اسلام و طبقه متوسط

عمار علی قریشی

بر اساس یافته‌های مقاله‌ای که بر ساختار طبقه متوسط در پاکستان تمرکز دارد هویت‌های مذهبی و تقسیم‌بندی‌ها میان طبقه‌های متوسط سنتی و جدید رو به افزایش است.

رشد طبقۀ متوسط پاکستان و افزایش هویت‌های مذهبی موضوعی است که توجه انسان‌شناسان و دانشگاهیان در سایر رشته‌ها را به خود جلب کرده است. در سال 2009 ولی‌رضا نصر استاد ایرانی – آمریکایی، فصلی از کتابش زیر عنوان «نیروی مکنت: پدیداری طبقه متوسط جدید در دنیای اسلام و تأثیر آن بر جهان ما» را، دربارۀ پاکستان نوشته است؛ او طبقۀ متوسط رو به رشد در جهانِ اسلام و مفهوم این رشد برای کل جهان را به بحث می‌گذارد. در سال 2014، نیز سنا ریاض، انسان‌شناس پاکستانی-آمریکایی، در کتابش شرح داد در میان طبقۀ متوسط و طبقۀ متوسط بالای کراچی، محبوبیت مدارس اسلامی افزایش یافته است.

اخیراً دکتر عماره مقصود، مدرس انسان‌شناسی اجتماعی در دانشگاه منچستر کتابی زیر عنوان «طبقۀ متوسط جدید پاکستانی»، (انتشارات دانشگاه هاروارد، 2017) نوشته است؛ او بر ساختار طبقۀ متوسط و تقسیم‌بندی‌های میان طبقۀ متوسط جدید و سنتی در لاهور تمرکز دارد. او در مطالعاتش به مقایسۀ طبقات متوسط شهری مسلمان در سایر کشورها همچون ترکیه، ایران و هند نیز پرداخته است.

در طول دو دهۀ اخیر طبقۀ متوسط مسلمان پاکستان بین 35 تا 42 درصد از جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهد و به دلایلی همچون عوامل اقتصادی این درصد رو به افزایش است.

یافته‌های عماره مقصود نشان می‌دهد که طبقۀ متوسط جدید در لاهور در مقایسه با طبقۀ متوسط قدیمی، به شکل قابل ملاحظه‌ای دیندار‌تر هستند. اینها اغلب مذهبی، به لحاظ اجتماعی محافظه‌کار و تحصیل‌کردۀ مدارس دولتی هستند. بسیاری از اعضای طبقۀ متوسط جدید، نسل دومِ مهاجران از شهرهای کوچک و روستاهای پنجاب هستند. اعضای این طبقۀ متوسط جدید معتقدند که کلید حل مشکلات کشورشان، تبدیل شدن به مسلمانانی بهتر و القای تدریجی ارزش‌های اسلامی به جامعه است.

همچنین این طبقه با خرید تلفن‌های هوشمند و ابزارهای الکترونیکی جدید از فروشگاه‌های بزرگ به سبک غربی، همچنین خرید از بازارهای ارزان و عمده‌فروش‌های لباس و فست‌فود و دیگر اقلام مصرفی، اشتیاق زیادش به مصرف‌ بیشتر را نشان می‌دهد. درآمد طبقۀ متوسط جدید در پاکستان اغلب از طریق سرمایه‌گذاری در املاک و مستغلات و همچنین از پول‌های ارسالی از سوی اعضای خانواده‌های آنها است، اعضایی از خانواده‌ها که در کشورهای حاشیۀ خلیج فارس و بریتانیا و آمریکای شمالی کار می‌کنند نیز منجر به شکل‌گیری طبقۀ متوسط جدید در پاکستان شده است.

اغلب، مذهب طبقۀ متوسط جدید را اسلام وهابی، همچون وهابیت عربستان سعودی معرفی می‌کنند، در صورتی که این نوع دینداری وهابی نیست بلکه نوعی اسلامِ جهانی‌شده است که مسلمانانِ کشورهای غربی از آن پیروی می‌کنند، عماره مقصود استدلال می‌کند که بسیاری از افراد طبقۀ متوسط جدید پس از آشنایی با اعمال مسلمانی خویشاوندانی که به آن سوی مرزها مهاجرت کرده‌اند، برای خودشان نوعی اسلام و دینداری ترکیبی را شکل می‌دهند. برای مثال، در اوایل دهۀ سال 2000، تعدادی از پاکستانی‌هایی که در آمریکا زندگی می‌کردند، در لاهور مدارس قرآنی تأسیس کردند و در دهه‌های اخیر شاهد هستیم که زنان مسلمان دیگر مثل گذشته از پوشش چادر استفاده نمی‌کنند، بلکه از روسری و عبا، که شبیه پوشش مسلمانان کشورهای غربی است استفاده می‌کنند. مفهوم پوشش روسری و عبا توسط زنان این است که آنها با فهم و دانش خودشان نوع پوشش خود را تعیین می‌کنند نه بر اساس رسوم خانوادگی.

این مطالعه نشان می‌دهد که طبقۀ متوسط جدید تعریف مدرنیته از سوی طبقۀ متوسط سنتی را رد کرده است و در تلاش است به جامعۀ جهانی مسلمانان نزدیک شود، در بخشی از این تحقیق، یک مطالعۀ موردی روی مدارس قرآنی لاهور انجام شده است که نشان می‌دهد آموزه‌های مذهبی این مدارس به جای آموزش اصول فقه و موارد مربوط به ارث و ازدواج و طلاق، بر زندگی روزانه مردم تمرکز دارد و به مسائلی کاربردی روزمره، مثل امور فرهنگی تمرکز دارد.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.