سه معیار پیشنهادی آیت الله خاتمی برای تشخیص علما

«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «شرق» را مرور کرده است: «فرزند آیت الله خاتمی: پدرم به شدت با تحجر و تعصب دینی و فکری مخالف بود/ دین‌داری آقا مقدس‌مآبی نبود که دائما در سجده باشند»، «یک استاد دانشگاه: معیارهای پیشنهادی آیت الله خاتمی برای تشخیص علما، سه مسئله از طهارت، آزاداندیشی و شیوه تبلیغ بود/ همسر آیت‌الله خاتمی: از میان فرزندانم، سیدمحمد از همه نظر به آقا نزدیک‌تر است»، «خسرو شمر، تنها «معین البکاء» تعزیه در ایران: هفت هنر اصیل ایرانی در خدمت مذهب و تعزیه قرار گرفته‌اند»، «از تلگرام محرمی تا تبلیغات انتخاباتی» و «مخالفت با فیلم محمد(ص) به سبک یوتیوب»

فرزند آیت الله خاتمی: پدرم به شدت با تحجر و تعصب دینی و فکری مخالف بود/ دین‌داری آقا مقدس‌مآبی نبود که به‌صورت مداوم در سجده باشند
روزنامه شرق در سالگرد ارتحال آیت الله خاتمی، گفتگویی با دختر ایشان انجام داده و در مقدمه آن به قلم مسعود کاظمی آورده است: «سیده‌مریم خاتمی چهارمین فرزند سکینه ضیایی‌اردکانی و مرحوم آیت‌الله سید روح‌الله خاتمی، خواهر رئیس‌جمهوری پیشین ایران و همسر مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدعلی صدوقی، در ١۶ اسفند ١٣٢٧ در اردکان متولد شد. دوره ابتدایی را در این شهر فرا گرفت. در آن زمان دبیرستان دخترانه‌ای در اردکان وجود نداشت ولی علاقه‌اش به تحصیل و نیز تشویق پدرش به مطالعه آزاد و فراگیری علم، سبب شد آیت‌الله خاتمی در سال ١٣۴۶ او را به اصفهان نزد برادرش سیدمحمد خاتمی، که آن زمان در اصفهان مشغول تحصیل بود، بفرستد. همچنین او در ١٢ سالی که در قم اقامت داشت، صرف و نحو عربی را آموخت. در سال ١٣۴٧ در دانشگاه تهران پذیرفته شد و در رشته فلسفه به تحصیل پرداخت. علاقه به ادامه تحصیل، او را دوباره به دانشگاه کشاند و در سال ١٣٨٢، تحصیلات کارشناسی ارشد در رشته عرفان اسلامی را به پایان رساند. سیده‌مریم خاتمی در سال ١٣۴٩ با مرحوم محمدعلی صدوقی، فرزند آیت‌الله محمد صدوقی، ازدواج کرد که حاصل این پیوند سه فرزند دختر و یک پسر است. در سالروز رحلت آیت‌الله سیدروح‌الله خاتمی، با او به گفت‌وگو نشستیم تا کمی بیش از گذشته از خصوصیات اخلاقی و رفتاری پدر بگوید.»

در بخش های منتخب این گفتگو می خوانیم:

– مردم اردکان، آقا را مانند پدر خود می‌دانستند چراکه ایشان بر اساس سیره پیامبر(ص) رفتار می‌کردند. در روایات آمده اصحاب پیامبر هرگز نمی‌توانستند متوجه شوند کدام‌یک نزد ایشان محبوب‌تر هستند. آقا هم همین‌گونه رفتار می‌کردند. حتی بین مردم و فرزندان خود هم تفاوتی قائل نبودند

– انسان‌های دین‌دار و متدینان حقیقی این‌گونه بوده‌اند. تمام انسان‌ها به حقیقت دین فراخوانده شده‌اند. راه تدبر و تفکر روی خلق باز است. البته از همه نمی‌توان انتظار داشت که این مراتب و مراحل را در دینداری طی کنند. کسانی که به اوج حقیقت دین راه پیدا می‌کنند وصف‌ناپذیرند.

– اگر دین را بر سه اساس تعقل، فقه و عرفان در نظر بگیریم، می‌توانم بگویم آقا این هر سه را در کنار هم داشتند. دین‌داری آقا مقدس‌مآبی نبود که به‌صورت مداوم در سجده باشند. ایشان هیچ‌گاه زندگی را از دین جدا نمی‌دیدند. اتفاقا راه رسیدن به کنه دین و بهشت موعود را در زندگی جست‌وجو می‌کردند. از سویی ذره‌ای خودخواهی در ایشان دیده نمی‌شد.

– من اخیرا نامه‌های آقای سیدجلال‌الدین آشتیانی، مرحوم آیت‌الله‌العظمی منتظری و آیت‌الله خامنه‌ای درباره آقا را مطالعه می‌کردم، نکات جالبی در آنها نهفته بود. همه این بزرگان تأکید کرده بودند در شخصیت آقا ذره‌ای تکبر و حسد دیده نمی‌شد. مرحوم امام‌خمینی هم در نامه تسلیت خود برای فوت آقا از الفاظی مانند روشنفکری متدین و مجتهدی بزرگوار استفاده می‌کنند و آقا را از خوبان امینی می‌دانند که اگر نتوان گفت بی‌‏نظیر، مسلما کم‌نظیر بوده است.

– می‌توانم بگویم دین‌داری و اخلاق در وجود ایشان متجلی بود که مردم می‌توانستند ایشان را باور کنند. بسیاری از علما تک‌بعدی هستند، اما ایشان در تمامی ابعاد نمونه بود. به‌طوری‌که آقای آشتیانی که از بزرگان علم فقه و فلسفه هستند، درباره آقا می‌گفتند ایشان در باب مسائل فقهی خودشان اظهارنظر نمی‌کنند اما اگر از او سؤال می‌شد، چنان پاسخ جامع و کاملی می‌دادند که تمامی علما متوجه میزان تسلط ایشان بر فقه می‌شدند. یا مرحوم آیت‌الله العظمی منتظری در کتابی که برای یادواره آقا تهیه شده بود، نقل می‌کنند من هرگز قبل از این، آقای خاتمی را ندیده بودم .اولین‌بار بعد از دستگیری امام در سال ۴٢ در جلسه‌ای که علما و روحانیون جمع شده بودند ایشان را دیدم. عمق سخنان و استدلال و نفوذ کلام ایشان و همچنین تسلط‌شان بر مسائل مختلف به‌حدی بود که مجذوب ایشان شدم. بعد از آن هرگاه از نزدیکی یزد عبور می‌کردم به دیدار ایشان رفته و از آنجا رابطه مرید و مرادی بین ما برقرار شد. مرحوم آیت‌الله طالقانی هم به برادرم سیدمحمد خاتمی گفته بودند واقعا می‌توان از تمامی سخنان و وجود آقا استفاده برد.

– حالت‌های آقا و اخلاق حسنه ایشان به‌حدی جذاب بود که همگان را به سمت ایشان می‌کشاند. درس اخلاق آقا به گواهی بسیاری از بزرگان و مردم، بی‌نظیر بود. آقا صحیفه سجادیه و دعای مکارم اخلاق را چنان برای مردم تفسیر می‌کردند که به جان مخاطب می‌نشست، یعنی به گونه‌ای این دعاهای عرشی را به فرش می‌آوردند که هرکس می‌توانست از آن بهره‌مند شود و در دل مردم کوچه‌وبازار می‌نشاندند.

– به هیچ‌عنوان اهل ریاضت‌های ظاهری که ما متوجه آن شویم، نبودند. اما قطعا برای خود برنامه‌های مخفی داشتند. اما معتقدم هر چه داشتند از اخلاص بود که آقا را به این مراتب و مراحل رساند.

– اگر قرار بر این باشد که چند بار دیگر به دنیا بیایم و حق انتخاب داشته باشم، قطعا می‌خواهم دختر آیت‌الله خاتمی باشم. ایشان پدر فوق‌العاده رفیقی برای ما بودند. محبت و رفاقت بی‌نظیری بین آقا و همسرشان برقرار بود. به‌قدری بامحبت بودند که همه اهل خانه از آن سیراب می‌شدند. ما از کودکی لحظه‌شماری می‌کردیم آقا به منزل بیایند و دور ایشان جمع شویم. هرگز به ما نمی‌گفتند چه کار کنیم یا چه‌کار نکنیم. آقا هرگز با چیزی به نام امرونهی رابطه‌ای نداشتند. حتی کمتر دیده می‌شد کسی را به صورت لسانی نصیحت کنند. نصیحت آقا عملی بود؛ یعنی آقا طوری رفتار و عمل می‌کردند که سرلوحه ما بودند و عمل ایشان جایی برای کلام باقی نمی‌گذاشت. از همین‌رو بود که ما همه تلاش می‌کردیم مانند آقا باشیم. هرگز نمی‌گفت غیبت نکنید و کینه کسی را به دل نداشته باشید اما چون خود آقا این خصوصیات بد را نداشت، طبیعتا ما هم مانند ایشان عمل می‌کردیم. حتی خدمه منزل ما هم رفتارشان مانند آقا بود.

– ما در اردکان ساکن بودیم و آنجا دبیرستان وجود نداشت. من تا کلاس ششم را در اردکان به مدرسه رفتم و دیگر امکان تحصیل در آن شهر برای من وجود نداشت. آقا برای این موضوع تأسف می‌خوردند. تا اینکه برادرم آقا سیدمحمد به دانشگاه اصفهان رفتند و آقا من را که یک دختر بودم به اصفهان و نزد ایشان فرستادند و من در آنجا در یک سال سه کلاس درس خواندم. مرحوم سیداحمد خمینی همواره می‌گفت من تعجب می‌کنم آقا یک آخوند است، چطور این‌قدر راحت دختر خود را به شهری دیگر می‌فرستند. واقعا در شرایط آن روز و آن هم در خانواده‌ای مذهبی و روحانی، کسی این کار را نمی‌کرد. در آن زمان تا این حد روشنفکر بودند.

– هرگز نه بر من و نه بر دختران دیگر چیزی را تحمیل نکردند. زمانی‌که مرحوم آقای صدوقی به خواستگاری من آمدند، فقط به من گفتند خانواده داماد، خانواده بزرگی هستند و آقای صدوقی هم جوان خوبی است، اما تصمیم با خودت است؛ ولی ازآنجاکه نظر آقا و جلب رضایت ایشان برای ما اهمیت بسیاری داشت، تلاش می‌کردیم در هر کاری رضایت قلبی ایشان را جلب کنیم. نه در این موضوع و نه در هیچ موضوع دیگری تحمیل در کار نبود. من شهادت می‌دهم در آن زمان روحانیون دیگر این‌گونه نبودند. ما کم داشتیم روحانیونی که هم متدین باشند و هم با روشنفکری در زندگی شخصی رابطه‌ای داشته باشند.

– در ایام عید همواره منزل ما پر بود از دانشجویانی که به دیدار آقا می‌آمدند و نکته جالب این بود که آقا برای آنان سخنرانی نمی‌کردند، پرسش و پاسخ و مباحثه بود؛ یعنی هرگز متکلم وحده نبودند و با همه دیالوگ برقرار می‌کردند. بزرگ‌ترین مخالفت‌ آقا با تعصب و تحجر بود. همگان را از دو نوع تعصب بر حذر می‌داشتند. تعصب در دین و تعصب در تفکر.

یک استاد دانشگاه: معیارهای پیشنهادی آیت الله خاتمی برای تشخیص علما، سه مسئله از طهارت، آزاداندیشی و شیوه تبلیغ بود/ همسر آیت‌الله خاتمی: از میان فرزندانم، سیدمحمد از همه نظر به آقا نزدیک‌تر است
شرق در بخش دیگری از صفحه ۶، همچنین به مرور فرازهایی از زندگی آیت‌الله خاتمی پرداخته است که نکات شاخص آن، چنین روایت شده است:

– آیت‌الله سیدروح‌الله خاتمی، که در واپسین ساعات روز پنجشنبه، چهار آبان سال ١٣۶٧ در ٨۵ سالگی دیده از جهان فروبست، عالمی روشنفکر بود و این ویژگی آن‌قدر در ایشان برجسته بود که امام(ره) در پیام تسلیت خود به مناسبت ارتحال آیت‌الله خاتمی نیز او را این‌گونه توصیف کرده بود: «اسلام و ایران یکی از پرفروغ‌ترین چهره‌های تقوا و خلوص و ایمان خود را از دست داد. برادر عزیزم، خاتمی زنده‌دل، چهره تابناک مبارزات خستگی‌ناپذیر روحانیت روشن‌ضمیر در دهه‌های اخیر این مرزوبوم بود. او روشنفکری متدین و مجتهدی بزرگوار و از خوبان امینی بود که اگر نتوان گفت بی‌نظیر، مسلما کم‌نظیر بود. او با گوشت و پوست خود مبارزه را می‌فهمید؛ و سختی‌های آن را چون شربتی گوارا می‌نوشید. او یار و پناه محرومان بود. او یک عمر با تحجر و واپس گرایی جنگید؛ و یکی از طرفداران بی‌بدیل اسلام ناب محمدی- صلی‌الله علیه و آله و سلم- در عصر فریب و خودپرستی بود. او پاک زیست و پاک مرد و پاک در جوار رحمت ربش آرمید.»

– سیدروح‌الله خاتمی از سلک روحانیونی بود که از راه دین ارتزاق نمی‌کرد و زندگی شخصی خود را با درآمد حاصل از زراعت و کار بر زمین‌های کشاورزی کویری اردکان می‌گذراند و در خاطرات مبارزان قبل از انقلاب نیز نام او به‌عنوان کسی که پناه و همراه آنان بود، به چشم می‌خورد.

– بازخوانی خاطره دکتر علی‌محمد حاضری از اولین دیدار با این پیر روشن‌ضمیر در دوران دانشجویی، تصویر ملموس‌تری از او ارائه می دهد. حاضری در خاطره‌ای که دو سال قبل به نقل از او در پایگاه خبری جماران منتشر شد، از سفر جمعی ٢٠نفره از دانشجویان در سال ۵٣ به یزد و اردکان سخن گفته است؛ سفری که توسط حجت‌الاسلام راشدیزدی ترتیب داده شده و راشد در این سفر، دانشجویان را به دیدار آیت‌الله خاتمی که مشغول کار کشاورزی در زمین زراعتی خود بوده، می‌برد. حاضری درباره گفت‌وگو با آیت‌الله خاتمی در آن سفر می‌گوید:
من از ایشان سؤال کردم حاج‌آقا اگر در تهران از روحانیون کسی را می‌شناسید به ما معرفی کنید که از محضرشان استفاده کنیم؟
ایشان پرسید: برای چه می‌خواهید؟ گفتم: از نظراتشان بهره‌مند شویم و ما را راهنمایی و هدایت کنند!
آیت‌الله خاتمی با همان لهجه یزدی و شوخ‌طبعی پاسخ دادند: شماها خیلی پیگیر این نباشید که خودتان را به کسی وصل کنید و حالت مرید و مریدبازی داشته باشید؛ نیازی به این کارها نیست.
بعد ادامه دادند: همین روحیه و علاقه به دین و دینداری را در خودتان حفظ کنید کافی است. اگر هم آخوندی مثل آقای راشد را‌ گیر آوردید که چه بهتر، ولی دنبال این کارها نباشید!
باز من اصرار کردم! ایشان فرمود: حالا که اصرار می‌کنید من کسی را معرفی نمی‌کنم، ولی ملاک‌هایی می‌گویم که شما اول آن آخوند را با آن ملاک‌ها امتحان کنید، اگر قبول شد و جواب مثبت گرفتید، با او رفیق شوید و مراوده کنید والا نه!
بعد سه مسئله را در حوزه‌های مختلف مطرح کرد که اینها را ما بپرسیم و بعد نسبت به پاسخ‌های داده‌شده، تصمیم بگیریم. ایشان فرمود: یکی درباره این ماشین‌های لباس‌شویی که جدیدا به بازار آمده و متصل به آب منزل می‌شود و همه لباس‌های نجس و پاک را با هم شسته و تحویل می‌دهد، بپرسید که آیا این لباس‌ها توسط این ماشین‌ها پاک می‌شوند یا نه؟ اگر پاسخ داد: احتیاطا بهتر است یک‌بار هم خودت آنها را آب‌کشی کنی! شما هم احتیاط کنید از او و به طرف چنین شخصیتی نروید. این طیف روحانی به درد مراوده و دوستی با شما نمی‌خورد.
دوم، درباره آثار و کتاب‌های آقای دکتر علی شریعتی سؤال کنید، مثل «تشیع علوی و صفوی» یا «پدر و مادر ما متهمیم» که آیا کتاب‌های آقای شریعتی را بخوانیم یا نه؟ آیا اینها به ضرر دین و ایمان ما هست یا نه؟ ما را منحرف می‌کند یا نه؟ اگر پاسخ داد؛ از آثارش دوری و پرهیز کنید و بهتر است به کتاب‌های دیگری که از بزرگان و علما موجود است رجوع کنید! این آخوند هم به درد دوستی شما نمی‌خورد و با هم نمی‌توانید مراوده داشته باشید و پرهیز کنید از امثال اینها.
آیت‌الله خاتمی به مسئله سومی هم اشاره کردند که دقیقا عین عبارت ایشان یادم نیست، ولی حول میزان عمل و مقیدبودن به اذکار بود که آیت‌الله خاتمی در کل نظرشان این بود که روحانی و عالمی که به‌جای توصیه به واجبات و محرمات، صرفا به اذکار توصیه کند، به درد مراوده و دوستی جوانان متدین روشنفکر و دانشگاهی نمی‌خورد.

– آنچه از آیت‌الله خاتمی به فرزندانش رسیده را، مرحوم بانو سکینه ضیایی، همسر آیت‌الله، در گفت‌وگویی که سال گذشته آفتاب یزد منتشر کرد، این‌گونه توصیف کرده بود: «فرزندانم هیچ‌کدام جمیع خصائص پدر و اخلاق و روحیات وی را ندارند یعنی نمی‌شود دو آقا سید روح‌الله داشته باشیم. ایشان شخصیتی بی‌نظیر داشتند؛ مثلا نرمی و آرامش پدر به سیدعلی رسیده است، صداقت و سماجت و تیزهوشی به سیدمحمد و تندی‌های گاه‌وبی‌گاه به سیدرضا، اما مهربانی در بین فرزندانم درست تقسیم شده است، از حق نگذریم در بین پسرها سیدمحمد و در بین دخترها بی‌بی‌فاطمه از همه نظر به آقا نزدیک‌ترند».

– روایت سیدمحمد خاتمی از خلقیات پدر: «اخلاق مرحوم خاتمی، او را به هرچه کهنه و دور از واقعیت بود نمی‌کشاند و از هرچه تازه بود نمی‌رماند. وی جست‌وجوگری بود که همواره و همه‌جا حقیقت را می‌خواست و می‌جست‌ و در پیری نیز صاحب بینش و اندیشه‌ای بود که بسیاری از جوانان مدعی به پای آن نمی‌رسیدند… آیت‌الله خاتمی نسبت به اندیشه‌های تازه، جست‌وجوگر بود و به‌خصوص در حوزه آثار دینی هر پدیده‌ای را که برآمده از اندیشه‌ای نو بود مورد بررسی و تحلیل قرار می‌داد. او همواره دیگران را به خواندن و اندیشیدن و به مقتضای آن عمل‌کردن تشویق می‌کرد و به ایستادگی در برابر رژیم وابسته ضدآزادی ازیک‌سو و سنت‌پرستان اندیشه‌ستیز ازسوی دیگر فرمان می‌داد. او معتقد بود که برای زنده‌نگه‌داشتن دین باید از تواناترین اندیشه‌ها و تجربه‌های بشری مدد گرفت. او بر این باور بود که دین اگر نتواند دیندار را در دنیا سربلند کند و زندگی افتخارآمیزی برای او بیافریند دچار کاستی و محکوم به شکست است.»

– آیت‌الله مصباح‌یزدی: «از نظر علمی مرحوم آقای خاتمی هم از نظر وسعت معلومات و هم از نظر تعمق، از شخصیت‌های علمی بسیار ممتاز بود. از نظر وسعت معلومات، علاوه بر تحصیلات زیادی که در فقه و اصول داشتند درزمینه منطق و کلام و فلسفه بهره وافری داشتند که این مجموعه در کمتر کسی یافت می‌شود. اصولا ایشان شخصی علم‌دوست و عالم‌پرور بودند. اما از بٌعد اخلاقی باید گفت مرحوم آقای خاتمی مجسمه اخلاق بود. هرکس معاشرتی با ایشان داشت شیفته رفتار و اخلاق و منش ایشان می‌شد و از بُعد اجتماعی، ایشان از معدود افرادی بود که بینش اجتماعی خوبی داشت؛ مسائل سیاسی و مسائل بین‌المللی را خوب درک می‌کرد و می‌توانست در موارد مختلف موضع اتخاذ کند.»

خسرو شمر، تنها «معین البکاء» تعزیه در ایران: هفت هنر اصیل ایرانی در خدمت مذهب و تعزیه قرار گرفته‌اند
این روزنامه در صفجه ۱۲، گفتگوی سعید برآبادی با «رمضان فرح‌ور» را منعکس ساخته و زیر عنوان «۴٠ دختر را برای تعزیه زنان تعلیم دادم» نوشته است:
‌۴۵ سال است که در منطقه دولت‌آباد و ری، تعزیه‌خوان است و نقش شمرش چنان معروف شده که دیگر او را نه به نام شناسنامه‌ای‌اش یعنی «رمضان فرح‌ور»، بلکه به نام «خسرو شمر» می‌شناسند. خودش می‌گوید‌ هر سال فقط یک روز شمر می‌خواند و آن هم اختصاصا در روز عاشورا، اما نام او در این نقش به حدی با احساسات مردم گره خورده که حالا همه او را «خسرو شمر» صدا می‌زنند….
شمرخوانی فقط یکی از هنرنمایی‌های فرح‌ور در ایام محرم است. او علاوه بر این نقش، اشقیاخوانی، اولیاخوانی و دیگر نقش‌های تعزیه ایرانی را هم به همان اندازه استادانه اجرا می‌کند: «شمر منصبی است که سال‌ها داشته‌ام و خیلی‌ها آن را دوست دارند. به خاطر دارم زمانی یک ایرانی از آلمان آمده بود و می‌خواست بازی شمر را با خودش ببرد، آن زمان از میان شمرهایی که تعزیه ایران داشت، شمر من را پسندید و فیلمش را تهیه کرد و برد»…..

«معین البکاء» یکی از شخصیت‌های کلیدی تعزیه است؛ او نه‌فقط تمام نقش‌ها و مجلس‌ها را می‌شناسد و می‌تواند در آنها ایفای نقش کند، بلکه کار تربیت تعزیه‌خوان، انتخاب افراد برای ایفای نقش‌های مختلف، طراحی صحنه، انتخاب اشعار، تهیه نمایش‌نامه و از همه مهم‌تر نحوه اجرای آن را برعهده دارد. حالا در تمام ایران، فقط فرح‌ور است که به این لقب شناخته می‌شود: ‌«به لطف سیدالشهدا این اتفاق‌ها افتاده و خوشحالم که می‌توانم در این مجلس‌ها، اشکی از مردم بگیرم.»

…. او هم مانند تمام یارانش و تمام علاقه‌مندان به هنر تعزیه، وقتی که از کلمه ارباب استفاده می‌کند، تنها به یک چیز اشاره دارد: «امام حسین (ع)». این واژه چنان با خون او و تعزیه‌خوانان گره خورده که از کودکی تا زمانی که جان در بدن داشته باشند، خود را در این دستگاه می‌شناسند و می‌پرورند.

در روزگاری که از یک‌سو، استادان و پیش‌کسوتان هنر تعزیه کم‌تعداد شده‌اند و از سوی دیگر رسانه‌های جدیدتری چون تلویزیون و سینما قصد دارند جای اجرای زنده ‌تعزیه را پر کنند، از «فرح‌ور» می‌پرسم که موقعیت خودش را به عنوان یک تعزیه‌خوان و‌ زنده‌نگه‌دارنده این سنت چطور ارزیابی می‌کند؟ اشک در چشمش طوقی می‌اندازد و می‌گوید: «لطف سیدالشهدا شامل حالم بوده. می‌خواستم امشب در صحنه این را به مردم بگویم که مردم بحمدلله عمر من از ٧٠ گذشته و این حرّی که می‌خوانم مربوط به یک تعزیه‌خوان ۵٠ساله است و نه من! اینها عنایتی است که به ما شده، شکر می‌کنم که وجودم مثمر ثمر بوده و حضورم نقش داشته در تبلیغ و زنده‌نگه‌داشتن این دستگاه. این سنت برای ما پر است از شکوه و جلال. پر است از هویت و فرهنگ». منظورش دقیقا ترکیبی است که از مجموعه هنرها می‌توان در تعزیه سراغ گرفت: «داستان تعزیه، داستانی است که از عرب به عجم رسیده؛ درست مثل اسلام. ما آن را پذیرفته‌ایم و همه هستی‌مان را پایش گذاشته‌ایم. همه هنر ما حالا همین‌جاست، همه شور ما همین‌جاست در تعزیه.»

…. «تعزیه را ٩ هنر زنده نگه داشته‌اند. اولینش «شعرخوانی» است. بعد نوبت «آهنگ» می‌شود و بعد «صوت»ِ تعزیه‌خوان. هنر بعدی که بسیار مهم است، «بازیگری» است. اما اگر مشتاقان تعزیه نتوانند از طریق بازی و صدای تعزیه‌خوان، تعزیه را درک کنند، تعزیه‌خوان باید مجهز به یک هنر دیگر هم باشد: «پانتومیم». اینجاست که حرکت دست من، خودش شبیه یک شعر عمل می‌کند». به این فهرست، «سخنوری»، «نقالی»، «مداحی» و «طنز» را هم اضافه می‌کند …. جمع این هفت هنر اصیل ایرانی در خدمت مذهب قرار گرفته‌اند تا تعزیه زنده بماند و این دستگاه را زنده نگه دارد.»

رمضان فرح‌ور می گوید: در زمینه تعزیه‌خوانی زنان من کار کرده‌ام، فیلمش هم هست. ۴٠ تا دختر ٩ تا ١٢ساله را حدود ١۵ سال پیش برای این کار انتخاب کردم و تعلیم‌شان دادم. یادم هست که چهار مجلس را تعزیه‌خوانی می‌کردند؛ مجلس حضور قاسم(ع)، مجلس حضرت‌عباس(ع)، مجلس حضرت‌علی‌اکبر(ع) و بازار شام. این چهار مجلس را به آنها تعلیم دادم و الحق که فوق‌العاده بودند …. اما واقعا نمی‌شود زنان را تعزیه‌خوان کرد. سخت است.» ….

از تلگرام محرمی تا تبلیغات انتخاباتی
روزنامه شرق در صفحه ۱۲، گزارشی با عنوان «محرم فرصتی برای تمرین باهم‌بودن» به چاپ رسانده و به چند حرکت فرهنگی در محرم امسال پرداخته است:

فرصتی برای شبکه‌های مجازی
یکی از ویژگی‌های محرم امسال افزایش کاربردهای فضای مجازی و شبکه‌های مجازی مانند تلگرام بود. هنگامی که تلگرام قرار است فعالیت خود را ادامه دهد، تعداد زیادی کانال و گروه تشکیل شده است. دوستداران ولایت و… نمونه‌هایی از این‌دست هستند. رویکردهای مختلفی در این فضاهای مجازی بلافاصله منتشر می‌شد؛ رویکردهایی مرتبط به آن هیأت و محل عزاداری. گاه کلیپی مربوط می‌شد به یک هیأت عزاداری که در مدت کوتاه چندروزه از روی آپارات ٢٠‌هزار بار و بیشتر دیده می‌شد و گاه اعتراض به سخنانی است که علیه دولت و برجام و توافق هسته‌ای در سخنان مداحان آمده، گاه حمایت از شعارهایی که علیه علی لاریجانی در مجلس عزای امام حسین (ع) داده شده است. گاه این اخبار و سخنان به‌سرعت با واکنش روبه‌رو می‌شود، مانند کشته‌شدن و تیراندازی‌هایی که گه‌گاه در برنامه‌های مختلف عزاداری رخ می‌دهد. دراین‌میان سوگواری بر کشته‌شدگان حرم که در این چند روز بر تعدادشان افزوده شده، نیز جزء نکات غمگین برخی از شبکه‌هاست.

نذرهای متفاوت
پیش از محرم پیشنهادهایی برای انجام کارهای متفاوت و اجرای نذرهایی که به دست نیازمندان برسد، انجام شده بود. گذاشتن یخچال در گوشه خیابانی یا جمع‌آوری غذاهای نذری و ارسال آن برای کارتن‌خواب‌ها. همه اتفاقاتی بود که با گسترش شبکه‌های مجازی ممکن شده بود. چند پیشنهاد نذر نیز شده بود مثل کاشتن بذر در کنار خیابان‌ها، یا اینکه به مدت ۴٠ روز دروغ نگویید یا غیبت نکنید و… اما در اهواز اتفاق دیگری افتاده بود. اهواز که به‌عنوان پایتخت کتاب ایران انتخاب شده است، در یکی از شب‌های محرم میزبان اجرای نذر کتاب بود. گروه فرهنگی «کاشت» که متولی پرونده اهواز به‌عنوان پایتخت کتاب بودند، در برنامه‌ای در منطقه کوی نفت امتداد بوستان ولایت نبش رسالت ٢١، غرفه اهدای کتاب به‌عنوان نذر راه‌اندازی کردند و می‌خواهند این کار را در روز‌های دیگر این ماه نیز ادامه دهند.

وقتی کمر رفتگری خم نمی‌شود
جزء وظایف شهرداری است که پسماندهای هیأت‌ها و نذری‌ها را جمع‌آوری کند. همان‌طور که مدیر کل خدمات شهری شهرداری تهران گفته است، نیروهای شهرداری در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی در آماده‌باش کامل بودند و در تاسوعای حسینی بیش از هفت‌ هزار تن زباله ‌تر و پسماند از سطح ٢٢ منطقه شهر تهران جمع‌آوری شده است. اما در تبریز و برخی شهرهای دیگر این مردم و کودکان بودند که در یک حرکت همگانی، به جمع‌کردن زباله‌ها پرداختند.

فرصتی برای تبلیغات انتخاباتی
در اسفندماه امسال انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار می‌شود و نمایندگان از گوشه‌وکنار شهرهای بزرگ و کوچک به‌عنوان نمایندگان مردم ایران انتخاب می‌شوند. در این روزها که سفره اطعام امام‌حسین(ع) برپا بود، فرصتی بود تا نمایندگان از شیوه‌های مختلف برای ابراز عقایدشان و نزدیکی با مردم استفاده کنند. از گوشه‌وکنار خبرهایی درباره این سفره‌ها به گوش می‌رسید و دراین‌میان مهم‌ترین گزینه‌ها طرفداران احمدی‌نژاد بودند.»

مخالفت با فیلم محمد(ص) به سبک یوتیوب
شرق در صفحه هنر (۱۴)، خبر از حذف تیزر رسمی فیلم محمد(ص) از یوتیوب داده و نوشته است:
«روز گذشته رسانه‌های مختلف، خبر از حذف کانال رسمی فیلم محمد(ص) از سایت یوتیوب می‌دادند. گفته شده بود این شبکه که در مدت کوتاهی با استقبال چشمگیر مخاطبان خارجی روبه‌رو شده، به‌یک‌باره از این سایت حذف شد. در این خبر آمده بود: «تیزر رسمی فیلم در مدت کمتر از یک ماه بیش از نیم‌‌میلیون‌بار مورد بازدید کاربران یوتیوب قرار گرفته بود و‌ هزاران کاربر خارجی خواستار اکران فیلم در کشورهایشان ازجمله آمریکا، استرالیا، انگلستان و… شده بودند.»

البته جست‌وجوی نام این فیلم در یوتیوب نشان می‌دهد که پس از حذف کانال رسمی این فیلم، در دیگر کانال‌های یوتیوب، تیزرهای محمد(ص) توسط کاربران این شبکه اجتماعی دوباره آپلود شده و هر لحظه به تعداد بازدیدکنندگان این فیلم اضافه می‌شود. این در حالی است که روز گذشته تماس‌های «شرق» با مجید مجیدی، کارگردان محمد(ص) و همین‌طور تهیه‌کننده این فیلم، محمدرضا صابری، که مدیریت شرکت پخش نورتابان را نیز برعهده دارد، برای جویاشدن واکنش آنها بی‌پاسخ ماند.

این اولین‌بار نیست که یوتیوب دست به فیلتر کانال می‌زند. در روزهای گذشته هم این پایگاه اینترنتی، شبکه تلویزیونی حماس را بعد از اعمال فشارهای رژیم صهیونیستی و تصویب قانون مجازات چهارسال زندان برای افرادی که سنگ پرتاب می‌کنند، بسته بود. بااین‌حال هنوز دلیل بسته‌شدن کانال رسمی فیلم مجیدی در یوتیوب مشخص نشده است.

آخرین ساخته مجیدی که نماینده ایران در اسکار ٢٠١۶ است، پیش از این شاهد مخالفت‌های گوناگونی در عرصه بین‌المللی بوده. از زمان کلیدخوردن فیلم محمد(ص)، عده‌ای از تندروهای تکفیری در مقابل آن موضع‌گیری کرده و تلاش کردند تا این فیلم را برخلاف اصول اسلامی معرفی کنند. با نزدیک‌شدن آغاز اکران این فیلم، برخی از علما، ‌مشایخ و مفتی‌های کشورهای عرب بدون اینکه اطلاعی از محتوای این فیلم داشته باشند، علیه آن موضع‌گیری کرده و تماشای آن را تحریم کردند.»«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «شرق» را مرور کرده است: «فرزند آیت الله خاتمی: پدرم به شدت با تحجر و تعصب دینی و فکری مخالف بود/ دین‌داری آقا مقدس‌مآبی نبود که دائما در سجده باشند»، «یک استاد دانشگاه: معیارهای پیشنهادی آیت الله خاتمی برای تشخیص علما، سه مسئله از طهارت، آزاداندیشی و شیوه تبلیغ بود/ همسر آیت‌الله خاتمی: از میان فرزندانم، سیدمحمد از همه نظر به آقا نزدیک‌تر است»، «خسرو شمر، تنها «معین البکاء» تعزیه در ایران: هفت هنر اصیل ایرانی در خدمت مذهب و تعزیه قرار گرفته‌اند»، «از تلگرام محرمی تا تبلیغات انتخاباتی» و «مخالفت با فیلم محمد(ص) به سبک یوتیوب»مرور مطبوعات/ ‌سه‌شنبه ۵ آبان/ روزنامه شرق

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.