حرمت اطاعت و پیروی از امرای مستبد| سیدمحمود کمال آرا (زکریا)

بیشتر فقهای شیعه و سنی نظیر؛ شیخ طوسی، ابن حزم، شیخ مفید، ابن ادریس، قطب راوندی و حضرت امام خمینی (ره) خروج و عصیان علیه سرکش و طاغی را تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر ذیل ابواب فقهی جهاد و امر و نهی و آیات مربوط بحث و تحقیق کرده‌اند. لذا انقلاب اسلامی در این باب در ردیف یکی از موارد و مصادیق عینی این فریضه قرار می‌گیرد.

با قبول امر به معروف و نهی از منکر به مفهوم وسیع آن، این فرضیه که “انقلاب از دیدگاه اسلام نه تنها از بنیان مشروعی برخوردار بوده و جواز آن بلامانع است، بلکه در برخی شرایط وجوب آن بر مردم مسلمان قطعی و اجتناب ناپذیر خواهد بود” نیز حتمیت و قطعیت می‌باید. دلایلی که نه تنها حرمت اطاعت از آن‌ها را افاده می‌کند، بلکه در برخی موارد بر وجوب مبارزه با مظالم و مفاسد، اظهار داشته و آن را از فضل بندگی دانسته و حتی کشته شدن در این راه را فوز شهادت و رسیدن به مقام سیدالشهدا معرفی می‌کند؛ و بی‌اعتنایی در این مورد را از بزرگترین گناهان و موجب قهر و غضب پروردگار عالمیان قلمداد می‌کند که ذیلاً آیات و اخباری که بر حرمت اطاعت و پیروی از امرای جور و فسق دلالت داشته، مطرح و سپس ادله قیام مسلحانه مردمی برای عزل و خلع حاکم از منصب امامت را به بحث و بررسی خواهیم گذاشت.

ادله اطاعت نکردن از حاکم ستمگر از قرآن و روایات

الف) آیات الهی

ولا تطیعوا امر المسرفین الذین یفسدون فی الارض و لایصلحون[1]

فرمان مسرفین را اطاعت نکنید، کسانی که در زمین فساد می‌کنند و به اصلاح نمی‌پردازند.

لاتطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا و اتبع هویه و کان امره فرطا[2]

از کسی که ما قلبش را از ذکر و یاد خود غافل کرده‌ایم و از هوای نفس پیروی کرده و به تبهکاری پرداخته است اطاعت نکن.

و لا تطع الکافرین و المنافقین[3]

از کافران و منافقان فرمان مبر.

ب) احادیث

این حدیث از طریق فریقین روایت شده که هنگامی که معاذ از پیامبر(ص) پرسید که هرگاه بر ما امرا و فرمان‌گزارانی باشند که به سنت تو عمل نکنند و فرمان تو را به کار نگیرند در خصوص اطاعت از آن‌ها چه می‌فرمایید؟ رسول خدا (ص) فرمود: “یعنی کسی که فرمانبری خدا را نمی‌کند، هیچ اطاعتی برای او نیست و مردم نباید از او پیروی کنند”[4]

رسول خدا (ص) فرمود: «لاطاعه لمخلوق فی معصیه الخالق”[5] یعنی از کسی که خدا را معصیت می‌کند نباید پیروی کرد.

شیعه و سنی آورده‌اند که رسول خدا (ص) فرمود: “ من امرکم بمعصیه فلاتطیعوه” هر کسی شما را به معصیت خدا امر کرد، از او پیروی نکنید.

ابوالفضل عزتی در توضیح این حدیث می‌گوید از حکومت جور و ظلم و استبداد نیز نباید پیروی کرد. این گفته که خود یک اصل انقلابی سیاسی را بیان می‌کند مسلمانان را به مبارزه و شورش علیه رژیم‌های فساد و ظلم و تبعیض و استثمار امر می‌کند.[6]

از رسول خدا (ص) نقل است که: “علی المرء المسلم السمع و الطاعه فیما احب و کره الا ان یومر بمعصیه فان امر بمعصیه فلا سمع و لا طاعه»[7] بر مسلمان است که اطاعت کند از حاکم مگر اینکه حاکم به معصیت امر کند که در این صورت اطاعت جایز نیست.

در بحار چنین آمده است که وقتی عثمان از امیرالمؤمنین (ع) مواخذه کرد که چرا از ابوذر که تبعیدی عثمان بوده است، مشایعت کرده است، حضرت در جواب عثمان فرمود:

“هر آنچه امر کنی و در آن اطاعت از غیر خدا باشد، به خدا که از آن فرمان نخواهم برد.”[8]

در بحارالانوار، چنین روایت شده است که ابن عباس در گفت‌وگویی با خوارج که از طرف امیرالمؤمنین مأمور شده بود، می‌گفت: “حکومت (حکمین) هم مانند امامت است، هر وقت امام فاسق شد، معصیتش واجب می‌شود و همچنین این دو حکم (ابوموسی اشعری و عمرو بن عاص) همین که خلاف حکم خدا، حکم کرده‌اند، حرف‌هایشان به دور انداخته می‌شود.”[9]

جمع‌بندی

بیشتر فقهای شیعه و سنی نظیر؛ شیخ طوسی، ابن حزم، شیخ مفید، ابن ادریس، قطب راوندی و حضرت امام خمینی(ره) خروج و عصیان علیه سرکش و طاغی را تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر ذیل ابواب فقهی جهاد و امر و نهی و آیات مربوط بحث و تحقیق کرده‌اند. لذا انقلاب اسلامی در این باب در ردیف یکی از موارد و مصادیق عینی این فریضه قرار می‌گیرد. بخصوص اینکه این وظیفه بطور جمعی و تحت رهبری دینی علیه حاکم ظالم و فاعل منکر انجام شود. بنابر این انقلاب از دیدگاه اسلام یا به تعبیری”انقلاب اسلامی” عبارت است از:

“امر به معروف و نهی از منکری که از طرف مردمی آگاه، متحول و شعوریافته، با انتخاب و اختیار به طور همزمان و جمعی در مقابل سلطان و هیئت حاکمه جور و ظلم طی مراحل به منظور تغییر و تحول در ساختن‌ها، نهادها و ارزش‌های مسلط به تعبیری صحیح‌تر، احیای سنت‌ها و معارف الهی و از بین بردن بدعت‌ها و تحریفات و منکرات تحت رهبری واجد شرایط که معمولاً خشونت آمیز است، صورت می‌گیرد.”

 

  • حاتمی، محمدرضا، انقلاب از دیدگاه اسلام، 1389، انتشارات دانشگاه پیام نور
  • با سپاس از راهنمایی پژوهشی آقای دکتر محمدرضا حاتمی، استاد دانشگاه و تحلیلگر علوم سیاسی
  • با سپاس از همکاری پژوهشی سرکار خانم اخوان، پژوهشگر

 

ارجاعات:

[1] شعرا آیات 150 و 151

[2] کهف، آیه 28

[3] احزاب، آیه 1 و 48

[4] لاطاعه لمن لا یطع الله (کنزالعمال. ج 6، ص 67)

[5] وسائل الشیعه ج 11 ص 422 و مروج الذهب ج 2 ص 168

[6] ابوالفضل عزتی، اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی، ص 69

[7] صحیح مسلم، 3، 1469 و صحیح بخاری 4، 234

[8] بحارالانوار، ج 8 ص 306

[9] بحارالانوار، ج 8، ص 554

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.