آیت الله تهرانی: شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» مبهم و تفرقه افکن است

آیت‌الله مرتضی تهرانی ضمن “مبهم و تفرقه‌افکن” خواندن شعار “مرگ بر ضد ولایت فقیه”، حذف آن را شرعاً لازم دانسته است.

به گزارش پارسینه، متن اظهارات آیت‌الله تهرانی در این زمینه که وبلاگ گوشه‌نشین رمزگو منتشر کرده است، در پی می‌آید:
 

«یکی از موضوعات مجهولی که طی این سی سال گذشته در بین جامعه متدینین بوده و احیانا مورد سوال قرار می‌گرفته، این بود که این شعار بعد از نمازها که در غالب مساجد از آن استفاده می‌شد و تبری می‌جستند از کسانی که تضاد دارند با ولایت و حاکمیت فقها و می‌گویند "مرگ بر ضد ولایت فقیه"، یک امر مجهولی بود بین نمازگزاران. آنها این شعار را می‌دادند اما نمی‌دانستند معنایش چیست؟

در ذهنم بود تا اینکه احتمال دادم که تکلیف داشته باشم که در این مورد توضیح بدهم و با قرآن استخاره کردم که آیا این توضیحاتی که عرض می‌کنم مورد رضای خدا هست یا نه و استخاره خوب آمد.

این توضیح را از اینجا شروع می‌کنم. فقهایی که در بین شیعه هستند دو دسته‌اند:
1.بعضی معتقدند ولایت و صاحب اختیاری و نفوذ حکم فقیه اختصاص دارد به باب قضاوت یعنی مسائل قضایی در مرافعات … کسانی که این نظریه را دارند کم نیستند مثل شیخ انصاری رضوان‌الله تعالی علیه.
شیخ انصاری از شاگردان شیخ محمدحسن صاحب جواهر است. استاد ایشان محدوده ولایت و نفوذ حکم فقیه جامع‌الشرایط را در همه ابعاد زندگی انسان متدین می‌داند ولی شاگرد ایشان که شیخ انصاری رضوان‌الله تعالی علیه باشد محدوده وسیع را برای ولایت فقیه قائل نیست و محدوده را اختصاص می‌دهد به باب قضا )همان‌طور که گفته شد).

2. گروه دوم کسانی هستند که نظرشان با مرحوم شیخ محمدحسن صاحب جواهر – استاد شیخ مرتضی انصاری – موافق است که محدوده نفوذ و تاثیر شرعی حکم فقیه و حاکم شرع جامع‌الشرایط را در تمام ابعاد زندگی انسان می‌دانند.
این (محدوده نفوذ ولایت فقیه) یک مسئله فقهی نظری مورد اختلاف بین علماست.
 

در زمان ما از کسانی که ولایت فقیه را محدود به باب قضا می‌دانست، مرحوم آیت‌الله العظمی خویی بود. وقتی که از نظر ایشان ولایت فقیه محدود به باب قضا باشد، نتیجتا حکم ایشان برای اول ماه مضان و اول ماه شوال در حق مقلدین خودش هم نافذ نمی‌باشد.
 

این مسائل را آهسته عرض می‌کنم بلکه در ذهن بعضی بماند چون مسئله ظریفی است … همین طور که عرض می‌کنم اگر ضبط می‌شود بر روی کاغذ بیاورید.
 

مشکلی که عجیب است این است که این مسئله برای ما در طول این سی و یک ساله حل نشده است.
 

اگر این مشکل حل می‌شد می‌فهمیدیم که این شعار "مرگ بر ضد ولایت فقیه" – نعوذ بالله – اشاره به امثال آیت‌الله خویی و مرحوم شیخ انصاری ندارد. که نعوذ بالله بگوییم مرگ بر این بزرگوارهایی که قائل به ولایت فقیه در کل ابعاد زندگی مسلمان و شیعه نیستند. چون اینها ضد ولایت فقیه نیستند.
 

ضد ولایت فقیه کسی است که حکم مجتهد و فقیه جامع‌الشرایط را در هیچ‌یک از ابعاد زندگی انسان متدین نافذ نمی‌داند و ما چنین شخصی نداریم.
 

بین علما کسی را نداریم که نظرش این باشد که فقیه عادل جامع‌الشرایط در هیچ یک از ابعاد زندگی متدینین نفوذ ندارد. یک نفر فقیه این‌گونه در این 1400 سال گذشته تا به حال از فقهای شیعه نداریم که این نظریه را داشته باشد. تا این شعار متوجه او بشود که وقتی گفته شود "مرگ بر ضد ولایت فقیه" دامان آن فقیه را بگیرد.
 

ما این‌گونه نداریم. آنکه ما داریم این است که گروهی می‌گویند محدوده ولایت فقیه منحصرا برای باب قضاست که نافذ است و حتی در اول شوال بودن و اول رمضان بودن هم حق حکم کردن ندارد و یک دسته هم مثل مرحوم شیخ محمدحسن صاحب جواهر معتقدند که فقیه نفوذ حکمش در همه ابعاد است.
 

پس بنا بر این یک زمینه‌ای برای اینکه این شعار متوجه به آن شود که ما ضد ولایت داشته باشیم بین علما ما نداریم. دقت کنید. این یک مجهول بزرگی است که در بین متدینین نماز جماعت‌خوان هم هست و 31 سال است که این مسئله حل و کاملا روشن نشده.

اما از جهت دیگر ضرر این شعار این است که گروه های شیعه بر حسب اختلاف مرجعی که دارند اینها را رو در روی یکدیگر قرار می‌دهد. یعنی آنهایی که می‌گویند "مرگ بر ضد ولایت فقیه" معتقدند که نعوذ بالله امثال آیت‌الله خویی را طرد می‌کنند و اهانت می‌کنند و مقلدین مرحوم آیت‌الله خویی هم گمان می‌کنند که مقابله دارند با این گروه و اینها دو دشمن و در مقابل هم هستند. این نفاق و اختلاف کار دشمنان است. از انگلیس و آمریکا و دیگران. حتی اهل سنت هم این کار را نمی‌کنند.
…. برای اینکه دشمن اسلام و دشمن تشیع سوء استفاده نکند از این شعار مبهم و مجمل و دربسته که هیچ‌کس هم وقتش را ندارد برود و حلش کند، برای اینکه دشمن سوء استفاده نکند، بنده عقیده‌ام این است که لازم است شرعا این قسمت از شعار که گفته می‌شود "مرگ بر ضد ولایت فقیه" از بین شعار های متدینین برداشته شود و حذف شود.

بنده وظیفه شرعی خودم را عمل کردم. ای کاش این نکته و مطلب را از پیش دیگران متوجه می‌شدند و جلوی این جمله را می‌گرفتند. چون کسانی که این جمله مرگ بر ضد ولایت فقیه را می‌شنوند اگر هزار نفر باشند، 999 نفرشان معتقدند آن فقهایی که قائل به وسعت و پهناوری ولایت فقیه نیستند، باید بمیرند و حال آنکه در فقهای شیعه اصلا ضد ولایت فقیه وجود ندارد. خوب؛ آیا انسان، علیه کسی که وجود ندارد شعار می‌دهد؟ اینهایی را که عرض می‌کنم ضبط کنید و ببرید نزد مراجع، ببینید به کجای این حرف‌ها اشکال می‌گیرند؟ ای کاش این مراجع تقلید مردم را متوجه می‌کردند که شما دارید شعاری می‌دهید که نتیجه‌اش تفرقه و اختلاف بین شیعه است … سکوت در برابر این شعار مبهم که از آن برداشت بد می‌شود، از قصور و کوتاهی و اشتباه علماء است.»
آیت‌الله مرتضی تهرانی ضمن “مبهم و تفرقه‌افکن” خواندن شعار “مرگ بر ضد ولایت فقیه”، حذف آن را شرعاً لازم دانسته است.

مطالب مرتبط
منتشرشده: 55
  1. مجتبي

    با توجه به مطالعاتی که داشام به نظر تحلیلی سطحی و عوامانه است و از حضرت ایت الله بعید بود

  2. اصلاح طلب

    درود بر شما!از نظر سیاسی هم بین شیعیان تفرقه می افکند.

  3. مهدی

    این مسئله را خیلی ها می دانند. تنها جرئت بیان کردنش را ندارند. واقعا آیا 75 درصد مراجع و فقهایی که ولایت فقیه منطبق با نظر حضرت امام را نمی پذیرند باید منتظر فرارسیدن مرگشان باشند. اصلا اینکه کسی حتی با اسلام هم ضدیت داشته باشد باید منتظر مرگ باشد؟

  4. بهروز ح

    البته فرمایش ایشان قابل تامل است ولی توجیه بهتر این است که مخاطب اصلی کسانی است که سر عناد و دشمنی با ولایت فقیه دارند نه کسی که مبنای فقهی دیگری دارد. این شعار در واقع علیه کسانی داده شد که به لحاظ سیاسی از در تقابل با نظام و ولایت فقیه درآمدند. به همین جهت فقهایی که ولایت مخصوصا مطلقه را قبول ندارند در مقام عمل مخالفتی با فقیه معتقد به ولایت در ناحیه عمل ندارند و از باب تشبیه مثل پزشکی است که تجویز و نسخه پزشک دیگری را قبول ندارد مخضوصا اگر احتمالی برای درستی نظر مقابلش بدند.

  5. میلاد

    یک نفر جرات کرد و حرف دل مردمو زد

  6. ابوالفضل

    مرگ بر ضد ولایت فقیه یک شعار کاملا وحدت بخش است . حالا این ضد ولایت فقیه آیت الله باشد یا کشیش . مسلمان باشد یا کافر. واقعا برای این جناب متاسفم . والعاقبت للمتقین

    1. محمد

      شما برای خودت متاسف باش که معنای کلام حضرت آیت الله را نمی فهمی..بهتر است بروی کمی مطالعه کنی تا بفهمی وحدت در زندگی است نه در مرگ ..والعاقبت للمتقین والهلاک الابلهین انشاالله

  7. زینب

    بنده به عنوان یک مخاطب هیچ گاه از این شعار مقابله با فقها به ذهنم خطور نکرده و نخواهد کرد. دیدگاه امثال آیه الله حویی درجای خود محترم. کسی با گفتن این شعار درصدد مقابله با این بزرگان نیست. از بین عادی ترین افراد جامعه هم سوال کنید و بپرسید مصداق این شعار چیست؟ هیچ کدام تخواهند گفت فقهایی که برداشت دیگری درباره این نظریه دارند.

  8. مصطفی

    با عرض سلام وادب به محضر استاد بزرگوار باستحضار می رساند موضوع ضدیت با ولایت فقیه و محکوم نمودن ان از سوی دلسوزان ومدافعان ارتباطی با مقوله ی میزان ومحدوده ی اعمال ولایت که مورد اختلاف فقهای گرانقدر است نمی باشد .در این شعار تبری از دشمنان فقاهت به معنای عام و دشمنان ولی فقیه و انقلاب مقدس اسلامی به معنای خاص مد نظر بوده وهست و شاگردان مکتب امام خمینی ره بدون هیچ ابهامی و با علم و یقین کامل از همان روزهای اغازییروزی انقلاب اسلامی این شعار عبادی و سیاسی را بر زبان اورده اند .

  9. بایرام

    اعتقاد به ولایت فقیه تنها شرط لازم برای کسانی است که می خواهنددر کارهای سیاسی و دولتی خاص حضور یابند. حال آیا عیب دارد که کسی در این مملکت با ولایت فقیه ضدیت داشته باشد ولی بخواهد از حقوق شهروندی اش هم استفاده کند.

  10. نجفی کرمانشاهی

    مصداق اولی و منصرف به ذهن از شعهار” مرگ بر ضد ولایت فقیه” کسانی هستند که با حکومت روحانیت بر یک منطقه ی جغرافیایی مخالفند. از این جهت شامل فقهایی که در حیطه ی نظر به تعیین ولایت فقیه پرداخته و اطلاق آن را نپذیرفته اند نمی شود. البته تصور این نیز می رود که یک فقیه با حکومت روحانیت و فقها بر یک محدوده ی جغرافیایی مخالف باشد ولی این به خاطر مخالفت با اسلام نیست بللکه بر اساس رای و نظر اجتهادی اش است و حتی اگر بر خطا هم باشد ماجور است بر خلاف کسانی که فقیه نیستند و بر اثر عناد با شیعه حکومت فقیه بر یک منطقه و کشور را طرد می کنند.

  11. zahra

    اصولا شعار مرگ و درود واقعا در شأن یک ملت متمدن نیستنظریه ولایت فقیه یک نظریه سیاسی استبعدها هم به مبنای قانون اساسی کشور بزرگ ما تبدیل شده استمردم هم به ان رأی داده اندوالسلام

    1. هل الدین الا الحب والبغض
      این شعارها ابراز حب و بغض هستند با دین فاصله گرفته ایم
      تبت یرا ابی لهب وتب

  12. شاهدتوحيدي

    1:آقا متوجه تفاوت مخالف وضد نشده اند2:قضاوت درفقه ازشئون حکومتی است ولازمه قضا احرازحکومت است همانگونه که مرحوم آیت الله بروجردی فرموده اند3:دراین شعاراساسا فقها مدنظرنیستند بلکه جماعتی موردنظرندکه بدون علم وازسرعناد مخالفت میکنند.

  13. نجفی

    در جواب zahra باید گفت هیچ دلیل معقولی بر ادعایشان وجود ندارد. طبق مبانی صحیح تشخیص شاخصه های تمدنی، هیچ تمدنی به اندازه ی تمدن اسلامی کامل نبوده است و بر خلاف تصور شما در همین تمدن که برخاسته از آموزه های قرآن و عترت است مرگ و درود وجود دارد. اصولا تمدن های کامل قبل از هر چیز به مرزبندی اهمیت مید هند و از نسبی گری فرار می کنند و تمدن و ملتی که از درود و مرگ بگریزد در واقع در زمینه مرزبندی دچار اشکال است و این ملت که به مرز اهمیت ندهد متمدن نیست. نکته آخر اینکه نظریه ولایت فقیه طبق برخی مبانی سیاسی است و الا هم می تواند کلامی و هم فقهی باشد هر چند تمان افق های اسلام، سیاسی هم هست.

  14. بایرام

    نجفی: ملتی که از درود و مرگ بگریزد در واقع در زمینه مرزبندی دچار اشکال است.عجب جمله من درآوردنی قشنگی!این تمدنی که شما از ش حرف می زنی چه شاخصه هایی دارد برادر؟

  15. کاویانی

    آنچه باعث تعجب از استاد محترم شده غفلت از تفاوت دو واژه مخالف و ضد است اگر ایشان و هر فرد علاقمند دیگری به کتاب منطق مراجعه کند می فهمد که در مفهوم کلمه ؛ضد؛غایت بینونت و جدایی و ضدیت است بر خلاف کلمه ؛ مخالف ؛ که هرگز این طور نیست.بر این اساس بزرگانی که ولایت فقیه را قبول نداشته اند حد اکثر مخالف آن بوده اند نه ضد آن.و آنجه شعار ما بوده و در مقابل مرجع علی الاطلاق مرحوم امام خمینی رضوان الله تعالی علیه هم گفته می شد و ایشان متعرض آن نمی شدند و بلکه با عدم ردع آن بر آن صحه می گذاشتند مرگ بر :ضد:ولایت فقیه بوده نه مرگ بر مخالف ولایت فقیه بنابر این جایی برای توهم جناب آقای تهرانی باقی نمی ماند والله ولی الصواب و الیه الماب

  16. امیر

    جالب است افرادی با اندک اطلاعات سعی میکنند حرفهای این عالم بزرگ را زیر سوال ببرند

  17. طه شوکتیان

    با سلامبه نظر حقیر نحوه عمل آقایان مراجع بیشتر از چنین شعارهایی تأثیر خواهد داشت. پیشنهاد بنده این است که با روشی علمی در مورد تأثیر این شعار بر ذهنیت متدینین نسبت به مراجع تقلید مختلف بررسی به عمل آید مگر این که آن قدر واضح باشد که نیازی به تحقیق احساس نشود؛ که از نظر بنده این قدر واضح نیست. شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» به ذهن بنده کسانی را متبادر میکند که از ریشه و اساس با این مدل حکومتی مترقی مخالف هستند و ضدیت میکنند.به علاوه نحوه عمل آقایان مراجع اعم از موافق و مخالف ولایت نافذ در تمام ابعاد، قطعاً به مراتب بیشتر از شعارها اثر دارد. به نظرم میرسد حتی مراجعی که اعتقاد به نفوذ حکم فقیه جامع الشرایط در باب قضا را دارند باید با درک شرایط حال حاضر جهان، جهان اسلام، نقش بی بدیل ایران در این پازل، لزوم تقویت تنها حکومت شیعی جهان و تلاش در راه شکل دهی تمدن مترقی اسلامی، همراهی خیلی خیلی بیشتری با حکومت اسلامی نشان بدهند.به نظر بنده این عدم همراهی است که باعث تفرقه بین مؤمنین و متدینین میشود نه شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه».نکته نهایی این که تبیین معنای شعار برعهده همین علمای بزرگوار است دیگر! مشکلی که ایشان فرمودند مشکل پیچیده و غیر قابل توضیحی نبود. این همه منبر در اختیار علما است چرا در این سی و یک سال توضیح نداده اند؟

  18. محقق

    جناب آیت الله خبط عوامانه ای فرموده اند!به نظر می رسد مباحث منطق و اصول فقه را خوب متوجه نشده اند.

  19. جمالی

    1- همه فقیهان اصل ولایت فقیه را قبول دارند و اختلاف آنها در مطلقه بودن است. در شعار هم قید مطلقه نیامده است.2-مخاطب این شعار کسانی هستند که به دلیل مخالفت با اسلام، اساس ولایت فقیه را قبول ندارند و با آن عناد دارند.3- به نظر بنده عالمان دینی باید تصر صحیحی از شرایط امروز جهان و ایران داشته باشند و در تقویت نظام اسلامی که پس از 14 قرن ایجاد شده کوشا باشند. همین وحدت عالمان باعث وحدت مردم نیز خواهد شد.4-این که انتظار داشته باشیم در نظام ولایت فقیه اشکالی وجود نداشته باشد تصور درستی نیست. در زمان حکومت عادل ترین مرد تاریخ (حضرت علی علیه السلام)برخی استاندارهای ایشان با سرمایه دارها حشر و نشر داشتند و حضرت توبیخشان کردند. ابن عباس هم همه بیت المال بصره را به جیب زد و فرار کرد. و …

  20. رهگذر

    سلام بر دوستانحضرت آیت الله تهرانی به نظرم به نکته ی مهمی اشاره کردند که با هر توجیهی نمی توان منکر آن شد( کما این که دوستان زیادی دست به توجیه زده بودند). آقای شوکتیان هم درست متذکر شدند. اصلی که ایشان تذکر دادند بحث بررسی آثار دادن این شعار در ذهنیت عوام جامعه است و کاملاً هم موضوع مهمی می باشد. به نظر من خیلی ها مبانی فقهی را در جامعه ما نمیدانند و نتیجه این شعار برای آنها ناراحتی و ناامیدی است کما این که حقیر بسیاری از این موارد را در بین متدینین دیده ام. عوام که شعار میدهند معنای ضد را نمی دانند و اصلاً تفاوت “مرگ بر ضد ولایت فقیه” و ” مرگ بر ضد ولایت مطلقه فقیه” را نمی دانند. در ذهن خیلی ها این شعار بلکه به شعار دوم نزدیک است. خلاصه کلام : این شعار ابداً شعار عوامانه ای نیست بلکه آشنایی با مبانی را ضرورت دارد و لذا گسترش آن در سطح عموم بدون آشنا بودن با معانی و مفاهیم و همچنین وجود شبهه پراکنی های مختلف، ضرورت بازنگری را روشن می کند.عوام می ترسند ، خیلی ها نمی فهمند واقعاً این ضد ولایت فقیه کیست ؟ نکند ما باشیم؟ از کار بیکارمان نکنند؟ واقعاً این چنین فضایی شایسته نظام مقتدر اسلامی نیست … از خیلی ها بپرسی اصلاً نمی دانند این شعار یعنی چه واز بررسی آن هم می ترسند …. لذا به نظرم من حرف آیت الله تهرانی کاملاً صحیح است ولی پیشنهاد ایشان باید کمی بهینه شود.

  21. حامد

    ایشان پاسخ خوبی به یک توهم داده‌اند! در طول عمرم احساس نکرده بودم و نشنیده بودم که یک مؤمن انقلابی قصدش از این شعار کسانی از مراجع باشد! ضد ولایت فقیه کاملا روشن است و این جا است که فرق آدم هشیار سیاست‌مدار با عالم عادی مشخص می‌شود!سه دهه است علیه کسانی که در برابر ولی فقیه می‌ایستند شعار می‌دهیم حالا یک عالم پاسخ شبهه ذهنی می‌دهد ! این علم بی بصیرت است که ضربه می‌زند مانند علمایی که اشکال می‌گرفتند از حضور زنان در راهپیمایی‌ انقلابیون در دروه طاغوت! آن همه فساد شاه را نمی دیدند اما حضور زن محجبه در خیابان را مفسده می انگاشتند!!!

  22. قاسمی

    اولا: نظریه ولایت فقیه چه مطلقه و چه غیر مطلقه آن، آیه قرآن و وحی منزل نیست، و مضمون سنت نیز نیست. لذا جواز نفرین و طلب مرگ بر نافی مطلقه و غیر مطلقه آن محل تردید است.ثانیا: آنچه مراد مرحوم حضرت امام بوده است «فقاهت ولی» بوده است نه «ولایت فقیه». فضل تقدم کشف این امر، متعلق به یکی از اساتید دانشگاه شهید بهشتی است. دلایلی برای این مدعا وجود دارد که به چند مورد آن اشاره می‌شود:الف) بند سوم اصل یکصد و نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: «بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری» را از شرایط و صفات رهبر می‌داند. آیا این شرایط لازمه فقاهت هستند؟ب) اصرار مرحوم امام به حذف شرط مرجعیت از شرایط رهبری در قانون اساسی در اواخر عمر شریفشان.ج) اصرار زیاد ایشان بر داشتن تدبیر و بینش سیاسی در شخص رهبر و موافق نبودن ایشان با رهبری «فقیه» عالیقدر (صفتی که خوشان به فقیه عالیقدر داده بودند).د) تعیّن این صفات در شخص حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که معظم‌له چه در زمان حیات حضرت امام و چه بعد از آن ادعای اجتهاد و فقاهت نداشتتند و همیشه خود را مقلد حضرت امام می‌دانستند.ه‍) استفاده امام از عبارت «ولایت فقیه» به واسطه جعل آن توسط فقهای گذشته بوده و ایشان نمی‌خواستند که عبارت جدیدی جعل کنند (فقاهت ولی) که قسمت اعظم توان و انرژی ایشان مصروف پاسخ دادن به شبهات علما شود.و) عدم اعتقاد حضرت امام به وجود طبقه‌ای به نام فقها که بخواهد برای آن طبقه ولایتی قائل باشد. (لازم به تفصیل نیست که در زمان پیامبر خدا، هرگاه غریبه‌ای به مجلسی وارد می‌شد که پیامبر در آن مجلس حضور داشت هیچ‌گاه از روی پوشش و جایگاه، پی به شناخت پیامبر نمی‌برد. در خصوص ائمه معصوم نیز وضع به همین منوال بوده است. یعنی پیامبر و ائمه معصومین لباسی مشابه پوشش سایر مردم داشته‌اند). این حکایت بارها مورد استناد حضرت امام قرار گرفته بود.ز) نظریه ولایت فقیه در نزد امام به خلاف سایر فقها (اعم از معتقدان به مطلقه و غیرمطلقه آن)، از یک بینش سیاسی بر می‌خواست: ز-1) ایشان وجود حکومت را شرط داوم و بقا جامعه می‌دانستند. ز-2) ایشان حکومت صالحان را شرط دوام و بقا و سعادت جامعه می‌دانستند.ز-3) ایشان حکومت بر مسلمین را «حق و تکلیف» حاکم صالح آگاه به احکام اسلام می‌دانستند.ز-4) حاکم صالح آگاه به احکام اسلام یعنی «مدیر فقیه» نه «فقیه مدیر». به مقدم بودن توان اداره جامعه به دانستن فقه باید توجه شود. چه بسا ندانستن فقه در یک مدیر را بتوان با ضمیمه کردن فقیه یا فقهایی جبران کرد، اما مدیریت نداشتن یک فقیه را نمی‌توان با چیزی جبران کرد و چنین شخصی اصلا توان اداره ندارد. یعنی با مدیر شدن این شخص دوام و بقای جامعه به مخاطره می‌افتد و نوبت به سعادت جامعه نمی‌رسد.- جای ذکر این مطلب در خصوص عبارت «ولی امر» در اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی بی مناسبت نیست. کسانی که دست به جعل این عبارت زده‌اند تصور کرده‌اند که مشتقی از قسمتی از آیه شریفه «… اولی الامر …» به دست آورده‌اند؛ در حالی که این ترکیب به شدت نا مأنوس است: «ولی امر» ترکیبی اضافی و به معنای «دوست امر» یا «سرپرست امر» است که نامفهوم بودن آن محرز است؛ اینان «ولی» را صورتی از «اولی» دانسته‌اند و به خطا رفته‌اند در صورتی که ریشه ولی «ولی» به معنای دوست و سرپرست است و ریشه اولی «اول» به معنای صاحب و دارنده است. اتفاقاً در آیه مورد استناد «اولی الامر» به معنای فرماندهان و فرمانداران؛ که احتمالاً به داستان اختلاف برخی از سابقون در اسلام در منازعه با خالد بن ولید نومسلمان که در یکی از غزوات فرماندهی جناحی از سوی پیامبر به وی سپرده شده بود و برخی از سابقون تحت فرماندهی وی بودند؛ اشاره دارد کما اینکه برخی مفسران شأن نزول این آیه را این داستان و منازعه برخی سابقون با خالد در خصوص اجرای برخی احکام اسلام دانسته‌اند؛ و حدیث جابر را در این مورد صحیح نمی‌دانند.- مطلب آخری هم که در مورد برخی مطالب به نظرم رسید این است که در برخی از یادداشتها از لزوم اعتقاد به ولایت فقیه صحبت شده است و نقش آن در کسب مشاغل حساس و یا اصلا لزوم آن جهت برخورداری از حقوق شهروندی. مطلبی که به نظر بنده می‌رسد این است که بین دو مفهوم اعتقاد و التزام اختلاطی صورت گرفته است. باید توجه داشته باشیم که اعتقاد یک امر درونی و ذهنی است و مابازاء خارجی آن التزام به «معتقدبه» است. اما التزام به چیزی لزوماً به معنای اعتقاد به آن نیست. در اموری که ظهور خارجی و اجتماعی و بیرونی دارند اساساً اعتقاد به آن امور با هیچ متر و معیاری جز التزام به آن امور قابل اندازه‌گیری و سنجش نیست و اصرار بر حمل یک سری ظواهر به غیر از التزام، که آنها را نشانه‌ای بر وجود اعتقاد بدانیم به نفاق و دورویی می‌انجامد. مثالی ملموس عرض می‌کنم: فرض کنید شما به قوانین فعلی راهنمایی و رانندگی اعتقادی ندارید و وجود آنها را مخل زندگی و نفع و فایده خود می‌دانید اما کاملاً به اجرای آنها ملتزم هستید. مثلاً در هنگام رانندگی هرگاه عابری را در هنگام عبور از محل مخصوص عبور عابر ببینید حق تقدم او را محترم می‌دارید و توقف می‌کنید. یا هرگاه به چراغ قرمز رسیدید متوقف می‌شوید؛ همه این کارها را می‌کنید با اینکه اعتقادی به این قوانین ندارید. در مقابل، من ادعا می‌کنم که به قوانین راهنمایی و رانندگی پایبندم اما صورت خلافی تخلفات رانندگی من سر به آسمان می‌زند. به نظر شما ادعای اعتقاد به قوانین راهنمایی و رانندگی از کدام‌یک از ما پذیرفته می‌شود؟ آیا اصلاً رانندگی در شهر به اعتقاد به قوانین راهنمایی و رانندگی مربوط است یا به التزام و پایبندی به آن قوانین؟ حالا فرض کنید ملاکی ظاهری را مبنای اعتقاد به قوانین راهنمایی و رانندگی قرار دهند مثلا بگویند که هر کس کراوات داشت پس به قوانین راهنمایی و رانندگی معتقد است و بنده خلافکار از این پس از کراوات استفاده کردم. به طور حتم در این مثال التزام به قوانین رانندگی می‌تواند نشانه‌ای مبنی بر اعتقاد به آن قوانین باشد که البته لزوماً اینطور نیست ولی حتماً داشتن کراوات نمی‌تواند نشانه‌ای مبنی بر اعتقاد به آن قوانین باشد.پیروز باشیدقاسمی

  23. شیعه

    ازلحاظ منطق،دو شی متضادند یعنی با هم قابل جمع نیستندوشامل مفاهیم عرفی ضد و مخالف هم می شود.پس تحلیل آیت الله تهرانی صحیح است.همچنین ازتاریخ انقلاب اسلامی و برخوردها ظاهراست که مرادازضد در ضدولایت فقیه اعم ازمعاند ومخالف وحتی منتقد است.عصمناالله من الزلل والفتن.

  24. حاجی

    مرحبـــا بروح ازاد منشی شما مبلغ راستین.شجاعت بیان مایه ایست که خیلی از مبلغین میدانند وندارند.

  25. محمد مهدی

    خب این بزرگوار کلا مسئله را متوجه نشده است … این شعار علیه کسانی است که ضد ولایت فقیه هستند…. همینطور که این بزرگوار فرمودند هیچ کدام از علما شامل آن نیستند ….

  26. محمد

    ازنظرعرف جامعه ضدولایت فقیه مخالف آمریکاووهابیان همدست اسرائیل است.عرف جامعه ولی فقیه راپاسدار خون شهیدان وراهنمای امت ورهبردوران غیبت می داند.حال مشکل شماعدم نوکری اسرائیل است.یا پایمال نشدن خون شهیدان ؟؟این احتاج به استخاره ندارد!!

  27. دانشجو

    سلام،خداقوت.خوندن کتاب اسلام ناب امام خمینی(ره)_مجموعه سخنرانی ها_رو به همه حقیقت جویان توصیه میکنم.+حیرت آوره…++امثال آیت ا… از اول تاریخ تا الان کم نبوده و در آینده هم نیست.+++اسلام آمریکایی به جز روحانی نما ها تو دانشکده های علوم انسانی از مقبولیت بیشتری برخورداره.فرق اساتید سکولار وروحانی نما ها اینه که اونا آشکارا میرن سر اصل مطلب ولی بعضی ها جرات بیان کردن اصل مطلب رو ندارن…خدا عاقبت همه مون رو ختم بخیر کنه.یاعلی

  28. ابراهیم

    ضد (دشمن) یا مخالف (عدم معتقد) یا مختلف در ابعاد!اینها با هم فرق دارد:من برای این شعار توجیهی داشتم یعنی به تحلیلی که ایشان فرمودند در ذهن خودم هم بر خورده بودم اما دیدم در این شعار، “مرگ بر مخالف اعتقاد ولایت فقیه” هدف گرفته نشده.طبق گفتار ایشان هم در همان طول تاریخ شیعه هیچ عالمی ضد ولایت فقیه یا حتی مخالف آن نبوده بلکه در دامنه آن اختلاف بوده، پس اگر کسی با ولایت فقیه کلا ضدیت داشته باشد، حسابش از مختلفان در آن جداست. این شعار با مخالفان ولایت هم کاری ندارد بلکه با دشمنان آن کار دارد.ضدیت با ولایت فقیه محکوم است.البته شاید همه ی همه قائلان این شعار این طور فکر نکنند.!

  29. رضا

    به نظر می‌رسد که:1- مخالف ولایت فقیه، مستوجب مرگ نیست.2- ضد ولایت فقیه هم اگر محارب نباشد مستوجب مرگ نیست.3- مخالف ولی فقیه هم لزوما مخالف ولایت فقیه نیست.4- همچنین مخالف ولایت فقیه در حکومتی دینی نظیر کشور ما باید تابع فرمان ولی فقیه باشد، و در صورت عمل مخالف، مستوجب مجازات است، که اغلب به معنی مجازات مرگ نیست.5- شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه زمانی مطرح شد که معاندان مورد نظر(مانند منافقین خلق) محارب شده بودند و در حقیقت به خاطر محاربه مستحق مرگ شده بودند نه به خاطر مخالفت با ولایت فقیه؛ که اکنون شرایط مشابه آن ایام نیست.6- در یک کلام، شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه فقط شامل کسانی می‌شود که مخالف و معاند با حکومت دینی ما(جمهوری اسلامی) می‌باشند و به نظر من ین شعار در شرایط فعلی نیاز به اصلاح دارد. هر چند که دشمن ولایت فقیه مطرود ماست اما حکم مرگ را از هیچ یک از مراجع محترم نشنیده‌ام و فعلا هم گاهی مورد سوء برداشت و بهره برداری قرار می‌گیرد.

  30. علی

    سلام. خسته نباشید.سایت شما نمونه بارز سوء گیری غیر عالمانه است. آخه مومن خدا ضدیت چه ربطی به نفی یا عدم قبول دارد. مفهوم ضدیت یعنی مقابله عملی……

  31. حامد

    از دقت فوق العاده این بزرگوار شگفت زده شدم!چه چیز باعث شده که ایشان بعد از به قول خودشان 31سال متوجه نشوند که مخاطب این شعار هیچ یک از فقهای عظیم الشانی که ایشان نام بردند نیست!!از هر یک از کسانی که در این سالها این شعار را سر داده اند اگر سوال شود، در پاسخ خواهند گفت مقصوداز ضد ولایت فقیه در درجه اول کفار و مشرکین و در راس آنها اسرائیل و آمریکا و نیز ایادی آنها مانند وهابی ها و معاندین داخلی است که با هدف مبارزه با اسلام ناب محمدی، عمود این خیمه در دوران غیبت را نشانه گرفته اند!مگر خدای ناکرده مرحوم آقای خوئی ضدیت با ولایت فقیه داشته اند که شما تصور می کنید این شعار پر ایشان را می گیرد؟!!!!پر واضح است ضدیت با یک حکم با مخالف مجتهد در یک مساله با مجتهد دیگر متفاوت است.با این بیان شما هر مجتهدی که با مجتهد دیگر در مساله ای مخالفت داشته باشد، باید گفت که ضدیت با حکم خدا دارد!!

  32. نجفی

    بایرام عزیزبه نظر شما اینکه در قرآن کریم و در احادیث صحیح معصومین به مرزبندی در حیطه ی رفتار و عقاید بسیار اهمیت داده شده و از خلط و قاطی کردن حدود و مرزها دوری شده امری سلیقه ای و من در آوردی است؟ مطمئنا شما قرآن و احادیث را من در آوردی نمی دانید. قضیه ی مرگ و زندگی کسی را خواستن یا نخواستم هم در قرآن و احادیث امده و حرف من نیست. بالاخره امام خمینی که حکومتی را مبتنی بر فقه ولایت محورانه و استبداد زدایانه و استعمار ستیزانه تشکیل داد آیا باید موضع خود و حکومتش را با این مفاهیم مشخص کند یا نه؟ مقصود من این بود.اما در جهت شاخصه های تمدنی که من ازش حرف می زنم واقعیتش اینجا مجال تشریح مباحث فرعی نیست. من در جواب zahra خواستم مطلبی بنویسم و طبیعتا آن مطلب حواشی یی هم داشت. بحث ما در ضاخه های تمدن ایران اسلامی نبود اما برای خالی نبودن عریضه عرض می شود که از شاخصه های مهم تمدن محتضر اسلامی علم محوری، جهل ستیزی، فرار از فردگرایی محض، دیدن جهانی ورای جهان ماده در نگرش ها و نگارش ها و دوست داشتن آرامش و دشمن داشتن تنش است. هر گاه مسلمانان به محورهای فوق عمل کرده اند تمدنشان رشد کرده و هر گاه بی توجه یا کم توجه بوده اند در ایستایی یا عقب گرد بوده اند. الان هم ایران یکی ازم عدود کشورهای اسلامی جهان است که می خواهد ان محورها را- لااقل اغلبشان را- محقق سازد.

  33. احمد

    این شعار منظور شریعتمداری است ترسیدن اسم خویی رو برده اخه شریعتمداری و خویی با هم بودند

  34. محمد

    در این شعار از کلمه ضدیت استفاده شده است یعنی نگفته که مثلا مرگ بر, منکر ولایت فقیه در بعضی یا تمامی موارد.پس ضدیت, اصلا بحثی جداگانه دارد.در نتیجه شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه را کاملا درست واتحاد بخش میدانم چرا که از نظر ایت الله تهرانی (( ضد ولایت فقیه کسی است که حکم مجتهد و فقیه جامع‌الشرایط را در هیچ‌یک از ابعاد زندگی انسان متدین نافذ نمی‌داند و ما چنین شخصی نداریم. بین علما کسی را نداریم که نظرش این باشد که فقیه عادل جامع‌الشرایط در هیچ یک از ابعاد زندگی متدینین نفوذ ندارد. یک نفر فقیه این‌گونه در این 1400 سال گذشته تا به حال از فقهای شیعه نداریم که این نظریه را داشته باشد. تا این شعار متوجه او بشود که وقتی گفته شود “مرگ بر ضد ولایت فقیه” دامان آن فقیه را بگیرد.)) شاید هم منظور از ضد ولایت فقیه کسی است که ضدیت دارد نه اینکه فقط قبول ندارد.خب قبول ندارد انسان راهنمایی میکند وقتی طرف قبول نکرد دیگر ما چه کنیم.

  35. سید مهدی

    استاد معظمچرا مخاطب شعار را مراجع می گیرید که بعد بفرمائید کسی از مراجع در 1400 سال این حرف را نزده. مخاطب کسانی هستند که قائلند دین از سیاست جداست و باید مراجع کاری به کار سیاست نداشته باشند. پس در واقع این شعار با مرگ بر آمریکا فرقی نمی کند فقط آن شعار اسم آمریکا را می برد و این شعار یکی از هدفهای آمریکا را گوشزد می کند که متدینین حواسشان بیشتر جمع باشد.

  36. سید محمود

    نر دم از این باغ بری می رسد تازه تر از تازه تری می رسد، ضد ولایت فقیه یعنی تبری از مخالفین انتصاب فقیه توسط امام عصر عجل الله فرجه الشریف.

  37. غلامي

    بله وقتی دشمنان رهبر عزیزمان در پستهای حساس هستند باید هم این را بگویند نمونه اش … که بیماری رهبر عزیزمان را تمسخر میکرد و به نماز و روزه پایبند نیست

  38. محمد

    اگه به جای “مرگ بر ضد ولایت فقیه” می گفتند “مرگ بر ضد ولایت علی(ع)” خیلللللللللللللللللللللللللللللللللی بهتر بود.

  39. ناشناس

    عالی بود ممنون…نمردیم و بالاخره دیدیم یک نفر حرف حق و حساب زد. خداروشکر

  40. سلام علیکم به استاد بزرگ بفرمایید تناسب حکم با موضوع در شعار همان برداشت عرف است که متاسفانه شما از ان غافل شده اید

  41. سید علی زیدی

    مردم پاکستان با زندگی کردن درعمق شرک و کفر و وھابیت, نا فقط این شعار را سر میدھند بلکه معنایش ھم می فھمند, حیف که یک عالم حوزوی با منصب “آیت الله” در عصر انقلاب اسلامی, در پایتخت حکومت اسلامی , معنایش و مخاطبانش را نمی فھمد.
    ولعاقبه للمتقین……

  42. رجمت

    دررود بر ایت الله تهرانی
    1- واقعا در چمهوری اسلامی باعث تاسف است که یک عالمی مثل ایت الله میخواد نظر وفکر خود را اعلام نماید کمی جسارتا ترس در ایشان دیده میشود .
    2-متاسفانه شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه بنظرم چه علمی ویا غیر علمی متاسفانه در مساجد باعث تشتت و اختلاف بین حتی نیروهای انقلاب شده است .
    حتی یادم میاد که حضرت ایت الله گلپایگانی نسبت به این شعار اعتراض داشته است .

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.