شلاق احکام را به دست گرفته‌ایم

در گفت‌وگو با مرتضی جوادی آملی

دین و دین‌داری در جامعه‌ی مدرن امروز بعضا با قرائت‌های مختلف و گاه متضاد روبه‌رو است. آن قدر که همین قرائت‌های متفاوت گاهی منجر به روی گردانی جامعه از دین و احکام دینی می‌شود. با حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جواد آملی، استاد حوزه علمیه قم درباره دین و اخلاق گفت‌وگو کردیم. او تاکید دارد که جامعه را دین ستیز نمی‌داند، بلکه جامعه‏ی ما دین گریز شده است و اینکه جامعه با دینی که ناروا و نادرست تعریف و خوانش می‌‏شود و به ناروایی هم تحمیل می‏شود، در تعارض است.

*آیا می‏توان بی‌تفاوت به دنیای جدید و صرفا با استفاده از دستاوردهای آن، دیندار باقی ماند؟ به عبارت دیگر نسخه حکمت خالده برای دینداری در دنیای جدید، راهگشا است؟
حقیقت دین مقوله‏ای است که سراپای هستی انسانی را در تمام سطوح وجودی او در برگرفته است. وقتی دین را مجموعه‏ای از‏ عقاید، احکام و اخلاق تعریف می‏کنیم، یعنی تمام سطوح انسانی را مشمول این تعریف قراردادیم؛ زیرا بخشی از وجود انسان عقل و قلب است که عقاید با آن‌ها سروکار دارد و بخشی از وجود انسانی، نقش است که اخلاق با آن‌ها سروکار دارد و بخش دیگری هم بدن است که احکام مناسکی و اعمال و تکالیف با آن سر و کار دارند؛ بنابراین هیچ سطحی از سطوح بشری نیست مگر این که تحت پوشش دین جامع باشد. خدای عالم می‏خواهد انسان را این‌گونه تحت شمول برنامه ‏خود قرار دهد تا تمام جهات انسان سمت خدا باشد. انبیاء الهی می‏گویند که هیچ جنبه‏ای از جنبه‏های انسانی نیست مگر اینکه باید بنده‏ خدا باشد و در مسیر تابعیت، عبودیت و بندگی خدا قرار بگیرد؛ مانند جنبه‏ قلب، عقل و تن و بدن انسان.اما در خصوص سوالی که مطرح کردید، باید توضیح داد که به هر حال دنیای جدید دنیایی است که بر اساس سلسله مبانی و اصول پایه‌ریزی می‏شود که متأسفانه این اصول و مبانی اصلاً با اعتقادات و باورهای دینی به عبارت دیگر دین خاصی که ما از آن سخن می‏گوییم، یعنی دین توحیدی، سازگاری ندارد. بعد از قرون وسطی انسان پوست انداخته و از تاریخ، دین و باورهای خود رها شده و یک انسان دیگری متولد شده است و باید برای این انسان متولدشده‌ی جدید برنامه‏ی جدیدی تدارک دید. لذا آنچه که امروزه ما به عنوان اعتقادات و باورها در سنت و تفکر دینی خودمان داریم هیچ‌گونه همخوانی با دنیای جدید ندارد و در بسیاری از موارد هم دارای تضاد و تعارض جدی هست؛ اما این مساله وجود دارد که انسان‏ها در نظام‌های فردی خود می‏توانند با باورها، عقاید، اخلاق و با عمل خودشان زندگی کنند و در ساحت‏های فردی حتی نظام‌های بین‌المللی و حقوق بشری هم این معنا را پذیرفتند که دین در ساحت فردی آزاد است و هر کسی می‏تواند دین مناسب با علایق خودش را انتخاب کند؛ اما قطعاً انسان در آن دینی که به عنوان مجموعه‏ی عقاید، اخلاق و عمل است و انسان را در ساحت‏های مختلف فردی و اجتماعی اعم از ساحت‏های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و روابط بین‌الملل، معاشرت‏های عمومی و خصوصی و خانوادگی در نظر می‌گیرد، نمی‏تواند بر مبنای دین ظهور و بروزی داشته باشد؛ پس ما باید در این فضا به یک دین حداقلی اکتفا کنیم که موجب تعارضات اجتماعی و شکستن هنجارهایی که امروزه بر بشر تحمیل شده است، نباشیم.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.