انسان روزمره و روزمرگی شدن انسان| سیدعلی‌محمد رضوی

حقیقت آن است که امروزه به دلیل پیچیدگی‌ها و دگرگونی‌های عظیم اجتماعی سیاسی و فرهنگی، انسان در قلمرو متعارض و حوزه‌های معنایی خاص قرار گرفته است در واقع انسان روزمره دارای این مختصات است:

۱.  محصول کنش‌های در هم تنیده و گاه متعارض نقش‌های محوله به او از سوی ساختارهای سیاسی و اجتماعی است؛

۲.  انسان بر ساخته شده واقعیت‌های نمایان شده‌ای است که در صدد فهم جهان و عوامل درگیر در آن است؛

۳.  انسان حامل و بازیگری است که در هزارتوی روابط و مناسبات قدرت و ایدئولوژی رنگ باخته و جدا از بنیادهای عقلانی در نقشه‌های ترسیمی فعال است؛

۴.  انسانی در تکاپو است؛ در تکاپوی روزمرگی، تکرار و تداوم نقشه‌های دیروزی و مسبوق چارچوب‌های گفتمانی که اندیشه‌های او را با فعلیت بخشیدن در رفتارهای اجتماعی شکل می‌دهد؛

۵. انسانی محصور در حادثه‌ها و رویدادهاست؛ رویدادهایی که او را از امر حقیقی اجتماعی و هویت مندی منش متعالی‌اش دور نگه می‌دارد؛

۶.  انسانی نقاب‌مند است همواره در محاصره این نقاب‌هاست؛ نقاب‌هایی که یا خود می‌آفریند یا برایش می‌آفرینند؛ این نقاب‌ها مکرراً او را در قوالب کنشگرانه در بر می‌گیرند و خود نیز در زیست جهان خود با این نقاب‌ها رنگ می‌نمایاند؛

۷.  انسان روزمره انسانی در گذر لحظه‌هاست؛ زمان برای او به مثابه تکرار لحظه‌هاست و تکرار لحظه‌هاست که قدرت اندیشیدن و ابتکار عمل را از او سلب کرده است؛

۸.  انسان روزمره در قلمرو جابجایی‌ها گرفتار است جابجایی نقش‌های برساختی به اقتضای ضرورت‌های حیات و ممات خویش که ناچار است بنیان‌های زندگی خویش را بر آن استوار سازد؛

۹.  انسان روزمره انسان مقیم در فضای اطلاعاتی و ارتباطی است آنچه کسب می‌کند و استمداد می‌نماید، نه اطلاعات، بلکه شبه اطلاعات و حتی پاد اطلاعات است؛

۱۰.  انسان روزمره در روزمرگی خویش مانده است؛ ساکن است؛ اما فقط خیال پرواز دارد، از تثبیت یافتگی افعال روزمره خویش قانع است، اما از حقیقت زندگی خود غافل.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.