درباره جغرافیای عرفانی

در نوشته پیش رو ششمین شماره دو فصلنامه علمی-پژوهشی پژوهش های هستی شناختی را از نظر می گذرانیم. مقالات این شماره عبارتند از: تاثیر نگاه وجودشناسانه ملاصدرا به علم در برخی مباحث هستی شناسی، بررسی وجودشناختی صفات الهی از دیدگاه ابن سینا همراه با نقد ملاصدرا، بررسی ترابط وجودی بدن با نفس پس از مرگ (تناسخ ملکوتی) از منظر مکتب ابن عربی، بررسی شرایط امکان تحقق حقیقت مکان و سکنی گزیدن، مساله اتحاد عاقل و معقول در چنبره تعالی تفکرِ سینوی، وحدت مقسمی ماهیت سِعی به تبع اصالت وجود، جغرافیای عرفانی.

نخستین مقاله «تاثیر نگاه وجودشناسانه ملاصدرا به علم در برخی مباحث هستی‌شناسی» اثر محمد مهدی مشکاتی و مریم فخرالدین است. نگارندگان برآنند که ملاصدرا در باب علم، دارای ابتکاراتی است که فلسفه او را از نظام­های فلسفی پیشین، متمایز می سازد. وی با رویکردی وجودشناختی به علم، نگاهی متفاوت به مسائل مربوط به آن دارد. ابداعات صدرالمتالهین در این موضوع، زمینه­ا ی مناسب برای حل مسائل دشواری که تا پیش از وی، پاسخ کامل و صحیحی برای آن ارائه نشده بود، فراهم کرد. در این نوشتار، تنها برخی از پیامدهای هستی شناختی نگاه وجودشناسانه ملاصدرا به علم، مورد بررسی قرار گرفته است، لیکن تبیین این مسائل، از چنان درجه اهمیتی برخوردار است که نگاه ما را به هستی، کاملاً دگرگون می سازد، مسائلی چون علم خداوند به مخلوقات، معرفت به خداوند، اثبات شوق و عشق در همه موجودات. بی شک ملاصدرا بدون اصول فلسفی خود و مسائلی که در حوزه علم به اثبات می رساند، قادر به تبیین عقلانی و صحیح این مسائل بسیار مهم نبوده است.

دومین مقاله «بررسی وجودشناختی صفات الهی از دیدگاه ابن سینا همراه با نقد ملاصدرا» نوشته محمد ذبیحی و اعظم ایرجی نیا است. نویسندگان برآنند که خداوند و صفات او مهم ترین مساله ای است که فکر بشر را به خود مشغول نموده است؛ گواه بر این مدعا آثار فیلسوفان و متکلمان در طول تاریخ اندیشه بشر است. ابن سینا از مشاهیر حکمت مشا با نگاهی واقع گرا و برآمده از متن هستی کوشیده است تصویری دقیق تر از ذات و صفات خداوند ارائه نماید و بر شناخت هرچه بیشتر خالق هستی و زیبایی و اطلاق آن صحه گذارد. بررسی تقسیم صفات، عینیت صفات با ذات و تکثر و ترادف صفات در جای جای آثار گسترده ابن سینا روشن می سازد که ابن سینا هم تکثر و هم ترادف صفات را مطرح نموده است و طرح تکثر صفات بیان گر نظر دقیق او و ارائه ترادف صفات نمایان گر دیدگاه دقیق تر وی است و هر دو تبیین ابن سینا از این ادعای ملاصدرا که ترادف صفات موجب تعطیل می گردد مبری است؛ چرا که دقت ابن سینا در طرح ترادف صفات سبب شده است خداوند نه تنها از تکثر در خارج منزه گردد، بلکه از تکثر برآمده از حیثیات ذهنی نیز پیراسته گردد در حالی که دیدگاه عینیت مصداقی و اختلاف مفهومی ذات و صفات خداوند از این ویژگی برخوردار نیست.

سومین مقاله «بررسی ترابط وجودی بدن با نفس پس از مرگ (تناسخ ملکوتی) از منظر مکتب ابن عربی» از حسن سعیدی و حسین زارع است. مسئله چگونگی ارتباط بدن با نفس پس از مرگ از مسائل مهم عرفان نظری است. ابن عربی و پیروان مکتب عرفانی وی در تبیین چگونگی این ارتباط مرتبه مثالی نفس ناطقه انسانی و روح بخاری را که وظیفه وساطت میان نفس و بدن را بر عهده دارند، مطرح می کنند. اثبات مرتبه مثالی برای انسان و تبیین نقش آن در ایجاد ارتباط میان نفس ناطقه و بدن مادی از ابتکارات ابن عربی است. ابن عربی و شارحان مکتب وی با تبیین مبانی خاص هستی شناسی عرفانی، نظیر وحدت وجود، مبحث تجلی و ظهور، و مبانی انسان شناختی، نظیر جداناپذیری روح از بدن، تناسب بدن با نشئه موجود در آن و بقای هویت انسانی در نشات دیگر، در بررسی مسئله ارتباط بدن با نفس پس از مرگ به تبیین بدن مثالی که معلول افکار و اعمال انسان است پرداخته و تناسخ ملکوتی به معنای تحول باطن و تصور ظاهر به صورت باطن را معقول و مقبول می­دانند، ازاین رو گفتاربرخی طرفداران تناسخ را بر تناسخ ملکوتی حمل می کنند. هدف این نوشتار که با روش تحلیلی- توصیفی و از نوع کتابخانه ای به کند و کاو مساله می پردازد آن است که رابطه بدن با نفس را پس از مرگ تحت عنوان تناسخ ملکوتی از منظر مکتب ابن عربی و شارحان وی تبیین کند.

چهارمین مقاله «بررسی شرایط امکان تحقق حقیقت مکان و سکنی گزیدن» نوشته محمد جواد صافیان و مائده انصاری است. مکان به عنوان یکی از مفاهیم پایه در معماری و شهرسازی از طریق معماری به عنوان هنر آشکار می شود. مبنای نظری این مقاله اندیشه «مارتین هایدگر» فیلسوف و پدیدارشناس آلمانی (۱۹۷۶-۱۸۸۹) است. بر این اساس نگارندگان این مقاله می کوشند تا دریابد مکان چگونه آشکار می شود و هنر (در اینجا معماری) اساساً چه نقشی درآشکارگی مکان ایفا می کند؟ در روزگار مدرن توجه به گوهر مکان به فراموشی سپرده شده و مکان به امری کمی تنزل یافته است. از دیدگاه هایدگر در هنر حقیقت آشکار می شود؛ چرا که هنر یکی از طرق اساسی تحقق حقیقت به معنای نامستوری است. بر همین اساس هنر معماری هنری است که می تواند مکان را به عنوان یکی از ارکان خود، نامستور و آشکار کند. معماری به واسطه «ساختن»، خصوصیات یک محیط را عینی می سازد و فضای خالی را به مکانی غنی برای رسیدن به هدفی به نام سکنی گزیدن، تبدیل می­کند. معماری به عنوان هنر چیزی را بازنمایی نمی­کند، بلکه حقیقت مکان را حاضر و دیدنی می­سازد. هدف اصیل معماران این است که مکان را در نسبت با نوع هستی آدمی به عنوان وجود در جهان آشکار کنند و بی­مکانی روزگار مدرن را کمرنگ نمایند. در این مقاله ابتدا دیدگاه هایدگر پیرامون کار هنری تبیین می­شود و سپس در یک مطالعه تطبیقی تاثیر این دیدگاه در آشکار شدن مکان در معماری در مقام هنر مورد بررسی قرار می گیرد.

پنجمین مقاله «مساله اتحاد عاقل و معقول در چنبره تعالیِ تفکرِ سینوی» اثر مصطفی مومنی، علیرضا کهنسال و سید مرتضی حسینی شاهرودی است. مساله اتحاد عاقل و معقول یکی از مسائل مهم و بحث انگیز در طول تاریخ تفکر فلسفی بوده است که برخی از در انکار و برخی از سر اقبال بر آن وارد شده اند. ابن سینا از کسانی است که دو نگاه به این مساله داشته است و از یکی به اثبات آن پرداخته است و از نگاه دیگر به انکار آن. حال آنچه مطرح می گردد این است که آیا در آرا این فیلسوف بزرگ تذبذب و تناقض وجود دارد؟ در پاسخ به این سوال، پاسخ های گوناگونی ارائه شده است. آنچه نگارنده بر آن است این است که با تفکیک این دو نگاه به مساله، تناقض مورد توهم برطرف می گردد. این دو نگاه یکی نگاه مشایی به مساله و دیگری نگاه متعالی به آن است. نگارنده به «تعالی در تفکر سینوی» قائل بوده و بر آن است که در گذار شیخ از تفکر مشایی به تفکر متعالیه، نگاه ابن سینا به مسائل تعالی یافته است. یکی از این موارد مساله اتحاد عاقل و معقول است. در این مقاله شواهدی از آثار ابن سینا بر این مطلب ارائه شده و شیخ از قائلان به اتحاد عاقل و معقول تلقی شده است.

ششمین مقاله «وحدت مقسمی ماهیت سِعی به تبع اصالت وجود» از محمدکاظم فرقانی و ابراهیم خانی است. نگارندگان برآنند که در مورد نحوه تقسیم بندی اعتبارات مختلف ماهیت و همچنین نحوه تحقق این اعتبارات، مباحثی تفصیلی در فلسفه مطرح شده است، ولی بر اساس نظر غالب، کلی طبیعی به عنوان مقسم و سایر اعتبارات آن به عنوان اقسام قلمداد می شود. در مورد نحوه تحقق آن ها نیز گرچه بر سر وجود افراد جسمانی برای یک ماهیت جوهری توافق وجود دارد، اما بر سر وجود فردی عقلی که از آن تعبیر به مثال عقلی و افلاطونی می شود اختلاف نظر وجود دارد، لیکن به نظر می رسد همان گونه که عارفان در یک تفاوت بنیادین در تقسیمات وجود، وجود لابشرط مقسمی را به عنوان حقیقت وجود معرفی می نمایند و تمامی اقسام وجود را مظاهر آن قلمداد می کنند؛ در مورد ماهیت نیز بتوان چنین مسیر تحولی را پیمود. به این صورت که با پیگیری لوازم وجود فرد عقلی ماهیت جوهری نشان داد که سایر اعتبارات ماهیت در قبال این حقیقت عقلی به منزله فروع و ظهورات آن می باشند و لذا سبب تعدد حقیقی افراد ماهیت نمی شوند.

هفتمین مقاله «جغرافیای عرفانی» اثر محمد رضا یوسفی و الهه حیدری است. در جغرافیای عرفانی با سه نوع اصطلاح جغرافیایی روبرو هستیم. یکسری مقولاتی که در جغرافیای طبیعی ما بإزای خارجی دارند مثل جهات چهارگانه، نام شهرها، اقالیم و ممالک که البته در جغرافیای عرفانی تاویل پذیرند و نقش نمادین و رمزگونه به خود گرفته اند. دسته دوم مقولاتی جغرافیایی که منشا قرآنی دارند همانند قاف، عرش، کعبه، طور و مجمع البحرین که آن­ها نیز بر مشرب عرفا تفسیر و تاویل می شوند. دسته سوم که فقط در جغرافیای انتزاعی سخن از آن ها رفته، نه در طبیعت و نه در قرآن یافت می شود، بلکه سخن از مکان هایی است که ساخته ذهن خلاق عارفان است. برخی از این مکان ها ریشه در آموزه های اسلامی دارد و برخی از حکمت خسروانی ایرانی سرچشمه گرفته است. در این جغرافیا عالم بالا، جهانی سراسر نور و لطیف تر از جهان ماده است. عالم مثال فضایی است میانه عالم روح و عالم ماده بین ملکوت و ناسوت که روح و جسم پدیده ها و موجودات در این برزخ به هم متصل می شود. از این رو عالم مثال مظهر تمامیت، کلیت و جمع اضداد است. در این مقاله با تکیه بر تحقیقات عرفان پژوهان، جغرافیای عرفانی در سه محور جغرافیای عرفانی طبیعی، جغرافیای عرفانی قرآنی و جغرافیای عرفانی انتزاعی در آثار و اندیشه­ عرفای بزرگ ایرانی و اسلامی بررسی گردیده است.

در نوشته پیش رو ششمین شماره دو فصلنامه علمی-پژوهشی پژوهش های هستی شناختی را از نظر می گذرانیم. مقالات این شماره عبارتند از: تاثیر نگاه وجودشناسانه ملاصدرا به علم در برخی مباحث هستی شناسی، بررسی وجودشناختی صفات الهی از دیدگاه ابن سینا همراه با نقد ملاصدرا، بررسی ترابط وجودی بدن با نفس پس از مرگ (تناسخ ملکوتی) از منظر مکتب ابن عربی، بررسی شرایط امکان تحقق حقیقت مکان و سکنی گزیدن، مساله اتحاد عاقل و معقول در چنبره تعالی تفکرِ سینوی، وحدت مقسمی ماهیت سِعی به تبع اصالت وجود، جغرافیای عرفانی.مروری بر نشریات فلسفی (3)

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.