انسانِ بی‌پشه‌بند

حسین پورفرج

وضعیت کنونی جهان و شیوع دنباله‌دارِ ویروس کرونا یک پیام روشن برای جهانیان داشت: “انسان‌ها بسیار بی‌چاره‌تر و آسیب‌پذیرتر از آنند که نشان می‌دهند”. بهتر است دیگر فریفتهٔ اولدرم بولدرم‌های خود نباشیم و کمی از این حادثهٔ تاریخی درس بیآموزیم. ویروس کرونا به ما آموخت که تمام پیشرفت‌های خیره‌کنندهٔ تکنولوژیک و علمی بشر حتی تا اینجای تاریخ هم نمی‌تواند ضعفِ بنیادین و ازلی او را برطرف سازد و ترس او از آیندهٔ نامعلومش را از بین ببرد. این ترس و لرز همیشه با ما هست و هیچگاه ما را رها نخواهد کرد.

 بله، حقیقتاً انسان موجود ضعیفی‌ست و ویروس کرونا مهر تائیدی بر این مدعاست. موجودی که به قول علی‌ابن‌ابی‌طالب (ع) با نیش پشه‌ای دردش می‌گیرد و با اندک تحرکی بوی بد می‌دهد، و همچنین اگر جرعه‌ای در گلویش گیر کند، خفه می‌شود:

«مِسْکینٌ ابْنُ آدَمَ؛ مَکتُومُ الْأَجَلِ، مَکنُونُ الْعِلَلِ، مَحْفُوظُ الْعَمَلِ، تُؤْلِمُهُ الْبَقَّهُ، وَ تَقْتُلُهُ الشَّرْقَهُ، وَ تُنْتِنُهُ الْعَرْقَهُ؛ بیچاره فرزند آدم! اجلش پنهان، بیماری‌هایش پوشیده، اعمالش همه نوشته شده، پشّه‌ای او را آزار می‌دهد، جرعه‌ای گلو گیرش شده او را از پای در آورد، و عرق کردنی او را بدبو سازد.»

شاید اگر ویروس کرونا نمی‌آمد ما هرگز پی به این ضعفِ بنیادین نمی‌بردیم و یا آن را خودبزرگ‌بینانه و تعمداً فراموش می‌کردیم. این بیماری ویروسی به ما گوشزد کرد که از “نردبان رویین‌تنی” پایین بیآییم و دوباره به رنجوری خود اعتراف کنیم. به راستی که “ما در تابستانی گرم و در پشت بامِ ساختمانی قدیمی رخت‌خواب خود را پهن کرده‌ایم و آماجِ حملاتِ بی‌رحمانهٔ پشه‌های خون‌خواریم، و از اقضاء ما را هیچ پشه‌بندی هم نیست“.

بله، انسان باید به فروتنی پیشین‌اش برگردد و دلِ جانان و جهان و جهانیان را دیگربار بدست آورد. باید دوباره از نو به روابط ِ خود با دیگری، __اعم از خدا و هستی و موجوداتِ ثانی، حتی درختان و خاک و پرندگان__ سر و سامان بدهیم و آن عینکِ خودهمه‌چیزبینیِ لعنتی را از چشمان‌مان برداریم. کمی باید از باورهای کلیشه‌شده‌ای که دربارهٔ خودمان ساخته‌ایم، دست بکشیم و آدم‌های واقع‌بینی باشیم. باید با گوته موافق بود که “هیچ کس نمی‌تواند ما را بهتر از خودمان فریب دهد”. ما نباید خود را بفریبیم. رویین‌تنی خوابی بیش نیست و زندگی بالا و پایین بسیار دارد. شاید دیگر دورهٔ بهره‌کشی و استثمار ما از هستی سپری شده باشد و حالا این نوبت هستی است که از ما انتقام‌اش را بستاند. شاید، ما چه می‌دانیم؟!

نتیجتاً به گمان من ما انسان‌ها به خودمان و اصلاً به همهٔ هستی یک بدهی بزرگ داریم و آن بدهی همین اعتراف به ناواقع‌بینی ماست. انسان‌ها خودشان را بیش از اندازه جدی گرفته‌اند و این علامتِ خوبی نیست. کرونا با بلندگویی نادیدنی جار زده است که انسان موجودِ ضعیفی‌ست و لذا “وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِیفًا”.

 

هفتم اردیبهشت هزاروسیصدونودونه

مطالب مرتبط
منتشرشده: ۱
  1. ایرانی

    کرونا فرصتیست تاکسانی که شفا رادرقبرپرستی ومرده پرستی نسبت طبابت به معصوم راکناربگدارند وراهی معنوی وعقلانی واخلاقی را درتدین پیشه کنند انشاال …

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.