درمان سرطان: علم است یا هنر؟

پروفسور ربکا فیتزجرالد معتقد است که زندگی پیچیده است و بیماری‌ها می‌توانند بی‌رحم باشند. بنابراین داشتن یک چارچوب فکری مهم است. شاید بهترین چارچوبی که به فرد در مقابل چالش بیماری چون سرطان یاری رساند، نیروی ایمان باشد.

درمان سرطان: علم است یا هنر؟

(Cancer Medicine: Science or Art)

ارائه دهنده: پروفسور ربکا فیتزجرالد[1]، مدیر برنامه در واحد سرطان MRC و مشاور افتخاری گوارش و پزشکی عمومی

ارائه شده در کنفرانس علم و دین، جولای 2022

تلخیص و برگردان به فارسی: فرانک قاسمی، دانشجوی کارشناسی روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی

به نظر می‌رسد سرطان، مقوله‌ای شخصی است که بشر چه به‌طور مستقیم و چه غیرمستقیم، با آن دست به گریبان است و نقش پررنگی در زندگی او ایفا می‌کند. از نظر فیزیولوژیک، سلول‌های بدن طی این بیماری در جایی که نباید، بیش از حد تولید شده و سپس وارد جریان خون می‌شوند. برخی فکر می‌کنند، ابتلا به سرطان پدیده عجیبی است اما تحلیل‌های آماری بر روی گستره‌ای از افراد مبتلا به سرطان، نشان می‌دهد که سرطان بیش از آن چه فکر می‌کنیم، وابسته به سن است. به عبارت دیگر انتظار می‌رود با افزایش سن، همه ما به سرطان مبتلا شویم اما سؤال اینجاست که چرا همه ما به آن مبتلا نمی‌شویم؟

سرطان، روند بسیار کندی را طی می‌کند؛ نوعی فرآیند داروینی که از زمان پیدایش ابتدایی‌ترین نشانه‌هایش، ممکن است دهه‌ها به طول بینجامد و همین علائم، به تشخیص و درمان زودهنگام بیماری کمک می‌کند. پژوهش‌های مبتنی بر تشخیص زودهنگام در حوزه پزشکی، امروزه از اهمیت بالایی برخوردار است؛ اما پزشک را با این چالش روبرو می‌کند که در آن، شخصی با احساس سلامتی کامل، تبدیل به کسی می‌شود که ریسک بالایی برای ابتلا به سرطان دارد و این، تغییری اساسی در احساسات و روند زندگی آن فرد به وجود می‌آورد که ممکن است مخرب باشد؛ این امر، با تعهدِ یک پزشک برای مراقبت و محفاظت از بیمار، به عنوان یک انسان با نوعی تضاد همراه است.

سرطان، گستره بسیار وسیعی دارد. به‌طوری که تفاوت‌های فردی در علائم افراد مبتلا بسیار چشمگیر است. بنابراین، آنچه که در دستور کار قرار دارد، درمانِ مبتنی بر شخصی سازی است. در این رویکرد، با بیمار به مثابه یک فرد و سپس فرد به خصوصی که تجربه منحصر به فردی از سرطان را پشت سر می‌گذارد، رفتار می‌شود. به‌راستی که مراقبت از باورها و نگرش‌های بیمار، همانند یک داروی شخصی سازی شده غیر ژنومی است. بنابراین، درک نگرانی‌های دیگر بیمار از جمله مشغله‌های مالی و تغییراتی که سرطان در روند زندگی آنها ایجاد می‌کند نیز، بخشی از همین درمان شخصی سازی شده است و این، هنر انسان بودن است. در جهانی که معتقد به برابری انسان‌هاست اما دسترسی به خدمات درمانی برابر نیست، این هنر به نوعی چالش بدل می‌شود؛ خصوصاً که امروزه هزینه‌های درمان سرطان درحال افزایش است.

اگرچه انسان‌ها فردیت و تجارب شخصی خود را دارند اما به‌طور مطلق، از یکدیگر مستقل نیستند. در واقع هر یک از ما در زندگی فرد دیگری معنایی داریم و مهم است که در مقابل دیگران آنچنان رفتار کنیم که انتظار داریم با ما رفتار شود. بنابراین تعهد در مراقبت از بیمار، اولین وظیفه است و هسته اصلی کار درمان نیز به شمار می‌رود. مهم نیست که تکنولوژی چقدر پیشرفت کرده باشد. اعتماد، یک اصل اساسی در ارتباط میان پزشک و بیمار است. برای یک بیمار، همواره مهم است که بداند پزشک معالجش ابتدا در جایگاه یک انسان، به او و نگرانی‌هایش توجه می‌کند و سپس به عنوان یک پزشک که سعی در مداوای او دارد. این رفتار نوعی احساس ارزشمندی به بیمار می‌دهد که بسیار حائز اهمیت است.

انسانی که به علت بیماری با دشواری‌هایی روبروست، به دنبال کسی است که در نگاه اول، به عنوان یک انسان به او اعتماد داشته باشد و سپس به عنوان یک پزشک تا او را مداوا کند. گاهی میان تمام این دشواری‌ها و تلخی‌ها، تمام آن چیزی که بیمار می‌خواهد یک دوست است، این مسئله، برای پزشکان-که وظایف حرفه‌ای هم دارند-یک چالش بزرگ است. از آنجایی که زندگی پیچیده است و بیماری‌ها می‌توانند بی‌رحم باشند، داشتن یک چارچوب فکری مهم است. شاید بهترین چارچوبی که به فرد در مقابل این چالش یاری می‌رساند، نیروی ایمان باشد. مهار احساسات برای یک پزشک، رفتاری حرفه‌ای به شمار می‌رود و دقیقاً در اینجاست که پزشک، باید محدودیت‌هایش را به عنوان یک درمانگر و انسان بشناسد. مداوای تمام بیماران به خصوص در درمان سرطان، برای پزشک مقدور نیست؛ آنچه ارزشمند است، تلاش برای کاستن از رنج بیمار است. در ضمن، باید مراقب باشد که در ارتباط دوستانه با آنها، مرزهایی قائل شود.

امیدبخشی، دیگر مسئله‌ای است که پزشک با آن مواجه است. منظور از امید، مثبت نگری نیست بلکه امیدی است که ریشه در حیات دارد و برای زیستن، به آن نیازمندیم؛ می‌توان به آینده امیدوار بود، در حالی که از بیماری درمان‌ناپذیری رنج می‌بریم. در واقع پزشک، دریچه‌ای برای انتقال امید و معناست. یکی از ویژگی‌های مثبت کار پزشکی، گروهی بودن آن است. در امر درمان، دیدگاه‌ها و رویکردهای متفاوتی وجود دارد و اینجاست که پزشک باید برای دفاع از نظر خود شجاع باشد و به خوبی به عواقب تصمیمش بیندیشد؛ اما چیزی که همه بر صحت آن اتفاق نظر دارند تأثیر مثبت امیدبخشی به بیماران است.

درمان سرطان، آمیزه‌ای از علم و هنر است. درمانگر، باید با همه توان خود تلاش کند و بیمار را دغدغه اصلی و اولویت خود قرار دهد و به راستی که این مهم، با داشتن نیروی خالص ایمان به عنوان چارچوبی برای زندگی و کار مهیا می‌شود و فرد را قادر می‌سازد تا با وجود تمام چالش‌ها و محدودیت‌ها تاب بیاورد، تسلیم نشود و در پرتو امید به کار خود ادامه دهد، چرا که امید همانند یک ققنوس، بزرگ می‌شود، فرسوده می‌شود و می‌سوزد اما از دل آن خاکستر، امیدی تازه متولد می‌شود.

 

[1] Prof. Rebecca Fitzgerald FMedSci

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.