پالایش اسلام از شر مجاهدان مدرن

این روزها برخی از مسلمانان که خود را مجاهد می‌دانند، موفق شده‌اند خشونت را به اسلام ارتباط دهند و با معرفی خود به عنوان نمایندگان اسلام، خدشه بر چهره آن وارد سازند. دیگر ادیان نیز در قرن‌های گذشته با مشکلات مشابهی درگیر بوده‌اند. خانم کلودیا مینده، روزنامه‌نگار آلمانی که با برخی از کارشناسان در این‌باره گفتگو کرده،‌ به این نتیجه رسیده است که تروریسم اسلامی،‌ پدیده‌ای مدرن و بی‌ارتباط به سنت دیرین اسلامی است. در واقع ضعف و ناتوانی مؤسسات دینی اهل سنت، در برخورد انتقادی با متون مقدس و متشابهات قرآنی،‌ مجال را برای سوءبرداشت تندروها باز کرده است.

تروریست‌ها حملات کور و بی‌هدفی را علیه افراد بی‌گناهی در پاریس، بروکسل و… انجام دادند و با اعمال جنایت‌کارانه و خشن خود، چهره یکی از گسترده‌ترین ادیان جهان را خدشه‌دار کردند.
مجاهدان در توجیه اعمال خود به آیات قرآن استناد می‌کنند که این امر در نگاه بسیاری از مسلمانان فاجعه‌آمیز است. این گونه استنادها، شبهات فراوانی علیه مسلمانان و اعتقادات آن‌ها مطرح می‌کند؛ گویا ارتباط عمیقی میان اسلام و خشونت وجود دارد.
منتقدان اسلام و بخش بزرگی از جهان غرب، ستیزه‌جویی را از ویژگی‌های بنیادین دین اسلام می‌دانند و آیاتی از قرآن، مانند آیه 191 بقره و 89 نساء را نام می‌برند که دعوت به کشتن کافران می‌کند. اما موضوع به این سادگی نیست. دانشمندان الهیات بر این باورند که انجیل مسیحیان در این زمینه چیزی کمتر از قرآن مسلمانان ندارد.
توماس وُلک، کارشناس مطالعات اسلامی در بنیاد کنراد آدناور ادعا می‌کند تنها در قرآن نیست که با آیاتی مواجه می‌شویم که می‌توان از آن‌ها برای مشروعیت بخشیدن به خشونت سوءبرداشت کرد، بلکه در مسیحیت و یهودیت نیز تعابیر مشابهی یافت می‌شود. تعابیر فراوانی در کتاب‌های مقدس هر سه دین وجود دارد که شاید به مذاق خواننده معاصر خوش نیاید؛ مواردی از تبلیغ خشونت، ضدیت با زن و ادعای حقانیت و برتری بر دیگر ادیان. لذا باید در برخورد با متون دینی مراقب بود تا دچار سوءبرداشت نشویم.
اما این روزها انگشت اتهام بیشتر به سمت قرآن اشاره رفته است. وجود برخی تعابیر در قرآن نمی‌تواند اعمال جوانان مسلمانی که در عراق و سوریه و اروپا دست به اعمال خشونت‌بار می‌زنند، توجیه کند. این آیات 1400 سال است که در قرآن خوانده می‌شوند؛ چرا پیش از این کسی دست به اعمال خشن نزده بود؟

ضرورت توجه به بستر تاریخی قرآن
بکیم آگای، استاد فرهنگ و تمدن اسلامی در دانشگاه گوته در فرانکفورت آلمان بیان می‌کند که قرآن در بستر تاریخی متفاوتی نسبت به زمان حال شکل گرفت. در آن زمان، جنگ بود که رابطه میان ملت‌ها و سرزمین‌ها را تعریف می‌کرد و از آن جایی که دین می‌بایست تمام زمینه‌های اجتماعی و فردی را پوشش دهد، لذا دولت، جامعه، جنگ و صلح از زبان دین تبیین و شرح داده شد.
قرآن دستورات لازم را برای حالت‌های جنگ و صلح صادر کرده و بر فقیهان لازم است که این دستورات و آموزه‌های قرآنی را بر حسب اوضاع روز، تفسیر و تبیین کنند. به باور آکای، بدیهی است که دولت در آن زمان، در زمینه مشروعیت بخشیدن به استفاده از خشونت یا عدم آن، مرجعیت داشت، و تصمیم‌گیری بر عهده افراد نبود.
فهم و تفسیر مضامین آیات قرآن درباره جنگ، سازش، اعمال خشونت و… همواره در طول تاریخ اندیشه اسلامی، با بحث و جدل و اختلاف نظرهای فراوانی مواجه بوده است. بنا به گفته آکای، سنت اسلامی از دیرباز متوجه تفاوت اوضاع تاریخی در زمان صدور آیات با اوضاع معاصر بود و مشروعیت بخشیدن به خشونت یا عدم آن، همواره هدف اصلی تفسیر قرآن با این رویکرد به شمار می‌رفت. بنابراین، برداشت مستقیم از آیات قرآن بدون توجه به اسباب نزول آیات، مخالف سنت اسلامی در این زمینه است.
به این ترتیب توازنی میان مضامین به ظاهر متناقض قرآنی ایجاد می‌شد که جلوی سوءبرداشت از قرآن و نگاه گزینشی به آن، در راستای مشروعیت دادن به اعمال خشونت‌آمیز گرفته می‌شد.

مجاهدانی که دین را نمی‌شناسند!
در روزگار مدرنیته و جهانی‌شدن که شرایط سیاسی و فرهنگی به طور کامل، متفاوت از دوره آغاز اسلام است، تندروها از برخی آیات متشابه قرآن سوءبرداشت می‌کنند و این آیات را به طور کامل، از بستر تاریخی و شأن نزول‌شان جدا می‌سازند. در جهان عرب، اجتهاد فقهی مرسوم در سنت اسلامی، به طور کامل رها شده است، و جهادگران مسلمان خود را بی‌نیاز از آن سنت تاریخی می‌بینند. بیشتر این افراد شناخت درستی نسبت به دین خود ندارند و بدون تعمق و تدبر کافی در قرآن، دست به خشونت و کشتار می‌زنند.
آنان اعمال خشونت‌آمیز خود را اصیل و برخاسته از سنت نشان می‌دهند؛ ولی در واقع پدیده تروریسم اسلامی، پدیده‌ای مدرن و نوظهور است. آقای آکای معتقد است که تلاش این افراد در استناد به اسلام در ارتکاب اعمال خشن، حاکی از تمایل آنان در بهره‌برداری از آیات قرآنی است و آنان تلاش دارند که خود را نماینده مسلمانان نشان دهند و وارد حیطه‌ای شوند که به فقیهان و دولت‌مردان تعلق دارد.
افزون بر این، شاهد سیاسی‌‌کردنِ فهم و برداشت از دین هستیم که در بستر تنش‌های شدید موجود در جهان عرب از شرق تا غرب رخ می‌دهد. نهادهای دینی اهل سنت نیز تلاش چندانی برای مبارزه با این جریان و پدیده نمی‌کنند. مؤسسات بزرگ اسلامی مانند الازهر که معرف اسلام هستند، هرچند حساب خود را از تروریسم اسلامی جدا کرده‌اند، اما در مبارزه با برداشت‌های سیاسی از دین، قدرت معنوی کافی ندارند. این مؤسسات حتی شجاعت مخالفت با قدرت‌های سیاسی کشور خود را نیز ندارند.
توماس ولک نیز بر همین باور است و می‌گوید: «فقیهان اهل سنت، نمی‌توانند چارچوب مشخصی تعریف کنند که جلوی بهره‌برداری‌های سیاسی از دین‌شان را بگیرد.» وی تأکید می‌کند که «تنها نگاه انتقادی به متون سنتی است که می‌تواند باعث ایجاد تغییر شود؛ لیکن هر کسی که چنین جرأتی کند، کافر خوانده می‌شود.»

نگاه انتقادی کفرآمیز است!
به باور آقای ولک، تنها کافی نیست به مجاهدان بفهمانیم برخی آیات قرآنی متشابه هستند و معنای آن‌ها بدیهی نیست. این کاری است که بیشتر مسلمانان انجام می‌دهند که اعتقاد دارند اسلام دینی برای ساختن حیاتی سالم و صلح‌آمیز است. این پژوهشگر اسلامی در بنیاد کنراد آدناور می‌گوید که «بر مسلمانان لازم است نگاهی انتقادی به متون مقدس خود داشته باشند و بخش‌های ناروشن و ناواضح را با نگاهی جامع، تأویل و تفسیر کنند.»
اما به باور این پژوهشگر، چنین فضای فکری در جهان عرب و حتی در اروپا یافت نمی‌شود. وی تأکید می‌کند که تنها با نگاه و برخورد فقهی به برخی آیات متشابه قرآنی است که می‌توان از شر تمام تأویل‌هایی راحت شد که جریان افراط و تندروی را تغذیه فکری می‌کنند.

مطالب مرتبط
منتشرشده: 2
  1. مرتضی

    دوستان عزیز
    عکسی که انتخاب کرده اید متعلق به جنبش جهاد اسلامی فلسطین است که حقا و انصافا جنبشی مبارز و جهادی هستند و به دور از افراط و تفریط.
    برقع نیز پوشش زنان اهل بیبت بوده و آنچنانکه در خطبه حضرت زینب در شام میبینیم در کلام ایشان نیز بدان اشاره شده است
    پس چرا چهره یک خواهر مبرقع و عضو تشکیلات اسلامی و انقلابی جهاد اسلامی فلسطین را به عنوان نمادی از خشونت و تروریسم انتخاب کرده اید؟
    خداوند ما را از پرتگاه های افراط و تفریط در امان بدارد
    یا علی

  2. یک موضوع را که وجوه مختلف آن در چندین آیه ذکر شده بصورت ناقص می آورند و به دلخواه خود معنای آنرا تحریف میکنند. . پیامبر اسلام درفتح مکه تمام کسانی را که آنهمه ظلم به آن حضرت و به مسلمانان نموده بودند بخشیدند. در اسلام رحمت و مهربانی اصل است.

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.