چرا باید اخلاقی زیست؟ تبیین اسلامی

در نوشته پیش‌رو بیست و هفتمین شماره فصلنامه علمی-پژوهشی پژوهشنامه اخلاق را پی‌ می‌گیریم. مقالات این شماره عبارتند از: چرا باید اخلاقی زیست؟ تبیین اسلامی، نظریه نمایندگی از دیدگاه اخلاق، حجیت خبر واحد و کاربرد آن در استنباط نظام اخلاقی و تربیتی اسلام و گزاره های آن، تحلیل روش قرآن کریم در درمان حسد، جایگاه صله رحم در سبک زندگی دینی، تبیین سبک زندگی مومنانه براساس خطبه ۱۹۳ نهج البلاغه، سعادت و فضیلت در اندیشه اخلاقی فیض کاشانی، جایگاه و ضرورت اخلاق محوری در تقنین قوانین و مقررات مربوط به خانواده.

نخستین مقاله «چرا باید اخلاقی زیست؟ تبیین اسلامی» نوشتۀ سید حسن اسلامی اردکانی است. وی معتقد است که جامعه برای بقای خود به نهاد اخلاق نیازمند است، اما چرا باید «من» اخلاقی باشم؟ چه اشکالی دارد که همه اخلاقی رفتار کنند و من تظاهر به اخلاقی بودن کنم، بی آنکه به واقع پایبند به اخلاق باشم. این پرسش از سوی گلاوکن فراروی سقراط نهاده شد و تا امروز کسانی کوشیده اند به آن پاسخی درخور دهند. افزون بر پاسخ سقراطی به این مسئله، ما شاهد پاسخ اگزیستانسیالیستی و پاسخ دوراندیشانه که نوعی خودگروی پیچیده است، هستیم. در کنار این پاسخ ها که هر یک قوت و ضعفی دارد، می توان پاسخی دینی به این مسئله داد. پاسخ دینی به چرایی اخلاقی زیستن در معرض برخی نقدها و اشکالات قرار گرفته است که زاده تقریرهای خاص آن است. در این مقاله، نگارنده با مرور تاریخی این مسئله و تفکیک دو پرسش اساسی از هم، چهار پاسخ را طرح و بررسی می کند و سرانجام از پاسخ اسلامی به دلیل قوت تبیینی بالای آن دفاع می کند و تقریری از مسئله پاداش و کیفر به دست می دهد که پاسخ گوی انتقادات رایج باشد. (ص ۷)

دومین مقاله «نظریه نمایندگی از دیدگاه اخلاق» اثر سید عباس هاشمی و مجتبی سلیمانی مارشک است. به باور نگارندگان، رویکرد اثباتی و پیرو آن نظریه نمایندگی، تاثیر زیادی روی جریان پژوهش های حسابداری داشته است. مطابق نظریه نمایندگی، شرکت مجموعه ای از روابط قراردادی و هدف آن بیشینه سازی ثروت سهام داران است. بین کارگزاران و کارگماران به سبب اهداف متفاوت، منفعت طلبی و فرصت طلبی، تضاد منافعی همیشگی وجود دارد و نظریه نمایندگی به دنبال راهکارهایی برای کمینه کردن هزینه های این تضاد است. در این مقاله مبانی نظریه نمایندگی تشریح و انتقادات وارد بر آن از دیدگاه اخلاق، تحلیل و بررسی شده است. مقاله ساختاری توصیفی ـ تحلیلی داراست و برای گردآوری مبانی نظری و مطالب، از روش اسنادکاوی و کتابخانه ای استفاده شده است. این نظریه به علت دید محدود و ساده انگارانه، و نیز نادیده شمردن هنجارهای اخلاقی و جنبه های اجتماعی، توانایی محدودی در توصیف و پیش بینی رفتار انسانی دارد. (ص ۲۷)

سومین مقاله «حجیت خبر واحد و کاربرد آن در استنباط نظام اخلاقی و تربیتی اسلام و گزاره های آن» ازمحمد داودی و رضا حبیبی است. این مقاله با هدف تبیین حجیت خبر واحد و سازوکار به کارگیری آن در حوزه اخلاق، ابتدا به تعریف خبر واحد و اقسام آن پرداخته و در ادامه، به موارد کاربرد خبر واحد در فقه، با توجه به مبانی مختلف پرداخته است. سپس حدود کاربرد حجیت خبر واحد در حوزه علوم اخلاقی و تربیتی تحلیل شده است. بر این اساس، اگر خبر واحد را بر مبنای موثوق الصدور بودن معتبر بدانیم، در مقام استنباط گزاره های اخلاقی و تربیتی، دامنه کاربرد وسیعی دارد، و در گزاره های توصیفی و دستوری هم، کاربرد خواهد داشت. (ص ۴۹)

چهارمین مقاله «تحلیل روش قرآن کریم در درمان حسد» نوشتۀ سید محمدحسن علم الهدی است. وی معتقد است که یکی از مخرب ترین امراض نفسانی انسان رذیلت حسد است. حسادت این پتانسیل را دارد که مقام عبودیت و بندگی انسان را نابود کند همچنان که با موجودی به نام ابلیس چنین کرد. در مکتب اسلام، یکی از اهداف تربیتی قرآن کریم به اقتضا فرمایش الهی «وَ شِفَاءٌ لِمَا فِی الصُدُور ِ» درمان بیماری های نفسانی انسان است. قرآن کریم حول محور توحید و عبودیت الگویی از درمانگری نفس در بیماری هایی همچون حسد را ارائه می دهد. معرفت افزایی، الگوسازی در قالب داستان و تمثیل، وعده بهشت و جهنم، تعوذ، تغییر اراده، راهکارهای عملیاتی همچون خیرخواهی نسبت به دیگران و ابتلا از جمله روش های درمانگری حسد در نظام اخلاقی قرآن است که حول محور عبودیت و توحید ارائه می شود. این مقاله برآن است مدل و الگوی قرآنی در درمان حسد را با رویکردی تحلیلی بررسی کند و از این گذر به الگوی روشمند و بدیعی از درمانگری با محوریت عبودیت و توحید در مقایسه با مکاتب دیگر برسد. (ص ۶۷)

پنجمین مقاله «جایگاه صله رحم در سبک زندگی دینی» اثر سید حسین شرف الدین است. به باور وی، یکی از مولفه های کلیدی و برجسته سبک زندگی دینی در حوزه ارتباطات انسانی، ارتباط با خویشان و بستگان نسبی و سببی، اعم از مومن و غیر مومن است که به «صله رحم» تعبیر شده است؛ آموزه ای که در منابع دینی و سیره بزرگان دین نیز فراوان و با تعابیر مختلف بر رعایت آن در هر شرایط ممکن تصریح و تاکید شده است. این ارزش اجتماعی به رغم پشتوانه های عقلی، شهودی، دینی و تجربی، تحت تاثیر برخی تحولات ساختاری، شخصیتی، فرهنگی و ارتباطاتی از جایگاه پیشین خود در جامعه سنتی، افول کرده و به یک ادب اجتماعی مرسوم در برخی تعاملات موسمی و مناسبتی تبدیل شده است. این نوشتار درصدد است تا با رجوع مستقیم به منابع اصیل دینی (آیات وروایات)، جایگاه این آموزه راهبردی را در سبک زندگی دینی و حیات طیبه یا مدینه فاضله اسلامی تعیین و تحلیل کند. (ص ۸۳)

ششمین مقاله «تبیین سبک زندگی مومنانه براساس خطبه ۱۹۳ نهج البلاغه» از مسعود معینی پور، رضا لک زایی و محمدحسین ظریفیان یگانه است. از دیدگاه نهج البلاغه، انسان دارای سه مرتبه و نشئه وجودی است؛ نشئه روحانی و عقلی، برزخی و قلبی و دنیایی و مادی. بر این اساس، انسان، در سه دنیای مادی و ظاهری که همین عالم دنیاست، و نشئه نفس انسانی که شامل قوای ظاهری و باطنی اوست و نشئه ای غیبی که روح او را پوشش می دهد، زندگی می کند. در مقاله حاضر شاخص های زندگی مومنانه در عرصه زندگی عقلانی، اخلاقی و رفتاری براساس خطبه همام تبیین می شود. زندگی و حیات عقلی انسان مومن مبتنی بر توحید است که نگاهی قدسی و معنوی به مومن می بخشد. سبک زندگی اخلاقی اتصاف به جنود عقل و پیراستگی از جنود جهل دارد و در سبک زندگی ظاهری و رفتاری، آنچه از مومن بروز و ظهور دارد، انجام دستورات فقهی و شرعی است. (ص ۱۰۳)

هفتمین مقاله «سعادت و فضیلت در اندیشه اخلاقی فیض کاشانی» نوشتۀ ماریه سید قریشی و وحید دهقانی فیروزآبادی است. نگارندگان برآنند که فیض در تبیین مفهوم عام فضیلت به این نکته اشاره می کند که هر امر خیری که انسان را در نیل به سعادت اخروی یاری رساند، فضیلت است و هرچه انسان را به هر نحوی از سعادت اخروی دور کند، رذیلت است. از منظر وی به طورکلی فضایلی که انسان را در نیل به سعادت یاری می رسانند، به چهار دسته تقسیم می شوند: فضایل نفسانی، فضایل بدنی، فضایل اجتماعی، فضایل توفیقی. فضیلت به معنای خاص و یا همان فضایل اخلاقی، در حقیقت جزئی از فضایل نفسانی هستند که عبارت اند از: حکمت، شجاعت، عفت و عدالت. فیض سعادت را به دو قسم مظنون (دنیوی) و حقیقی (اخروی) تقسیم می کند. از دیدگاه وی کمال و سعادت نهایی انسان منحصر به شناخت خدای متعال است، البته سعادت امری ذو مراتب است و مراتب سعادت انسان ها ارتباط مستقیمی با درجات ایمان و توحید آنها دارد. بالاترین مرتبه سعادت، در حقیقت مرتبه ای است که انسان به معرفت شهودی نسبت به پروردگار خویش دست می یابد؛ اما بااین حال افرادی که از ایمان تقلیدی هم برخوردارند، به مرتبه از سعادت نائل می شوند. (ص ۱۲۵)

هشتمین مقاله «جایگاه و ضرورت اخلاق محوری در تقنین قوانین و مقررات مربوط به خانواده» اثر لیلا سادات اسدی و عاطفه ذبیحی است. پژوهش حاضر مترصد پاسخ گویی به این سوال است که آیا مقنن می تواند اخلاق را در قلمرو حقوق وارد نموده و در تقنین قوانین و مقررات مربوط به خانواده، آموزه های اخلاقی را در قالب قانون درآورد؟ پاسخ گویی به این سوال در گرو تبیین ضرورت اخلاق محوری در حوزه خانواده با توجه به ویژگی های خاص خانواده و روشن شدن مفاهیم اخلاق و حقوق و وجه ممیز آن دو است. به تبع ویژگی های خاص خانواده چون خصوصی بودن حریم خانواده و عاطفی بودن، تضمینات حقوقی در این حوزه کارکرد مطلوب خود را ندارد و حفظ بنیان خانواده، در گرو اخلاق مداری اعضا خواهد بود. از سویی، با توجه به اینکه از ویژگی های قاعده حقوقی برخورداری از ضمانت اجراست، قانون گذار نمی تواند مستقیماً آموزه های اخلاقی را در قالب قانون به تصویب برساند. از این رو مقنن، پیش بینی نهاد داوری و تدوین قواعد تکمیلی را به عنوان دو راهکار عمده برای تعبیه اخلاق در ساختار حقوقی خانواده، برگزیده است. (ص ۱۴۱)

 

در نوشته پیش‌رو بیست و هفتمین شماره فصلنامه علمی-پژوهشی پژوهشنامه اخلاق را پی‌ می‌گیریم. مقالات این شماره عبارتند از: چرا باید اخلاقی زیست؟ تبیین اسلامی، نظریه نمایندگی از دیدگاه اخلاق، حجیت خبر واحد و کاربرد آن در استنباط نظام اخلاقی و تربیتی اسلام و گزاره های آن، تحلیل روش قرآن کریم در درمان حسد، جایگاه صله رحم در سبک زندگی دینی، تبیین سبک زندگی مومنانه براساس خطبه ۱۹۳ نهج البلاغه، سعادت و فضیلت در اندیشه اخلاقی فیض کاشانی، جایگاه و ضرورت اخلاق محوری در تقنین قوانین و مقررات مربوط به خانواده.مروری بر نشریات اخلاقی (2)

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.