مرور مطبوعات (اعتماد)/ پوشش گردشگران، اختیاری یا اجباری؟

21 تیرماه 1397

فضای مطبوعات کشور هم‌چنان درگیر ماجرای دختر رقصنده است. محمدرضا عارف نماینده مردم تهران به پخش این مستند واکنش نشان داده است. وی در جمع خبرنگاران درباره گفت‌وگوی ملی و وضعیت دانشجویان بازداشتی پاسخ‌هایی داده است. «از سرکوب‌های استبداد تا عافیت‌طلبی و بی‌تفاوتی در عراق» و «پوشش گردشگری» از جمله مطالب شماره امروز اعتماد است.

رئیس فراکسیون امید:
اقدام صدا و سیما نهایت بی‌تدبیری بود
محمدرضا عارف، نماینده مردم تهران و رئیس فراکسیون امید مجلس پیش از ظهر چهارشنبه طی نشستی با خبرنگاران با اشاره به موضوع گفت‌وگوی ملی که مدت‌ها است درباره آن صحبت می‌شود، گفت: در همان ماه‌های ابتدایی مجلس دهم موضوع گفت‌وگوی ملی را مطرح کردیم که روند کندی داشت، اما راضی هستیم، کار سختی است چون باید جریانات سیاسی و اجتماعی را به این نتیجه برسانیم که منافع‌شان در گفت‌وگو است.
عارف در بخش دیگری از سخنان خود، به اقدام صداوسیما واکنش نشان داده و گفته است: سؤال این است که چقدر پرداختن به حاشیه‌ها در رسانه ملی ضرورت دارد، آیا اعلام خبر یک بازجویی و محاکمه کمک به مسئله فرهنگی و ارتقای آن می‌کند؟ به نظرم این کار صداوسیما نهایت بی‌تدبیری بود. اگر اشکال قانونی و شرعی هم نداشته باشد، باز هم بی‌تدبیری صورت گرفته است. این روال در گذشته هم وجود داشته است. وی هم‌چنین اذعان داشته که هم‌چنان پیگیر وضعیت دانشجویان بازداشتی در اعتراضات دی‌ماه سال گذشته است.
 
پوشش گردشگری
رامین پولاد رگ در قالب یادداشتی به طرح پیشنهادی اختیاری شدن حجاب توریست‌های خارجی پرداخته است. وی این اقدام را یکی از مصداق‌های ایدئولوژی‌زدایی در صنعت گردشگری دانسته است.
وی ضمن انتقاد از این که حدود چهار دهه بازار گردشگری کشور محدود به گردشگری زیارتی و تا حدودی تاریخی شده است، از اکوتوریسم به عنوان یکی از جذابیت‌های توریسم در ایران یاد کرده و در پایان راهکاری را ارائه کرده است: پیشنهاد می‌کنم با رفع یکی از موانع سیاسی گردشگری و آنچه زنان توریست با آن مواجه هستند و جانمایی ١۵ منطقه آزاد توریستی در سراسر کشور و در خارج از شهرها، انتخاب پوشش به خود گردشگران واگذار شود.
 
«بیراهه» صدا و سیما در محکمه
 «بیراهه» صداوسیما همچنان روی سیبل انتقادات قرار دارد. این انتقادات و واکنش‌ها از یک هشتگ توئیتری آغاز شد اما تنها به فضای مجازی ختم نشد. بسیاری از فعالان سیاسی و حقوقدانان هم در مورد پخش اعترافات تلویزیونی به خصوص پخش اعتراف یک دختر نوجوان ١٧ ساله صحبت کردند، روابط عمومی سازمان صداوسیما موضوع را توجیه کرد و روز گذشته هم اطلاعیه‌ای از سوی مرکز اطلاع‌رسانی پلیس صادر شد که در آن تأکید شده بود: فیلم پخش شده در شبکه‌های اجتماعی متعلق به خانم یاد‌شده نیست و صدای گریه از جای دیگری روی تصویر گذاشته شده است. فرد مورد نظر مبتنی بر دستور مقام قضایی و درخواست‌های مردمی احضار و بعد از ابراز ندامت، در همان روز بلافاصله رها شد و به هیچ‌وجه بازداشت نشده بود.
اعتراض شخصیت‌های صاحب‌نظر از اجتماعی گرفته تا سیاسی هم‌چنان ادامه دارد و کار به شکایت از صداوسیما از سوی انجمن حمایت از کودکان کشیده است.
دختر بازداشت شده در بخشی از مصاحبه توضیح می‌دهد که صبح دستگیر شده و خانواده‌اش در جریان این موضوع قرار گرفته‌اند و این ادعا نشان می‌دهد تهیه فیلم اعترافات به فاصله یک صبح تا عصر انجام شده که خود نشان‌دهنده این است که برای متهم هنوز دادگاهی تشکیل نشده و جرمی به اثبات نرسیده ‌است. در واقع مراحل قانونی در مورد این متهم به اتمام نرسیده و فیلمی از اعترافات او پخش شده است.
کار تا بدان‌جا پیش رفته که عده‌ای سراغ شخصی که از دختر رقصنده در این برنامه اعتراف می‌گیرد چه کسی است؟ آیا کارمند صداوسیما است یا ضابط قضایی؟ کارمند صداوسیما نمی‌تواند ضابط قضایی باشد و اگر ضابط قضایی است، ضابط قضایی طبق ماده 96 حق ندارد از اعتراف گرفتن تصویر بگیرد و آن را رسانه‌ای کند.
 
شاخ‌های اینستاگرامی را تیزتر نکنیم
اعتماد در صفحه‌ای دیگر به نقل سرمقاله روزنامه جوان پرداخته است. این سرمقاله نیز مرتبط با پخش اعترافات دختر اینستاگرامی است. عبدالله گنجی مدیرمسئول روزنامه جوان و نویسنده سرمقاله می‌نویسد: به نظر می‌رسد باید دستگاه قضا مرحله‌ای پیش از مرحله قضایی ـ امنیتی برای مسائل اجتماعی لحاظ کند و خط حائل بین برخورد قضایی تا تذکر و تعهد و ارشاد را ایجاد نماید تا برای اجتماع برخوردهای قهری بعدی اقناع‌پذیر شود. پخش اعتراف در اوج واقعیت هم برای طبقه متوسط و جامعه تحصیلکرده ما نتیجه‌ای نخواهد داشت بلکه دشمنان که تحقیر فرزندان ما را در آلوده شدن می‌پسندند، همین‌جا به میدان خواهند آمد و فریاد کرامت و حرمت انسان را سر خواهند داد و اصل و فرع مساله را جابه‌جا خواهند کرد و عجیب است که تکرار این تجربه ما را به خود نمی‌آورد. بهتر است اگر شاخ‌ها را نمی‌توانیم بشکنیم لااقل تیزتر نکنیم و در دل جامعه خود فرو ننشانیم.
 
 
صداوسیما به کفتارهای سیاسی خوراک داد
کار بدان‌جا کشیده است که روزنامه کیهان نیز هم‌آوا با دیگر روزنامه‌های اصلاح‌طلب از اقدام صداوسیما انتقاد کرده است. البته انتقاد کیهان این‌گونه است که چنین کاری فقط خوراک تبلیغاتی برای شبکه‌های بیگانه فراهم می‌کند و کاری به حقوق انسانی و کرامت انسان و حقوق زنان و این قبیل مسائل ندارد.
کیهان تیتر اصلی و سرمقاله شماره دیروز خود را به این مسئله اختصاص داده و نوشته است: صداوسیما با آن عریضی و طویلی در این مستند، غیرهنرمندانه وارد شد و بدسلیقگی کرد. انتخاب آن قسمت از صحبت‌های دختر نوجوان که‌ گریه‌کنان ابراز پشیمانی می‌کند، سبب پیدا شدن سروکله کفتارهای سیاسی شد که نه انسانیت سرشان می‌شود نه حقوق زن و دختر می‌فهمند. این روزنامه معتقد است: آنها مترصد فرصت‌اند تا در جامعه بحران‌آفرینی کنند. صدا و سیما با این بدسلیقگی برای این کفتار‌ها فقط خوراک تبلیغاتی مهیا کرد.
 
از سرکوب‌های استبداد تا عافیت‌طلبی و بی‌تفاوتی در عراق
روشنفکران مقصرند
علی موسوی خلخالی در مقاله‌ای به وضعیت علوم اجتماعی و انسانی در دانشگاه‌های عراق و فرار نخبگان این کشور به کشورهای اروپایی و آمریکا پرداخته است. او مدعی است با نبود این قشر نخبه، مسئولیت حلقه ارتباط بین جامعه و حاکمیت بعد از باز شدن فضای رسانه‌ای از سوی صدام، به دوش حوزه و مرجعیت نهاده شد. وی مدعی است حوزه و مرجعیت تاب تحمل این بار مسئولیت را نداشتند.
او می‌نویسد: سرکوب شدید حکومت بعثی و شخص صدام حسین که از اوایل دهه هفتاد میلادی آغاز شد و تا ابتدای هزاره جدید حدود ٣٠ سال را در بر می‌گرفت، آن قدر شدید بود که دانشگاه‌های عراق را از هر متفکر و اندیشمندی تهی کرد. دانشگاه بغداد که تا قبل از روی کار آمدن حکومت بعثی از دانشگاه‌های معتبر آسیا بود، چنان افتی کرد که حتی در میان هزار و پانصد دانشگاه دنیا ردی از آن دیده نمی‌شد. اهالی فکر و نخبگان فرهنگی و علمی همگی یا اعدام شدند یا خانه‌نشین و مهجور یا مجبور به مهاجرت. دستگاه سرکوب صدام حسین، به خصوص در دهه هشتاد میلادی، حتی در قلب پاریس و لندن فضای جامعه مهاجر عراقی را رصد می‌کرد و به تصفیه و ترور مخالفان صدام حسین می‌پرداخت. سکوت کشورهای اروپایی در قبال این نوع برخورد و در بعضی حالت‌ها حتی باز گذاشتن دست عوامل بعثی در انجام چنین عملیاتی، خود به نوعی القای همدستی غرب با صدام حسین برای تهی ساختن جامعه فرهنگی عراق از هرگونه عنصر مطلوبی را می‌کرد.
وی می‌گوید بعد از رفتن صدام و باز شدن فضا، عافیت‌طلبی نخبگان خارج‌نشین باز هم موجب شد که هم‌چنان خلأ بین جامعه و حاکمیت باقی بماند؛ بدین ترتیب که: بعد از سقوط صدام حسین در حالی که جامعه عراقی به‌شدت انتظار بازگشت آنها را می‌کشید از بازگشت خودداری کردند و عافیت‌طلبی را بر خدمت به کشور ترجیح دادند. البته بسیاری از آنها هم، چنان ذوب در فضای جامعه غربی شدند که با جامعه عراق به‌شدت احساس بیگانگی می‌کردند و در بسیاری موارد به جامعه‌ای که به آن مهاجرت کرده بودند وابستگی بیشتری تا جامعه مادری خود احساس می‌کردند. برای همین شاهدیم روشنفکران و اندیشمندان عراقی بسیاری هستند که می‌توانند در فضای فرهنگی و اجتماعی کشورشان بسیار اثرگذار باشند اما اثری از آنها دیده نمی‌شود.
وی تونس و مصر را از جمله کشورهای عربی می‌داند که علی‌رغم آن‌که حاکمانی مستبد داشتند، اما نخبگان جامعه هم‌چنان جایگاه خود را حفظ کرده‌اند: اگر بخواهیم در مقام مقایسه کشوری عربی را برای عراق مثال بزنیم، تونس و مصر مثال‌های روشنی هستند. در هر دو کشور در دوره زین‌العابدین بن علی و محمد حسنی مبارک استبداد آهنین حاکم بود اما جامعه روشنفکر و فرهنگی آنها چنان جایگاه رفیعی داشتند که در برهه بعد از سرنگونی، به‌خوبی توانستند نبض اجتماعی و فرهنگی را به دست بگیرند و فضا را به سویی ببرند که کمترین هزینه‌ها مترتب کشورشان شود.
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.