مرور مطبوعات / روز کوروش رویداد گردشگری شود
هفدهم مهرماه 1397
واکنشها به تصویب افایتیاف، احضار سلبریتیها و چند مسئله اجتماعی دیگر عناوین مورد توجه مطبوعات امروز بودند. «پنجاه درصد مراکز آموزش عالی زیر خط استاندارد»، «اگر به خود نیاییم، طلاق به خانههای خودمان میرسد»، «۶۰ هزار پرونده طلاق توافقی در راهروهای مشاوره»، «ناگفتههای احضار سلبریتیها»، «چگونه رسانههای سنتی از شبکههای اجتماعی بهره میبرند»، «نباید گفتمان فرهنگهراسی شکل بگیرد»، «فصلنامه خاطرات سیاسی»، «نمیاندیشیم»، «پیشنهادی برای همهپرسی»، «خدا صدا و سیما را آزاد کند»، «سردار نقدی و ماجرای کتک زدن عبدالله نوری»، «من، منافع، حق، حکمرانی»، «تاریخ و فلسفه نشانه»، «نراقی جامعهشناس»، «فهم پدیدارهای دینی»، «پاسخ فرزند کروبی به دبیرکل مؤتلفه»، «سخنان ائمه جمعه الزاما نظرات شخصی آنها نیست»، «حق تجمع برای کیست؟»، «فرخنژاد، سرمایه ایران است»، «داشتهها و خواستهها»، «سلامت روان در خطر» و «روز کوروش رویداد گردشگری شود» عناوین برجسته شمارههای امروزند.
روز کوروش رویداد گردشگری شود
علیاصغر مونسان معاون رئیسجمهوری و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری به تشریح برنامههای این سازمان برای هفت آبان، معروف به روز کوروش پرداخت و گفت: میتوان این روز را به یک رویداد گردشگری تبدیل کرد، ولی در شرایطی آرام و بدون حاشیه. بههیچوجه حواشی به چنین روزی کمک نمیکند و اتفاقا آسیب نیز وارد میکند. سال گذشته و پس از اتفاقاتی که در هفت آبان رخ داد، بهرام پارسایی، نماینده شیراز، نیز در سخنانی در همینباره گفته بود خواستار برگزاری مراسم روز کوروش در هفت آبان است. دلیلش هم این بود که برگزاری این مراسم را دیگران و خارجنشینها مدیریت نکنند. او در همین زمینه نامهای به مقامهای مسئول نوشته و خواستار برگزاری مراسم ویژه روز کوروش شده است. متأسفانه ما استاد فرصتسوزی هستیم. هر کشوری شخصیت بزرگی مانند کوروش در تاریخش داشت، نهتنها در تقویم ملی که در روزهای جهانی هم نام و یادی برایش پیدا میکرد؛ اما حالا به جایی رسیدهایم که در تقویم ٣۶۵روزه کشورمان، هیچ روزی به نام کوروش نیست. باید نگاههای سلیقهای را کنار گذاشت. چطور میشود که نام و آوازه منشور کوروش در موزههای جهانی میپیچد و ما در شناساندن او در داخل کشور کمترین گامی برنمیداریم. هر سال هفت آبان گروهی از مردم در کنار مقبره کوروش جمع میشوند تا نام و یاد او را گرامی دارند. گاهی این گردهماییها با حاشیههایی همراه و به بازداشت برخی شرکتکنندگان منجر شده است. در یکی، دو سال گذشته، این موضوع بارها حاشیهبرانگیز شده و تبعاتی را به دنبال داشته است.
سلامت روان در خطر
حسین ناصری روانشناس پیشگیری درباره ضرورت و اهمیت سلامت روان مینویسد: بالابودن نرخ بیکاری، خودکشی و اعتیاد جوانان در بسیاری از کشورها، این ضرورت را ایجاد کرده است که برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی خاص جوانان و ارتقای سلامت روان آنان، برنامههای متمرکزتری اجرا شود. باید امیدوار بود روزی در کتابهای مقاطع مختلف تحصیلی کشور ما، به مقولههای سواد سلامت روان پرداخته شود. نبود این آموزش، فرصت طلایی آموزش بسیاری از دانشآموزان را از بین خواهد برد ولی مطالعه معلمان گرامی در این حوزهها و انتقال مطالب به دانشآموزان، قطعا جوانان سالمتری را به جامعه تحویل خواهد داد. علاوهبراین همانگونه که هر فرد بزرگسالی مسئول سلامتی خود است، بزرگسالان موظفند برای حفظ سلامت روانی، ارتقای تواناییهای روانشناختی و پیشگیری از اختلالات روانشناختی خود به مطالعه بپردازند، در سایتهای معتبر جستوجو کنند، در جلسات مختلف آموزشی شرکت کنند و… بلکه این اقدامات فردی در درازمدت ضعف تاریخی سیاستگذاریهای کلان ارتقای سلامت روان را بهبود بخشد و از آن مهمتر، زمینه مسئولیتپذیری جوانان را در قبال سلامت روانشان فراهم کند.
داشتهها و خواستهها
امانالله قراییمقدم جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره مطالبات مردم از حکومتها مینویسد: غالبا مردمی که در دورهای طولانی بدون هیچ اعتراضی دولت را تحمل کردهاند، زمانی که ناگهان احساس کنند دولت به مخالفت و ضدیت با آنها برخاسته و به خواستههای برحق آنها توجهی نمیکند، دست به اعتراض میزنند که به تعبیر الوین استانفورد کوهن، معمولا مخاطرهآمیزترین لحظه برای یک دولت، همین عدم توجه به خواستههای مردم است. به نظر او در اینجا فقط کمال هنر سیاستمداری است که میتواند دولت را قادر به حفظ خود کند که اینچنین شد. نظریه «داشتهها و خواستهها» و توقعات فزاینده «به وسیله محققان و نظریهپردازان پس از الکسی دوتوکویل ازجمله کربن برینتون در کتاب کالبدشکافی چهار انقلاب مورد تأیید قرار گرفت، ولی معتقد است که دگرگونیها در جوامعی رخ نمیدهند که از لحاظ اقتصادی دارای سیر قهقرایی باشند، بلکه برعکس در جوامعی پدید میآیند که دولت را از لحاظ اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و… ناکارآمد بهشمار آورند. به عبارت دیگر، درواقع زمانی که بین داشتهها و خواستهها شکاف عمیقی به وجود آید و مردم دستکم، بخش قابلملاحظهای از آنچه در مورد تأمین و رفاه اجتماعی و پاسخگویی بهموقع به نیازها و انتظارات آنها برآورده نشود، دست به اعتراض میزنند و خواهان حق و حقوق اجتماعی خود میشوند. بنابراین ریشه اعتراضات اخیر را میتوان در شکاف عمیق بین «خواستهها» و «داشتهها» دانست که انشاءالله هرچه زودتر کاهش یابد.
فرخنژاد، سرمایه ایران است
حسین کرمانپور به بهانه دستگیری فرخنژاد از بازیگران معروف به دلیل برخی انتقادهایش مینویسد: حمید فرخنژاد، بازیگر محبوب و توانای کشورمان که با سرمایه تکتک ما و با جدیت و تلاش مثالزدنی خودش به یکی از مؤثرترین هنرمندان عصر خود مبدل شده است، سعی کرده در فضای مجازی بیدغدغه و کور از کنار اتفاقاتی که بر کشور و جغرافیای منطقهاش میرود، بهراحتی عبور نکند. او میتوانست حالا که بازیهایش گل کرده و زبانزد شده است، بر اسب منفعتطلبی بنشیند و بدون هیچ واکنشی به اطراف، بر انبان زر خویش بیفزاید و بدون حاشیه، آینده خود و خانوادهاش را تأمین کند.. اما از یک سو با بازیهایش در فضای ناشادی و غم، لبخند و نشاط را حتی برای لحظهای بر چهره عبوس ما مینشاند و از سویی دیگر با نوشتههایش به ما میگوید: «خنده تلخ من از گریه غمانگیزتر است». اما عدهای که سنوسالشان به نیمی از سن او نمیرسد، بر او میآشوبند که چرا عیب میگویی و ایراد میگیری؟ تو فقط محاسن را بگو و آزادگی را به کنار بنه. این نوشته مؤید همه نوشتههای فرخنژاد نیست؛ اما بهعنوان کسی که هم در انقلاب بودهام، هم تا آخر جنگ در جبههها حضور داشتهام، اینک نیز همچنان دوستدار کشوری هستم که مردمش هم آزاده باشند و هم آسوده و آرام و هم شاهدی بودهام بر فعالیتهای خیرخواهانه این هنرمند مردمی در بخش سلامت امروز جامعه ایرانی، ضمن توصیه برادرانه به همه کسانی که با هر انگیزهای بر او میتازند و خطونشان میکشند، برای رعایت اخلاق و آزادگی، این نکته را به این هموطنان گوشزد میکنم که تیغکشیدن در مقابل سخنان دلسوزانه یک هنرمند، نشستن بر شاخ و بریدن بن آن است. همدیگر را نقد و بررسی کنیم؛ اما جفاکردن شایسته انسان آزاده نیست.
اعتماد
حق تجمع برای کیست؟
اعتماد درباره تجمع اعتراضی به تصویب قانون FATF در مقابل مجلس مینویسد: هفته گذشته، زمانی که هنوز مشخص نبود این لایحه دقیقا در چه روزی بررسی خواهد شد، این شایعه مطرح شد که لایحه قرار است یکشنبه بررسی شود. معترضان همان روز روبهروی مجلس حاضر شدند و مخالفت خود را با صدای بلند اعلام کردند. آن روز برخی از نمایندگان همسو در میان معترضان حاضر شدند. در تجمع این هفته نیز نمایندگان دوباره به میان هواخواهان خود رفتند. بعد از تصویب لایحه CFT، نصرالله پژمانفر، نماینده مردم مشهد در میان تجمعکنندگان حاضر شد و از ادامه مطالبهگری گفت. از سوی دیگر نیز فرد دیگری پشت بلندگو از کوتاهنیامدن و ادامه مطالبهگری سخن به میان آورد. تجمع خودجوش حق همه یا حق برخی؟ تکلیف چیست؟ در اصل 27 قانون اساسی نوشته شده: «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است». با وجود صراحت قانون سالهاست که گفته میشود برای برگزاری تجمع نیاز به موافقت وزارت کشور وجود دارد. بهمنماه سال گذشته، سروش محلاتی در یک سخنرانی به بازخوانی بحثهای حول اصول قانون اساسی پرداخت. او درباره یکی از بحثهایی که حول اصل 27 شده بود، گفت: «وقتی خواستند اصل تجمعات و اعتراضات را در قانون اساسی بنویسند، این سؤال پیش آمد که آیا نیاز به مجوز وزارت کشور خواهد بود یا نه؟ دوباره دراینباره علما و بزرگان این نظر را داشتند که اگر تجمعات را آزاد بگذاریم، ممکن است مردم تجمعاتی داشته باشند که خلاف مصلحت باشد. آنجا مرحوم آقای بهشتی بحثی دارند که این اختیار را نباید از مردم گرفت و باید اجازه داشته باشند که نظر خودشان را در اعتراضات بگویند».
سخنان ائمه جمعه الزاما نظرات شخصی آنها نیست
ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا در پاسخ به این سؤال که اگر قرار است در تریبون نماز جمعه تکلیف برای یک تصمیم مشخص شود، چه نیازی به نهادهای تصمیمگیری است، گفت: منافاتی بین این دو موضوع نمیبینیم. تریبون نماز جمعه یک تریبون باز است. شما در سالهای جنگ اگر بهخاطر بیاورید، مباحث بسیار مهمی در نماز جمعه مطرح میشد؛ درحالیکه میشد همان زمان هم این سؤال را مطرح کرد که این مسائل حتما باید در شورای فرماندهی کل قوا مطرح شود. نماز جمعه بحث روز است و هیچ منافانی ندارد که در آن مباحث مهم روز مطرح شود. اگر چنین نباشد که نماز جمعه تبدیل میشود به یکسری موعظه. او ادامه داد: اینکه اظهارات ائمه جمعه درست است یا خیر، خود بحث متفاوتی است اما این موضوع منعی برای طرح چنین مباحثی ندارد. این فعالی سیاسی در پاسخ به این سؤال که دانشگاه پایگاه کرسیهای آزاداندیشی است اما تریبون نماز جمعه متفاوت است و از نهادهایی چون ستاد نمازجمعه خط میگیرند و نمیتوان آن را مستقل مانند دانشگاه معرفی کرد، گفت: این صحبت درست است اما بههرحال مراجع تصمیمگیرنده نیز به آن نهادها دسترسی دارند و میتوانند بپرسند آیا این صحبت از جای خاصی صادر شده است یا خیر. ایمانی در پایان تأکید کرد: آنچه در نماز جمعه مطرح میشود، مجموعهای از نظر شخص امامجمعه و نظرات ستاد نماز جمعه است و البته اینگونه هم نیست که همهچیز کاملا نظر شخص ائمه جمعه باشد.
پاسخ فرزند کروبی به دبیرکل مؤتلفه
در پی ادعای اخیر دبیر کل حزب مؤتلفه مبنی بر «محارب» خواندن حجتالاسلام مهدی کروبی و انتقاد وی از وزارت کشور به دلیل تأیید کنگره حزب اعتماد ملی، حسین کروبی گفت: در ابتدا لازم است تأکید کنم که بنیانگذاران حزب مؤتلفه انقلابیون خوشنامی مانند شهید عراقی، شهید بخارایی، شهید امانی و مرحوم عسگراولادی بودند که توانستند خدمات ارزشمندی در جهت پیشبرد انقلاب داشته باشند. وی با ابراز تأسف شدید از موضعگیری اخیر افزود: برخی افراد که به لحاظ سوابق قابل قیاس با پدرم نیستند چگونه به خود اجازه میدهند به شخصیت مجاهدی مانند آقای کروبی که بسیاری مسئولان این سطح از سابقه مبارزاتی و نزدیکی او به امام را نداشتند، برچسب محارب بزنند؟ کروبی با ابراز این عقیده که شاید برخی چون خطاب این فرمایش امام را که فرمود «شما توانایی اداره یک نانوایی را هم ندارید» به خود میگیرند، گفت: بنابراین در پی انتقام از یاران اولیه و مخلص انقلاب هستند. وی با بیان اینکه این افراد از جایگاه خود در جامعه آگاه هستند، در پایان اظهار کرد: اینها کسانی هستند که در انتخابات ریاستجمهوری ٩۶ بیانیه میدهند و از کاندیدای اختصاصی خودشان جناب مهندس میرسلیم میخواهند به نفع آقای رئیسی کنار رود که البته آقای میرسلیم شخصیت خود را حفظ کرد و با وجود فشار دوستانش حاضر به کنارهگیری نشد.
فهم پدیدارهای دینی
اعتماد در معرفی کتاب «پدیدارشناسی دین» مینویسد: جیمز ال کاکس، دینپژوه شناختهشده، در کتاب «پدیدارشناسی دین» به بررسی متفکران اصلی و مکاتب مهمی میپردازد که به تفکرات انتقادی امروز درباره پدیدارشناسی دین شکل دادهاند و با استفاده از روشی تاریخی، ارتباط پیوسته این افراد و مکاتب با مباحث جاری در دینپژوهی را نشان میدهد. او کتاب را با بررسی چیزی آغاز میکند که آن را «عوامل شکلدهنده»ای نامیده که بر تکامل تفکر پدیدارشناختی در مطالعات دینی تقدم دارد. از نظر او این عوامل سه دستهاند: عوامل فلسفی، الهیاتی و عوامل مرتبط با علوم اجتماعی. در فصولی مجزا به بررسی این مطلب میپردازد که چگونه هر یک از این سه حوزه گسترده زمینهای ایجاد کردهاند که چهرههای برجستهای از دل آن سربرآوردهاند. اریک شارپ، به بهترین وجه تأثیرات مهم سده نوزدهم بر دینپژوهی تطبیقی را تصویر کرده است. جورج جیمز هم بهتفصیل گزارشی از رابطه بین تاریخ، الهیات و علوم اجتماعی در تفکرات این حوزه ارائه داده است. کاکس کوشیده پرتو تازهای بر هر یک از این حوزهها بیفکند و مخصوصا توجه را به تأثیر مکتب الهیات ریچل بر روش پدیدارشناختی جلب کند و نیز بگوید که زمینههای غیرغربی نقش عمدهای در شکلدادن به دیدگاه شماری از این اندیشمندان شاخص داشتهاند. همچنین به میزان تأثیر روش فلسفی ادموند هوسرل بر پدیدارشناسی دین پرداخته و بررسی کرده که آیا میتوان تمایلات فروکاستگریزانه در پدیدارشناسی دین را بیشتر واکنشی الهیاتی علیه تفاسیری تلقی کرد که قابلیت رنجاندن دینداران را داشتهاند.
نراقی جامعهشناس
طی ماههای گذشته مجموعه نشستهایی در نقد و بررسی آثار احسان نراقی در انجمن جامعهشناسی برگزار شد. در آخرین جلسه از این نشستها حسن محدثی کتاب «علوم اجتماعی و سیر تکوینی آن» از احسان نراقی را بررسی کرد. وی در بخشی از سخنان خود میگوید: نراقی در انتهای کتاب «علوم اجتماعی و سیر تکوینی آن» فصلی دارد با عنوان «نیاز دنیای کنونی به علوم اجتماعی». در این بخش نکتهای میگوید که درباره خودش نیز صادق است: «مواظب باشیم علوم اجتماعی به ابزاری برای حکومتها و سازمانها علیه جامعه بدل نشود». بنابراین اهل علوم اجتماعی باید شأن خود را حفظ کند و این نکته مهمی است که بر آن تکیه و بحث دارد. او تلاش کرده در زندگی خودش این حرف را رعایت کند و تا حد کارمند صرف سقوط نکند. قصد من این بود که ببینم یک جامعهشناس ایرانی که در خارج زندگی کرده چه نگاهی به جامعهشناسی و تحول آن دارد. او جایگاه بسیار معتبری داشته و در ابتدای این کتاب نوشته در برنامه سال 1960 یونسکو تالیف دو کتاب درباره علوم اجتماعی در دستور قرار گرفته بود و این اثر به سفارش این سازمان نوشته شده. کار دوم نیز از باتامور است که برای یونسکو نگارش شده است.
تاریخ و فلسفه نشانه
اعتماد در معرفی اومبرتو اکو فیلسوف و نشانهشناس مینویسد: او اولا یک نشانهشناس و فیلسوف و از جمله مهمترین زبانشناسان و نشانهشناسان ساختارگرا بود. او از نظریهپردازان و پایهگذاران نشانهشناسی معاصر است و در این حوزه هفت کتاب و رساله مهم و تعیینکننده دارد. در سالهای گذشته دو کتاب «نشانهشناسی» و «در جستجوی زبان کامل» از این مجموعه به فارسی ترجمه شدهاند. به تازگی به همت انتشارات علمی و فرهنگی یکی دیگر از مهمترین کتابهای او در این زمینه به فارسی ترجمه و منتشر شده است: «نشانه: تاریخ و تحلیل یک مفهوم». اکو در کتاب حاضر به بررسی مفهوم نشانه میپردازد. از مسائل مربوط به ارتباط و زبان فراتر میرود و تحلیلی جامع و روشن از نظریههای نشانه ارائه میکند. او در مقدمه این کتاب به شکلی که انگار داستان میگوید نشان میدهد چگونه «نشانه» در سراسر زندگی ما نقش دارد. او اساس این کتاب را بر این اصل استوار میکند که «مفهوم نشانه تنها به زبانشناسی با نشانهشناسی ویژهای مربوط نمیشود؛ بلکه از همه تاریخ تفکری بشری گذر میکند». شناخت دقیق اکو از تاریخ جریانها و گرایشهای فکری اروپا، از دوران باستان تا دوران معاصر، باعث میشود خواننده تقریبا با تمام جنبههای نشانهشناسی و خاستگاههای فکری آن آشنا شود. اکو نشان میدهد فرقی ندارد شما در تمدن پیچیده صنعتی و جامعه شهری زندگی کنید که پر است از زرقوبرق و تابلوهای نورانی، رمزگان راهنمایی و رانندگی، صداها و نشانههای دیگر یا اینکه در روستایی دورافتاده، در هر حالت شما در جهانی از نشانهها هستید.
من، منافع، حق، حکمرانی
علیرضا غریبدوست دبیر انجمن حقوقشناسی درباره ساختار رابطه میان دولتها و مردم مینویسد: اگر سه مفهوم «من»، «حق» و «منفعت» را بپذیریم، دولت، استیلای یک یا چند «من» بر دیگر «من»های یک جامعه و تعیین میزان «حقوق» و «منافع» آنها قابل توصیف خواهد بود. به بیان دیگر، به دلایل موجه یا غیرموجه – که منصرف از بحث است – «من»ها اختیار اداره اجتماع خود را در یدِ یک یا چند «من» قرار میدهند تا حاکم میزان و حدود بهرهمندی از «منافع» و «حقوق» را برای «من» تعریف و اجرا کند. سؤالی که به ذهن متبادر میشود این است که «حکمران» چه رابطهای با «من»های دیگر دارد؟ آیا این استیلای ید، صرفا توفق و برتری است یا هدایت و دلالت؟ این مدل از «حکمرانی»، خردمندانهترین شکلی است که جامعه بشری تاکنون دیده و همزیستی مسالمتآمیز و با کمترین تنش میان «من»ها باعث بقای جامعه ضمن بقای «من»ها و توجه به خوددوستیهای آنها شده است. تجزیه و تحلیل گزارهها و نتیجه: «من» میتواند تا «حکمرانی» در اجتماعِ میان «من»ها پیش رفته و قدرتمند شود.
سردار نقدی و ماجرای کتک زدن عبدالله نوری
سردار نقدی در گفتوگویی که با برنامه رودررو داشت و متن کامل آن در سایت رجانیوز ذیل عنوان افشاگریهای وی چاپ شده درباره بسیاری شایبههایی که در مورد ایشان وجود دارد از جمله تابعیت غیرایرانیاش پاسخ داده و آنها را رد کرده است. در بخشی از برنامه مجری از او میپرسد «این ادعا که شما عبدالله نوری را کتک زدهاید را باز کنید.» پاسخ سردار نقدی به این پرسش جالب توجه است: این هم از همین مواردی است که در خیابان، مترو، فرودگاه تا بنده را میبینند میگویند با کدام دست بود که زدید بده ما آن دست را ببوسیم. چرا؟ چون رسوا شدند. آن آقا که از اسراییل دفاع میکند و محکوم شد، و هیچ ننگی بالاتر از این برای یک مسلمان نیست که از اسراییل دفاع کند و نسلهای بعد از او باید به گونهای از پدربزرگ خود فرار کنند، آن یکی هم که فرار کرد و رفت انگلستان و در مجلس بزم آلسعود شرکت کرد. الان به بنده میگویند با کدام دست زدهاید تا ما ببوسیم، من میگویم من نبودهام این کار رسانهای است. فضا به گونهای نیست که من این کار را بد بدانم، میگویم این واقعیت نداشته است. ببینید دو نفر میآیند و یکسری حرفهای بسیار زشت و ضدانقلابی میزنند… اصلا برای چه به نماز جمعه میآیید، معلوم است که بدنه مردم به شما واکنش نشان میدهند، قطعا درگیری رخ میدهد. منتها آن روز از روزهایی بود که اصلا بنده موفق نشدم به نماز جمعه بروم و این موضوع در دادگاه ثابت شد. حالا میآیند حرف درست میکنند، شک درست میکنند، اصلا روزنامهای که این مطالب را عنوان کرده بود به دلیل این تهمت دروغ بسته شد. با وجود آنکه صاحبش فرد با نفوذی بود و آقازاده بود و میتوانست همه کار را با فشار انجام دهد.
خدا صدا و سیما را آزاد کند
وحید جلیلی که به عنوان کارشناس فرهنگی رسانهای در مراسم شروع به کار رسمی تشکل جامعه رسانه اسلامی در دانشگاه صداوسیما برگزار شد با انتقاد از نحوه مدیریت رسانه ملی گفت: همان خدایی که خرمشهر را آزاد کرد انشاءالله سازمان صدا و سیما را از دست اقلیتی که ادعای بیشماری دارند آزاد کند. اسلامی که امروز در سازمان صدا و سیما عرضه میشود چه اسلامی است؟ فهم مذهبی و تفکر دینی که در این سازمان وجود دارد در حد مرحوم فهیمه رحیمی است. آن هم در میان مدیرانی که خود را فرهیختهترین مدیران سازمان صدا و سیما میدانند، اما آنتن را که میبینید خروجی چیز دیگری است. سازمان صدا و سیما اینگونه نیست که نیرو نداشته باشد، بلکه باید عدالت رسانهای خود را اصلاح کند. مشکل سازمان صداوسیما، نرمافزاری است. ۲۵ سال دانشگاه صدا و سیما در اختیار اصولگراها بوده است. آن وقت نتوانسته است دو خبرنگار تربیت کند؟ در این ۲۵ سال ما موشک هوا کردهایم و… کارهای بزرگ دیگری انجام دادهایم. متاسفانه صدا و سیما برنامهای با عنوان بدون تعارف را راه انداخته است که آخر تعارف است! ما اگر سازمان صدا و سیمای درستی داشتیم آنقدر راحت در همین بحث دور زدنها آخر تعارف نمیشدیم.
پیشنهادی برای همهپرسی
اعتماد به همهپرسی گذاشتن FATF را پیشنهاد میدهد و مینویسد: پیشنهاد میشود که موضوع کلی الحاق به کنوانسیونهای بین المللی به همهپرسی گذاشته شود. به ویژه آنکه هر دو طرف گمان میکنند که اکثریت مردم ایران حامی نظرات آنان هستند. این روزها مخالفان FATF بارها و بارها بر این ادعا تاکید کردند که مردم مخالف الحاق شدن هستند. بنابراین چه اشکالی دارد که اصل پذیرفتن و ملحق شدن به کنوانسیونهای بینالمللی (با حفظ تحفظات ممکن) به همهپرسی بگذاریم تا یک بار برای همیشه از این مجادلات تکراری و بیهوده خلاص شویم. ما باید در فرآیند شکلگیری این کنوانسیونها نیز فعال باشیم. ایران در خصوص نظام جهانی در وضعیت خوف و رجا قرار دارد. نه میتواند از آنها دوری کند و نه میخواهد به آنها تن دهد. دوری را به نفع کشور نمیدانند، حضور را مترادف با انقلاب نمیبینند. لذا در یک وضعیت دوگانه قرار دارند. تنها راه برای حل این وضعیت، رجوع به مردم و همهپرسی است که آیا مردم اصولا الحاق به این کنوانسیونها را با شرط تحفظ تایید میکنند یا خیر؟ هر نتیجهای حاصل شد، حداقل از این مجادلات بیحاصل مثل آنچه که در جلسه یکشنبه و پیش از آن گذشت خلاص خواهیم شد.
نمیاندیشیم
محمد زارع شیرینکندی درباره وظایف یک فیلسوف در دوران مدرن مینویسد: یک اهل فلسفه امروزه در این جامعه در پی چیست؟ او در اینجا و اکنون چه چیزی را میجوید که نمییابد؟ او در این مملکت چه میبیند و چه نمیبیند؟ درد و دغدغهاش چیست و چه میخواهد؟ بدیهی است که یک اهل فلسفه به دنبال اندیشیدن و خرد ورزیدن است اما در جامعهاش چنین چیزی را نمیبیند. او به جای خردورزی و تامل و تدبیر، در همه جا بیفکری و بیتدبیری و نسنجیدگی میبیند. او در مراکز و نهادهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نظم و قانونی برخاسته از عقل و عقلانیت نمیبیند بلکه در امور و کارها پراکندگی و درهم ریختگی میبیند. او در این جامعه توسعه نیافتگی و به عبارت دیگر فلکزدگی میبیند. در جامعه توسعه نیافته کارها استحکام و دوام ندارند زیرا شالوده فکری، منطقی و حساب شده ندارند و از همین رو به اصطلاح زود بازدهاند، دیری نمیپایند و سرانجامی نمییابند. جامعه توسعه نیافته نمیداند در کجای تاریخ قرار گرفته و وضع و موقعیتش چگونه است و در اینکه مسیر و مقصدش کجاست، سردرگم و وامانده است. جامعه توسعهنیافته از خود نمیپرسد که چرا صد و پنجاه سال است نه تنها به پیش نمیرود بلکه به دور خود میچرخد و کارش تکرار مکررات است. یک اهل فلسفه از کانت یاد گرفته است که بپرسد چه میتوانم بدانم، چه باید بکنم و چه امیدی میتوانم داشته باشم؟ اما در جامعه توسعه نیافته خبری از چنین پرسشهایی نیست. چنین جامعهای نمیداند که چه میتواند بداند، نمیداند چه باید بکند و نمیداند چه امید و آیندهای میتواند داشته باشد. از همین رو سرگردان و پریشان است و در جهل مرکب به سر میبرند زیرا گمان میکند که پاسخ هر سه سوال را میداند.
جمهوری اسلامی
فصلنامه خاطرات سیاسی
اولین شماره از فصلنامه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی «خاطرات سیاسی» منتشر شد. این فصلنامه که با روش تحلیلی، آموزشی و اطلاعرسانی به موضوع خاطرهنگاری و مباحث پیرامونی آن میپردازد، به مدیرمسئولی و صاحب امتیازی احمد حکیمیپور منتشر میشود. اولین شماره فصلنامه، «خاطرات سیاسی» پس از مقالات مقدماتی که به چرایی نگارش خاطرات سیاسی و همچنین مبانی نظری خاطرهنگاری و چیستی خاطرهنگاری میپردازد، نخستین شماره خود را با عنوان «یادمان آیتالله خاطرهنویس»، اختصاص به شخصیت ممتاز و تاثیرگذار قرن حاضر در خاطرهنویسی یعنی مرحوم حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی داده و تصریح نموده است که آیتالله هاشمی رفسنجانی به عنوان شاگرد با استعداد و سپس تراز یاران بسیار نزدیک امامخمینی در بسیاری عرصهها دست به تابوشکنیهای ماندگار زد که یکی از آنها نگارش خاطرات روزانه بود. در ادامه و در مقالهای مبسوط تحت عنوان «آیتالله هاشمی؛ چرا خاطرهنویسی؟» علاوه بر نگاهی کوتاه مجموعه خاطرات آیتالله هاشمی، رویکرد خاطرهنویسی او را متکی به سوابق مبارزاتی و سیر زندگی وی از دوره جوانی ارزیابی میکند و با اشاره به همهگیر بودن ثبت خاطرات در خانواده هاشمی، مبحث جنجالی شدن خاطرات و گستره منتقدان خاطرات آیتالله هاشمی را مورد نقد و بررسی قرار میدهد و در ادامه به نمونههایی از خاطرات سیاسی و مهم آیتالله هاشمی که بازتابهای متفاوتی در جامعه داشتهاند، سبک نوشتاری، شخصیتها و اتفاقات غالب در این خاطرات و… اشاره شده است. صفحات پایانی این شماره از فصلنامه «خاطرات سیاسی» به معرفی تازهای خاطرهنگاری دفاعمقدس اختصاص دارد. شماره نخست فصلنامه «خاطرات سیاسی» در 38 صفحه چاپ و منتشر شده است.
ایران
نباید گفتمان فرهنگهراسی شکل بگیرد
ایران میزگردی با حضور محمد بهشتی، محمدعلی جعفریه و نعمتالله فاضلی درباره دلایل افت کیفیت محصولات فرهنگی برگزار کرده است. در مقدمهای که ایران بر این میزگرد نوشته، آمده است: چندی است که منتقدان فرهنگی- هنری از افت کیفی محصولات فرهنگی در حوزههای مختلف همچون کتاب، سینما، موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی گلایه دارند؛ البته شاید بحث هنرهای تجسمی به گفته فعالان آن، قدری متفاوت باشد و فعالان این عرصه اگر ویترینی برای ارائه آفرینشهای هنری خود پیدا کنند حتی قادر به کسب عناوین جهانی هم بشوند. با این حال آن طور که گفتههای کارشناسان نشان میدهد حداقل در حوزه کتاب شرایط چندان خوب نیست، آثار منتشر شده حتی از سوی مترجمان و مؤلفان صاحبنام و با تیراژهای زیر پانصد نسخه در قفسههای کتابفروشیها ماندگارند و به چاپهای بعدی نمیرسند؛ در خصوص چرایی این اتفاق دلایل مختلفی مطرح میشود از جمله ترجمههای شتابزده که گویا تنها هدفشان ربودن گوی سبقت و بازار از دست دیگر مترجمان و ناشران است، ممیزیهایی که سالهاست گریبان کتاب و فعالان آن را گرفته، کاهش توان اقتصادی مردم و از سویی مباحثی همچون قاچاق کتاب و کتابسازی که موجب گلایه فعالان عرصه نشر شده است. حال و روز سینما و تئاتر هم چندان بهتر نیست، هر چند که شاید اقبال مردم به سینما را بتوان بیش از کتاب دانست. رکورد 35 میلیاردی فروش فیلمهایی نظیر«هزارپا» را که موفق به کسب عنوان یکی از پرفروشترین ساختههای سینمایی بعد از انقلاب شد میتوان مشتی از خروار اقبال مردم به ژانر طنز دانست.
چگونه رسانههای سنتی از شبکههای اجتماعی بهره میبرند
میثم لطفی درباره استفاده رسانههای سنتی از فضای مجازی مینویسد: آیا میتوان فیس بوک یا توئیتر را یک شرکت رسانهای دانست؟ آیا روزنامههای بزرگ و رسانههای صاحبنام میتوانند از شبکههای اجتماعی بهعنوان یک ابزار رسانهای استفاده کنند و طیف گستردهتری از مخاطبان را تحت پوشش بگیرند؟ اگرچه این سؤالات ساده به نظر میرسند، ولی پاسخگویی به آنها میتواند به بزرگترین ابهامهای حاضر در عرصه روزنامهنگاری و خبررسانی پاسخ دهد. در حقیقت باید گفت اگرچه پاسخ این سؤالات اندکی پیچیده است، ولی میتواند جوانب پنهان خبرپراکنی در عصر حاضر را نمایان کند و نشان دهد ما بهعنوان مخاطب تا چه اندازه به صورت مستقیم و غیرمستقیم مورد هدف مراکز رسانهای قرار میگیریم و چه زمان بدون آنکه متوجه باشیم، اهداف مراکز رسانهای را در شبکههای اجتماعی محقق میکنیم. بر اساس مطالعهای که نتایج حاصل از آن هفته گذشته در روزنامه نیویورکتایمز به چاپ رسید، 20 درصد مردم پس از آنکه یک خبر را در شبکههای اجتماعی مشاهده میکنند به سایت اصلی آن میروند تا ادامه خبر را هم بخوانند و در مقابل، تعداد افرادی که از طریق اپلیکیشنهای موبایلی خبرهای روزانه خود را دریافت میکنند از رقم مذکور هم بیشتر است. توجه داشته باشید تنها در فیس بوک بیش از 2.5 میلیارد نفر از ساکنان کره خاکی به صورت روزانه گشت وگذار میکنند و اخبار مورد نظر خود را هم در اختیار میگیرند. این مسأله به خوبی نشان میدهد که شبکههای اجتماعی ماهیت رسانههای امروزی را شکل دادهاند و به صورت مستقیم روی آنها تأثیر میگذارند.
ناگفتههای احضار سلبریتیها
ایران با صادق زیباکلام که چندی پیش به دلیل پاسخ درباره کمکهای دریافتی از مردم برای کمک به زلزلهزدگان به آگاهی احضار شده، مصاحبهای انجام داده است. زیباکلام در بخشی از این مصاحبه میگوید: نامه مفصلی برای رئیس قوه قضاییه نوشتم و در آن نامه محترمانه پرسیدم آیا من شاکی خصوصی داشتم؟ آیا هیچ یک از نهادها و سازمان های دولتی علیه من شکایت کرده بودند؟ آیا خود اهالی دهکده امید از من شکایت کردهاند که شما دستور توقیف حساب من را صادر کردید؟ به فرض که علیه من شکایت شده، آیا دادگاه آن را رسیدگی کرد و رای به محکومیت داد؟ ملاک تصمیم شما برای مسدودکردن حساب من بر اساس کدام مبنای قانونی بود؟ من شاکی خصوصی نداشتم. اما سوالم از مدعی العموم هم این است که من تیرماه در قوه قضاییه و مهرماه برای کارآگاهان آگاهی توضیح دادم. شما چه سوالی از من کردید که من جواب سوال سربالا دادم یا از دادن پاسخ طفره رفتم؟
رسالت
۶۰ هزار پرونده طلاق توافقی در راهروهای مشاوره
در سال گذشته، 47 درصد طلاقها در 5 سال اول زندگی رخ داده و از طرفی سازش میان همسران کمتر شده است. به همین دلیل بهزیستی در نظر دارد تا با راهاندازی سامانه الکترونیکی کاهش طلاق با عنوان تصمیم این آسیب اجتماعی را 20 درصد کم کند. منابع رسمی حکایت از وقوع یک طلاق به ازای هر ٢.۵ ازدواج در سال ٩۵ و وقوع یک طلاق به ازای هر ٢.٣ ازدواج در سال٩۶ در تهران خبر میدهد و آخرین میانگین کشوری این پدیده اجتماعی نیز در کشور یک طلاق به ازای هر ٣/٩ ازدواج ثبت شده است؛ این در حالی است که با شدت گرفتن تحولات محیطی، تغییر ساختار زندگی و صنعتی شدن جوامع، با رشد آسیبهای اجتماعی در کشور و جهان مواجهیم. مجید ارجمندی معاون دفتر امور آسیبدیدگان سازمان بهزیستی کشور در ارتباط با چگونگی ایده راهاندازی سامانه کاهش طلاق گفت: در سال90 میزان طلاق کشور در حال افزایش بود. به واسطه تغییرات اجتماعی و اینکه درواقع در طلاق قاعدتاً بُعد خانوادهای که آسیب میبیند، زیاد است، وقتی زن و شوهری از هم طلاق میگیرند خانواده و فرزندان را درگیر میکند به همین دلیل متوجه آسیب طلاق شدیم ضمن اینکه درواقع چند حساسیت در این جریان داشتیم که یکی میزان طلاقهایی بود که صورت میگرفت؛ چراکه طلاق در بین گروه سنی20 تا 25 سال افزایش پیدا کرده بود ضمن اینکه روز به روز عمر زندگی مشترک کمتر از یک سال خیلی بیشتر میشد. بنابراین این حساسیت ایجاد شد که بتوانیم روی این موضوع کار کنیم.
اگر به خود نیاییم، طلاق به خانههای خودمان میرسد
معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان گفت: جوانان برشی از جمعیت کشور هستند و با وجود آسیبهای اجتماعی، اگر به خود نیاییم، طلاق به خانههای خودمان نیز خواهد رسید. محمد مهدی تندگویان با اشاره به خطرات آسیبهای اجتماعی در جوانان تصریح کرد: اگر آسیبهای اجتماعی کنترل نشود نیروی انتظامی نمیتواند کاری را از پیش ببرد. وی حضور جوانان در اغتشاشات را ناشی از مشکلات ساماندهی امور جوانان دانست و عنوان کرد: جمعیت جوان زیادی در کشور داریم. درواقع در مورد برشی از جمعیت صحبت میکنیم که اگر بتوانیم مشکلات آنها را حل کنیم، دستگاههای اجرایی میتوانند به آرامش برسند. تندگویان ادامه داد: تخصیص اعتبارات بر اساس مشارکتهای مدنی جوانان بوده است که به دلیل مشکلات زیرساختهای موجود این بخش در برخی استانها، پرداختیها به آنها کم بوده است. تندگویان افزود: بسیاری از طلاقها در کمتر از ۵ سال بعد از ازدواج و بهخصوص یک سال پس از ازدواج صورت میگیرد که امیدواریم با اجرای مکانیسمهایی همچون مشاوره پیش از ازدواج این میزان کاهش یابد.
پنجاه درصد مراکز آموزش عالی زیر خط استاندارد
معاون آموزشی وزارت علوم گفت: حدود ۵۰ درصد مراکز آموزش عالی دولتی زیر خط استاندارد قرار دارند که در قالب ادغام، تجمیع و تغییر ماموریت ساماندهی خواهند شد. مجتبی شریعتی نیاسر درباره اینکه چه تعداد از موسسات آموزش عالی نیازمند ادغام با دانشگاههای دیگر هستند، گفت: این موضوع در حال بررسی بوده و بعد از جمعبندی نهایی اعلام میشود ولی درمجموع میتوان گفت، حدود ۵۰ درصد مراکز آموزش عالی دولتی زیر خط استاندارد قرار داشته و نیازمند کمک هستند. معاون آموزشی وزارت علوم خاطرنشان کرد: ساماندهی آموزش عالی مختص این مراکز است تا بتوانند رشد کنند و شیوه رشد آنها متفاوت است که شامل ادغام، تجمیع و حتی تغییر ماموریت میشود.