دو متفکر از سرزمینی غریب

دو فرهیخته فلسطینی که چاره‌ای جز اندیشیدن درباره وطن نداشتند و درباره آزادی و آرامش آن خطه نبی‌خیز سخن‌ها گفتند در کنار هم نشسته‌اند.

محمود درویش در گوشه سمت راست تصویر نشسته. نویسنده و شاعر است و در خصوص همین سرزمینِ پر نزاع، بسیار نگاشته وسروده است. نابرادری‌ها را به نقد کشیده، جنگ و جدال‌ها را بر نتافته و به صد زبان از آن پرهیز داده است.

او اینک سر در کتابچه‌ای کرده است. در این محفلی که با احباب گرد آمده هم به تأمل و تفکر می‌پردازد؛ شاید که گرهی از آن سرزمین بگشاید. گویی راه رهایی را در همین تأملات می‌جوید.

دیگر هم‌وطن و هم‌فکرش که آن کنار نشسته ادوارد سعید است؛ نامی مسیحی – مسلمان. گویی بحران هویتی در نامش هم رُخ نموده است.

ادوارد سعید می‌گفت که یک مسیحی احاطه‌شده توسط فرهنگ اسلامی ام. او هم درد وطن داشت. می‌گفت کشور مستقل فلسطینی باید که شکل بگیرد.

ادوارد سعید شرق‌شناسی را به گفتمانی بدل کرد. گفته بود که غربی‌ها تصویر درستی از شرق ندارند و ضرورت دارد که شرق را بشناسند.

می‌گفت که حتی غربی‌ها تصویر کوته‌بینانه‌ای از اسلام دارند. سعید برای درمان این نگرش‌های ناصواب، قائل به گفت‌وگو بود.

در این تصویر هم او اگر چه کتابچه‌ای به دست دارد، اما در حال گفت‌وگو است. راه درمان را علاوه بر نگاشتن گویی در گفت‌وگو می‌بیند.

این دو مغز متفکر فلسطین عمر چندان درازپایی نداشتند. سعید در ۶۸ سالگی درگذشت و درویش در ۶۷ سالگی رُخ در نقاب خاک کشید.

این دو، متاع خود عرضه کرده، تصویر خود بر صحنه هستی حک نمودند و رفتند.

و این از سروده‌های محمود درویش بود که «تاریخ هم قربانیانش را و هم قهرمانانش را به تمسخر می‌گیرد، به آن‌ها نظری می‌افکند و عبور می‌کند».

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.