حجت الاسلام قرائتی به “أهل سیاست” نامه نوشت

در بهار قرآن سال 92، کتاب «سیمای سیاست در قرآن» برگرفته از تفسیر نور منتشر شده است.  در مقدمه این کتاب آمده ‏است؛ «به نظرم آمد، بعد از 40 سال معلمی و تبلیغ که نامه‌های متعددی برای گروه‌های خاص نوشته‌ام، در آستانه شب قدر و ‏شب نزول قرآن، یک نامه برای عموم فرهیختگان به ویژه سیاسیون بنویس.» ‏

 

در بهار قرآن سال 92، کتاب «سیمای سیاست در قرآن» برگرفته از تفسیر نور منتشر شد. در مقدمه این کتاب حجت الاسلام ‏قرائتی نامه ای را خطاب به اهل سیاست منتشر کرده است. وی این نامه را “پاسخی به طرفداران فکر سکولار که می‌گویند: ‏دین مربوط به مسائل شخصی، عبادی و معنوی است”، توصیف کرده است. حجت الاسلام قرائتی در این نامه آورده است: ‏‏«اگر امروز سیاسیون بر اساس سلطه‌گری، تهدید، ارعاب، استثمار و درآمد بیشتر برنامه‌ریزی می‌کنند، سیاست در قرآن، به ‏معنای برپایی عدالت است.» حجت الاسلام قرائتی در این نامه “رجوع به کارشناسان و خبرگان”، “دعوت مردم به دین از ‏طریق حکمت و موعظه و مناظره” و “دفاع از مستضعفین” را از مشخصه های سیاست در اسلام دانسته است.‏

 

 

 

متن این نامه به گزارش خبرگزاری قرآن به شرح زیر است:‏

 

 

 

به نظرم آمد، بعد از 40 سال معلمی و تبلیغ که نامه‌های متعددی برای گروه‌های خاص نوشته‌ام، در آستانه شب قدر و شب ‏نزول قرآن، یک نامه برای عموم فرهیختگان به ویژه سیاسیون بنویسم‎.‎

 

هدفم این است که با خواندن چند صفحه، عزیزان را به وجود صدها آیه سیاسی در قرآن راهنمایی کنم و اگر کسانی فرصت ‏خواندن آن کتاب را ندارند، از خواندن این چند آیه محروم نشوند‎.‎

 

این نامه پاسخی است به طرفداران فکر سکولار که می‌گویند: دین مربوط به مسائل شخصی، عبادی و معنوی است. پاسخی ‏است به کسانی که می‌گویند: دین از سیاست جداست. پاسخی است به مقدسین متحجر که به عبادات شخصی دلخوشند‎.‎

 

 

 

امید است این چند سطر برای خواننده عزیز یک پیام و الهام الهی برای متن قرار دادن قرآن و نهج‌البلاغه در مسائل سیاسی ‏باشد تا از خودباختگی و تقلید کورکورانه از سیاست‌های غیر الهی و غیر اولیائی دوری کنیم و در جهان امروز با نگاه ‏عقلانی و وحیانی، الگوی دیگران باشیم؛ چنان‌که که قرآن یکی از دعاهای «عباد الرحمن» را این می‌داند که از خدا ‏می‌خواهند الگوی صالحان باشند: «و اجعلنا للمتقین اماماً»(فرقان/74). ما با دیدن امام‌خمینی(ره) به این باور رسیدیم که ‏می‌شود با فکر آسمانی، در زمین حکومت کرد و از سیاستی که همراه با دروغ، تزویر، توطئه، ارعاب، باج دادن به قوی و ‏باج گرفتن از ضعیف، بر جهان امروز حکومت می‌کند، دوری کنیم‎.‎

 

 

 

اینک وارد متن نامه می‌شوم که در مقدمه کتاب «سیمای سیاست در قرآن» آورده‌ام: قرآن که از هرگونه کژی و انحراف و ‏تحریف مصونیت دارد، کتاب جامعی است که به تمام ابعاد زندگی بشر از جمله مسائل سیاسی نظر دارد. در قرآن صدها آیه ‏مربوط به مسائل سیاسی است و در روایات، پیامبر اکرم و اهل بیت معصومش(ع) با لقب «ساسه العباد» معرفی شده‌اند. ‏ناگفته پیداست که سیاست در قرآن برای به پاداشتن عدالت در سایه حاکمیت خداوند و انبیای الهی، با توکل بر او و ‏حمایت‌های غیبی اوست‎.‎

 

 

 

اگر دین از سیاست جدا بود، آنگونه که سکولارها می‌گویند، نباید انبیا و یارانشان کشته یا تبعید یا شکنجه می‌شدند. «وَ یقْتُلُونَ ‏النَّبِیینَ بِغَیرِ الْحَقِّ» (بقره،61)، اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم به حضرت شعیب اعتراض ‏نمی‌کردند که چرا مانع آزادی آنان در هرگونه تصرف مالی می‌شود. «قالُوا یا شُعَیبُ أَصَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ ما یعْبُدُ آباؤُنا أَوْ ‏أَنْ نَفْعَلَ فی‏ أَمْوالِنا ما نَشاء» (هود، 87‏‎)

 

 

 

اگر دین مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، حضرت یوسف خودش را برای خزانه‌داری مصر کاندیدا نمی‌کرد. «قالَ ‏اجْعَلْنی‏ عَلى‏ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ» (یوسف، 55) اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از ‏حضرت موسی آب نمی‌خواستند. «وَ إِذِ اسْتَسْقى‏ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَهَ عَیناً قَدْ عَلِمَ ‏کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ» (بقره، 60) اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از حضرت عیسی، غذا ‏نمی‌خواستند. «إِذْ قالَ الْحَوارِیونَ یا عیسَى ابْنَ مَرْیمَ هَلْ یسْتَطیعُ رَبُّکَ أَنْ ینَزِّلَ عَلَینا مائِدَهً مِنَ السَّماءِ» (مائده، 112‏‎)

 

 

 

اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از ذوالقرنین امنیت نمی‌خواستند. «قالُوا یا ذَا الْقَرْنَینِ إِنَّ یأْجُوجَ وَ ‏مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلى‏ أَنْ تَجْعَلَ بَینَنا وَ بَینَهُمْ سَدًّا» (کهف، 94) اگر دین فقط مربوط به مسائل ‏معنوی و اخروی بود، انبیا به دنبال تأمین مسکن مردم نبودند. «وَ أَوْحَینا إِلى‏ مُوسى‏ وَ أَخیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیوتاً وَ ‏اجْعَلُوا بُیوتَکُمْ قِبْلَهً» (یونس، 87) اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از انبیا تعیین فرمانده نظامی را ‏نمی‌خواستند. «إِذْ قالُوا لِنَبِی لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ» (بقره، 246‏‎)

 

 

 

اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، خداوند به حضرت داود زره‌سازی نمی‌آموخت. «وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَهَ لَبُوسٍ ‏لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ» (انبیاء،80‏‎)

 

 

 

در قرآن، نفی طاغوت مقدمه‌ ایمان است. یعنی تا طاغوت‌ها را زیر پا نگذاریم به ایمان نمی‌رسیم. «فَمَنْ یکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ ‏یؤْمِنْ بِاللَّهِ» (بقره، 256) چگونه اسلام از سیاست جداست، در حالی که بزرگ‌ترین نامه‌های حضرت علی7 در نهج البلاغه ‏نامه سیاسی است‎.‎

 

 

 

چگونه اسلام از سیاست جداست، در حالی که اولین ماموریت حضرت موسی مبارزه با فرعون «اذْهَبْ إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ ‏طَغى»‏ (طه،24) و آزادسازی مردم از اسارت بود. «أَنْ أَرْسِلْ مَعَنا بَنی‏ إِسْرائیلَ» (شعراء،17) در آیات قرآن، کلمات «لا ‏تُطِعِ» (احزاب،1)، «لا تُطیعُوا»( شعراء، 151)، «لا تَتَّبِع» (مائده، 49)‏ و «لا تَتَّبِعُوا» (بقره، 168) بسیار به چشم می‌خورد ‏که فرمان عدم پیروی از طاغوت‌هاست. برای بهتر شناختن سیاست در قرآن و سیاست در دنیای امروز، باید دو تابلو ترسیم ‏کنیم و با تعیین مشخصات، تفاوت‌ها را مقایسه کنیم: همان‌گونه که در مهندسی یک خانه و شهرک، نباید تنها به درون خانه و ‏مصالح ساختمانی نگاه کرد، بلکه باید به اموری از قبیل جغرافیای منطقه، هوای منطقه، مجاری سیل و زلزله، دسترسی به ‏آب و گاز و برق و تلفن، امنیت و اقتصاد منطقه، فاصله آن با کارخانه‌ها و جاده‌های اطراف، راه‌های ورود و خروج، دوری ‏از ازدحام و ترافیک، تجاری یا مسکونی بودن شهرک و مانند آن توجه شود، در پایه‌ریزی سیاست نیز، باید شناخت ما نسبت ‏به هستی و جهان روشن باشد، که آیا این خانه (کره زمین): 1. صاحب و حسابی دارد (مبدا و معاد) یا نه؟، 2. نظارت و ‏مسئولیتی هست یا نه؟، 3. هدفی در کار هست یا نه؟، 4. ساکنان خانه (انسان‌ها) چه نیازهایی دارند؟، 5. نیازهایشان جسمی ‏است یا جسمی و روحی؟ 6. زندگی ساکنان خانه با مرگ خاتمه می‌یابد یا ابدی است؟

 

 

 

اگر این هستی صاحب و حساب و هدف و نظارتی ندارد و پرونده ما با مرگ تمام می‌شود، سیاست‌گذاری‌ها باید به سمت ‏تأمین خوراک و پوشاک و مسکن و همسر و رفاه و لذت باشد و اگر غیر از این باشد، خسارت کرده‌ایم. و اگر ایمان داشتیم که ‏این خانه صاحب و حساب و هدف و نظارتی دارد، باید تمام برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌ها در راستای رضای صاحب‌خانه ‏‏(آفریدگار) و براساس اهدافی که برای آن آفریده شده‌ایم، قرار گیرد‎.‎

 

بنابراین نگاه مادی و الهی در برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌ها تأثیرگذار است. در نگاه الهی، هر برنامه و سیاستی که ‏برخلاف هدف و گفتار خالق باشد از اعتبار خارج است، ولی در نگاه مادی، سیاست‌ها براساس آن است که ما انسان‌ها چه ‏دوست داریم. اصل، رفاه است، از هر راهی و به هر قیمتی که شد‎.‎

 

نگاه مادی، برهنگی را تمدن، اسراف و تجمل را نشانه شخصیت، استعمار را نشانه قدرت، و دروغ و ریا را نشانه سیاست ‏می‌داند. قرآن می‌فرماید: افرادی که زندگی را فقط زندگی دنیوی می‌دانند و به آخرت ایمان ندارند، کارهای خلافشان را زیبا ‏می‌پندارند و در دنیای خیال سرگردانند. «إِنَّ الَّذینَ لا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ زَینَّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ یعْمَهُونَ» (نمل،4‏‎)

 

 

 

کسانی که به مبدا و معاد ایمان ندارند، پیشرفت خود را به خاطر علم و تخصص خود می‌دانند، همان‌گونه که قارون می‌گفت: ‏ثروت من به خاطر تخصصی است که دارم. «قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدی» (قصص، 78‏‎)

 

 

 

اما کسانی‌که ایمان به خدا دارند، در کنار تحصیل علم و تلاش و برنامه‌ریزی، دست خدا را فوق همه دست‌ها می‌دانند. «یدُ اللَّهِ ‏فَوْقَ أَیدیهِمْ» (فتح،10) آنان معتقدند که: تمام تدبیرها دست خداست. «فَلِلَّهِ الْمَکْرُ جَمیعاً» (رعد، 42) تمام عزت‌ها از اوست. ‏‏«فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمیعاً» (فاطر،10‏‎)

 

 

 

 

 

تمام قدرت ها از اوست. «أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً» (بقره، 165) مثال افراد با ایمان، مثال کسی است که در حال آموزش رانندگی ‏است. گرچه فرمان و گاز و ترمز ماشین به دست اوست، ولی او از نقش مربی غافل نیست که هر لحظه می‌تواند جلوی ‏حرکت او را بگیرد. خدا نیز به انسان قدرت و اراده و انتخاب داده است، ولی ممکن است جلوی اعمال آن را بگیرد. ‏همانگونه که اختیار روشن کردن برق منزل بدست ماست، ولی ممکن است اداره برق به دلیلی برق را قطع کند. آری انسان ‏اراده دارد ولی اراده خدا فوق همه اراده‌هاست‎.‎

 

اگر یک نگاه به دستورات حضرت علی و رفتار طاغوت‌های امروز بکنیم، دو تابلویی که در نظر داشتیم روشن می‌شود؛ ‏حضرت امیر به رزمندگان دستور می‌دهد به هنگام جنگ، درختان دشمن را قطع نکنید، آبشان را مسموم نکنید، به سالمندان و ‏زنان آسیبی نرسانید و به فراریان کاری نداشته باشید، ولی سیاست‌مداران امروز حاضرند برای پیروزی خود از همه نوع ‏بمب‌های شیمیایی و هسته‌ای استفاده کنند‎.‎

 

 

 

از امتیازات اسلام آن است که سیاست اسلام از دیانت آن جدا نیست. در نمازجمعه، عبادت عین سیاست و سیاست عین عبادت ‏است. نمازجمعه به جای نماز ظهر است، ولی دو رکعت خوانده می‌شود، زیرا دو خطبه جایگزین دو رکعت نماز می‌شود و ‏امام‌جمعه در خطبه دوم مسایل جامعه و جهان را برای مردم بازگو و تحلیل می‌کند. «وَ یخْبِرُهُمْ‏ بِمَا وَرَدَ عَلَیهِمْ مِنَ الْآفَاقِ» ‏‏(وسائل الشیعه، ج 7، ص 344.) و مردم باید با وضو و رو به قبله اخبار جهان را بشنوند، گویا در حال نمازند‎.‎

 

نه تنها در مسئله سیاست، بلکه در حقوق، اقتصاد، مدیریت و سایر رشته‌های علوم انسانی، باید اول نگاه ما به هستی و انسان ‏و هدف‌ها و آینده روشن شود، تا ببینیم چگونه برنامه‌ریزی و مدیریت کنیم‎.‎

 

 

 

سیاست قرآن، با توجه به حکمت الهی، نظارت الهی، عدل الهی، تکلیف الهی، پیروی از انبیای الهی، امدادهای الهی، ‏معجزات الهی، مهلت‌های الهی، آزمایش‌های الهی و سنت‌های الهی است‎.‎

 

اگر امروز سیاسیون بر اساس سلطه‌گری، تهدید، ارعاب، استثمار و درآمد بیشتر برنامه‌ریزی می‌کنند، سیاست در قرآن، به ‏معنای برپایی عدالت است. قرآن یک جا می‌فرماید: «أَقیمُوا الدِّینَ» (شوری، 13)، در جای دیگر می‌فرماید: «أَقیمُوا الصَّلاهَ» ‏‏(روم، 31) و در جای دیگر می‌فرماید: «أَقیمُوا الْوَزْنَ» (الرّحمن، 9) یعنی دین‌داری و عبادت و عدالت هر سه با یک تعبیر ‏مطرح شده است‎.‎

 

 

 

قرآن، عدالت واقعی را در سایه پیروی از انبیا و قانون آسمانی می‌داند. «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ ‏الْمیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید، 25‏‎)

 

اسلام، عدالت را در امام جماعت، قاضی، شاهد، مرجع تقلید و رهبر شرط دانسته و به عدالت میان فرزندان، در وصیت و ‏حتی با دشمن سفارش کرده است. «وَ لا یجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا» (مائده، 8) و می‌فرماید: شما با کسانی که به خاطر ‏دین با شما نجنگیده‌اند و از خانه‌هایتان بیرونتان نکرده‌اند، نیکی کنید. «لا ینْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ ‏یخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیهِمْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطینَ» (ممتحنه، 8‏‎)‎

 

 

 

در سیاست قرآن، تأمین امنیت برای همه مردم حتی کفاری که در بلاد اسلامی زندگی می‌کنند، مورد عنایت است، آن هم ‏امنیت مالی، اقتصادی، روانی، جانی، اجتماعی، امنیت ملی، تا آنجا که اگر کسی دیگری را با اسلحه تهدید کند، گرچه از آن ‏استفاده نکند، لقب «مفسد فی الارض» به او داده شده و با سخت‌ترین کیفر، قصاص می‌شود‎.‎

 

در سیاست اسلام آزادی وجود دارد، ولی در چارچوب دستورات دین. قرآن می‌فرماید: آنجا که خدا و رسول امری را مقرر ‏کنند، هیچ زن و مرد با ایمانی حق انتخاب راه دیگری ندارند. «وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَهٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ ‏یکُونَ لَهُمُ الْخِیرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ» (احزاب، 36) یعنی آزادی انسان در چهارچوب قوانین الهی است‎.‎

 

 

 

در سیاست قرآن، حکومت و قدرت مخصوص خدا، پیامبران و افراد معصوم است و در زمان غیبت و دسترسی نداشتن به ‏معصوم، علمای ربانی باید براساس کتاب آسمانی حکومت کنند. البته این شیوه مخصوص اسلام نیست؛ بلکه در زمان حضرت ‏موسی نیز این گونه بوده است. چنانکه قرآن می‌فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراهَ فیها هُدىً وَ نُورٌ یحْکُمُ بِهَا النَّبِیونَ الَّذینَ أَسْلَمُوا لِلَّذینَ ‏هادُوا وَ الرَّبَّانِیونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتابِ اللَّهِ» (مائده، 44) یعنی پس از انبیا، علما باید براساس کتب آسمانی ‏حکومت کنند، که این همان ولایت فقیه است‎.‎

 

 

 

امروزه سیاسیون دنیا، برای رسیدن به اهداف خود، از تهدید و تطمیع و فریب فروگذار نمی‌کنند، ولی سیاست قرآن اجازه ‏نمی‌دهد که برای رسیدن به هدف ذره‌ای از راه حق منحرف شد. «وَ احْذَرْهُمْ أَنْ یفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیکَ» (مائده، ‏‏49‏‎)‎

 

 

 

در سیاست قرآن، انسان دارای کرامت است و مال و جان و آبروی او محترم است، و هیچ‌گونه تبعیض میان آدمیان روا ‏نیست. برخورد نیکو، مدارا، تواضع، دلسوزی، سادگی، عیب‌پوشی، نیکوکاری و انصاف، هدف سیاست دینی است‎.‎

 

 

 

در سیاست دینی، حرکت و رشد انسان باید آن‌گونه باشد که عقل و وحی می‌گوید، نه آن‌گونه که تمایلات شخصی یا جامعه ‏می‌خواهد؛ در سیاست دینی، نگاه به ابدیت است نه زندگی مادی‎.‎

 

 

 

در سیاست دینی، هدف از بدست آوردن قدرت، اقامه نماز و زکات و احیای امر به معروف و نهی از منکر است. «الَّذینَ إِنْ ‏مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ» (حج، 41‏‎)

 

 

 

در سیاست دینی، هدف از بدست آوردن قدرت، برداشتن غل و زنجیرهایی است که آداب و رسوم غلط به گردن مردم انداخته ‏است. «وَ یضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی‏ کانَتْ عَلَیهِمْ» (اعراف، 157‏‎)

 

 

 

قرآن نمونه‌هایی از حاکمان و سیاستمداران دینی را این گونه معرفی می‌کند: الف) ما به ذوالقرنین قدرت دادیم و او در طی ‏سفرهایی به شرق و غرب با کمک مردم و ساختن سدی بزرگ، ایجاد امنیت کرد‎.‎

 

 

 

ب) ما به یوسف تدبیری دادیم و او کشور را از قحطی نجات داد؛ ج) ما به طالوت توان جسمی و علمی دادیم و او لشکر ‏متجاوز را تار و مار کرد؛ سیاسیون دینی، اطاعت مردم را بر اساس فرمان خدا می‌خواهند، برای وطن‌دوستی ارزش قائلند، ‏ولی نه به قیمت وطن‌پرستی. این سیاست قارونی است که برای رفت و آمد خود در جامعه، انواع تشریفات را ایجاد می‌کند. ‏‏«فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ فی‏ زینَتِهِ» (قصص، 79)، این سیاست فرعونی است که خودش را خدای مردم می‌داند و می‌گوید: «أَنَا ‏رَبُّکُمُ الْأَعْلى»‏(نازعات، 24‏‎)

 

 

 

این سیاست نمرودی است که خود را مالک حیات و مرگ مردم می‌داند و می‌گوید: «قالَ أَنَا أُحْیی‏ وَ أُمیتُ» (بقره، 258)، ‏سیاسیون غیر الهی، پا به هر منطقه‌ای بگذارند فساد می‌کنند. «إِنَّ الْمُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَرْیهً أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّهَ أَهْلِها أَذِلَّهً وَ ‏کَذلِکَ یفْعَلُونَ» (نمل،34‏‎)

 

 

 

در سیاست الهی، مقام‌ها بر اساس لیاقت‌ است. خداوند حضرت ابراهیم را با چند حادثه سخت امتحان کرد و بعد فرمود: «إِنِّی ‏جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره، 124)، در سیاست الهی ملاک عزل و نصب‌ها عبارت است از: 1. ایمان: «أَفَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ ‏کانَ فاسِقاً لایسْتَوُونَ» (سجده، 18)، 2 .تقوا: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» (حجرات، 13)، 3. علم: «قُلْ هَلْ یسْتَوِی الَّذینَ ‏یعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لایعْلَمُونَ» (زمر، 9)، 4. سابقه: «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُوْلَئکَ الْمُقَرَّبُونَ» (واقعه، 10-11)، 5. توانایی بر حفظ ‏بیت‌المال: «حَفیظٌ عَلیمٌ» (یوسف، 55)، 6. امانت‌داری و توان جسمی: «إِنَّ خَیرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِی الْأَمینُ» (قصص، 26)، ‏‏7. هجرت و تلاش: «وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یهاجِرُوا ما لَکُمْ مِنْ وَلایتِهِمْ مِنْ شَی‏ءٍ حَتَّى یهاجِرُوا» (انفال، 72)، در سیاست الهی، از ‏تمامی نیروها، گرچه از جنس ما نباشند، استفاده می‌شود. «وَ مِنَ الشَّیاطینِ مَنْ یغُوصُونَ لَهُ وَ یعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِکَ» (انبیاء، ‏‏82)، در سیاست الهی از تمامی نیروها تفقد می‌شود. «وَ تَفَقَّدَ الطَّیرَ» (نمل، 20)، در سیاست الهی، برای پیشرفت و توسعه ‏تلاش می‌شود. «هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فیها» (هود، 61) و برای توسعه، از ایمان و تقوا کمک گرفته می‌شود. ‏‏«وَیا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیهِ یرْسِلِ السَّماءَ عَلَیکُمْ مِدْراراً وَ یزِدْکُمْ قُوَّهً إِلى‏ قُوَّتِکُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمینَ» (هود، 52‏‎)

 

 

 

یکی از ابعاد امامت، سیاست و حکومت است. در حدیث می‌خوانیم: بنای اسلام بر نماز و روزه و زکات و حج و ولایت است، ‏ولی ولایت و سرپرستی امت که امری سیاسی است، در میان آنها برجسته‌ترین است. البته مسئله امامت، محدود به دنیا نیست ‏بلکه تا قیامت ادامه دارد. قرآن می‌فرماید: به یادآور روزی را که هر گروهی از مردم را به همراه امامشان فرا می‌خوانیم‎.‎

 

 

 

قرآن، رهبران الهی را چنین معرفی می‌کند: زندگی آنان مردمی: «رَسُولاً مِنْهُمْ» (بقره، 129)، همراه با اخلاق نیکو: «وَ إِنَّکَ ‏لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظیمٍ» (قلم، 4)، رفت و آمد و خوراکشان مثل سایر مردم: «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلینَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَیأْکُلُونَ الطَّعامَ وَ ‏یمْشُونَ فِی الْأَسْواقِ» (فرقان، 20) مردم را برادر خود می‌دانند: «وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً» (اعراف، 65)، نسبت به مؤمنین ‏رئوف و مهربانند. «بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیم‏» (توبه، 128) خود را شاه نمی‌دانند «وَ لا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ» (انعام، 50) در عمل ‏به حرفشان پیشگام و مقاوم، اهل توکل و امید و حامی مظلوم هستند‎.‎

 

 

 

در سیاست الهی، غیر خودی هم‌راز گرفته نمی‌شود: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ» (آل عمران، 118)، در ‏سیاست الهی، وحدت جامعه حفظ می‌شود: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» (آل عمران، 103). در سیاست الهی، ‏نزاع جایی ندارد: «وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ» (انفال،46). در سیاست الهی، جامعه روی پای خود می‌ایستد: ‏‏«فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ» (فتح، 29)، در سیاست الهی، مکر و فریب و دغل‌بازی جایی ندارد. قرآن می‌گوید: فریب تاکتیک دشمن ‏را نخورید. جمعی از بزرگان یهود برای تهاجم و شبیخون فرهنگی طراحی کردند که صبح مسلمان شوند و غروب به ‏یهودیت برگردند و با این کار هم بین مسلمانان تردید ایجاد کنند که چرا سخنان پیامبر اسلام آنان را جذب نکرد و هم یهودیان ‏را در راه خود مقاوم کند که بگویند سران ما هم که رفتند، غروب برگشتند. «آمِنُوا بِالَّذی أُنْزِلَ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ ‏اکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ» (آل عمران، 72‏‎)

 

 

 

باید بدانیم که دشمنان برای ما چه آرزوها و برنامه‌هایی دارند: آرزو می‌کنند که در تنگنا قرار بگیریم: «وَدُّوا ما عَنِتُّمْ» (آل ‏عمران، 118)، آرزو می‌کنند از موضع خود کوتاه بیاییم. «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیدْهِنُونَ» (قلم، 9)، آرزو می‌کنند غافل شویم. «وَدَّ ‏الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ» (نساء، 102)، آرزو می‌کنند دست از مکتب خود برداریم. «وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ ‏سَواءً» (نساء، 89)، نه تنها آرزو، بلکه تدبیر می‌کنند. «وَ یمْکُرُونَ وَ یمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیرُ الْماکِرینَ» (انفال، 30)، نه تنها ‏تدبیر، بلکه پول و امکاناتی خرج می‌کنند. «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» (انفال، 36)، ولی خداوند ‏قول داده که همه طرح‌ها را خنثی کند. «إِنهَُّمْ یکِیدُونَ کَیدًا وَ أَکِیدُ کَیدًا» (طارق، 15-16)، قرآن می‌فرماید: علامت دشمن آن ‏است که اگر به شما خیری از قبیل پیشرفت علمی صنعتی نظامی اقتصادی برسد، ناراحت می‌شوند. «إِنْ تُصِبْکَ حَسَنَهٌ ‏تَسُؤْهُمْ» (توبه، 50‏‎)

 

 

 

در سیاست قرآنی، نباید در هیچ قرارداد و برنامه‌ای کفار راه نفوذ بر مسلمانان داشته باشند. «وَ لَنْ یجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى ‏الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً» (نساء، 141)؛ قرآن به پیامبرش می‌فرماید: به فکر راضی کردن مخالفان نباش که آنها هرگز از تو راضی ‏نمی‌شوند، مگر اینکه از آنها پیروی کنی. «وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْکَ الْیهُودُ وَ لاَ النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ» (بقره، 120). بارها در ‏قرآن می‌خوانیم، اسلام سراسر زمین را فراخواهد گرفت. «لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهیداً» (فتح، 28) و سرانجام ‏بندگان صالح وارث زمین خواهند شد. «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ» (انبیاء، ‏‏105)، در اسلام، استبداد ممنوع است و باید کارهای جامعه با مشورت انجام گیرد. «وَ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَینَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ‏ینْفِقُونَ» (شوری، 38) و هیچ کس از مشورت بی نیاز نیست. «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ» (آل عمران، 159)، باید از متخصصین ‏گمنام و بی¬نشان استفاده شود، همانگونه که پادشاه مصر از یوسف که در زندان بود، برای تعبیر خوابش و حل مشکل ‏قحطی استفاده کرد‎.‎

 

 

 

در سیاست قرآنی؛ رجوع به کارشناسان و خبرگان، اصل است. «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» (نحل، 43) توجه به ‏اهم و مهم اصل است. قاعده لا ضرر اصل است: خواه ضرر به خانواده باشد، «وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَیقُوا عَلَیهِنَّ» (طلاق، 6) ‏خواه آموزش‌های مضرّ و بی‌فایده باشد. «وَ یتَعَلَّمُونَ ما یضُرُّهُمْ وَ لا ینْفَعُهُمْ» (بقره، 102) خواه ضرر مکتبی باشد. «وَ الَّذینَ ‏اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً» (توبه، 107) خواه ضرر به مردم باشد. وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ (مائده، 2‏‎)‎

 

 

 

در سیاست اسلام، دعوت مردم به دین از طریق حکمت و موعظه و مناظره است. «اُدْعُ إِلى‏ سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ ‏الْحَسَنَهِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‏ هِی أَحْسَنُ» (نحل، 125)، در سیاست اسلام، حتی در جبهه جنگ اجازه تحقیق برای شناخت دین داده ‏می‌شود. «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ» (توبه، 6‏‎)

 

 

 

در سیاست قرآن، دفاع از مستضعفین واجب و ترک آن مورد توبیخ قرار گرفته است. «وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ ‏الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ» (نساء، 75)، این مقدمه با نگاهی گذرا به آیات سیاسی قرآن بود که بدون شک دین ‏از سیاست جدا نیست. انشاءالله با مطالعه این کتاب به شناخت بیشتری در این زمینه خواهید رسید‎.‎

 

 

در بهار قرآن سال 92، کتاب «سیمای سیاست در قرآن» برگرفته از تفسیر نور منتشر شده است.  در مقدمه این کتاب آمده ‏است؛ «به نظرم آمد، بعد از 40 سال معلمی و تبلیغ که نامه‌های متعددی برای گروه‌های خاص نوشته‌ام، در آستانه شب قدر و ‏شب نزول قرآن، یک نامه برای عموم فرهیختگان به ویژه سیاسیون بنویس.» ‏نامه به اهالی سیاست در مقدمه کتاب “سیمای سیاست در قران” منتشر شده است

مطالب مرتبط
منتشرشده: ۱
  1. نسیم

    سلام .. طاعات قبول.خیلی مطلب خوبی بود.

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.