تصور نادرست الشباب، بدنامی نه خوش‌نامی

نویسنده: محمد ابراهیم تبعۀ کشور سومالی و پژوهشگر مرکز عالی مطالعات اسلامی دانشگاه ملبورن استرالیا

 

اسلام یکی از افق های هویتی (از جمله طبقه، نژاد و خاستگاه) در سومالی محسوب می شود که از خط و مرز قبیله ای عبور کرده است. آیین اسلام در سومالی به طور سنتی تحت سلطۀ طریقت های سیاسی صوفیه بوده است. اواخر دهۀ 1960 سومالیایی ها به عربستان سعودی، مصر و سایر مناطق جهت کسب علم سفر کردند و با اسلام تندرو و کمتر میانه رو این مناطق آشنا شدند. سومالیایی ها به طور سنتی مسلمان صوفی و میانه رو هستند که به موسیقی، رقص و مراقبه روی آورده اند. سومالیایی ها نسبت به اسلام تفسیری مانند وهابیت عربستان سعودی وگروه تندرو الشباب ندارند. جنبش های اسلامی در سومالی از اوایل دهه 1890  شکل گرفتند که مهمترین آنها در دهه های 1960 و 1970 نمایان شدند با این تفاوت که تعداد کمی از آنها وارد مسائل خشونت بار سیاسی شدند. سازمان الاصلاح بخاطر عضویت در شبکه حقوق بشر و صلح سومالی و پایبندی به اصول و قواعد بین المللی حقوق بشر و همچنین اعتقاد به تساوی جنسیتی، جزء سازمان های مدرن سیاسی و از میانه روترین آنها به حساب می آید. . الاصلاح در مقابل جنبش های شبه نظامی از قبیل الاتحاد شکل گرفت.

گروه الشباب از دو گروه اسلامی با نام اتحاد اسلامی و اتحادیۀ دادگاه های اسلامی در سومالی بوجود آمده است. الشباب هر چند در ابتدا حزبی غیرفعال در اتحادیه دادگاههای اسلامی به حساب می آمد، ولی مترصد فرصتی بود تا رهبری جنبش را به دست گرفته و ایدئولوژی افراطی، کوته بینانه و سردرگم خود را  پیاده سازد. جدایی آشکار الشباب  ازجنبش اتحادیه دادگاههای اسلامی و تشکیل گروهی مستقل، زمانی روی داد که الشباب ازترک اسمره و پیوستن به مذاکرات صلح جیبوتی بین دولت موقت و اتحادیه دادگاههای اسلامی سرباز زد و آن را یک خیانت خواند .

    آرمان هر سه گروه اتحاد اسلامی، اتحادیه دادگاههای اسلامی و الشباب، تغییرشکل سکولار دولت  سومالی است و کوشیده اند تا شریعت اسلامی را پیاده کنند. رهبران جنبش اتحاد اسلامی و اتحادیۀ دادگاههای اسلامی در ترسیم دورنمای خود تنها مردم سومالی و سومالیایی تبارهای مناطق همجوار مانند منطقه اوگادن اتیوپی را مورد توجه قرار داده اند و برعکس، رهبران الشباب دارای یک ایدئولوژی جهانی هستند و  فعالیتهای منطقه ای این جنبش ها را بعنوان بخشی از یک مبارزه بسیار گسترده تر می بییند.  پیدایش گروه الشباب به عنوان یک نیروی مجزا در جریان شورش سال 2006 با بیرون راندن نیروهای اتیوپی از سومالی بوقوع پیوست. مقامات ایالات متحده با برخی از جنگ سالاران برای دستگیری تروریست ها و یا رادیکال های سومالی قرارداد بسته و جایزه تعیین کردند که با سوء استفادۀ جنگ سالاران از پیشنهاد امریکا تعدادی از مردم بی گناه کشته شدند. شش جنگ سالار در موگادیشو و اطراف آن خواستار تشکیل ائتلافی بر ضدتروریست در ژانویه  2006 شدند که گفته شده است بودجۀ این ائتلاف از سوی سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا CIA تامین می شده است. طبق گزارشات ، سیا بودجه خرید تسلیحات و سایر ملزومات جنگی جنگ سالاران را تامین می کرده است. جنگ سالاران در فوریه 2006 با دادگاه های اسلامی اعلان جنگ کردند. پس از اولین درگیری، مردم به حمایت از دادگاهها دست به تظاهرات زدند و طی یک درگیری خونین با جنگ سالاران به زمامداری طولانی مدت آنان پایان دادند. پس از مدت کوتاهی، اتحادیه دادگاه های اسلامی برای سر و سامان بخشیدن به فعالیتهای دادگاه ها تشکیل شد.

 اتحادیه دادگاه های اسلامی در سپتامبر2007 با شرکت در کنفرانس احزاب مخالف که در اسمره پایتخت اتیوپی برگزار شد، بار دیگر با عنوان "ائتلاف آزادسازی مجدد سومالی" به میدان آمد، اتحادی که تحت سلطه اسلامگرایان و به رهبری شیخ شریف شیخ احمد، رئیس جمهور دولت موقت کنونی بود. الشباب کنفرانس صلح اسمره را تحریم و رهبران آن علیه ائتلاف مذکور به علت عدم اتخاذ یک ایدئولوژی جهانی انتقادات شدیدی به راه انداختند.

دولت ایالات متحده در تاریخ 29 فوریه 2008 باتوجه به بند 219 قانون مهاجرت و ملیت و بند 1 فرمان اجرایی، گروه الشباب را در فهرست سازمان های تروریستی قرار داد.  گزارش شده است که در حال حاضر گروه الشباب از سوی فردی ناشناس به نام ابوزبیر رهبری می شود. طبق منابع آگاه سومالی، اسم واقعی او احمد گودانی و اهل مناطق جدایی طلب سومالی است و تنها ارتباط او از طریق ضبط پیام و ارسال آن به ایستگاه رادیویی سومالی بوده است. عدم توانایی سه دولت موقت سومالی در ارائه خدمات اجتماعی و همین طور دوسال اشغال کشورتوسط اتیوپی که خشم  سومالیایی های داخل و خارج از کشور را برانگیخت، تا حدی موجب موفقیت الشباب شد. شبکۀ مهاجرین سومالی، دولت موقت عبداله یوسف و اتیوپیایی ها را به نسل کشی و مجازات جمعی متهم کردند.
از آنجا که وزرای کابینه دولت های موقت صرفاً عضوی از وزارتخانه به حساب می آیند، بنابراین هیچ گاه به فکر ارائه خدمات دولتی نبوده اند. الشباب با بهره برداری از این خلأ، ایدئولوژی مذهبی را بعنوان ابزاری برای تحول اجتماعی به خدمت گرفته است.  این گروه با استفاده از وهابیت سلفی می کوشد ساختارهای جامعه را دور زده و قبایل را متحد سازد؛ از  جمله این اقدامات می توان به تلاش رهبران الشباب برای اداره کردن مناطق قبایل نشینی که دولت در آنها نمایندگی ندارد،  اشاره کرد. الشباب همچنین با ارائه خدمات ضروری و رفاهی به مردم  از قبیل پاکسازی و تعمیر جاده ها، ساماندهی بازار، برقراری مجدد نظم  و برقراری نظام قضایی مبتنی بر شریعت اسلامی، سعی در پرکردن خلأهای کشور داشته است.

یکی از دلایل پیوستن برخی از افراد به گروه الشباب این است که این گروه قادر به انجام اموری است که دولت موقت در انجام آنها ناتوان است مانند مقابله با مدیریت بحرانی که آژانس های سازمان ملل بوجود می آورند و مبارزه با جرایمی که در مناطق تحت کنترل آنها وجود دارد. برای مثال اخیراً الشباب مانع ورود محمولۀ غذایی سازمان جهانی غذا به سومالی شد با این ادعا که این اقدام با دستور سیاسی صورت گرفته و موجب تضعیف کشاورزان محلی می شود. این تحلیل تا حدی درست بنظر می رسد زیرا نویسنده با کشاورزانی مواجه می شود که نسبت به زمان بندی کمک های غذایی سازمان جهانی غذا و درنتیجه فروش نرفتن محصولاتشان با قیمت عادلانه، گلایه دارند. در عین حال سازمان جهانی غذا مدعی است که مواد غذایی 1.8 میلیون نفر سومالیایی را تامین می کند، ادعایی که قابل اثبات نیست؛ به هر حال محاسبۀ تاثیر اقدامات سازمان جهانی غذا بر تولیدات محلی کار دشواری بنظر نمی رسد.  توقف و یا حداقل مختل کردن واردات قات، مادۀ مخدری که سبب بروز مشکلات اجتماعی و اقتصادی می شود، این تصور را ایجاد می کند که رهبران الشباب برای جلوگیری از فروپاشی جامعه در تلاش هستند. پیروزی بر الشباب در این مقطع برای دولت شیخ شریف با توجه به قدرت شورشیان و شکنندگی دولت نوپا  و نبود نیروهای امنیتی آموزش دیده بعید بنظر می رسد. ارتباط گروه الشباب با القاعده از دیگر ابعاد مهمی است که ارزش تحلیل و بررسی دارد. بسیاری از تحلیلگران علیرغم وجود شایعات و اتهامات، سطح روابط القاعده و گروه های اتحاد اسلامی را مورد بررسی قرار داده اند. منخائوس اینگونه استدلال می کند که هیچ مدرکی دال بر ارتباط بین اتحاد اسلامی و القاعده وجود ندارد زیرا هیچ یک از رهبران ارشد القاعده سومالیایی نیستند و هیچ تبعۀ سومالیایی تاسال 2003  در طرح های تروریستی خارج از کشور علیه غربی ها شرکت نداشته است؛  با این حال مدارک و شواهدی مبنی بر وجود ارتباط بین گروه القاعده و عدن هاشی آیرو از رهبران متوفی الشباب وجود دارد.  بارزترین مثال در جریان مبارزان خارجی، پیوستن بیست امریکایی سومالیایی تبار است که به کشورخود بازگشتند تا به گروه الشبا ب ملحق شوند؛ از میان  آنها  می توان به شیروا احمد  اشاره نمود که  بعنوان اولین بمب گذار انتحاری امریکایی شناخته می شود، فردی که اکتبر2008  در حملات الشباب به مناطق سومالی و پاتلند شرکت داشته است. بیشتر این جوانان در ایالات متحده بخصوص درمنطقه مینیاپولیس وسن پل، گرایش رادیکالی پیدا کردند. رهبر القاعده در شرق آفریقا ابو طلحه سودانی بود که  سال 2007 در جریان حمله اتیوپی به سومالی کشته شد. فضل محمد هارون پس از نبهان که اخیراً کشته شد، با تجربه ترین رهبر القاعده به حساب می آید و هنوز در شاخ افریقا بسر می برد. توانایی و برنامه ریزی های الشباب با از دست دادن نبهان به شدت مختل خواهد شد. نیروهای ویژه ایالات متحده در 14 سپتامبر 2009 صالح علی صالح نبهان را کشتند. او رهبر ارشد القاعده درمنطقۀ شرق آفریقا بود؛ هرچند که مرگ نبهان توانایی القاعده و گروه های مورد حمایت آن را به طور جدی مختل کرده و آن را کاهش می دهد اما  هدف قرار دادن رهبران گروههای تروریستی بدون پیشرفت سیاسی و ایجاد صلح در سومالی تاثیر کوتاه مدت استراتژیک خواهد داشت.  

بن لادن در مارس 2009 با انتشار نوار ویدئویی باعنوان " مبارزه، قهرمانان سومالی"  الشباب را  " صبوران و مجاهدان ثابت قدم من در سومالی" خطاب کرد. او به صراحت این گروه را تایید و دولت موقت را محکوم می کند و می گوید " زمانی که ناتو از عبداللهی یوسف، رئیس جمهور سابق پشتیبانی می کرد مجاهدین فریب نخوردند. ناتو با جایگزین کردن او، فرد اصلاح شده و تغییر یافته ای را سرکار آورد؛ شبیه سیّاف، ربانی و احمد شاه مسعود که قبل از مرتدشدن و بازگشت از موضعشان، رهبر مجاهدین افغان بودند. بنظر بن لادن، شیخ شریف شیخ احمد در فهرست اصلاح شده ها قرار دارد، فردی که قبل از  رهبری "ائتلاف آزادسازی مجدد سومالی" ، یکی از اعضای عالیرتبۀ اتحادیۀ دادگاههای اسلامی بوده است.

 

برخی از فعالیتهای نویسنده در 25 سال گذشته تحقیق، تدریس و مشاوره در زمینۀ فناوری اطلاعات و ارتباطات در موسسات آموزش عالی امارات متحدۀ عربی،  مدیریت فناوری و اطلاعات دانشگاه دیکِن (ِDeakin) بوده است.

وی در حال حاضر رئیس مرکز تحقیقات و گفتگو (CRD) است و پیرامون ریشۀ ناآرامی ها در شاخ آفریقا و دامن زدن آن به  ناکامی منطقه، مشغول تحقیق و پژوهش است.

 
نویسنده: محمد ابراهیم تبعۀ کشور سومالی و پژوهشگر مرکز عالی مطالعات اسلامی دانشگاه ملبورن استرالیا

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.