هابرماس: فلسفه برخلاف اسطوره‌ها و ادیان، دیگر قدرت خلق جهان‌بینی خود را ندارد

اعتماد در این شماره، با انتشار برگردان گفتگوی «یورگن هابرماس» با نشریه «اسپیریت»، خواننده را به مرور اندیشه های این فیلسوف دعوت کرده و در بخشی دیگر از صفحه «سیاست نامه» با اعلام قصد این نشریه برای انتشار سلسله یادداشت‌های یکی از اساتید فلسفه، به مرور طرح کلی و فرنام‌های بخش‌های اصلی این تاملات پرداخته است. در کنار این مطالب، کتاب «پرسش‌های بزرگ» نوشته رابرت سالمن نیز معرفی گردیده است.

هابرماس: فلسفه برخلاف اسطوره‌ها و ادیان، دیگر قدرت خلق جهان‌بینی خود را ندارد
 
روزنامه اعتماد در صفحه 7 گزارشی از واپسین گفتگوی «یورگن هابرماس» با نشریه «اسپیریت» را منتشر ساخته است. سایت Eurozine نیز ترجمه انگلیسی آن را توسط الکس. جی. کای منتشر کرده و حسام حسین‌زاده نیز ترجمه‌ای فارسی از این متن را در سایت ترجمان منتشر کرده است. در این گفتار، زیر عنوان «خودفهمی گوهر مدرنیته» به سیر اندیشه‌ها و حیات فکری این اندیشمند پرداخته شده است. در بخش هایی از این متن می خوانیم:
 
– فساد و انحطاط سیاسی و اخلاقی فلسفه دانشگاهی در آلمان، علت گرایش‌ او به جامعه‌شناسی و اندیشه‌های چپ گردید.
 
– زمانی‌که در تابستان سال ۱۹۵۳ که هنوز هنگام تحصیلات دانشگاهی‌ام در بن بود، سخنرانی‌ای با عنوان مقدمه‌ای بر متافیزیک را از هایدگر در سال ۱۹۳۵ خواندم که به‌تازگی منتشر شده بود، لهجه خاص، انتخاب واژگان و سبک او فورا به من گفت که روح فاشیسم در این انگیزه‌ها، افکار و عبارات آشکار شده بود. این کتاب واقعا مرا بی‌قرار کرد، چراکه تا آن زمان خودم را به عنوان یکی از شاگردان هایدگر در نظر گرفته بودم.
 
– «هایدگر» و «کارل اشمیت» عمیقا به منابع ضدانقلابی و ستیزه‌جویانه آلمانی نزدیک شدند که در تضاد کامل با مقاصد و اهداف نوعی روشنگری بازاندیشانه و در واقع، سنت‌های چپ‌گرایانه به طور کلی، قرار داشت. کارل اشمیت و هایدگر نه بر حسب اتفاق، بلکه در نتیجه انگیزه‌هایی که عمیقا در نظریات‌شان جاسازی شده بود، تبدیل به پیشگامان فکری رژیم نازی شدند.
 
در بخش دیگری از این گفت‌وگو هابرماس به نگاهش به فلسفه آنگلوامریکن یا همان فلسفه تحلیلی می‌پردازد و با تمایز گذاشتن میان دو گرایش علم‌گرا و پراگماتیسم در این نحله فلسفی، خود را با جریان پراگماتیستی فلسفه‌های آنگلوامریکن همسو می‌داند اما تاکید می‌کند که «هسته سخت و علمی فلسفه تحلیلی همواره برای من بیگانه بود.
 
– گفت‌وگوی فوسل با هابرماس با پرسش مهمی به پایان می‌رسد: «به نظرتان فلسفه امروزه چه توانایی‌هایی دارد؟ فلسفه واقعا تا کجا هنوز بخشی از پروژه رهایی است که از روشنگری آغاز شده؟» هابرماس در برابر این پرسش می‌گوید: «فلسفه امروزه، برخلاف اسطوره‌ها و ادیان، دیگر قدرت خلق جهان‌بینی خود را، به معنای تصویری از جهان به عنوان یک کل ندارد. فلسفه میان دین و علوم طبیعی، علوم اجتماعی و انسانی، فرهنگ و هنر، ما را هدایت می‌کند تا فریب‌ها را بیاموزیم و آنها را برطرف کنیم، نه بیشتر. اما کمتر از این هم نیست.
 
– امروزه، فلسفه امری پارازیتی است که فرآیندهای یادگیری دیگر را تغذیه می‌کند. اما دقیقا در این نقش ثانویه، یعنی پیوند بازاندیشانه به دیگری، فلسفه می‌تواند فرم‌های از پیش موجود ذهن ابژکتیو را منتقدانه در مواجهه با هر چه می‌دانیم یا فکر می‌کنیم می‌دانیم به کار گیرد.»
 
 
 
از مبانی روشنفکری پژوهی تا مواجهه روشنفکر ایرانی با فرهنگ، تمدن و سیاست غرب
اعتماد در صفحه 7 خبر از انتشار سلسله یادداشت‌هایی از دکتر موسی اکرمی، استاد فلسفه و مترجم در ستون تاملاتی در روشنفکری داده و خوانندگان را به مرور طرح کلی بحث ها دعوت نموده است.

دکتر اکرمی ذیل عنوان «درباره این تاملات» نوشته است:
«روشنفکری پدیده‌ای است ویژه در همه جلوه‌های گوناگون زیست جمعی انسانی، که البته به نسبت پیچیدگی جوامع پیچیده‌تر شده است و برحسب مقتضیات اجتماعی- سیاسی- فرهنگی جوامع، برجستگی خاصی یافته است .در دوران به اصطلاح مدرن به طور عام و در کشورهای درگیر در انواع چالش‌های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی به‌طور خاص، روشنفکری و قشر روشنفکران نقش‌های تاثیرگذار گوناگونی را داشته‌اند.
 

 نظر به اهمیت نقش روشنفکری و روشنفکران در جوامع جدید، اندیشمندانی از حوزه‌های گوناگون مطالعاتی به بررسی پدیده روشنفکری، ویژگی‌های کنش روشنفکری و تحلیل جنبه‌های گوناگون نقش روشنفکری و خصوصیات روشنفکران پرداخته‌اند که از آن میان شاید پژوهش‌های جامعه‌شناسان از یک سو و منتقدان آثار هنری از سوی دیگر از همه مهم‌تر باشند.

پدیده روشنفکری یکی از دغدغه‌های دیرین نگارنده این سطور بوده است. تامل درباره این پدیده، از جوانب گوناگون، به جهش شراره‌هایی از اندیشه انجامیده است و می‌انجامد که به علل و دلایل گوناگون طرح آنها و طلب مشارکت دیگران در تامل دوباره درباره آنها ضروری می‌نماید. بخشی از این تامل‌ها توصیفی‌اند: در توصیف آنچه بوده است و آنچه هست با خوانش نگارنده؛ و بخشی تجویزی‌اند: در تجویز و توصیه روش و کنش خاص از دیدگاه نگارنده.
 
 بحث در میزان بی‌طرفی و عینیت توصیف‌ها و تجویزها فرصت ویژه‌ای را می‌طلبد. این تاملات، بنابر سرشت خویش، به صورت گزین‌گویه‌هایی پراکنده‌اند، ذیل چند فرنام اصلی، که موضوع‌محوری روشنفکری بدان‌ها پیوستگی و یگانگی می‌بخشد و در مواردی از همپوشانی‌هایی برخوردارند. باشد که خوانش آنها در همین جلوه پریشان آنها خود پدیدآورنده جرقه‌های پرتوهای درخشانی در ذهن خوانندگان باشد. فرنام‌های بخش‌های اصلی این تاملات عبارتند از:
١ –  مبانی روشنفکری پژوهی و نقد روشنفکری
٢ –  تعریف روشنفکر و روشنفکری
٣ –  عناصر وجلوه‌های روشنفکری
۴ – تاریخمندی، روند پدیدآیی، تحول و رشد روشنفکری
۵ – خاستگاه و پایگاه اجتماعی-اقتصادی روشنفکری و روشنفکران
۶ –  رفتار فراطبقاتی روشنفکران
٧ –  علایق و دغدغه‌ها و توانایی‌های روشنفکری
٨ –  مصائب روشنفکری
٩ – شناخت و احساس و جهان‌بینی روشنفکران
١٠- گونه‌ها و طیف‌بندی روشنفکری و روابط روشنفکران با هم
١١- روانشناسی روشنفکران و گونه‌های رفتاری آنان
١٢- روشنفکرگرایی، روشنفکرنمایی، روشنفکرستیزی و پادروشنفکری
١٣- مبانی تحلیل، نظرپردازی و نقد روشنفکری
١۴- مبانی کنشگری روشنفکرانه
١۵- رفتار انفعالی و واکنشی منفی روشنفکران
١۶- ویژگی‌های نگرش و کنش روشنفکرانه
١٧- ابزارهای روشنفکری
١٨- روشنفکری و هنر
١٩ –  روشنفکران در برابر دیدگاه‌های فلسفی
٢٠-  روشنفکری و اخلاق و آموزه‌های اخلاقی
٢١- روشنفکران در برابر علم و فناوری
٢٢- روشنفکری و دین
٢٣- روشنفکری و کالای فرهنگی از فرآوری تا توزیع و مصرف
٢۴- روشنفکری و گونه‌های تشکل مبارزاتی
٢۵- آرمانگرایی و واقعی‌گرایی نزد روشنفکران
٢۶- روشنفکری در برابر وضع موجود و در جست‌وجوی وضع مطلوب
٢٧- روشنفکری در برابر ایدئولوژی و فرقه گرایی
٢٨- روشنفکری در برابر سنت و نوگرایی
٢٩- روشنفکری در برابر بومی‌گرایی، ملی‌گرایی و جهانی‌گرایی
٣٠- روشنفکر از دید دیگران و دیگران از دید روشنفکر
٣١- روشنفکر و خویشتن خویش
٣٢- روشنفکر در برابر جامعه خود و جامعه بیگانه
٣٣- تخصص، شغل، زندگی خصوصی و زندگی عمومی روشنفکران
٣۴- روشنفکری و بحران‌های اجتماعی
٣۵- روشنفکری در برابرسیاست و حاکمیت سیاسی
٣۶- روشنفکری و جنبش‌ها و انقلاب‌های اجتماعی- سیاسی
٣٧- روشنفکری و دستیابی به قدرت سیاسی و مشارکت در آن
٣٨- روشنفکری در برابر حقیقت و مصلحت
٣٩- روشنفکری در برابر چپ- راست و محافظه‌کاری- افراطی‌گری
۴٠- حاکمیت سیاسی در برابر روشنفکری و روشنفکران
۴١- روشنفکری و گروه‌های گوناگون مردم
۴٢- نقش ویژه، مسوولیت و تعهد روشنفکری
۴٣- مساله خدمت یا خیانت روشنفکران
۴۴- آفت‌ها و آسیب‌های روشنفکری
۴۵- کاریکاتورهای روشنفکری
۴۶- آینده روشنفکری
۴٧- نگاهی به تاریخ روشنفکری
۴٨- جنبش‌های مهم روشنفکری و روشنفکران مطرح ایران و جهان
۴٩- روشنفکران و روشنفکری ایرانی
۵٠- روشنفکر ایرانی در برابر فرهنگ و تمدن و سیاست غرب»
 
 
 
«پرسش‌های بزرگ»، کتابی برای اجبار مخاطب به دقت در افکار خود
این روزنامه در صفحه 7 به معرفی کتاب «پرسش‌های بزرگ» پرداخته و با انتخاب عنوان «فلسفه بورزید» آورده است:
 
« از دو هزار سال پیش که اپیکوروس فلسفه را به عنوان «درمان روح» معرفی کرد، همواره در پی آن بود که استدلال منطقی را در جهت تخفیف و تشفی رنج و آلام بشری به کار گیرد. برخی فلاسفه حتی از این هم فراتر رفته و فلسفه را هنر زندگی خواندند….  این جریان همچنان ادامه داشت تا جایی که فیلسوفان قرن بیستم همچون ویتگنشتاین و دیویی فلسفه غیرکاربردی را مورد نقد قرار داده و ارزش واقعی فلسفه را به مواجهه ذهن با سوالات مهم و اساسی و کندوکاو طریقی برای رهیابی به حقیقت هر چیز، در زندگی روزمره دانستند.
 

…. فلسفه طرح پرسش‌های بنیادین و تلاش برای دستیابی به پاسخ‌های آن پرسش‌ها براساس تحلیل‌های منطقی است. سقراط دلیل توجه خود را به فلسفه و اهمیت تفکر ورزیدن را چنین یاد کرده است: زندگی ناسنجیده ارزش زیستن ندارد. وی دریافت که همه مردم اطرافش زندگی خود را در دستیابی به هدف‌های گوناگونی مانند لذت و ثروت و غیره صرف می‌کنند، بدون آنکه از خود بپرسند که آیا این امور مهم و قابل اعتماد هست یا خیر؟ و چون چنین سوالی را از خود نمی‌پرسند در طلب جواب هم نیستند، نمی‌توانند بدانند که آیا درست عمل می‌کنند یا نه؟ و سراسر حیات‌شان در طلب اغراض بی‌فایده و مضر تلف می‌شود.

اهمیت فلسفه بیش از آنکه در پاسخ‌ها نهفته باشد در پرسش و چگونگی طرح آن است. لذا پاسخ‌های فلسفی ممکن است در طول تاریخ رنگ ببازند و مورد بی‌اعتنایی واقع شوند. اما پرسش‌های فلسفی همواره جاودانه‌اند و همیشه برترین خردها را به خود مشغول کرده و می‌کند، بنابراین در فلسفه انسان بیش از آنکه کیسه‌ای از پاسخ‌ها باشد هستی خردورز خویش را به نمایش می‌گذارد….
 
کانت می‌گوید: کار فلسفه آموختن اندیشه‌ها نیست بلکه آموختن اندیشیدن است. دانشجوی فلسفه نباید درپی از برکردن و در یاد نگه داشتن اندیشه‌های دیگران باشد بلکه باید با اصول و مقدمات اندیشیدن آشنایی یابد و خود شخصا به فلسفیدن بپردازد. فلسفه هنری نیست که نان انسان را تامین کند و به همین دلیل از قید مد و راه و رسم روزانه آزاد است و پایبند قاعده عرضه و تقاضا نیست.

…. فلسفه فقط و فقط تلاش برای فهم این است که کیستیم و درباره خود چه می‌اندیشیم. و این درست همان چیزی است که فلاسفه بزرگ تاریخ، که در دانشگاه و در واحدهای فلسفه درباره آنها می‌خوانیم، انجام می‌دادند. سعی می‌کردند خویشتن، روزگار خویش و جایگاه خود در جهان را درک کنند.
 
رابرت سالمن در کتاب « پرسش‌های بزرگ» در پی آن است تا فهم عرفی را با فلسفه و فلسفه ورزیدن آشنا کند. در سرتاسر این کتاب سعی شده است بسیاری از فلاسفه بزرگ تاریخ را لااقل به صورت اجمالی معرفی کند. حتی در این راستا زندگینامه‌های مختصری از فیلسوفان بزرگ در فصل‌ها گنجانده شده‌اند. اما فلسفه اصولا مطالعه افکار انسان‌های دیگر نیست. فلسفه در وهله اول تلاش برای بیان روشن و تا حد ممکن متقاعد‌کننده و جالب توجه نظرگاه‌های خود فرد است. این فلسفه ورزیدن است و نه صرف مطالعه اینکه دیگری چگونه فلسفه ورزیده.
 
این کتاب اقدامی است برای کمک به مخاطب که بتواند فلسفه بورزد. یکی از هدف‌های عمده این کتاب این است که مخاطب را مجبور کند درباره افکار خود به دقت فکر کند، آنها را باهم مرتبط سازد، با نظرگاه‌های دیگر مواجه شود و بفهمد که چه و چیزی را و چرا ترجیح می‌دهد.  کتاب پرسش‌های بزرگ که به قلم یکی از برجسته‌ترین استادان فلسفه نگاشته شده است مخاطب را به فلسفه ورزیدن دعوت می‌کند. همان طور که موضوعات اصلی فلسفه را از طریق پرسش‌های بزرگ زندگی مورد مداقه قرار می‌دهید و بینش‌های هدایتگرانه بحث‌های روشنگرانه رابرت سالمن را دنبال می‌کنید، وادار می‌شوید که به صورت نقادانه فهم‌های فلسفی خود را از زندگی خویش و جهان پیرامون‌تان مورد کند و کاو قرار دهید.

فصل اول کتاب شامل مجموعه پرسش‌های اولیه است تا خوانندگان را برای بیان آرای خود درباره برخی موضوعاتی آماده کند که تقریبا هر نقطه نظر فلسفی را می‌سازند. فصول بعدی نیز با مجموعه‌ای از پرسش‌های مقدماتی آغاز می‌شوند و باز هم منظور آن است که خواننده ترغیب شود باورهایش را درباره آن موضوع بیان کند. هر فصل شامل بحثی درباره نقطه نظرهای متفاوت و گوناگون به همراه قطعات کوتاه از آثار برخی فیلسوفان بزرگ است.
 
…. هر فصل با مجموعه‌ای از پرسش‌های پایانی خاتمه می‌یابد که به مخاطب کمک خواهند کرد تا نظرگاه خود را در میان فلسفه سنتی بیابد. همچنین کتاب‌شناسی‌ای در پایان هر فصل آمده است که حاوی پیشنهادهایی برای مطالعه بیشتر است. 
 
…. قابل ذکر است که این کتاب از ١١ فصل تشکیل شده است که نام این فصول به این قرار است: فلسفه ورزیدن، اندکی منطق، پرسش‌های فلسفی، معنای زندگی، خدا، ماهیت واقعیت، جست‌وجوی صدق، خود، آزادی، اخلاق و زندگی خوب، عدالت و جامعه خوب، فلسفه-جنس، نژاد و فرهنگ و فصل یازدهم و آخر کتاب هم زیبایی نام دارد.»
 
 
 

اعتماد در این شماره، با انتشار برگردان گفتگوی «یورگن هابرماس» با نشریه «اسپیریت»، خواننده را به مرور اندیشه های این فیلسوف دعوت کرده و در بخشی دیگر از صفحه «سیاست نامه» با اعلام قصد این نشریه برای انتشار سلسله یادداشت‌های یکی از اساتید فلسفه، به مرور طرح کلی و فرنام‌های بخش‌های اصلی این تاملات پرداخته است. در کنار این مطالب، کتاب «پرسش‌های بزرگ» نوشته رابرت سالمن نیز معرفی گردیده است.مرور مطبوعات/ ‌شنبه‌ 1 آذر / روزنامه اعتماد

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.