اینکه زنی با موی پریشان در کنار حرم امامرضا(ع) بنوازد و مرد نامحرم بخواند، منکرترین منکرات است
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «شرق» را مرور کرده است: «بهشتی در شرایطی زمینهساز گفتوگو میان ادیان و مذاهب و فرهنگها شد که این مباحث هنوز مُد روز نشده بود/از نگاه او برای رسیدن به هدف، نمیتوان به هر وسیلهای متوسل شد و هرچیزی گفت و هر کاری کرد/دلبستگی بهشتی به گفتوگو و اندیشیدن، از سنتی عمیق در فکر اسلامی و شیعی سرچشمه میگرفت/ما و جهان اسلام به روش و منش شهیدبهشتی در برخورد با آرا و نظرات گوناگون نیاز مبرم داریم»، «باید زینت اسلام باشیم»، «کفار، حزبالشیطان اند و باید با اینها جنگید و تا زدن گردنشان پیش رفت/اینکه زنی با موی پریشان در کنار حرم امامرضا(ع) بنوازد و مرد نامحرم بخواند، منکرترین منکرات است»، «خصلت کلی انقلابهای کشورهای عربی، انفجار دینی بود/اگر تاریخ را خوب خوانده بودیم، دیگر شاهد اعمال شنیع داعش نبودیم»، «آنها که میخواهند حکم خدا را اجرا کنند، چرا به رباخواری برخی بنگاههای اقتصادی اعتراض نمی کنند؟» و «از شهستان پهلوی تا مصلای پایتخت»
روزنامه شرق در کنار تیتر اصلی «ساعت صفر هستهای»، عناوین «رئیسجمهوری: مراقب باشیم جوانانمان را با ادعای قرآن و اسلام منحرف نکنند»، «بازگشت به دقایق سازنده۷۶»، «شخصیتی که بین مردم جایگاه دارد نیازی به پایگاه رسانهای ندارد» و «پردهبرداری از فساد هزارو ۴٠٠ میلیارد تومانی در آموزش عالی» را در صفحه اول آورده و با عنوان «دلبسته گفتوگو با مخالف»، به انتشار یادداشت احمد مسجدجامعی پرداخته است. در بخش هایی از یادداشت عضو شورای شهر تهران و وزیر اسبق ارشاد آمده است:
«در تهرانگردی روز جمعه گذشته، در یادبود شهدای هفتم تیر برای افطار به منزل شهید آیتالله دکتر محمد حسینیبهشتی رفتیم؛ افطاری ساده و صمیمی میان جمعی از افراد خانواده و دوستان ایشان. پیش از افطار، از نماد مرکز اسلامی هامبورگ، که مدتها آقای بهشتی بهعنوان نماینده مراجع بزرگ آن روزگار بر اداره آن نظارت داشت، نیز رونمایی شد….
بهشتی شخصیتی چندجانبه داشت؛ او از یکسو طلبه حوزه علمیه تشیع و از سوی دیگر، دانشجو و درسخوانده در نظام دانشگاهی برآمده از غرب بود و مطالعه شخصیت و کلام و رفتارش نشان میدهد او توانست در دل و جان خود گفتوگویی پردامنه میان این دو عالم برقرار کند و آنگاه سنت گفتوگوی درون را به بیرون بسط دهد و به زبان و بیان آورد؛ بههمیندلیل توانست در زندگی نسبتا طولانیمدت خود در آلمان، در این راه گامهایی بردارد.
بهواقع او در شرایطی زمینهساز گفتوگو میان ادیان و مذاهب و فرهنگها شد که این مباحث هنوز مُد روز نشده بود. بهشتی با وجود جایگاه والای اداری و قضائی، به آسانی کنار سران احزاب مخالف و منتقد چپ به مناظره و مذاکره مینشست و شرط ادب و اخلاق را در رفتار و گفتار بهجا میآورد. او میدانست در چنین جایگاهی جز از موضع دانایی و سخن نیکو نمیتوان جدال کرد و او نیز به علم و بردباری آراسته بود.
در میان موزههایی که در سالهای اخیر بنا نهاده شده و معمولا وسایل شخصی و خانوادگی و یادگارهای دیگر در آنها گرد آمده است، خانه شهیدبهشتی امتیاز و ویژگیهای خاص بسیار دارد؛ این خانه و آنچه در آن است متأثر از شخصیت اندیشمند او و فرزندانش، بیشتر از بقیه خانه- موزهها، مراجعان و علاقهمندان را به اندیشیدن میخواند.
در میان نوشتهها و یادداشتهای بسیاری که بر در و دیوار خانه او به چشم میخورد، عکسی و جملهای توجهام را جلب کرد: مرحوم بهشتی در اوج انقلاب اسلامی با شعاری روبهرو میشود، بدین مضمون که «شاه زنازاده است، خمینی آزاده است»، او بخش اول این شعار را برنمیتابد و به آن سخت اعتراض میکند؛ یعنی حتی درباره مخالفی چون شاه، هر سخن و هر عملی را نمیپسندد و حتی با آن برخورد میکند و مانع تکرار آن میشود. از نگاه او برای رسیدن به هدف، نمیتوان به هر وسیلهای متوسل شد و هرچیزی گفت و هر کاری کرد. بهواقع، آنچه انقلاب اسلامی را از دیگر حرکتها و جنبشها متفاوت میکرد، همین منش برخاسته از روح و اخلاق ایرانی-اسلامی بود.
اینکه تا چه حد وضعیت امروز مطابق با آن چیزی است که او میاندیشید، بحث دیگری است؛ اما توجه من به این شعار دلیل دیگری هم داشت: اخیرا روی سایتهایی که پدیدآورندگان آنها سخت سعی میکنند خود را هوادار و دلسوز نظام و اسلام جلوه دهند، عکسی از یک محکوم قضائی دیدم که پدرش از شخصیتهای همدوره و همراه بهشتی است و زیر دو عکس نوشته بودند: «اللعین بن اللعین»! این دست نمونهها نشان میدهد روش و منش بزرگانی مانند شهیدبهشتی به دست فراموشی سپرده شده است. این میزان از «خشونت کلامی» که در سالهای اخیر دوباره عادی شده است، میتواند مقدمه هرگونه خشونت دیگری باشد و حاکی از موضع برحق نیست و برعکس، نشانه ضعف در منطق و عمل است.
بهشتی در اوج مبارزه سیاسی، جانب اخلاق و جدال احسن را نگه میداشت، تاجاییکه مخالف سرسخت او، بنیصدر، پس از گذشت سالها و در خاطرات خود، به شخصیت ممتاز و برجسته و مراتب بالای اخلاقی او در میان دیگر مخالفان خویش اعتراف کرده است. دلبستگی بهشتی به گفتوگو و اندیشیدن، از سنتی عمیق در فکر اسلامی و شیعی سرچشمه میگرفت و گذشته از نمونههای دور آن، در زمان جوانی شهیدبهشتی، او از فعالیتهای مرجع بزرگ عالم تشیع، مرحوم آیتالله حاجآقا حسین بروجردی در برقراری تماس با بزرگان و شیوخ اهل سنت بهخوبی آگاهی داشت و اینکه این تماسها و گفتوگوها چه سرانجام پربرکتی برای جهان اسلام به بار آورد و به تأسیس یا تقویت مجمع تقریب بینمذاهب اسلامی و صدور فتوای مشهور شیخالازهر درباره جواز عمل به فقه اهل بیت(ع) انجامید.
نمونهای دیگر، به جناب ابوطالب، پدر بزرگوار امیرالمؤمنین علی(ع)، برمیگردد که در آستانه سالروز وفات ایشان در رمضان عامالحزن هستیم؛ وقتی یکی از عالمان حجاز، عبدالله خنیزی، کتابی با نام ابوطالب مؤمن قریش نوشت و خشم حاکمان عربستان را برانگیخت، چنانکه به اعدام محکوم شد، امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، از سوی علمای تهران به دیدار پادشاه وقت عربستان رفت و وساطت و پادرمیانی علمای ایران، نه فقط جان خنیزی را نجات داد، بلکه او به ایران آمد و با شماری از علما دیدار کرد. اکنون هم ما و هم جهان اسلام به همان روش و منش شهیدبهشتی در برخورد با آرا و نظرات گوناگون نیاز مبرم داریم.»
باید زینت اسلام باشیم
این روزنامه از قول آیت الله هاشمیرفسنجانی عنوان داشته «جامعه به لحاظ فرهنگی دچار مشکلاتی شده است» و افزوده است: «باید زینت اسلام باشیم، چراکه حکومت اسلامی تأسیس کردهایم و اگر برای اسلام عیب و ننگ باشیم، خیلی سنگین است و هیچ پاسخی در بارگاه عدل الهی نداریم.»
کفار، حزبالشیطان اند و باید با اینها جنگید و تا زدن گردنشان پیش رفت/اینکه زنی با موی پریشان در کنار حرم امامرضا(ع) بنوازد و مرد نامحرم بخواند، منکرترین منکرات است
شرق در صفحه ۲ به این سخن علم الهدی، امام جمعه مشهد پرداخته که گفته: «نوازندگی زنان مقابل چشم جوانان منکرترین منکرات است» و در ادامه آورده است:
– بنده نه ضد موسیقیدان و نه دشمن هنر و هنرمند هستم. ما با حرام خدا و براندازی حدود و ارزشهای الهی مشکل داریم.
– بنده به حلال و حرام موسیقی کار ندارم، اما میگویم کنسرتی که در یکجا اجرا میشود و دختر و پسر هنگام برگزاری آن کف میزنند و هورا میکشند و سپس در خیابان بهدنبال هرزگی میروند، حدود الهی را از بین میبرند.
– بنده به حرمت موسیقی کار ندارم، زیرا هرکسی مرجع تقلیدی دارد؛ اما اینکه زنی با موی پریشان مقابل چشم یک عده جوان و آن هم در کنار حرم امامرضا(ع) بنوازد و مرد نامحرم بخواند، منکرترین منکرات است.
– آیا این درست است که شمایی که در دفاع مقدس بودهاید و در جنگ شرکت کردهاید و شهید دادید، با حمایت از یک عده مطرب و خوشگذران و عیاش خود را در مقابل خون شهدا مسئول کنید؟
– مؤمنین حزبالله و کفار حزبالشیطان هستند که این دو جریان مقابلِ هم آشتیپذیر نیستند، پس باید با اینها جنگید و تا زدن گردنشان پیش روید.
خصلت کلی انقلابهای کشورهای عربی، انفجار دینی بود/اگر تاریخ را خوب خوانده بودیم، دیگر شاهد اعمال شنیع داعش نبودیم
شرق، گفتگوی روزنامه «السفیر» با «آدونیس»، شاعر و نویسنده بزرگ سوری را منتشر ساخته و عنوان «اگر گذشته را فهمیده بودیم، داعش نداشتیم» را برای آن برگزیده است. نکات مهم این گفتگو که با ترجمه محمدعلی عسگری به چاپ رسیده، در ادامه آمده است:
– انفجارهای (انقلابهای) پسندیده تونس یا مصر یا سایر کشورهای عرب، هیچگونه برنامهای نداشتند تا گامی بهسوی تغییر باشد؛ نهفقط تغییر قدرت که تغییر جامعه، افکار، اندیشهها و فرهنگ و در ورای این جنبشها، هیچ گفتمان فرهنگی زاینده تغییری بهچشم نمیخورد.
– خصلت کلی این حرکتها در کل یک انفجار دینی بود؛ یک پروژه سیاسی برای بازگرداندن مردم به خانه. دین و چیزی را که مطرح میکرد، بازگشت به اشکال مختلف و ریشههای گذشته بود.
– ما نمیتوانیم آنچه را پیرامون ما میگذرد، درک کنیم. مادام که ما این گذشته را نفهمیم، نمیتوانیم حتی داعش یا «النصره» یا حتی جریانهای دینی رایج را بفهمیم، زیرا داعش که از خلأ بهوجود نیامده است. داعش نیز بخشی از تاریخ ماست.
– در خیابان هنوز ما با همان شیوههای دوران عمر، ابوبکر و عثمان سروکار داریم. درست مثل پیروان آنهاست که میبینیم شلیک میکنند، قدرت را بهدست میآورند؛ چرا نیروهای رقیب غیبشان زده است؟ این هم برای خودش یک سؤال بزرگ است.
– چرا در دوران جهانگرایی این نیروی دینی، یکدفعه انفجاری به وقوع پیوست. اما سایر نیروها هیچ حرکتی نداشتند؟ چرا جهانگرایی، این حرکتها را در آغوش خود پروراند اما به دیگر حرکتها توجهی نکرد؟ این نشان میدهد واقعیتی دیگر در پشت اینها پنهان است، به این معنا مردمی که قیام کردند متأسفانه خودشان نبودند، بلکه دیگران داشتند آنها را تحریک میکردند.
– در سوریه یکسوم ملت تاکنون مهاجرت کرده است. در جهان، هیچ ملتی وجود ندارد که اینقدر مهاجرت کرده باشد و بعد ما بخواهیم آن را یک ملت انقلابی بدانیم .گروههایی که در انقلاب شرکت کرده بودند، در عمل از گود خارج شدند. امروز چه کسی در سوریه میجنگد؟ اکثر آنها از خارج آمدهاند. اتفاق سهمگینی در سوریه افتاده است که آن را نه میتوانیم انقلاب بنامیم نه قیام…. در تمام مراحل تاریخ، شما انقلابی را سراغ دارید که نیروهای ارتجاعی یا وابستگان به خارج، آن را رهبری کرده باشند؟
– آنچه در جهان عرب اتفاق افتاد، غیرقابلقبول است، برای مثال در لیبی، ما همه علیه قذافی بودیم. اما آیا کسی باورش میشود که ملتی، کشور را به این روش نابود کند؟ همین مسئله در مورد سوریه و عراق هم تکرار شده است، یعنی انقلابی راه افتاده که دشمنش مجسمه و موزه یا گروههایی مانند ایزدیهاست و میخواهد آنها را نابود کند.
– هنوز مفاهیم ثابت است و معنای جوهری تغییری نکرده است .مشکل در اجرای نظریه و دیدگاه است وگرنه چطور بود که مأمون آن کارها را کرد؟ چگونه خلیفهای مانند مأمون توانست حرف کسانی را ترجمه کند که او را انکار میکردند؟ چطور شاعرانی مثل ابوالعلا و راوندی رشد کردند؟ چرا ما کمتر شاعری داریم که دیندار باشد؟ چون در گذشته دین و دولت درهم بود. خلافت و قدرت درهمآمیخته بود. این فرهنگ خودش میگوید: «الملک لمن تغلب» یعنی خلافت از آنِ کسی است که پیروز شد. در چنین فضایی، دیگر دیدگاه فرهنگی وجود ندارد، بلکه فقط تناقضات عجیب است که بهچشم میخورد.
– به اعتقاد من، بهجای دعوتهای قومگرایانه به سبک قرون نوزدهم و بیستم، باید بر اساس مدنی و سکولار عمل کرد.
– همه اعراب در یک دایره بسته دور میزنند. ما همیشه عمرمان را صرف تغییر نظامها کردهایم؛ گفتیم فلان وزیر را برداریم و به جای او فلان وزیر را بگذاریم. اما اینها هیچ چیزی را تغییر نداده است. ما بهعنوان اعراب، در یک قرن گذشته، هیچ کاری بهجز تغییر دولت یا نظامها نکردهایم. صدبار تا به حالا این نظامها را تغییر دادهایم، اما چه چیزی تغییر کرده است؟ هیچ چیز؛ نه آموزشوپرورش، نه مدرسه.
– نخبگان دیگر نمیتوانند گذشته را تکرار کنند. گفتمان گذشته، دیگر عمرش سپری شده است. باید بهدنبال گفتمان دیگری بود. من بارها تکرار کردهام این نیروهای زنده و جدید، نمیتوانند از خود حرکتی داشته باشند مگر اینکه بر مبنای حق شهروندی و سکولاریسم حرکت کنند. اگر بر این اساس روشن و صریح حرکت نکنند، دوباره به همان چالهای خواهند افتاد که حرکتهای ناسیونالیستی سابق افتادند. من بارها گفتهام باید در تمام کشورهای عرب، جبههای مدنی تأسیس کرد؛ اما نمیدانم تا چه حد میشود اینها را اجرا کرد. اینها افکاری است که ما مطرح میکنیم. مهم این است که ما چگونه بصیرت پیدا و روشهای گذشته را عوض کنیم؛ روشهایی که قادر به تغییر نبوده است. مهم این است. هیچ راهحل آمادهای وجود ندارد، مگر در ایدئولوژیها. ولی ما ایدئولوژیها را امتحان کرده و دیدیم چه قاتلهایی بودند.
– اگر ما تاریخ را خوب خوانده بودیم، دیگر نیازی به داعش نبود و نباید شاهد چنین شناعتی میبودیم.
آنها که میخواهند حکم خدا را اجرا کنند، چرا به رباخواری برخی بنگاههای اقتصادی اعتراض نمی کنند؟
در صفحه «هنر» روزنامه شرق، گفتگوی سحر آزاد با محمد معتمدی، هنرمند خواننده، منتشر شده و عنوان «فرهنگ را دستخوش نزاعهای سیاسی نکنیم» برای آن در نظر گرفته شده است. معتمدی در این گفتگو به علل بیثباتی در فضای موسیقی اشاره کرده و از برنامه ریزی برخی از هنرمندان داخلی برای برگزاری کنسرت در خارج خبر داده است. در بخش هایی از این گفتگو می خوانیم:
– موسیقی، بحث امروز و دیروز نیست که بهدلیل لغو چند کنسرت، مطرح شود. موسیقی سالهاست از سوی عدهای که تحت نگرشهایی هستند که دیدگاه کامل یا درستی نیست، مورد بیمهری تاریخی قرار گرفته و به واسطه تصوراتی که در این زمینه وجود دارد، موسیقی از هر نوع و ژانری، حرام شمرده میشود و بهقطعیقین این نگرش نمیتواند درست باشد چون در بحث فقهی، باید به منابعی مانند قرآن و احادیث مراجعه کنیم. در قرآن به صورت مستقیم به موسیقی اشاره نشده است و تفسیرهایی که در مورد حرامبودن آن شده، ناشی از این آیه قرآن است که از کار بیهوده دوری کنید. برخی، موسیقی را به کار بیهوده مرتبط دانستهاند اما این تفسیر درست نیست. موسیقی بهخصوص در قرن حاضر میتواند معرفیکننده سبک زندگی یک جامعه باشد.
– همیشه در ذهنم یک سؤال از آنها که با موسیقی مخالفت جدی داشتهاند، دارم هرچند که هیچوقت پاسخی دریافت نکردهام. در قرآن شش مورد در مورد ربا صحبت شده و به ابنای بشر گفته شده است اگر ربا را ترک نکنند، به جنگ با خدا رفتهاند. الان در برخی از بنگاههای اقتصادی شاهد این مسئله هستیم؛ چرا معترضان جلوی چنین مؤسساتی اقامه نماز نمیکنند یا از ورود و خروج مشتریان آنها جلوگیری نمیکنند؟ آنها که میخواهند حکم خدا را اجرا کنند، میتوانند مانع فعالیت این بنگاهها شوند اما درباره موسیقی که حکم صریحی هم در مورد آن نداریم، این اتفاق میافتد و از جانب طیفهایی که مخالف برنامههای موسیقی هستند، شاهد انجام این اقدامها در موارد دیگر نیستیم. مثل اینکه جلوی فعالیت مؤسسات اقتصادی رباکننده را بگیرند.
– در احادیثی که در مورد موسیقی به آن استناد میشود دو وجه وجود دارد که سندیت محکمی ندارند یا اگر بهطرقی بتوان به سندیت آن استناد کرد، دلالت بر انواعی از موسیقی است که انسان را به گناه مشغول میکند، درحالیکه ما در کشورمان مجوز تولید چنین موسیقیای نداریم.
– وقتی شاهد لغو کنسرتها هستیم، نمیدانیم پشت پرده چیست. معمولا در مورد لغو کنسرتها اعلام میشود دارای چه موارد خلافی بودهاند اما توضیح بیشتری داده نمیشود و به همین دلیل یک ابهام بزرگ و علامت سؤال در اذهان عمومی ایجاد و به دنبالش، این نتیجهگیری میشود که دستگاههایی که اقدام به لغو کنسرت میکنند، نمیخواهند روی خوشی به موسیقی نشان دهند.
– من در شرایطی که بهگفته مسئولان، ما در تقابل فرهنگی هستیم، وقتی اتفاقهایی مانند لغو کنسرت روی میدهد و ما حتی محلی برای عرضه موسیقی در کشور نداریم، چگونه خواهیم توانست فرهنگمان را به دیگر کشورها منتقل کنیم؟
– برخی از جریانهای رقیب دولت، از حربه لغو کنسرتها استفاده سیاسی میکنند تا بهنوعی از طرفداران دولت و کسانی که از دولت حمایت میکنند، کاسته شود و معدل کارنامه دولت را در بخش فرهنگ کم و هنرمندان را دلسرد کنند اما مقوله فرهنگ، عرصه مناسبی برای تسویهحسابهای سیاسی نیست چون با فکر تودههای مردم کار دارد و مخدوشکردن افکار عمومی برای بهرهبرداریهای سیاسی کار اخلاقیای نیست.
– خیلی از هنرمندان ایرانی که در خارج از کشور فعالیت میکنند، رغبتی برای برگزاری کنسرت داخل ایران ندارند و آنها هم که داخل ایران فعالیت میکنند، درحال برنامهریزی برای برپایی کنسرت در خارج از کشور هستند و بهدنبال آن رونق عرصه فرهنگ کم میشود و وقتی این اتفاق بیفتد، عرصه برای جولان فرهنگهای وارداتی باز میشود.
– بهنظرم تداوم این شرایط، بیننده شبکههای ماهوارهای را زیاد میکند. باید به این نکته توجه کنیم که هر ضربهای در حوزه فرهنگ، با گذشت نسلها جبران میشود، پس اجازه ندهیم عرصه فرهنگ دستخوش نزاعهای سیاسی شود.
از شهستان پهلوی تا مصلای پایتخت
این روزنامه در گزارش «یک مصلا و چندین مدعی» که در صفحه جامعه منتشر شده، به کش و قوس ساخت و ساز و تکمیل بنای مصلای تهران پرداخته و از قول محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، نوشته است: «مصلا هنوز به ما تحویل داده نشده و ما در انتظاریم و به محض اینکه تحویل بدهند، در خدمت خواهیم بود، البته اگر به ما تحویل هم ندهند باز هم ناراحت نیستیم؛ چراکه باز هم کارهایی هست که انجام دهیم.»
فاطمه جمالپور در این گزارش نوشته است:
«مجتمع بزرگ ۶۵ هکتاری که ٩ سال پس از واگذاری به وزارت راه، مدعی دیگری هم پیدا کرده؛ شهرداری تهران. فروردینماه امسال قالیباف، شهردار تهران، در جمع خبرنگاران ظاهر شد و از واگذاری مصلا به شهرداری تهران خبر داد؛ خبری که بلافاصله از سوی روابطعمومی مصلا تکذیب شد. پس از آن شهردار تهران معاون عمرانی را به سمت مدیر پروژه مصلای تهران منصوب کرد.
مازیار حسینی در سمت جدید مدیریت مصلا از نیاز به سه هزار میلیارد تومان برای تکمیل مصلا سخن گفت و درباره نحوه تأمین مالی پروژه مصلا از سوی شهرداری تهران اعلام کرد: شهرداری تهران برای تکمیل این پروژه به بودجه دولتی نیاز ندارد. مازیار حسینی، مشاورعالی شهردار تهران، همچنین گفت: در خود مصلا منابعی وجود دارد و میتوان در محل، پروژههایی تعریف کرد که هم منابع تکمیل ساخت پروژه را تأمین کند و هم در آینده باعث خودگردانی این مکان شود. او افزود: همچنین درآمد شهرداری از عوارضی که از محل این تغییر کاربریها به دست میآید صرف تکمیل مصلا خواهد شد، البته شورای شهر اجازه این کار را به ما داده است. او با انتقاد از مجری فعلی پروژه؛ وزارت راهوشهرداری گفت: سال ۹۰ هم دوستان قول داده بودند که ما ظرف چهار، پنج سال این پروژه را تمام میکنیم، اما درحالحاضر سال چهارم است و وضعیت مصلا هم مشخص است. باز هم دوستان قول دادند ظرف مدت سه سال این پروژه به اتمام میرسد. این تصمیم دیگر با دوستان در شورای سیاستگذاری است که این وعده جدید را بپذیرند یا نه. نکته دیگر اینکه، دوستان در تمام صحبتهایشان بحث منابع مالی را بهدرستی شرط ضمن عقد کردهاند. هنوز هیچ مدیر شهریای در این مدت بازدیدی از این پروژه نداشته است.
مسئولان دولتی در برابر واگذاری این پروژه مقاومت میکنند. محمدجعفر علیزاده، معاون وزیر راهوشهرسازی، در پاسخ به اظهارات مازیار حسینی گفته، مصلا از سال ٨۵ و واگذاری به وزارت راه، پیشرفت ۶۴ درصدی داشته و برخلاف برخی مطالب منتشرشده، در مجموع در ۹ سال گذشته ۳۰۰ میلیارد تومان برای اجرای این پروژه از اعتبارات دولتی هزینه شده است….
مدیرعامل سازمان مجری ساختمانها و تأسیسات دولتی و عمومی با تأکید بر اینکه مشکلی از نظر توان فنی اجرای پروژه وجود ندارد و تمام نقشههای اجرائی تهیه شده است، اظهار کرد: تنها مسئله در زمان تکمیل پروژه، بحث تأمین بهموقع اعتبارات لازم است. وی با بیان اینکه ایده ساخت مصلا در دهه ۶۰ مطرح، اما عملیات اجرائی آن از سال۱۳۷۲ آغاز شد، گفت: از سال ۱۳۸۵ اجرای پروژه ساخت مصلای بزرگ امامخمینی(ره) تهران به وزارت مسکن و شهرسازی وقت و سازمان مجری محول شد. علیزاده خاطرنشان کرد: سال ۱۳۸۵ در حالی کار را تحویل گرفتیم که پیشرفت فیزیکی پروژه کمتر از ۲۰ درصد بود، اما امروز پیشرفت فیزیکی قسمت مرکزی مصلای بزرگ امامخمینی(ره) تهران به ۶۴ درصد رسیده است.
معاون وزیر راهوشهرسازی با اشاره به اینکه پیچیدهترین و حساسترین ساختمانهای مجموعه مصلای بزرگ امامخمینی(ره) تهران به مساحت بیش از ۳۰۰ هزار مترمربع در قسمت مرکزی آن قرار دارند، تصریح کرد: چنانچه اعتبارات پیشبینیشده در بودجه بهصورت صددرصدی تخصیص داده شوند، امسال شاهد جهش قابلتوجهی در این بخش از پروژه خواهیم بود. وی گفت: برخی رسانهها مدعی شده بودند که فقط در سال ۱۳۸۹ بودجهای معادل ۳۲۵ میلیارد تومان به پروژه مصلای بزرگ امامخمینی(ره) تهران اختصاص یافته است، درحالیکه کل بودجه اختصاصیافته از اعتبارات دولتی به این پروژه در ۹ سال گذشته رقمی معادل ۳۰۰ میلیارد تومان است.
در سال ۱۳۶۱ اقدامات اولیه برای ساخت مصلایی بزرگ در تهران آغاز شد و زمینهای منطقه عباسآباد تهران که پیش از انقلاب ۵۷ جهت ایجاد مجموعه شهری شهستان پهلوی در نظر گرفته شده بود و کنار چند بزرگراه اصلی تهران قرار دارد بهعنوان منطقهای مناسب برای ساخت این مصلا برگزیده شد. در سال ۱۳۶۹ یکی از طرحها برای ساخت این مصلا برگزیده و کار ساخت پس از آن آغاز شد.»
شرق در شماره امروز، این عناوین را نیز منتشر ساخته است:
گزارش «نمایشگاه قرآن، فرصتی برای گشادهدستی و آموزش»
آیتالله مکارمشیرازی: دولت به قم نگاه ویژه داشته باشد
رحیمصفوی: آنسوی مرزها با داعش نجنگیم باید در مرز خودمان بجنگیم
علی شمخانی، دبیر شورایعالی امنیت ملی: ائتلاف علیه داعش از رفتار نمایشی عبور کند
کامران دانشجو: مگر حرکت در مسیر امام و رهبری مجوز میخواهد؟/جنجال پیرامون یکی- دو حاشیه دولت قبل، به خاطر کارآمدی و تحولی بود که دولت احمدی نژاد ایجاد کرد
سراج، رئیس سازمان بازرسی کل کشور: گزارش تخلفات نهاد ریاستجمهوری در دوره قبل، محرمانه است
حائلی بر دموکراسی؛ آنکارا در امتداد مرز ترکیه و سوریه منطقه حائل ایجاد میکند
۳ هزار اعدام در سوریه توسط داعش
کارتن خواب/ کاریکاتور ساسان خادم
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «شرق» را مرور کرده است: «بهشتی در شرایطی زمینهساز گفتوگو میان ادیان و مذاهب و فرهنگها شد که این مباحث هنوز مُد روز نشده بود/از نگاه او برای رسیدن به هدف، نمیتوان به هر وسیلهای متوسل شد و هرچیزی گفت و هر کاری کرد/دلبستگی بهشتی به گفتوگو و اندیشیدن، از سنتی عمیق در فکر اسلامی و شیعی سرچشمه میگرفت/ما و جهان اسلام به روش و منش شهیدبهشتی در برخورد با آرا و نظرات گوناگون نیاز مبرم داریم»، «باید زینت اسلام باشیم»، «کفار، حزبالشیطان اند و باید با اینها جنگید و تا زدن گردنشان پیش رفت/اینکه زنی با موی پریشان در کنار حرم امامرضا(ع) بنوازد و مرد نامحرم بخواند، منکرترین منکرات است»، «خصلت کلی انقلابهای کشورهای عربی، انفجار دینی بود/اگر تاریخ را خوب خوانده بودیم، دیگر شاهد اعمال شنیع داعش نبودیم»، «آنها که میخواهند حکم خدا را اجرا کنند، چرا به رباخواری برخی بنگاههای اقتصادی اعتراض نمی کنند؟» و «از شهستان پهلوی تا مصلای پایتخت»مرور مطبوعات/ سهشنبه ۹ تیر/ روزنامه شرق