اندیشه‌ای برای اصلاح و برنامه‌ای برای روشنفکران (نگاهی به منظومه فکری هشام شرابی)

میلاد طالبی

هشام شرابی از نواندیشان عرب است که بر آن بود تا راه مواجهه با جهان غرب را نشان دهد. او به واسطه زندگی که داشت، برخی ناملایمات را درخصوص حضور غرب در جوامع عربی به عینه دیده و آن را لمس کرده بود. از این رو دغدغه ذهنی وی معطوف به مواجهه با غرب شد. او در ایده پردازیهای خود به این نتیجه رسید که جوامع شرقی و عربی نه کاملاً سنتی رفتار می‌کنند و نه به عرصه مدرن قدم گذاشته‌اند. وی از این نحوه نظامها به پدرسالاری جدید یاد می‌کرد.

پدرسالاری جدید

پدرسالاری جدید به عنوان جامعه‌ای توسعه نیافته است که تنها رنگ و لعابی از جهان مدرن بر آن وجود دارد. مهم‌ترین خصیصه این جوامع ناتوانی عمومی است. به این معنا که چنین جوامعی ناتوان از عمل و کارکرد به عنوان یک سیستم اجتماعی یا سیاسی یکپارچه بوده و نمی‌توانند یک کل منسجم و یک ساختار پیش برنده را تشکیل دهند.

این جامعه با وجود این که همه تجملات خارجی و ظاهری مدرنیته را داراست، اما نیرویی درونی که یک سازمان و آگاهی منسجم و مدرن را دارا باشد فاقد است. نوسازی‌های این جوامع نیز بیشتر مکانیزمی برای ارتقاء توسعه نیافتگی است. نحوه‌ای آگاهی شبه عقلانی بر نظام پدرسالار جدید سایه افکنده که نه ما را به روح مدرن آگاه می‌کند و نه به کلی در ساختار نظام سنتی نفس می‌کشد.

به باور شرابی، ویژگی اساسی این جوامع چه محافظه کار باشند و چه مترقی این است که سلطه پدر بر این جوامع همواره وجود دارد. به این طریق، یک روابط عمودی میان حاکم و مردم و حتی در میان خانواده‌ها وجود دارد و از آن گریزی نیست. حتی آداب و رسوم اجتماعی هم به این نحوه نظام پدرسالارانه قوّت می‌بخشد. به این صورت که اراده پدر، اراده مطلق است که هم در جامعه و هم در خانواده اعمال می‌شود.

شرابی با ترسیم این نحوه از جوامع پدرسالار جدید، برخی از مؤلفه‌های این نظامها را نیز بر می‌شمرد. به باور او، مهم‌ترین و کارکردی‌ترین جنبه دولت پدرسالار جدید، دستگاه امنیت داخلی آن یعنی مخابرات است.

وی معتقد است که در همه نظامهای پدرسالار جدید، ما با سیستمی دو دولتی مواجهیم. به این معنا که یک ساختار نظامی- دیوانی در کنار یک ساختار پلیس مخفی وجود دارد. پلیس مخفی در واقع به عنوان تنظیم کننده نهایی حیات سیاسی و مدنی بر زندگی روزمره مردم حاکم و مسلط است. به این ترتیب در فعالیتهای اجتماعی، شهروندان عادی به نحو استبدادی و البته دلخواهانه از برخی حقوق اساسیشان محروم می‌شوند. و این مؤلفه در میان شهروندان پذیرفته شده است و اعتراضی علیه آن نمی‌کنند.

شهروندان به نحو خود خواسته از بسیاری از حقوقشان پا پس می‌کشند. آنها در واقع زندانیهای واقعی دولت هستند اما سکوت می‌کنند و آن را پذیرفته‌اند. شرابی سپس این نحوه زندگی در ذیل پدرسالاری جدید را همانند سلطه سلطنت عثمانی می‌داند که همگی را تحت سیطره خود در آورده بود. آن نظامها آشکارا خواسته مردم را نادیده می‌گرفتند اما در پدرسالاری جدید، خواسته مردم در پوششی لطیف نادیده گرفته می‌شود.

شرابی سپس ادعا می‌کند که دولت پدرسالار جدید صرف نظر از اشکال و ساختارهای حقوقی و سیاسی آن، چیزی بیش از یک نسخه نوسازی شده از سلطنت پدرسالار سنتی نیست. به تعبیر شرابی: همان طور که در فضای مدنی، فرد سعی می‌کند از قدرت برهنه – نهادهای اولیه خانواده، طایفه یا فرقه مذهبی – فاصله گرفته و پناهگاهی در مقابل آن بیابد، این نهادها هم، صور مشابهی از اقتدار و خشونت را به نمایش می‌گذارند. بدین طریق، صور و اشکال بیرونی (مدرن) مادی، حقوقی، زیبایی شناختی- خانواده و جامعه پدر سالار جدید هر چه که باشد، ساختارهای داخلیشان همچنان ریشه در ارزش‌ها و روابط اجتماعی پدرسالارانه گروههای خویشاوندی، طایفه‌ای، و مذهبی و قومی دارد. به تعبیر دیگر، مدرن و پدر سالار با دو گانگی خاصی در اتحادی تناقض آمیز با هم همزیستی دارند.[1]

هشام شرابی برای ترسیم نظام پدرسالاری جدید، عباراتی از نجیب محفوظ را اقتباس می‌کند که در یکی از رُمانهای خود گفته بود: “او یک زندگی معاصر (مدرن) را اداره می‌کند. او از قوانین کیفری و مدنی که ریشه غربی دارند اطاعت می‌کند و درگیر کلاف سر در گم و پیچیده‌ای از داد و ستدهای اجتماعی و اقتصادی است و هرگز مطمئن نیست که این امور تا چه اندازه در توافق یا تضاد با عقاید اسلامی‌اش هستند. زندگی در جریان خود، او را به همراه می‌برد و او برای مدتی شبهات خود را فراموش می‌کند. تا این که در یک جمعه به سخنان امام گوش می‌دهد یا صفحه‌ای مذهبی در یکی از نوشته‌ها را می‌خواند، و شبهات گذشته با هراس خاصی باز می‌گردند. او در می‌یابد که در این جامعه جدید به شخصیتی دو پاره و دو نیمه شده دارد. نیمی از او اعتقاد دارد، عبادت می‌کند، روزه می‌گیرد و به زیارت می‌رود. نیمه دیگر ارزشهایش را در بانک‌ها و دادگاه‌ها و در خیابان‌ها، حتی در سینماها و تئاترها شاید در خانه در میان خانواده‌اش در مقابل صفحه تلوزیون، باطل و بی اعتبار می‌سازد.

شرابی که اینگونه جوامع شرقی را دچار پدرسالاری جدید می‌بیند، مواجهه با غرب را نیز به تصویر می‌کشد.

مواجهه با غرب

هشام شرابی معتقد است که جهان غرب، امروز بیش از هر زمان دیگر در صدد تحمیل خواسته‌هایی است که با خواسته‌های جهان عرب سازگاری ندارد. به این معنا که جهان عرب قصد مدرن سازی دارد، در حالی که غرب ما را به سمت نوسازی سوق می‌دهد. او میان مدرن سازی و نو سازی تفکیک قائل می‌شود. مدرن سازی به معنای یافتن روح حاکم بر پیشرفت غرب است. اما نوسازی تنها ظواهری از جهان غرب را به همراه دارد. او در ادامه تمایز میان شرق و غرب عنوان می‌کند که ما علاقه مندیم که حاکمیت خود را بر سرزمین خود اعمال کنیم، در حالیکه غرب ما را به پیروی از خود ناگزیر می‌کند. ما به آزادی و وحدت چشم دوخته‌ایم، در حالی که غرب دیکتاتوری را تحت پوشش دموکراسی و حقوق بشر تحمیل می‌کند.[2]

شرابی معتقد است که روشنفکران عرب می‌باید به شناخت صحیح از غرب بپردازند. اما این نحوه شناخت در پی این نیست که حقیقت خاصی را در فرهنگ غرب به دست آورد، بلکه هدف اصلی آن فهم تجربه منحصر به فرد تفکر غرب (به خاطر ویژگی نقد پذیرش) است. این نحوه تفکر غربی را باید شناخت که چگونه توانسته است بر بُتهای خود شورش کند و هر چه نامعقول است را ویران سازد. اگر به این نحوه از تفکر رجوع کنیم و در صدد شناخت صحیح ریشه‌های آن بر آییم دیگر غرب را به عنوان منشاء عقلانیت برتر و یا تمدن دور از دسترس تفسیر نخواهیم کرد. بلکه به دنبال روشی خواهیم گشت که تفکر غربی توانسته است طی کند و به دستاوردهای خوبی دست بیابد. اگر روش تفکر غرب مورد تحلیل قرار گیرد و راه آن شناخته شود، دیگر افتادن در پدرسالاری ممکن نیست. در این فضاست که فهم عقلی مبتنی بر اختلاف نظر و تعدد نگرشها بر پایه آزادی و حقوق بشر رخ می‌دهد و حرکت به جلو حاصل خواهد شد.

به تعبیر شرابی، وقتی غرب را از راه تجربه توأم با مشکلات آن می‌شناسیم، و به فهم روش آنها پی می‌بریم دیگر هیچ الگویی نمی‌تواند بر ما غلبه کند. در این صورت قادر خواهیم بود پیوندهای خود را با غرب بدون روی گردانی از آن قطع کنیم و استقلال خود را ممکن سازیم؛ زیرا در انتهای راه چاره‌ای جز مقابله جدی با غرب وجود ندارد.

به باور هشام شرابی، ما در حال حاضر در حاشیه نظم نوین جهانی به رهبری غرب قرار داریم؛ اما می‌توانیم به گونه‌های مختلف در برابرش مقاومت کنیم تا وضع خود را تغییر داده و استقلال واقعی را به دست آوریم.

برنامه سه گانه برای روشنفکران

این متفکر فلسطینی در خصوص مواجهه با غرب و همچنین مخاطراتی که جوامع عرب را تهدید می‌کند، برنامه سه گانه‌ای را برای روشنفکران پیشنهاد می‌کند. او معتقد است که روشنفکران در جوامع عرب، با این سه برنامه می‌باید به سروقت اصلاح رفته و مواجهه‌ای معقول با جهان غرب را از سر بگذرانند.

برنامه اول موضوع گفت و گو با بنیاد گرایی اسلامی برای یافتن راه همزیستی مسالمت آمیز است. به باور او، دیالوگ و همزیستی تنها آلترناتیو خشونت و هرج و مرج محسوب می‌شود. جنبش ناسیونالیستی سکولار قبل از هر چیز باید تصمیم بگیرد که حاضر نیست به صورت بازوی سرکوبگر نظامهای حاکم عمل کند. و نیز باید پذیرش این نقش را رد کند که به عنوان هم پیمان موضوعی نظم نوین غرب در مبارزه با جنبشهای اسلامی شناخته شود. در این چارچوب رسالت مشخص روشنفکران این است که شرایط لازم گفت و گوهایی فعال و هدفدار را فراهم آورند و راه منتهی به همزیستی سکولاریست ها و اسلام گرایان را در جامعه‌ای دموکراتیک و آزاد شده از نظام غرب هموار کنند.

برنامه دوم، در خصوص موضوع زنان در جوامع عربی است. این برنامه به سیاسی کردن وضعیت زنان مربوط می‌شود، یعنی انتقال مساله ای به نام آزادی زن از حواشی تحولات سیاسی به کانون جنبشهای اجتماعی جهان عرب. زیرا مساله زن در عرصه مسائل سیاسی نقش محوری داشته و بخشی جدایی ناپذیر از روند مبارزه اجتماعی محسوب می‌شود. آزادی مردان و آزادیهای اجتماعی در گرو حل مشکلات مربوط به موقعیت اجتماعی زنان قرار دارد. بالا بردن آگاهیهای اجتماعی پیرامون این موضوع، از وظایف محوری روشنفکران است.

برنامه سوم، در مورد جنبشهای اجتماعی مطرح است. منظور از جنبشهای اجتماعی پدیده سیاسی جدیدی است که در پی رشد جنبشهای دانشجویی و جنبشهای خواهان آزادیهای دموکراتیک و حقوق بشر در اروپا، آسیا و امریکای لاتین به وجود آمد و به مثابه آلترناتیو احزاب سنتی وارد صحنه شد. در واقع جنبشهای اجتماعی در راه مقابله با بحرانها و طرح خواسته‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، مشارکت جناحهای سیاسی و طبقات گوناگون اجتماعی را فراهم می‌کند. امروزه جامعه عرب شاهد شکل گیری جنبشهای اجتماعی امیدوار کننده در عرصه‌های مختلف است. به باور شرابی، نمی‌توان اندیشه فعال را از عمل اجتماعی جدا کرد. تعهد به مشارکت در تحولات اجتماعی از نشانه‌های برجسته واقع گرایی نیروهای فرهنگی محسوب می‌شود.[3]

شرابی از متفکران دغدغه مند در جهان عرب بود. بارها تاکید می‌کرد که صِرف تئوری پردازی به کار نمی‌آید و می‌باید حتماً به عرصه عمل نیز وارد شد. آراء و آثار او می‌تواند همچنان برای نظامهای شرقی و عربی در خور توجه و اعتنا باشد.

 

ارجاعات:

[1] کند و کاوی در مفهوم و واقعیت پدرسالاری جدید، برگردان دکتر احمد موثقی، مجله راهبرد، ش 19

[2] روشنفکران عرب و مقولهٔ غرب در پایان قرن بیستم، نشریه کیان، ش 15، 1372؛ هشام شرابی و شمس الواعظین

[3]همانجا

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.