آیا دانشگاهیان عدالت‌خواه تهدیدی برای ارزش‌ها هستند؟

در میان بحران‌های سال گذشته، برخی از اعضای دولت سعی کردند تهدید جدیدی را برای جامعه طرح کنند: “چپ اسلام‌گرایی”.

چندی پیش فردریک ویدال، وزیر آموزش عالی فرانسه در مصاحبه‌ای گفت: “چپ-اسلا‌گرایی کل جامعه را فاسد می کند و دانشگاه‌ها نیز از این موضوع مستثنی نیست.”

با اینکه معنای واژه چپ-اسلام‌گرایی مبهم است، اما قصد سیاسی ویدال از آنچه ذکر می‌کند کاملا آشکار است. این واژه که از نظر ویدال با پژوهش بر روی حوزه‌های جنسیت، نژاد و طبقات اجتماعی در دانشگاه‌ها ارتباط دارد‌، نوعی جنگ فرهنگی است که بنیادهای سیاسی و دانشگاهی فرانسه را فرا گرفته‌است.

علاوه بر ویدال، وزیر آموزش و پرورش فرانسه در کابینه مکرون نیز از چنین واژه‌ای استفاده کرده‌است. ژان میشل بلانکر، وزیر آموزش و پروش فرانسه اخیرا چپ-اسلام‌گرایی را در دانشگاه‌ها ویران‌گر دانست و از قدیمی‌ترین اتحادیه ملی دانشجویی به دلیل اینکه عامل و مرتکب فکری تروریسم است انتقاد کرد.

در فضای سیاسی ملتهب فرانسه، این واژه جدیدِ درست معنانشده طرفداران زیادی در میان سیاستمداران پیدا کرده‌است. از نظر آنها گروه‌های اقلیت در حال رشد در فرانسه که خواستار احترام به حقوقشان هستند، به همراه گرایش رو به افزایش (به ویژه بین پژوهشگران و متفکران جوان) به تئوری‌هایی که به تحلیل تعصب دینی، تبعیض نژادی و نابرابری اجتماعی کمک می‌کنند، ایده ارزش‌های جهانی جمهوری فرانسه را با اختلال روبرو کرده‌اند.

مکرون پس از واکنش‌های شدید به سخنان ویدال، فاصله خودش را از او حفظ کرده است، اما به نظر می‌رسد این فاصله واقعی نیست. چند روز قبل از تظاهرات عظیم علیه خشونت پلیس و نژادپرستی که منجر به کشته شدن چندین عرب و سیاه پوست در سراسر فرانسه شد، مکرون دانشگاه‌ها را به تشویق “قومی کردن مسائل اجتماعی” و ” دوپاره کردن جمهوری” متهم کرد.

سه ماه بعد، او قانون جدیدی را علیه “تجزیه‌طلبی” اسلام‌گرایان طرح کرد که هدف آن اعمال کنترل بیشتر بر مدارس و مساجد مسلمانان است.

با وجود آنکه یکی از مقام‌های رسمی الیزه گفت که قانون طرح‌شده علیه اسلام نیست، بلکه علیه کسانی است که با دیدگاهی غلط و بازسازی‌شده از دین به دنبال اقدام علیه ارزش‌های جمهوری هستند، بسیاری از مسلمانان فرانسه این لایحه را قانونی ناعادلانه علیه خود دانستند.

آنچه مکرون و همکارانش با عنوان چپ-اسلام‌گرایی طرح کرده‌اند نه فقط مورد تأیید محافظه‌کاران فرانسوی، بلکه گروهی از روشنفکران فرانسوی را نیز در بر می‌گیرد.

در سال‌های اخیر حرکتی ارتجاعی در میان روشنفکران فرانسوی شکل گرفته‌است که هدف آن مخالفت با پژوهش درباره مفاهیم نژاد، جنسیت، قومیت، استعمار و اسلام‌هراسی است.

این جنبش بیشتر در بین روشنفکران مسن‌تر و ارشد فرانسوی شکل گرفته است و در دیدگاه آنها مطالعات نژادی، پژوهش درباره تبعیض نژادی و برتری طلبی سفیدپوستان بر رنگین‌پوستان تهدیدی برای ارزش‌های جهانی جمهوری فرانسه است.

برخی از آنها حتی این پژوهش‌ها را نوعی از نژادپرستی ضد سفیدپوستان توصیف می‌کنند و تحقیق درباره گذشته استعماری فرانسه را تفرقه‌انداز و ایدئولوژیک می‌دانند.

نمونه بارز چنین تفکری کتاب جدید منتشرشده “نژاد و علوم اجتماعی” توسط استفان بیو، جامعه‌شناس و جرارد نویریل، مورخ است که در آن آنها از جایگزینی ” مبارزه طبقاتی” با ” مبارزه نژادی” ابراز تاسف می‌کنند و به نژادی‌شدن مشکلات و مسائل اجتماعی نقد می‌کنند.

آنها در کتاب خود به جنبش اخیر ضدنژادپرستی شکل گرفته در آمریکا اشاره می‌کنند و معتقدند چنین حرکاتی ” روابط قدرت ساختاردهنده جوامع” را پنهان می‌کند و بر اختلافات بین طبقه کارگر دامن می‌زند.

بنابراین با تأکید بر مفهوم طبقه و همچنین ارزش‌های جمهوری فرانسه، این گروه با پژوهش بر مفاهیمی که می‌تواند به کاهش نابرابری اجتماعی کمک کند مخالفت می کنند.

ارائه مفهومی مانند چپ-اسلام‌گرایی مکرون، بنیادگرایان و این گروه از روشنفکران ارتجاعی فرانسوی را با یکدیگر همراه کرده‌است؛ امری که بسیاری آن‌ را با مفهوم یهودی-بلشویسم مقایسه کرده‌اند؛ اصطلاحی که در ۱۹۳۰ برای تحت تعقیب قرار دادن و خطرناک نشان‌دادن یهودیان اروپایی مورد استفاده قرار گرفت.

هرچند تاریخ تکرار نخواهد شد، اما شکل گرفتن چنین مفاهیمی نشانه خوبی برای دموکراسی نیست.

مترجم: نفیسه نیک‌بخت

منبع گاردین
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.