمال است. اصولاً زوج‌ها در قرآن از نظر عددی بسیار مهم هستند. باز هم برای نمونه به یک زوج دیگر در مورد موسی دقت کنید:

۲۰: ۹ وَهَلْ أَتَاک حَدِیثُ مُوسَیٰ.

۷۹: ۱۵ هَلْ أَتَاک حَدِیثُ مُوسَیٰ.

فاصله این دو آیه در قرآن ۳۳۷۰ آیه است که باز هم بر اهمیت ۳ و ۷ دلالت می‌کند.

بنابراین تمام سوره‌ها و تعداد آیاتشان و ترتیب آنها از نظم دقیق عددی پیچیده‌ای برخوردارند که نه می‌تواند محصول کار زید بن ثابت باشد و نه محصول دست هیچ بشردیگری. مثلاً اگر سوره‌های قرآن را براساس تعداد آیاتشان از کوچک به بزرگ مرتب کنیم مشاهده می‌کنیم که ۳ سوره اول ۳ آیه دارند و بزرگترین سوره ۱۱×۲۶ آیه دارد. بعلاوه مشاهده می‌کنیم که بزرگ‌ترین سوره‌ها پس از سوره ۲، سوره ۲۶، سوره ۷، سوره ۳، و سوره ۳۷ هستند و سوره ۳۷ دارای ۷×۲۶ آیه است. در همین چینش سوره ۷۳ قرآن در مرتبه ۳۷ قرار می‌گیرد.

 

 

تعداد آیات سوره ردیف سوره‌ها از کوچک به بزرگ
۳ ۱۱۰ ۱
۳ ۱۰۸ ۲
۳ ۱۰۳ ۳
۲۰ ۷۳ ۳۷
۷×۲۶ ۱۸۲ ۳۷ ۱۱۰
۲۰۰ ۳ ۱۱۱
۲۰۶ ۷ ۱۱۲
۲۲۷ ۲۶ ۱۱۳
۱۱×۲۶ ۲۸۶ ۲ ۱۱۴

 

 

در انتها اگر اسم «محمد» و «احمد» و «محمود» را در یک جدول قرار دهید نمونه دیگری از این ارتباط عددی هویدا می‌شود چرا که مجموع آیات سرراست ۳۰۰ می‌شود و مجموع سوره‌ها مضرب ۱۹ است.

 

 

سوره آیه مجموع
مُحَمَّدٌ ۳ ۱۴۴ ۱۴۷ ۷×۳×۷
مَحْمُودًا ۱۷ ۷۹ ۹۶ ۸×۱۲
مُحَمَّدٌ ۳۳ ۴۰ ۷۳ ۷۳
مُحَمَّدٍ ۴۷ ۲ ۴۹ ۷×۷
مُحَمَّدٌ ۴۸ ۲۹ ۷۷ ۷۷
أَحْمَدُ ۶۱ ۶ ۶۷ ۶۷
۱۱×۱۹ = ۲۰۹ ۳۰۰    

 

مجدداً چیزی که به راحتی قابل مشاهده نیست آن است که مجموع تعداد آیات قبل از هریک از این آیات ۲۰۴۴۰ آیه است که می‌شود ۴۰×۷۳×۷. مسلماً کسانی که با ساختار ریاضی قرآن آشنایی ندارند و منتقد این روش برای بررسی متن قرآن هستند می‌پرسند مگر تعداد آیات قبل یا بعد هم مهم هستند؟ پاسخ ساده به این گروه آن است که در ساختار قرآن چیزی نیست که مهم نباشد و به همه چیز باید دقت کرد. بهترین نمونه برای این ادعا که با اسم «محمد» هم بی ارتباط نیست کلمه «مسیح» در قرآن است. این کلمه که ۱۱ بار در ۹ آیه قرآن استفاده شده دقیقاً نشان می‌دهد که شماره ردیف آیات و تعداد آیات قبل وبعد آن می‌توانند مهم باشند.

چنانکه در جدول زیر مشاهده می‌کنید کلمه «المسیح» اولین بار در سوره ۳ بکار رفته و آخرین بار در سوره ۳×۳ و از سوره ۳ تا سوره ۹ شامل ۷ سوره می‌شود. تصادفی نبودن این الگوی توزیع در مجموع ۴ سوره هم مشهود است چون مجموع آنها ۷×۳ است.

بار سوم در آیه ۱۷۱ آمده که مضرب ۳×۱۹×۳ است.

بار هفتم در سوره ۵ آیه ۷۲ قرار گرفته که مجموعشان ۷۷ است.

تصادفی نبودن این مورد هم در مجموع ۹ آیه مشهود است یعنی ۷۷۰. ضمناً اگر دقت کنید مجموع ۲۱ رقم این ۹ عدد ۷۷ است.

حالا اگر این ۱۱ مورد را براساس شماره آیاتشان از کوچک به بزرگ مرتب کنید فقط هفتمین بار است که در جای خودش باقی می‌ماند و باز هم در ردیف ۷ قرار می‌گیرد. کوچک‌ترین آیه هم که ۱۷ است در ردیف اول جای می‌گیرد.

 

مجموع سوره و آیه آیه سوره ردیف
الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ ۴×۱۲ ۴۸ ۴۵ ۳ ۱
الْمَسِیحَ عِیسَی ابْنَ مَرْیمَ ۲۳×۷ ۱۶۱ ۱۵۷ ۴ ۲
الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ ۵×۵×۷ ۱۷۵ ۱۷۱ ۳
الْمَسِیحُ ۲×۸۸ ۱۷۶ ۱۷۲ ۴
الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیمَ ۲×۱۱ ۲۲ ۱۷ ۵ ۵
الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیمَ ۶
الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیمَ ۱۱×۷ ۷۷ ۷۲ ۷
الْمَسِیحُ ۸
الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیمَ ۲×۴۰ ۸۰ ۷۵ ۹
الْمَسِیحُ ۱۳×۳ ۳۹ ۳۰ ۹ ۱۰
الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیمَ ۴۰ ۳۱ ۱۱
۱۱۳×۷ = ۷۹۱ ۷۷۰ ۷×۳ = ۲۱

 

حالا اگر منتقدی هنوز هم قانع نشده باشد و تصور کند این اعداد شانسی بدست آمده‌اند باید به ۳ بار اولی که «الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیم» بطور مجزا یک زیرگروه جدید ایجاد می‌کنند دقت کند چون مجموع این ۳ آیه ۳۷۳ می‌شود و مجموع دو سوره آنها ۷ می‌شود.

 

مجموع سوره و آیه آیه سوره ردیف
الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ ۴×۱۲ ۴۸ ۴۵ ۳ ۱
الْمَسِیحَ عِیسَی ابْنَ مَرْیمَ ۲۳×۷ ۱۶۱ ۱۵۷ ۴ ۲
الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ ۵×۵×۷ ۱۷۵ ۱۷۱ ۳
  ۳۷۳ ۷  

 

مجموع آیه‌های ۳ باری که «المسیح» به تنهایی بکار رفته (بدون مریم) ۲۷۴ است که مضرب ۱۳۷ است و مجموع سوره‌ها و آیه‌های این ۳ بار ۲۹۲ است که مضرب ۷۳ است. بعلاوه اگر به ترتیب بکار رفتن «الْمَسِیح» ها با «مریم» و بدون «مریم» دقت کنید باید نکته جالبی را دریابید. اما آن نکته بماند برای بعد.

 

مجموع سوره و آیه آیه سوره ردیف
الْمَسِیحُ ۲×۸۸ ۱۷۶ ۱۷۲ ۴ ۴
الْمَسِیحُ ۱۱×۷ ۷۷ ۷۲ ۵ ۸
الْمَسِیحُ ۱۳×۳ ۳۹ ۳۰ ۹ ۱۰
  ۴×۷۳  ۲۹۲ ۲×۱۳۷ = ۲۷۴

 

هنوز نکات بسیاری است که می‌توان به آن اشاره کرد مثلاً آن دو باری که در یک آیه دو بار «الْمَسِیح» آمده هم تصادفی نیست چون چنانکه مشاهده می‌کنید در این دو بار مجموع سوره و آیه ۲۲ و ۷۷ است یعنی مجموع آنها (۱۹۸) می‌شود ۳×۶۶ اما برگردیم به نکته اصلی یعنی چرا قرآن بار اول و آخر «الْمَسِیح» را در این آیات قرار داده. چیزی که براحتی دیده نمی‌شود و باید محاسبه کنیم.

در واقع آیه اول آیه ۳۳۸ از اول قرآن است که مضرب ۲۶ است بنابراین ۳۳۷ آیه قبل از آن آمده. همچنین از آخر قرآن آیه ۵۸۹۹ است که مضرب ۱۷ است.

و آن آیه‌هایی که دو بار در آنها «الْمَسِیح» آمده یعنی آیه ۱۷ (در سوره ۵) آیه ۶۸۶ قرآن است که مضرب ۷×۷×۷ است؛ یعنی قبل از این آیه ۶۸۵ آیه داریم که مضرب ۱۳۷ است. و آیه دوم یعنی آیه ۷۲ (در سوره ۵) آیه ۷۴۱ قرآن است که مضرب ۱۳×۳×۱۹ است. پس قبل از این آیه ۷۴۰ آیه آمده که مضرب ۳۷ است.

اما آیه آخر، آیه ۱۲۶۶ قرآن است، یعنی هردو ارزش عددی کلمه «الله» را نمایش می‌دهد. کسانی که هنوز هم شک دارند به سوره ۶۶ قرآن دقت نمایند که ۱۲ آیه دارد.

در نتیجه بین بار اول و آخر ۹۲۷ آیه داریم یعنی ۱۰۳×۳×۳ آیه و باز کسانی که به این تناسب شک دارند به سوره ۱۰۳ نگاه کنند که ۳ آیه دارد.

در حالی که مجموع شماره ردیف این ۹ آیه از اول قرآن دقیقاً عدد ۷۰۱۹ است که احتیاجی به توضیح ندارد، مجموع شماره ردیف آنها از آخر قرآن عدد ۴۹۱۱۴ است که مضرب ۲۶ است.

 

تعداد آیات بعد ردیف آیه از آخر قرآن ردیف آیه از اول قرآن تعداد آیات قبل آیه سوره
۹۸۳×۲×۳ = ۵۸۹۸ ۳۴۷×۱۷ = ۵۸۹۹ ۱۳×۲۶ = ۳۳۸ ۳۳۷ ۴۵ ۳
۲×۷×۱۹×۷×۳ = ۵۵۸۶ ۱۵۱×۳۷ = ۵۵۸۷ ۵×۵×۲۶ = ۶۵۰ ۵۹×۱۱ = ۶۴۹ ۱۵۷ ۴
۱۹۹×۴×۷ = ۵۵۷۲ ۵۵۷۳ ۸۳×۸ = ۶۶۴ ۱۳×۳×۱۷ = ۶۶۳ ۱۷۱ ۴
۶۱۹×۳×۳ = ۵۵۷۱ ۱۹۹×۴×۷ = ۵۵۷۲ ۵×۷×۱۹ = ۶۶۵ ۸۳×۸ = ۶۶۴ ۱۷۲ ۴
۵×۳۷×۳۰ = ۵۵۵۰ ۶۱×۱۳×۷ = ۵۵۵۱ ۲×۷×۷×۷ = ۶۸۶ ۵×۱۳۷ = ۶۸۵ ۱۷ ۵
۱۵۷×۵×۷ = ۵۴۹۵ ۲۲۹×۲×۱۲ = ۵۴۹۶ ۱۳×۳×۱۹ = ۷۴۱ ۲۰×۳۷ = ۷۴۰ ۷۲ ۵
۴×۱۳۷۳ = ۵۴۹۲ ۱۸۳۱×۳ = ۵۴۹۳ ۳۱×۲×۱۲ = ۷۴۴ ۷۴۳ ۷۵ ۵
۱۶۵۷×۳ = ۴۹۷۱ ۴۴×۱۱۳ = ۴۹۷۲ ۵۵×۲۳ = ۱۲۶۵ ۷۹×۲×۸ = ۱۲۶۴ ۳۰ ۹
۷۱×۷۰ = ۴۹۷۰ ۱۶۵۷×۳ = ۴۹۷۱ ۱۲۶۶ ۵۵×۲۳ = ۱۲۶۵ ۳۱ ۹
۱۸۸۹×۲۶ = ۴۹۱۱۴ ۷۰۱۹

 

در نهایت جالب است بدانید اگر شماره این ۹ آیه را از آخر پشت سر هم بنویسید عددی که بدست می‌آید ۲۱ رقمی است و نیز مضرب ۷۳ است.

۹۶۲۸۱۱۱ × ۱۸۷۹۵۱۷ × ۱۳۹ × ۳۱ × ۵۵ ×۷۳ = ۳۱۳۰۷۵۷۲۱۷۱۷۲۱۷۱۱۵۷۴۵

 

 

مطالب مرتبط
منتشرشده: 2
  1. مرادی

    ضمن تشکر و قدردانی از زحمات نویسنده محترم ، اعداد 3و7و37 در تلاش برای تشکیل درختواره قرآنی نیز ظاهر میشوند:

    مرحله اول سور انتهایی (برگ) را ذیل سور ابتدایی (تنه) قرار میدهیم : سوره 1 با سوره 114 — سوره 2 با سوره 113 و..

    مرحله دوم از این شاخه واحد 57 تایی از جفت سور متقابل را ، بر اساس حروف مقطعه آنها جدا میکنیم…

    مرحله تکمیلی با جدا کردن سوری که شماره آنها اعداد اول کوچکتر از 57 هستند انجام میشود : 17 و 23 —47 و 53 و عدد پنجم 37 …

    مشروح این تلاش ها برای تشکیل درختواره قرآنی در سایت مقابل : میزان در میزان

  2. مجید نژادی

    با سلام و تشکر فراوان از نویسنده و محقق محترم این مقاله که قطعا صدها ساعت برای رسیدن به این حقایق وقت و انرژی و اعصاب گذاشته اند ، باستحضار میرسانم متاسفانه بعضی از محققین فکر میکنند ورود به کشف این نوع ارتباطات ریاضی در ترتیب کلمات و آیات و سور قرآنی باعث غفلت از ارزش معنوی آن میشود و یا ممکنه بعضی ها هم فکر کنند که در هر کتابی ممکنه بر حسب اتفاق چنین ارتباطاتی شکل گرفته باشد ، ولی بنظر بنده چنین دیدگاهی اصلا درست نیست ، اولا بدلیل اینکه بسیار قابل انتظار است که کتابی که از عالم حق نازل شده ، دارای پیچیده ترین اسرار ظاهری و باطنی بوده و عظمت آن منحصر در اسرار عرفانی و اخلاقی و نظایر آن نباشد ، دوم اینکه حواله کردن چنین واقعیت عظیمی به بحث اتفاق و احتمالات بهیچوجه قضاوتی منطقی و معقول نیست ، سوم ، وقتی کتابی ادعای اعجاز داشته و هیج انسان دیگری غیر از پیامبران را قادر به رقابت با آن نمی داند ، چنین اعجازی نمی تواند منحصر در اعجاز هنری مثل فصاحت و بلاغت باشد ، چرا که درک این اعجاز برای غیر عرب زبانها تا حدود زیادی غیرممکن بوده و شایسته ست این ویژگی در ابعاد دیگری که برای همگان قابل درک و تشخیص واقع شود ، نیز جاری و صادق باشد ، مگر اینکه اسلام را مختص به هدایت اعراب بدانیم و از ادعای جهانی بودن آن صرفنظر کنیم.
    حدود سی سال پیش بنده با یکی از اساتید دانشگاه ، مدرس رشته فیزیک آشنا شدم بنام جناب دکتر فاطمی ، که در آن سالها سن بالایی داشتند و بعیده که در قید حیات باشند ، اگر زنده باشند خداوند حفظ شان کند و اگر به دنیای باقی کوچ کرده باشند ، خداوند غریق دریای رحمتش گرداند ، ایشان پیرو تحقیقات دکتر رشاد مصری ، تحقیقات وسیعی را شروع کرده و به واقعیت های بسیار وسیعتری در باب اعجاز و یا حداقل اعجاب ریاضی قرآن رسیده بودند و کتابی مفصل هم در این خصوص به چاپ رسانده بودند ، بنده آن کتاب را خواندم ولی متاسفانه گم کردم و مطلع نیستم جامعه مومنان و فرهیختگان دینی از این موضوع استقبالی بعمل آوردند یا نه ، این مقاله ارزشمند و مشابه و حاصل زحمات این محقق محترم بنده را به یاد زحمات طاقت فرسای آن عزیز مخلص انداخت که پیگیر یافتن مجدد کتاب ایشان بوده و در صورت موفقیت در این سایت ارزشمند آن را معرفی نمایم.

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.