آیا اجتناب از ازدواج به عنوان نخستین آموزه‌ کلیسای کاتولیک منسوخ می شود؟

«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «فرهیختگان» را مرور کرده است: «ضیاء موحد: در فارسی امروز، زبان فلسفه وجود ندارد»، «محسن جوادی: در شیوه آموزشی ما از وجه تدبیری فلسفه غفلت شده است/ در پرداختن به فلسفه زندگی و مسائل آن، نباید از بنیادهای فلسفی غفلت کرد»، «رئیس دانشگاه آزاد: زبان و فرهنگ این مرزو‌بوم، زبان دین و ایمان است»، «اگر فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» مخاطب گسترده‌ای پیدا نکرد، مقصر اصلی آن مدیران فرهنگی هستند/فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» را به امری حیثیتی برای نظام جمهوری اسلامی تبدیل نکنیم/پیروزی فیلم رستاخیز بر فیلم‌های بی‌مایه امروز سینمای ما قطعی بود»، «کتاب نقد، فصلنامه ای پژوهشی، انتقادی، اسلامی در قلمرو علوم انسانی» و «آیا اجتناب از ازدواج به عنوان نخستین آموزه‌ کلیسای کاتولیک منسوخ می شود؟»

ضیاء موحد: در فارسی امروز، زبان فلسفه وجود ندارد
روزنامه فرهیختگان در صفحه «اندیشه» به سخنان ضیاء موحد، استاد دانشگاه در نشست نقد و بررسی کتاب «فلسفه زندگی: تاملاتی در باب حیات، معنا و اخلاق» پرداخته است. در مقدمه این گزارش که با عنوان «از واقعیت تا حقیقت» منتشر شده، آمده است:
« بعدازظهر سه‌شنبه ۳ شهریور ۹۴ نشست نقد و بررسی کتاب تازه منتشر شده «فلسفه زندگی: تاملاتی در باب حیات، معنا و اخلاق» در موسسه فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. کتابی نوشته‌ کریستوفر همیلتن با ترجمه میثم محمد امینی که به همت انتشارات فرهنگ نشر نو منتشر شده است. این کتاب مجموعه‌ای است از چند جستار یا مقاله فلسفی که مطابق تقسیم‌بندی رایج در حوزه «فلسفه اخلاق» قرار می‌گیرد. در این نشست جستارهایی درباره تولد و مرگ، فضیلت و شکوفایی انسان، اخلاق و منش، صدق و واقعیت، دانایی، نسبی‌گرایی، پوچی و سرنوشت، اخلاق و زندگی، نیاز به خواب، ترس از مرگ و رابطه جنسی از دیدگاه فلسفه اخلاق تحلیل و بررسی شده است.
این نشست با سخنرانی ضیاء موحد، محسن جوادی، حسین‌ شیخ‌رضایی و میثم محمدامینی برگزار شد. نشستی که در آن سخنرانان از جنبه‌های گوناگون به بحث درباره کتاب «فلسفه زندگی: تاملاتی در باب حیات، معنا و اخلاق» پرداختند. یکی از اتفاقات مهم این نشست سخنرانی ضیاء موحد و تاکید او بر نداشتن زبان فلسفی در زبان امروز فارسی بود. موحد در بخشی از این نشست تاکید کرد که در زبان امروز فارسی زبان فلسفه وجود ندارد و به همین دلیل بسیاری از مفاهیم در قالب این زبان نمی‌گنجد و ما مجبور هستیم که اصلاحاتی در این راه انجام دهیم.»
در ادامه متن کامل صحبت‌های ضیاء موحد در این نشست را خواهید خواند:

«فصلی از این کتاب که می‌خواهم درباره آن صحبت کنم با عنوان «صدق و واقعیت» ترجمه شده است. مفهومی که در این کتاب به «واقعیت» ترجمه شده است، مفهوم reality است. اما باید به این نکته توجه کنیم که reality با actuality فرق دارد و متضاد مفهوم reality، pretense و appearance است. آنچه حقیقی است در مقابل آنچه ظاهری است و باطنی ندارد یا به عبارتی متظاهر به چیزی است، قرار می‌گیرد. پس از آن به مفهوم actuality می‌رسیم و دوباره مشاهده می‌کنیم این مفهوم نیز به «واقعیت» ترجمه شده است. ولی متضاد actuality، possibility است؛ چیزی که بالفعل است در برابر آن امکان یا بالقوه بودن قرار می‌گیرد. کسانی که اهل فلسفه هستند، می‌دانند در متون فلسفی سعی می‌شود ترم‌ها و مفاهیم درست به کار برده شود. در متن اصلی این فصل، هر جایی که لازم بوده است مفهوم reality مطرح شود، reality آمده؛ اما محمد امینی این مفهوم را در جایی «واقعیت»، در جای دیگر «صدق» و حتی معادلات دیگری نیز برای آن به کار می‌برد. هر چند این مساله تقصیر مترجم نیست، برای اینکه زبان ما هنوز زبان فلسفی نشده است. فرقی که بین reality و actuality هست را می‌توان با یک مثال روشن کرد. مثلا گفته می‌شود اگر فردی کمتر غذا می‌خورد، وزن او کمتر از آن بود که واقعا هست؛ «actual» ؛ به کار می‌رود. اما وقتی می‌گوییم اگر کمتر غذا خورده بود، وزن او کمتر از آن بود که حقیقتا هست «real» به کار برده می‌شود.

بحث دیگر در این بین این است که مساله صدق باید صدق ترجمه شود. از این نظر متون کلاسیک خیلی به ما کمک می‌کند. وقتی ما یک معادل انتخاب می‌کنیم، این معادل باید همه جا یکسان بیاید و بتوانیم آن را صرف کنیم. ما در دستور زبان خودمان صدق، صادق، کذب، کاذب، تصدیق و مصداق داریم.
معنای صدق، راستی می‌شود. اما وقتی می‌خواهیم معنای کذب را بگوییم، نمی‌توانیم از معادل «راستی» استفاده کنیم. از اینجا معلوم می‌شود که کار دارای عیب است. کذب را می‌توان طبق این قاعده ناراستی گفت؛ اما ناراستی لزوما به معنای دروغ نیست. در فلسفه و متون منطقی قدیم به این مسائل توجه می‌شده است؛ اما متاسفانه در زبان فارسی امروز با این مشکل مواجه هستیم. ایرادی که من به ترجمه این فصل وارد می‌کنم، ایرادی است که در متون فلسفی ما به زبان فارسی وجود دارد و ما باید آنها را یک‌دست کنیم. تقریبا در این فصل همه جاهایی که real به‌عنوان حقیقت‌گرایی اخلاقی به کار برده شده، همیشه به واقع‌گرایی اخلاقی ترجمه شده و این غلط است.

فصل «صدق و واقعیت» به این بحث می‌پردازد که آیا مفاهیم اخلاقی ما را به امور حقیقی هم ارجاع می‌دهند؟ سوال این است که جملات اخلاقی صادق هستند یا نه؟ اگر صادق و کاذب دارند به چه اعتباری است؟ آیا به اعتبار امر حقیقی است؟ حقیقت‌گرایان اخلاقی این مساله را به امر حقیقی ارجاع می‌دهند و دو مثال نیز درباره آن می‌آورند. اول از رنگ‌ها مثال می‌آورند و می‌گویند شما رنگ آبی را آبی و رنگ زرد را زرد می‌بینید. همه ما در دیدن این رنگ‌ها یکسان عمل می‌کنیم. ولی از طرف دیگر به این دلیل که ساختمان حواس ما به این شکل است که این رنگ‌ها را این چنین می‌بینیم؛ بنابراین برای تشخیص رنگ‌ها، هم دنیای خارج به ما کمک می‌کند و هم خود ما دخیل هستیم. پس یک امر خارجی هم دخالت دارد. با این اوصاف در امور اخلاقی هم می‌توانیم بگوییم این امور ما را به چیزهای حقیقی ارجاع می‌دهد.
مثال دیگری که در این باره مطرح می‌شود و خیلی هم مطلق است، اینکه گفته شده در ریاضیات وقتی دو به علاوه دو می‌شود چهار و مجموع زوایای یک مثلث ۱۸۰ درجه است، به همان طریق هم مفاهیم اخلاقی ما را به امر حقیقی ارجاع می‌دهند. همان گونه که در ریاضی نمی‌توانیم بگوییم اگر انسانی وجود نداشت، مجموع زوایا ۱۸۰ درجه نمی‌شد، اینجا هم نمی‌توانیم بگوییم اگر انسانی وجود نداشت، اصول اخلاقی چیزی را به خارج خود ارجاع نمی‌داد. این موضع، موضعی است که سخت مورد حمله قرار گرفته است. به نظر من هم اعتراضاتی که نسبت به آن صورت می‌گیرد، درست است. دلیل آن هم این است اقوامی هستند که اساسا اصول اخلاقی و معیارهای آنان با ما فرق می‌کند. بنابراین اینکه بگوییم امور حقیقی‌ای وجود دارند که پایه و بنای صدق و کذب اصول اخلاقی هستند، حرف درستی نیست.
درنهایت کتاب می‌خواهد بگوید هر فردی برای خود اخلاقی دارد و ما باید اصول اخلاقی او را از مجموع زندگی‌اش بیرون بکشیم. این مجموعه اگر مجموعه سازگاری باشد، ۵۰ درصد با دیگران توافق دارد و ۵۰ درصد هم با توافق ندارد. بنابراین اینکه یک حکم کلی داشته باشیم، حکمی است که فقط از سوی ایدئولوژی‌ها مطرح می‌شود و آنها هستند که یک دیدگاه واحد منحصربه‌فردی را برای خود در نظر می‌گیرند و می‌گویند این است و جز این نیست. من به یاد دارم که در متن‌های مارکسیستی جمله‌ای به این مضمون همواره وجود داشت: «… و تنها در این صورت است که جهان آزادی پیدا می‌کند». راه رسیدن به حقیقت نزد این دیدگاه، دگما – جزم – دارد.

نکته جالبی که در این کتاب وجود دارد این است که در موارد مختلف از متون ادبی مثال می‌آورد و بار دیگر به کسانی که ادبیات و رمان را سرسری می‌گیرند باید گفت منبع و منشا مسائل و دل نگرانی‌های اخلاقی، رمان‌ها هستند. یکی از بزرگ‌ترین افراد در این زمینه داستایوفسکی است که در این کتاب از او نقل قول آمده و درباره‌اش حرف زده شده است.»

محسن جوادی: در شیوه آموزشی ما از وجه تدبیری فلسفه غفلت شده است/ در پرداختن به فلسفه زندگی و مسائل آن، نباید از بنیادهای فلسفی غفلت کرد
فرهیختگان در انعکاس سخنان محسن جوادی در نشست نقد و بررسی کتاب «فلسفه زندگی: تاملاتی در باب حیات، معنا و اخلاق»، عنوان «غفلت از اصول بنیادین فلسفه» را برگزیده و آورده است:
«فلسفه زندگی: تاملاتی در باب حیات، معنا و اخلاق» کتاب مهمی برای امروز ما است. اما می‌توان نکات و نقدی درباره محتوای آن مطرح کرد. امروزه کتاب‌های مختلفی رواج پیدا کرده است که به بحث درباره فلسفه زندگی می‌پردازند و در همین مدت در بازار کتاب ایران چند کتاب با این مضمون ترجمه شده است. به نظر می‌رسد در چاپ این کتاب‌ها گونه‌ای احساس نارضایتی از آن رویه رایج فلسفی وجود دارد که فایده و نتیجه‌ای برای زندگی بهتر ندارد. ولی مشکلی که من در این‌باره احساس می‌کنم، این است که هرچند این نگرانی، دغدغه خوبی است و باید رویه‌ای دنبال شود که فلسفه به زندگی و مسائل آن مربوط شود؛ اما این نگرانی هم وجود دارد که در این چرخش به سمت مسائل روزمره و اساسی زندگی، گونه‌ای غفلت از آن بنیادهای فلسفی صورت گیرد. به عبارتی از آن مفاهیمی که اصول اساسی عقلانیت یا جاودان خرد یا فلسفه حقیقی هستند، غفلت شود. من این غفلت را در این کتاب احساس می‌کنم و در همین زمینه به چند مورد اشاره خواهم کرد.

در سنت یونانی و حکمت اسلامی و مسیحی این توجه وجود داشت -گرچه در عمل اتفاق نمی‌افتاد و در طول تاریخ از آن غفلت شد- که عقل یا لوگوس دو نقش و جنبه دارد. یک جنبه آن نظری است که اصول ثابت و حقایق ابدی و ازلی را درک می‌کند. جنبه دیگر، جنبه تدبیری وجود انسان است که در حوزه فلسفه زندگی نیز بیشتر می‌توان از آن استفاده کرد. این جنبه کاملا شخصی و معطوف به زمان و مکان است؛ ولی ارتباط اساسی با وجه ثابت لوگوس داشته و باید داشته باشد. این نکته اصلی است که در رابطه با فلسفه نظری و عملی نزد کسانی چون ابن‌سینا هم مورد تاکید قرار گرفته است.

من قبول دارم که در طول این سال‌ها به‌خصوص در شیوه آموزشی ما، از وجه تدبیری فلسفه غفلت شده و ما به آن نپرداخته‌ایم اما این اشکال نباید باعث شود که از این طرف بیفتیم و اصلا کاری نداشته باشیم که آن شناخت اصیل و بنیادین نظری نسبت به انسان یا آن وجه نظری لوگوس، چه کمکی می‌تواند به ما از نظر وجه تدبیری کند؟ این نکته مهمی است که به‌خصوص در مقدمه کتاب از آن غفلت می‌شود.

به نظر می‌رسد این کتاب شاید تحت تاثیر اندیشه نیچه بیشتر حالت گزینه‌گویی دارد و سرشار از نکات کلیدی است؛ ولی یک کتاب که دارای نظام منتظمی نیست نمی‌تواند برای مخاطب دارای فلسفه زندگی باشد. به نظر می‌رسد محتوای این کتاب بیشتر یک نوع فلسفه معطوف به زندگی است؛ ولی توجه ما را به مسائل ملموس زندگی جلب می‌کند و تاملاتی درباره آن دارد. در نهایت مخاطب نمی‌تواند چندان استفاده‌ای از آن برای خود زندگی داشته باشد. کتاب نشان می‌دهد نویسنده آن چندان در بحث‌های جدی فلسفه اخلاق عمیق نشده است. در مجموع به نظر می‌رسد خواننده ایرانی باید در خوانش این کتاب که متنی به‌شدت جذاب و خواندنی است به این نکته دقت کند که آیا بنیان‌های درستی در آن وجود دارد.»

رئیس دانشگاه آزاد: زبان و فرهنگ این مرزو‌بوم، زبان دین و ایمان است
این روزنامه در صفحه اول به سخنان حمید میرزاده، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در مراسم افتتاح مسابقات ملی قرآن و عترت پرداخته و از قول او نوشته است:
– زبان و فرهنگ این مرزو‌بوم، زبان دین و ایمان است. باید به متون قرآنی با نگاه علمی نگریست. قرآن کتاب منظومه آفرینش و سرشار از حقایق و رموز کشف نشده علمی است.
– قرآن نه‌تنها دارای فصاحت زبانی است بلکه کتاب زندگی انسان‌ها و منظومه کامل آفرینش است.
– که قرآن در محافل علمی ما مهجور مانده است. نه از بابت اینکه خوانده نمی‌شود، بلکه به‌عنوان کتابی که منظومه آفرینش است و حق در آن مکتوب است، مورد توجه قرار نمی‌گیرد.
– اگر به قرآن به‌عنوان یک باشگاه علمی نگاه کنیم، برای زندگی حتی در ابعاد اقتصادی و فرهنگی هم می‌تواند راهگشا باشد.
– در قرآن به حقیقت‌هایی اشاره شده که برخی از آنها در طول تاریخ کشف شده و برخی هنوز برای بشر ناشناخته باقی مانده است. بسیاری از تکنولوژی و فناوری‌هایی که امروز به آن دسترسی یافته‌ایم، قرن‌ها قبل در قرآن پیش‌بینی شده بود.
– حقایقی در قرآن وجود دارد که علم بشر نتوانسته تحلیل واقعی از آن داشته باشد و آن را به‌کار گیرد.

اگر فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» مخاطب گسترده‌ای پیدا نکرد، مقصر اصلی آن مدیران فرهنگی هستند/فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» را به امری حیثیتی برای نظام جمهوری اسلامی تبدیل نکنیم/پیروزی فیلم رستاخیز بر فیلم‌های بی‌مایه امروز سینمای ما قطعی بود
روزنامه فرهیختگان در صفحه اول، یادداشت «دعوت به تماشای «محمد رسول‌الله(ص)» به قلم حسن محمودی را منتشر ساخته و با آرزوی موفقیت فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» در گیشه، خواسته تا تازه‌ترین ساخته مجید مجیدی به امری حیثیتی برای سینمای ایران و در سطح بالاتر، نظام جمهوری اسلامی تبدیل نشود.
در این یادداشت آمده است:
«چرا باید به تماشای فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» تازه‌ترین ساخته مجید مجیدی کارگردان سرشناس سینمای ایران نشست؟
این پرسش را با این پیش‌فرض مطرح می‌کنم که از امروز اکران سراسری این فیلم با دو سرگروهی در بیش از ۱۴۰ سینمای کشور شروع می‌شود. بحث کم و کیف و نقد و تحلیل تخصصی و فنی این پروژه ملی سینمای ایران را به روزهای بعد موکول می‌کنیم.

مجید مجیدی به صورت مشخص در کارنامه خود برخی از فیلم‌های ماندگار و ستایش‌شده سینمای ایران را چه در داخل و چه در خارج از کشور ساخته و بالا برده و یکی از چند فیلمساز شاخصی است که لااقل با استناد به فیلم «بچه‌های آسمان»، این کنجکاوی را برمی‌انگیزد که در اوقات فراغت تابستانی و شب‌های خوب شهریور، سری هم به یکی از سالن‌های سینما بزنیم و چیزی حدود سه ساعت وقت‌مان را اختصاص بدهیم به تماشای فیلمی که کارگردان سینمای ایران تمام تلاش و تقلای خود را به خرج داده تا با صرف چیزی حدود یک دهه از عمر مفیدش، فیلمی با موضوع کودکی پیامبر(ص) در استانداردهای سینمای جهان بسازد.

تجربه تماشای فیلم «رستاخیز» به کارگردانی احمدرضا درویش در جشنواره فیلم فجر تاکیدی بر این نکته بود که پروژه‌های ملی در سینمای ایران، اگر حتی در تعریف داستان‌شان چندان جذابیت بدیع و بکری وجود نداشته باشد، به لحاظ فنی حرفی برای گفتن دارند و برداشتن گامی هستند در جهت ارتقای سینمای ایران به‌خصوص در بخش فنی. معلوم هم نبود اگر فیلم درویش اکران می‌شد تا چه اندازه در رقابت با بی‌مایگی اکثر فیلم‌های اکران‌شده سینمای ایران و فیلم‌هایی همچون «گینس» و «نهنگ عنبر» موفق شود.

مسلم این است که همین امروز هم نمی‌توان پیش‌بینی کرد که فیلم پرعظمتی همچون «محمد رسول‌الله(ص)» بتواند بر ذائقه سطحی‌شده بخش انبوهی از مخاطبان که در این سال‌ها به حال خود رها شده‌اند فائق آید. مخاطبانی که با دلزدگی از سریال‌های بی‌مایه صدا و سیمای خودمان، به سریال‌های ترکی و آمریکای لاتین پناه برده‌اند. با این اوصاف تاکید می‌کنم اگر فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» نتوانست مخاطب گسترده‌ای پیدا کند، مقصر اصلی آن مدیران فرهنگی هستند که در این چند دهه، فیلم تاریخی مذهبی ماندگاری از خود به یادگار نگذاشته‌اند که مخاطب را وسوسه کند تا شاید فیلمی خوب در این ژانر تماشا کند.

از منظر دیگر تماشای فیلم مجید مجیدی از این لحاظ می‌تواند اهمیت داشته باشد که محل تلاقی و تلفیق فکر و اندیشه ایرانی با دستاوردهای فنی و تکنیکی سینمای امروز جهان است و باید دید نتیجه این درهم‌آمیختگی چه خواهد بود؛ اینکه این صنعت تا چه اندازه توانسته بومی شود و القا‌کننده تفکر و نگاه رسمی جمهوری اسلامی باشد. مجید مجیدی با قصه‌ای کاملا ایرانی و قابل لمس برای مخاطب ایرانی با الهام از سینمای شاعرانه وطنی موفق شد با فیلم «بچه‌های آسمان» کاری کند که این فیلم هم در ایران و هم در سطح سینمای بین‌المللی حرفی برای گفتن داشته باشد. حال او کودکی حضرت محمد(ص) را که بیش از یک میلیارد پیرو شیفته دارد، موضوع ساخت فیلمی قرار داده و برای ساخت آن از تمامی تکنیک‌های امروز صنعت سینما سود برده و از تازه‌ترین تکنولوژی‌های سینمای مدرن و چهره‌های مهم اسکارگرفته سینمای جهان کمک گرفته تا فیلمش به فیلمی جهانی و پرمغز در ساخت و محتوا تبدیل شود. آیا همین مهم نمی‌تواند برای مخاطب ایرانی کنجکاوی‌برانگیز باشد تا بر بی‌حوصلگی و میان‌مایگی این روزها غلبه کند و به تماشای فیلمی بنشیند که تنها سه ساعت او را طلب می‌کند؟

از دیگر سو البته باید توجه داشت که فیلم‌های مهمی همچون «پسربچگی» با زمانی مشابه می‌توانند به اثری مهم در سینمای جهان تبدیل شوند و فیلمی همچون «نوح» به شکستی بزرگ در کارنامه سازنده‌اش. کاش تازه‌ترین ساخته مجید مجیدی را به امری حیثیتی برای سینمای ایران و در سطح بالاتر نظام جمهوری اسلامی تبدیل نکنیم و آن را به چشم حرکتی تجربی در سینمای ایران نگاه کنیم که می‌تواند آزمونی باشد برای حرکت‌هایی از این دست. و اتفاقا از همین بابت است که تماشای فیلم«محمد رسول‌الله(ص)» را توصیه می‌کنم تا سینمای ایران را فارغ از نگاه‌های حیثیتی تزریق شده به فیلم، در بخش نخبه‌اش حمایت کنیم.»

کتاب نقد، فصلنامه ای پژوهشی، انتقادی، اسلامی در قلمرو علوم انسانی
فرهیختگان در معرفی کوتاهی از آنچه «اثر اثرگذارترین و پر تیراژترین » مجله تولید و ترویج معارف اسلامی نامیده، آورده است:
دوره نخست «کتاب نقد» (تاکنون) عمدتا بر مدار فلسفه دین، کلام جدید و…، با هدف تبیین و دفاع عقلانی از آموزه‌ها، مبانی و معارف دینی متناظر با ضرورت‌های بستر فرهنگی فعال در کشور در دو دهه گذشته فعالیت کرده است.

موضوعات ویژه شماره‌های دوره نخست، چون سکولاریسم، دین و دنیا، پلورالیسم دینی و تکثرگرایی، تفسیر به رأی، نسبیت و هرمنوتیک، فقه و دولت، اسلامیت و جمهوریت، دیانت و مدنیت و… به خوبی گویای این واقعیت بوده است. اما دوره جدید کتاب نقد، با همکاری همه مراکز و شخصیت‌های علمی به‌ویژه گروه‌های پژوهشی پژوهشگاه با حفظ استراتژی نقد و در یک گام پیشتر مبتنی‌بر مواضع و معارفی که در دوره گذشته دغدغه تولید و ترویج آن را داشته است؛ اما در فضای نقد مبانی و نظریه‌های علوم انسانی، با رویکرد اسلامی منتشر خواهد شد. بنابراین پژوهشی، انتقادی، اسلامی و در قلمرو علوم انسانی بودن، خصوصیات درهم‌تنیده و ممزوج هویت دوره جدید کتاب نقد است. تاکنون نزدیک به ۵۶ شماره از این مجموعه به سردبیری سیدحسین میرمعزی منتشر شده است. علاقه‌مندان به چاپ اثر در این مجموعه می‌توانند به تارنمای اصلی آن به آدرس http://magazines.iict.ac.ir مراجعه کنند.

آیا اجتناب از ازدواج به عنوان نخستین آموزه‌ کلیسای کاتولیک منسوخ می شود؟
این روزنامه در آخرین صفحه، به جنجال جدید درباره تاهل مسیح(ع) پرداخته و نوشته است:
«تحقیقات تازه‌ای که روی جوهر یک پاپیروس باستانی انجام شده که قبلا ادعا شده بود نامه عیسی مسیح(ع) است، نشان می‌دهد که این نامه متعلق به زمان و مکان درستی‌ است و می‌تواند صحت داشته باشد. به گزارش «آنا» به نقل از «دیلی‌میل»، قطعه پاپیروسی که روی آن نامه‌ای با خطاب «همسرم» منتسب به مسیح بود، پس از آنکه پارسال در ‌آزمایش نیمه عمر کربن ۱۴ روسفید از آب درآمد و باستانی بودن آن به اثبات رسید، اخیرا توسط محققان دانشگاه کلمبیا مورد آزمایش جوهر قرار گرفته است.

این قطعه پاپیروس حاوی نامه‌ای است که در آن مخاطب با عنوان «همسرم» خطاب و در ادامه به او اجازه داده شده است تا به‌عنوان «حواری» خود را معرفی کند. اگرچه دانشگاه کلمبیا هنوز نتیجه آزمایش‌های خود را به‌طور رسمی اعلام نکرده و این کار را به زمان پایان تحقیقات ارجاع داده است، خبری در همین اندازه که این نامه جعلی نیست از آزمایشگاه به بیرون درز کرده است. این خبر می‌تواند یکی از نخستین آموزه‌های کلیسای کاتولیک را که مبتنی‌بر اجتناب از ازدواج به پیروی از مسیح است، به کلی منسوخ کند.»

اخبار کوتاه صفحه «اندیشه»:
افلاطون، دکارت و باشگاه مشت زنی
کتاب «افلاطون، دکارت و باشگاه مشت‌زنی» با ترجمه نازنین اردوبازارچی توسط نشر پایان روانه بازار کتاب شد. این کتاب شامل شش فصل در زمینه فلسفه فیلم می‌شود. نویسندگان این کتاب هم به چیستی فلسفه فیلم پرداخته‌‌اند و هم کتاب حاوی مباحث انضمامی و بررسی یک یا چند فیلم خاص است. «فراتر از تصویرسازی صرف» نوشته توماس وارتنبرگ، «هیچکاک و کاول» نوشته ریچارد آلن، «چرخه بیگانه زندگی» نوشته استیفن مالهال، «سارتر، فلسفه نیستی و ملودرام مدرن» نوشته آندراس بالینت کوواچ، «افلاطون، دکارت و باشگاه مشت‌زنی» نوشته نانسی بائر و همین‌طور مصاحبه ژان لوک گدار با میکل آنجلو آنتونیونی با عنوان «شب، کسوف، طلوع»، فصل‌های این کتاب را تشکیل می‌دهند.

دیگر عناوین منتشر شده در «فرهیختگان» امروز:
یادداشت « بیار جام و گلابی به خاک آدم ریز» به قلم حمیدرضا صفاکیش/ یادداشتی درباره زندگی حضرت امام رضا(ع)

سیدطه هاشمی، معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی: آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی همواره تاکید داشته‌اند که از کارهای سطحی که در ارتباط با قرآن در دانشگاه وجود دارد رنج می‌برند.

افزایش تقاضای رشته‌های علوم انسانی در اروپا / جمعی از دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی اتحادیه اروپا اعلام کرده‌اند که میزان تقاضا برای انواع زمینه‌های علوم انسانی در سال ٢٠١۶ افزایش چشمگیری داشته است. براساس گزارش یونیورسیتیز ورد نیوز میزان تقاضا برای این رشته‌ها نسبت به پارسال افزایش ٣٠ درصدی داشته که این عدد در نوع خود رقم قابل توجهی به حساب می‌آید.

عکسخانه

«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «فرهیختگان» را مرور کرده است: «ضیاء موحد: در فارسی امروز، زبان فلسفه وجود ندارد»، «محسن جوادی: در شیوه آموزشی ما از وجه تدبیری فلسفه غفلت شده است/ در پرداختن به فلسفه زندگی و مسائل آن، نباید از بنیادهای فلسفی غفلت کرد»، «رئیس دانشگاه آزاد: زبان و فرهنگ این مرزو‌بوم، زبان دین و ایمان است»، «اگر فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» مخاطب گسترده‌ای پیدا نکرد، مقصر اصلی آن مدیران فرهنگی هستند/فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» را به امری حیثیتی برای نظام جمهوری اسلامی تبدیل نکنیم/پیروزی فیلم رستاخیز بر فیلم‌های بی‌مایه امروز سینمای ما قطعی بود»، «کتاب نقد، فصلنامه ای پژوهشی، انتقادی، اسلامی در قلمرو علوم انسانی» و «آیا اجتناب از ازدواج به عنوان نخستین آموزه‌ کلیسای کاتولیک منسوخ می شود؟»مرور مطبوعات/ ‌‌پنج‌شنبه ۵ شهریور / روزنامه فرهیختگان

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.