مرور مطبوعات / بازگشت به خویشتن

4 مهر 1397

واکنش‌ها به حادثه اهواز، یادکردی از رفتن احمدی‌نژاد به سازمان ملل هم‌زمان به حضور روحانی در این سازمان و پرونده‌ای درباره اینستاگرام از مطالب جالب توجه امروز مطبوعات بود. «امام حسین(ع) برای ریشه‌کن کردن جاهلیت و گسترش عقلانیت قیام کرد»، «ولع دیده شدن و تأیید گرفتن در اینستاگرام»، «من را باکلاس، زیبا و اهل تفریح و معاشرت ببین!»، «محرومیت از تحصیل به دانشگاه آزاد رسید»، «انسان و زمان»، «بازگشت به خویشتن»، «علیه قومیت‌گرایی» و «فصل تغییر در فرهنگستان هنر»، «من هاله نوری ندیدم» عناوین برجسته شماره‌های امروزند.

شرق
 
من هاله نوری ندیدم
هم‌زمان با سالگرد نخستین سفر محمود احمدی‌نژاد برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، دوباره ماجرای هاله نور او روی خط خبر قرار گرفته است. به‌تازگی شایعه شده بود که آن فردی که هاله نور بالای سر احمدی‌نژاد را دیده و برایش تعریف کرده است، الهام امین‌زاده، معاون حقوقی سابق و دستیار ویژه فعلی رئیس‌جمهور، در امور حقوق شهروندی بوده است. حالا او تکذیب کرده و گفته من هاله نوری بالای سر احمدی‌نژاد ندیدم. او دیروز به ایلنا گفت: اظهاراتی را که بنده را ناقل مسئله هاله نور می‌دانند، به‌شدت تکذیب می‌کنم و واقعا علت انتساب این سخنان به خودم را متوجه نمی‌شوم. علت مطرح‌شدن این مطالب سخیف را بعد از ۱۳ سال متوجه نمی‌شوم. امین‌زاده که در سال ۸۴ نماینده مجلس بود، در تشریح علت سفر خود به نیویورک گفت: در سال ۸۴ بنده به همراه آقای محمدی، نماینده آباده، به‌عنوان نماینده مجلس از طرف کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مأمور حضور در اجلاس سالانه سازمان ملل متحد شدیم. سفر نمایندگان مجلس به این اجلاس معمولا برای نظارت بر کارهای دولتی‌ها انجام می‌گیرد و در همین راستا هم وظیفه ما کاملا مشخص بود که باید بر روابط خارجی و فعالیت دولت در سازمان ملل نظارت می‌کردیم. یک وکیل مجلس در این شرایط فقط به وظیفه نظارتی خود تمرکز دارد و به آن عمل می‌کند. قرار نیست در این شرایط نماینده مجلس وکیل‌الدوله باشد.
 
فصل تغییر در فرهنگستان هنر
شهریورماه سال جاری بود که علی معلم‌دامغانی، رئیس فرهنگستان هنر، جای خود را به معاون امور هنری‌اش داد تا علیرضا اسماعیلی با نامه ریاست‌جمهوری، سرپرست فرهنگستان شود. زهرا مهاجری، مدیرکل روابط‌عمومی فرهنگستان هنر، با رد خبر استعفای علی معلم‌دامغانی از سمت خود که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد، کناره‌گیری رئیس فرهنگستان را ناشی از نامه ریاست‌جمهوری و معرفی سرپرست برای فرهنگستان دانست. مهاجری در این رابطه به فارس گفت: «در این نامه آمده است که با اذن رئیس‌جمهوری و انقضای دوره مسئولیت آقای معلم، معاون امور هنری او؛ یعنی آقای اسماعیلی سرپرست فرهنگستان است». علی معلم‌دامغانی، ۲۰ دی‌ماه ۱۳۸۸ (حدود ۹ سال قبل) کار خود را به‌عنوان رئیس فرهنگستان هنر آغاز کرده بود. علی معلم‌دامغانی که 9 سال پیش و پس از وقایع پرحرف‌وحدیث انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1388 به‌جای میرحسین موسوی، به ریاست فرهنگستان هنر رسید، با نامه‌ای از سوی نهاد ریاست‌جمهوری با این منصب وداع گفت و جایش را به معاون هنری خود سپرد. در زمان منصوب‌شدن علی معلم به این سمت، بسیاری از فعالان فرهنگی و حتی عده‌ای از دوستان نزدیکش، او را از پذیرش این مسئولیت بر حذر داشتند. به باور منتقدان، قبول این مسئولیت از سوی ایشان، آن‌هم در آن برهه حساس به حیثیت شاعری معلم لطمه وارد می‌کرد، اما بااین‌حال، معلم 9 سال بر کرسی فرهنگستان هنر تکیه زد. 
 
اعتماد
 
علیه قومیت‌گرایی
اعتماد در واکنش به حادثه اهواز و عدم نقش‌آفرینی اقوام در این حادثه می‌نویسد: پرداختن به مبحث هویت قومی باید در چارچوب اندیشه سیاسی و ساختارها صورت بگیرد. در ایران باید هویت ملی، دولت ملی و توسعه را تجربه کنیم؛ تا شکاف‌های ارزشی و اجتماعی در کشور به وجود نیاید و دشمنانی که در منطقه و جهان داریم از این دست شکاف‌ها سوءاستفاده نکنند. نمونه آن را در حوادث تروریستی اهواز مشاهده کردیم که مبنای قومی به خود گرفت. اگر نظام سیاسی در برگیرندگی عام پیدا کند، آن زمان سرمایه اجتماعی بالا می‌رود. در این صورت مشروعیت نظام سیاسی بالا می‌رود و این امر زمینه‌ساز بهبود فضای کسب و کار، رشد، رونق اقتصادی و توسعه می‌شود. نظام سیاسی باید از هر گونه گفتمانی که زمینه‌ساز گرایشات گریز از مرکز شود خودداری کند. این گرایشات در عصر رسانه‌هایی که از کاه کوه می‌سازند و مقاصد خاصی را دنبال می‌کنند، مرجع اقوام و اقلیت‌ها را به خارج از ایران منتقل می‌کند. برخی از گروه‌ها به این طریق دفع می‌شوند. آنها در خارج از کشور تزریق ایدئولوژیک شده و خلأهای فرهنگی و ملی و اجتماعی‌شان با سوءاستفاده دشمنان پر می‌شود و اینجا است که تروریسم متولد می‌شود.
 
بازگشت به خویشتن
اعتماد مصاحبه‌ای فراهم کرده است با محمدحسین خسروپناه درباره روشنفکری ایران در دهه 1340. وی اخیراً کتاب «شب‌های نویسندگان و شاعران» ایران را منتشر کرده است. خسروپناه در بخشی از این مصاحبه می‌گوید: در دهه 1340 آثار ادبی و هنری درخشانی در ایران نوشته و اجرا می‌شود. نویسندگان و شاعران ما برجسته‌ترین آثارشان را در این دهه خلق می‌کنند. تئاتر هم در این دهه بسیار درخشان است، هم از نظر شکل و هم از حیث محتوا. در این دهه جنگ‌های ادبی متعدد منتشر می‌شود و به صورت گسترده و فراگیر است. این گرایش‌ها مدرنیته را پیش می‌بردند؛ به عبارت دیگر تجدد در ایران دو شکل اساسی دارد، یکی مدرنیزاسیون حکومتی است و دیگری مدرنیته روشنفکری است. البته باید در نظر گرفت که کل این اقدامات در حد توان ایران است، اما اینکه برخی انتقاد می‌کنند که مدرنیته چنین و چنان نبود، بحث دیگری است. آنچه در ایران رخ داد در حد شناخت و آگاهی و فراهم شدن مقدمات آشنایی ما با اندیشه مدرن صورت گرفت. در حالی که رشد و نوسازی اقتصادی ادامه داشت و به تدریج سیمای سنتی جامعه ایران را تغییر می‌داد، گرایش بازگشت به خویشتن و هویت گرایی پدید می‌آید که تا حدود زیادی متاثر از اختناق سیاسی و محدود شدن فضای فکری کشور بود و البته امری صرفا داخلی نیست، بلکه بازگشت به خویشتن را در سطح جهانی نیز شاهدیم، آثار فرانتس فانون و امه سزر و… از این حیث قابل ارزیابی هستند.
 
انسان و زمان
اعتماد به مناسبت برگزاری سمینار «زمان در چند افق» به بررسی پدیده زمان پرداخته می‌نویسد: تفاوت مهمی وجود دارد میان دو دیدگاه درون‌گرایانه نسبت به زمان: یکی زمان را ناشی از شمارش ذهنی حرکت می‌داند، و آن دیگری زمان را مقوله اساسی فهم و بنیاد شناسایی معرفی می‌کند. بخش اعظمی از تاریخ اندیشه، مشحون از این ایده است که زمان و حرکت با هم موجودند؛ خواه آن حرکت را ذهنی بدانیم و خواه عینی قلمداد کنیم. ارتباط زمان و حرکت امری مورد پذیرش نزد بیشتر متفکران سنتی بوده است؛ این موضع منحصر به ارسطو، ابن‌سینا، آگوستین و آکویناس نیست؛ دکارت، لایب‌نیتس، جان‌لاک و نیوتن نیز زمان را در ارتباط با مفهوم حرکت می‌فهمند، حتی اگر حرکت صرفا در ذهن رخ دهد. بااین‌حال، در سوبژکتیویسم، تغییر مهمی در عرصه زمان‌اندیشی رخ داده است. بنابردیدگاه کانت و هیوم، انسان در زمان نمی‌فهمد، بلکه با زمان می‌فهمد. فهم، حرکت از زمان‌مندی به بی‌زمانی نیست، بلکه زمانی کردن آن‌چیزی است که در پیشگاه انسان است. تبدیل زمان به ساختار وجودی انسان نقطه عطفی در تاریخ تفکر است. نمی‌توان چیزی را بیرون از زمان فهمید. انسان در افق زمان می‌فهمد و بدون زمان هیچ نمی‌فهمد. برای همین بود که کانت موضوعاتی چون نفس و خدا را از حیطه عقل نظری خارج ساخت. بنابراین، انسان زمانی است و هستی در او فهم می‌شود، پس هستی نیز بدون زمان فهم نخواهد شد. زمان است که به انسان شکل می‌دهد؛ پس اگر قرار به فهم هستی است، بدون زمان و جدای از زمان ممکن نخواهد بود.
 
ایران
 
محرومیت از تحصیل به دانشگاه آزاد رسید
ایران گزارشی فراهم کرده است از مشکلات ادامه تحصیل برخی از دانشجویان دانشگاه آزاد که با عنوان دانشجویان ستاره‌دار شناخته می‌شوند. در بخشی از این گزارش آمده است: حراست دانشگاه آزاد از دانشجویان محروم از تحصیل خواسته است تا نامه صلاحیت از نهادهای امنیتی بگیرند. این موضوع درحالی اتفاق افتاده است که همین چند روز پیش بود که هیأت دولت مصوبه‌ای را به تصویب رساند که بر اساس آن هیچ کس را نمی‌توان به راحتی محروم از تحصیل کرد. در این مصوبه برخورداری از آموزش حق همگان دانسته شده مگر آن‌که افراد دارای سابقه محکومیت قطعی کیفری به جرائم سازمان یافته، قاچاق انسان، محاربه و جاسوسی باشند.آنطور که مجید شیعه علی، دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه آزاد به خبرنگار «ایران» می‌گوید: دانشجوی ستاره‌دار در ایران به دانشجویانی گفته می شود که به خاطر فعالیت‌های سیاسی و صنفی خارج از چارچوب‌های تعیین شده محکومیت داشته‌اند. اما این درحالی است که دانشجویان ستاره دار برخی نظرات شخصی و سلیقه‌ای افراد را در ستاره‌دار شدن خود سهیم می‌دانند. این دانشجویان ممکن است از ادامه تحصیل محروم شده یا تحت شرایط خاصی ثبت‌نام شوند اما هم‌اکنون دانشگاه آزاد از ثبت نامشان خودداری می‌کند.
 
من را باکلاس، زیبا و اهل تفریح و معاشرت ببین!
ایران در گفت‌وگو با دکتر شروین وکیلی به تحلیل جامعه‌شناختی رفتار کاربران اینستاگرام و تلاش برای نشان دادن خود پرداخته است. دکتر وکیلی در بخشی از این مصاحبه می‌گوید: همه‌ انسان‌ها در فضای اجتماعی نقابی (و اغلب نقاب‌هایی) بر چهره دارند و انگاره‌ای از خود را به دیگری‌ها عرضه می‌کنند و می‌کوشند آن را به زیباترین و پسندیده‌ترین شکل بیارایند. این را در شیوه‌ لباس پوشیدن، آداب معاشرت و اخلاق مدنی مردم می‌توان دید و تشخیص داد که به خودی خود هم، چیز بدی نیست و قاعده‌ای در سامان‌یافتگی اجتماعی است. طی سال‌های گذشته همزمان با انقلاب دیجیتالی‌ که از سر گذرانده‌ایم، سه عامل نوظهور با این «هنر تنظیم انگاره» اتصال یافته است؛ یکی فراگیر شدن فناوری عکاسی و سوار شدنش روی گوشی‌های همراه است که گرفتن عکس با کیفیت را به کاری ساده و دم‌دستی و بی‌هزینه بدل کرده است، دیگری پیدایش شبکه‌های اجتماعی است که ارتباط یک نفر با شمار زیادی از افراد را ممکن ساخته و ارسال پیام در فضایی عمومی را برای هرکس آسان کرده است. سومی، پیدایش فضاهایی مجازی مثل اینستاگرام است که اصولاً کارکردش «تولید انگاره‌ای زیبا از خویشتن» است. به این ترتیب سه دستاورد فناورانه باعث شده تا رفتاری مثل «سلفی گرفتن» یا «عکس گذاشتن» به کرداری عام، روزمره و به تعبیر شما «افراطی» بدل شود. در حالی که تا همین 15 یا 20 سال پیش هیچ یک از این رفتارها رایج نبود و حتی قابل پیش‌بینی هم نبود.
 
ولع دیده شدن و تأیید گرفتن در اینستاگرام
دکتر اعظم راودراد استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران نیز نگاه خود درباره اینستاگرام را مطرح کرده و نوشته است: اینستاگرام برشی از دنیای واقعی است و به تعبیری بازنمایی‌کننده دنیای واقعی ما است. بنابراین، ارزش‌داوری درخصوص این فضا، به نوع استفاده کاربران از آن بازمی‌گردد. اکنون در جامعه ما اگر این فضا سطحی یا مبتذل به نظر می‌رسد باید ریشه‌های این ابتذال را در دنیای واقعی جست‌وجو کرد نه در ماهیت فناورانه آن؛ که اتفاقاً می‌تواند بسیار برای انسان امروز کاربردی باشد. آن چیزی که اینستاگرام را به «مسأله» برای جامعه ما بدل می‌کند، استفاده افراطی از آن است که البته خاص جامعه ما نیست. واقعیت این است که از رهگذر این شبکه اجتماعی، افراد راهی را برای دیده شدن پیدا می‌کنند که طی آن می‌توانند خود را به نمایش بگذارند. «نیاز به دیده شدن» خاص انسان امروز یا جامعه امروز نیست بلکه انسان‌ها همواره ولع دیده شدن را داشته‌اند و برجسته شدن این نیاز در دنیای امروز به خاطر فراهم شدن امکان دیده شدن است نه اینکه در دوره‌های گذشته چنین نیازی وجود نداشته است. اما اینکه چرا در جامعه ما، افراد به وجهی افراطی از اینستاگرام استفاده می‌کنند، جای تأمل بسیار دارد. شاید یکی از دلایل آن این باشد که کاربران اینستاگرام اغلب کسانی‌ هستند که در دنیای واقعی نمی‌توانند براحتی دیده شوند و فکر می‌کنند حضورشان با سانسور مواجه می‌‌شود. بنابراین سعی ‌دارند از این طریق عطش خود به دیده شدن و تأیید گرفتن را سیراب کنند.
 
رسالت
 
امام حسین(ع) برای ریشه‌کن کردن جاهلیت و گسترش عقلانیت قیام کرد
حجت‌الاسلام والمسلمین مهدوی راد عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به اهداف قیام حضرت سیدالشهدا(ع) گفت: امام حسین(ع) قیام کرد تا جاهلیت را از بین ببرد و آگاهی و عقلانیت را بگستراند. وی جریان اموی را یک جریان ریشه‌دار تاریخی دانست و ابراز داشت: از روزگاری که پیامبر رحلت کردند، عده‌ای سعی کردند که ارزش‌های جاهلی به جامعه بازگردد، از مهم‌ترین ویژگی‌های جامعه جاهلی، جهل است، کلمه جاهلانه در این بحث به معنای جامعه غیرعالمانه نیست بلکه منظور جامعه غیرحکیمانه است. جهل نوعی ناهضم‌اندیشی و فرجام کار را ندیدن است، در جامعه جاهلی خرد وجود ندارد در حالی که پیامبران آمدند جهل را بزدایند و جامعه را به عقلانیت و خرد بکشانند. حضرت فرمودند جامعه جاهلی جامعه‌ای است که انسان آگاه، اندیشه‌ورز، عاقل و خردورز را لجام می‌زنند ولی غوغاسالار و هرزه‌آفرین را تکریم و احترام می‌کنند. هرجا فرزانگی رخ بربست، دیوانگی گسترش پیدا می‌کند. جامعه جاهلی و اموی دقیقاً این‌گونه بود. امیر مؤمنان فرمودند که بنی‌امیه در جامعه فتنه ایجاد کردند تا مردم نتوانند حق و باطل را تشخیص دهند. معالم، نشانی‌های بلند دین و آگاهی است که امام حسین(ع) فرمود قیام کردم تا معالم دین را احیا کنم، یکی از ابعاد آگاهی که دین می‌گستراند، این است که انسان باید خود و رابطه خود با خدا را بشناسد و جایگاهش را بفهمد.
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.