پس از اعلام خلافت ابوبکر البغدادی، نوبت امامت ملک سلمان رسید
دین آنلاین، روزنامه های«فرهیختگان»، «شرق»، «اعتماد» و «شهروند» را با این عناوین اقتباسی مرور کرده است: «ابراهیمیدینانی از مبانی معرفتی و نقش عقل و عشق در حادثه عاشورا می گوید»، «علاج درد ماهواره، فرهنگسازی است، نه عملیات راپل و برخورد فیزیکی»، «هستیم تا نگذاریم امام جدیدی برایمان بسازید/ضیافت سردار نقدی در اعطای القاب به هاشمی رفسنجانی؛ اشرافیان خوشگذران، حامیانِ مفسدین اقتصادی، نشاندهندگان درِ باغ سبز به ظالمان و کودککُشان»، «امنیت و سلامت ملت و کشور، ثمره اطاعت از رهبری است»، «شاه عربستان پس از جنگ به حصر هم متوسل شد»، «نگاهی به زندگی یک آرمانگرای چپ مسلمان»، «کتاب، گویای تقلا و تلاش ذهنی جامعه و نشانگر سطح اندیشه مردم است»، «ساعت علمای مسلمان ژئولوژی و شریعت در مرکز زمین»، «بزرگتر از سعودیها هم جرأت ندارند مقابل ایران بایستند»، «زبان گویای فرهنگ ما که ریشه در آداب ملی و دینی دارد، کتاب است نه شمشیر»، «آیینهوند نشانه وجه رحمانی دین بود»، «توصیه افتخاری به علاقهمندان حضور در نمایشگاه کتاب؛ هر وقت به نمایشگاه میروید، بدانید که چه میخواهید بخرید»، «بعد از ۲۶ سال، سرانجام صحن اصلی حرم امام خمینی به بهره برداری می رسد»، «توجه به معنویت، اخلاق و هنر فقط بعد از برطرف شدن نیازهای اولیه انسان میسر است»، «مشکل عربستان، نه ایران بلکه سیاستهای این کشور در قبال امواج بیداری و خودآگاهی اسلامی مردم منطقه است»، «وقف های زنانه، افزون بر شور و شوق مذهبی و اخروی، با مهر و عطوفت آنان آمیخته بود»، «هنگامی که شاهزاده صفوی کتاب وقف میکند»، «سخن روحانیان در جامعه مذهبی ایران نفوذی بیشتر از احکام فرمانروایان قاجار داشت» و «سیاستهای وزارت ارشاد نیز در این سالها نسبت به کتاب و نشر کمرنگ بوده و به انزوای کتاب کمک کرده است»
ابراهیمیدینانی از مبانی معرفتی و نقش عقل و عشق در حادثه عاشورا می گوید
روزنامه فرهیختگان که در صفحه اندیشه، از رونمایی نخستین جلد مجموعه معرفت با عنوان «عقل و عشق در حریم عاشورا» خبر داده، نوشته است: «نخستین جلد از مجموعه بیست جلدی کتابهای برنامه «معرفت» با عنوان «عقل و عشق در حریم عاشورا» شامل دیدگاههای فلسفی غلامحسین ابراهیمیدینانی با تدوین و تحقیق اسماعیل منصوری لاریجانی است. این کتاب، روایتی تاریخی از حادثه عاشورا نیست، بلکه در حد خود به مبانی معرفتی این حادثه پرداخته است که در آن میان، بحث از عقل و عشق برجستگی بیشتری دارد. این مراسم با حضور غلامحسین ابراهیمیدینانی و اسماعیل منصوریلاریجانی در سرای اهل قلم نمایشگاه کتاب برگزار شد.»
با پارازیت نمیتوانیم ماهوارهها را کنترل کنیم/علاج درد ماهواره، فرهنگسازی است، نه عملیات راپل و برخورد فیزیکی/ قانون منع ماهواره تنها برای نصابان ماهواره و واردکنندگان تجهیزات ماهوارهای سودمند بوده است/ به واسطه شبکههای ماهوارهای شیعی و ۴۰۰ سایت مراکز تحقیقاتی قم، صدها کتاب حدیث به منزل هر فرد سعودی منتقل میشود/ما چرا در یوتیوب فیلم نگذاریم؟/سه سال دیگر هر فرد میتواند دوهزار شبکه ماهوارهای را در تلفنهمراه خودش دریافت کند
روزنامه های فرهیختگان، شرق، اعتماد و شهروند در گزارش هایی به سخنان وزیر ارشاد در هجدهمین گردهمایی تخصصی معاونان اجتماعی پلیس ناجا پرداخته اند که در بخش اصلی آن به معضل ماهواره اشاره شده است. فرهیختگان با گزارش "مطهره واعظیپور" ذیل عنوان «قانونی برای نصابان» به بررسی این موضوع پرداخته و نوشته است: «آیا جمعآوری دیشهای ماهواره نتیجه داده است؟ این سوالی است که وزیر ارشاد در ستاد نیروی انتظامی برای معاونان اجتماعی پلیس مطرح میکند. سالها اجرای طرحهای جمعآوری ماهواره با شیوههای مختلف از جمله ورود به پشتبامها از طریق راه پله و اجرای عملیات راپل و… به نظر میرسد در کاهش مخاطبان ماهواره اثری نداشته است. برخی معتقدند اجرای این طرحها تنها برای نصابان ماهواره و واردکنندگان تجهیزات ماهوارهای سودمند بوده است.»
و روزنامه اعتماد با این جملات به این موضوع پرداخته است: «ماهواره، فیلترینگ، عدم اجازه انتشار برخی کتابها، کنترل رسانهها و افکار عمومی، موضوعاتی هستند که همواره علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سخنرانیهای مختلف دربارهشان صحبت میکند و معمولا اظهارنظرهای او با مخالفهای دلواپسان مواجه میشود و گاهی اوقات آنها از اهرم فشار استفاده میکنند و جلوی برخی اقدامات و مجوزهای وزارت ارشاد را هم میگیرند. روز گذشته وزیر ارشاد در هجدهمین گردهمایی تخصصی معاونان اجتماعی ناجا به بحث مدیریت افکار عمومی و رسانهها پرداخت؛ صحبتهایی که از همین حالا میتوان پیشبینی کرد که با انتقاد دلواپسان مواجه شود. وزیر ارشاد معتقد است که نه به صورت فنی و نه به روشهای دیگر نمیتوانیم کنترلی بر رسانهها داشته باشیم. جنتی در دو سالی که دولت تدبیر و امید بر سر کار آمده، همواره شعارها و اقدامات زیادی در جهت آزادی رسانهها مطرح کرده است. وزیر ارشاد در خرداد ۹۳ درباره رسانهها گفت: «در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی هنوز نمیدانیم که وایبر و واتسآپ را باید فیلتر کنیم یا نه؟ زمانی با ویدیو هم مشکل داشتیم که حل شد. حتی زمانی سر فکس هم حرف داشتیم.» جنتی بارها به این نکته که نمیتوانیم با پارازیت ماهوارها را کنترل کنیم اشاره کرده است. او در سالهای گذشته در این باره گفته بود: «در حال حاضر امریکاییها مشغول نصب ۱۴ ماهواره در ارتفاع پایینتر از ۱۰۰۰ کیلومتر هستند. بعد از آن شما راحت میتوانید با موبایلهایتان شبکههای ماهوارهای را در کوچه و خیابان ببینید. ما به جای اینکه فکر کنیم چگونه بهترین استفاده را از این امکانات ببریم، فکر میکنیم چطور روی آن پارازیت بیندازیم که دیگران هم نتوانند از آنها استفاده کنند.»
هر کدام از چهار روزنامه فوق، سخنان دیروز وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را با نسبت های مختلف و تلخیص و تقطیع هایی منتشر ساخته اند که در ذیل، به مجموعه کاملی از نکات این سخنرانی اشاره می شود:
– نفس برگزاری چنین همایشی و قرار دادن موضوع افکار عمومی در دستور کار این همایش، نشان میدهد که امروز نیروی انتظامی بنا دارد پا به پای تحولاتی که در صحنه اجتماعی رخ میدهد، پیش برود و با رویکردی نوین، نقش واقعی خود را در سطح جامعه ایفا کند. البته این رویکرد نوین نیروی انتظامی مستلزم درک پدیدههای اجتماعی و شناخت دقیق از متغیرهاست که اگر چنین شناختی حاصل شود، برخورد مناسبی با این پدیدهها خواهیم داشت.
– من بارها با دوستان صحبت و عنوان کردهام گرچه وظیفه نیروی انتظامی اجرای قانون است و قانون نیز استفاده از دیشهای ماهوارهای را ممنوع کرده، اما باید با نگاهی به عملکرد چندساله اخیر، نتیجه جمعآوری دیشهای ماهواره را مشخص کرد و به این سوال پاسخ داد که آیا جمعآوری این دیشها مفید فایده بوده است؟ آیا این اقدامات باعث محدودتر شدن استفاده از شبکههای ماهوارهای شده است؟ پژوهشهای ما نشان از نتیجه عکس این اقدامات میدهد و هر روز شاهد استفاده بیشتر مردم از این شبکههای ماهوارهای هستیم.
– در وضعیت پیشآمده باید بتوانیم از مجموعه فضای مجازی و شبکههای ماهوارهای برای پیشبرد اهداف خود بهترین بهره را ببریم تا در آیندهای نهچندان دور که امواج شبکههای ماهوارهای روی موبایلها در دسترس همه است، آنچه را که مورد نظر ماست به مردم منتقل کنیم.
– پیشبینیهای ما نشان میدهد ظرف یکی، دو سال آینده با توجه به برنامه غربیها برای انتقال ماهوارههای خود از مدار ۳۶ هزار کیلومتری زمین به مدار هزار کیلومتری، هر فردی میتواند با موبایلهای موجود در بازار، بیش از دو هزار شبکه ماهوارهای را بدون هرگونه مشکلی دریافت کند. با توجه به این برنامه، دیگر دریافت امواج شبکههای ماهوارهای نیاز به دیش ندارد. بنابراین باید به فکر باشیم که چگونه میخواهیم با این شبکهها مقابله کنیم، چراکه دیگر دیشی وجود ندارد که بخواهیم آن را جمع کنیم.
– اگر در گذشته میتوانستیم از طریق اعمال فشار بر اصحاب رسانه یا هدایت اخبار و اطلاعات از طریق در اختیارگرفتن دروازههای خبری، افکارعمومی را هدایت و در اختیار حاکمیت قرار دهیم، ولی امروز، صحنه کاملا عوض شده است؛ چراکه از یکسو کنترل رسانهها از نظر فنی امکانپذیر نیست و از سوی دیگر، مرزهای جغرافیایی این اجازه را به ما نمیدهد؛ این درحالی است که الزامات حقوقی داخل کشورمان نیز نمیتواند مانع ورود اخبار و اطلاعات از خارج کشور به داخل شود.
– امروز مخاطبان، هم تولید کننده و هم توزیع کننده اخبار هستند و یک ارتباط دو سویه در حوزه رسانه پدیدار شده است.
– تعدد رسانهها و خصوصا رسانههای آنلاینی که ارتباط دو یا چند سویه برقرار میکنند، باعث نوعی پیچیدگی شدهاند که عملا کنترل رسانه برای حاکمیت را غیرممکن کردهاند چراکه به عنوان مثال در شبکههای اجتماعی همچون وایبر و واتساپ، شاهد تعامل افراد در گروه چندنفره و تبادل اطلاعات اخبار بین آنها هستیم که به هیچوجه نمیتوان مانع ردوبدلشدن این اطلاعات شد.
– درحالحاضر حدود ۹ هزار کانال تلویزیونی و شبکه ماهوارهای و فرامرزی در تولید محتوا در سطح جهانی فعالیت دارند که بیش از نیمی از آن در داخل کشور قابل دریافت است؛ علاوه بر آن، حدود ۱۷۰ شبکه ماهوارهای فارسیزبان در حال فعالیت هستند و بیش از ۸۷۰ میلیون سایت که آمارشان روزبهروز و ساعتبهساعت در حال افزایش هستند، اقدام به تولید محتوا میکنند؛ این به آن معناست که بهنوعی همه مردم با در اختیارگرفتن یک دامین، میتوانند تولیدکننده اطلاعات، خبر و شایعه در سطح جهانی شوند.
– به عنوان مثال در سایت یوتیوب که اطلاعات را به صورت تصویری منتقل میکند، در هر دقیقه، ۳۰۰ ساعت فیلم بر آن آپلوت! میشود. در چنین وضعی در صحنه اطلاعرسانی و ساخت افکارعمومی، مهمترین اقدام و راه مقابله ما تولید محتوا است. باید از شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی بهره گرفته و دقیقا از همان ابزار، نهایت استفاده را ببریم. چرا ما در یوتیوب فیلم نگذاریم. باید ما نیز به سهم خودمان بتوانیم در تولید محتوای مناسب نقش داشته باشیم، چراکه هر اندازه حجم اطلاعات ما در این شبکهها بیشتر باشد، به همان اندازه تأثیرگذاری ما بر افکارعمومی نیز بیشتر است.
– در گذشته نهچندان دور ما برای انتقال یک کتاب با محتوای شیعی به کشور عربستان با مشکلات بسیاری روبهرو بودیم، اما امروز به واسطه شبکههای ماهوارهای شیعی و همچنین سایتهای ۴۰۰ مرکز تحقیقاتی قم، میتوانیم صدها کتاب حدیث شیعی را در اختیار عموم مردم دنیا قرار دهیم و مطالب مورد نیاز خود را از طریق این شبکههای ماهوارهای، در داخل منزل هر فرد سعودی، منتقل کنیم.
– باید توجه داشت که به صورت مناسب از ابزارهای نوین استفاده کنیم و به عنوان مثال در مقابل شبکههایی همچون وایبر و… نمیتوان به ساخت یک وبلاگ دلخوش کرد، بلکه ما باید با همان ابزارها، با آنها مقابله کنیم.
– افکار عمومی، یک زمانی بهشدت تحت تاثیر رسانههای سنتی و شایعاتی بود که در سطح جامعه منتشر میشد؛ احیانا گفتوگوهای فردی، روابط رو در رو، کتاب و مطبوعات هم بسیار تاثیرگذار بودند و در ساخت افکار عمومی نقش داشتند و اگر دولتها اینها را کنترل میکردند افکار عمومی دست خودشان بود. آن موقع که دیش نداشتند که پایین بکشیم و برخورد کنیم؛ ما باید به عملکرد خودمان نگاه کنیم که چقدر موثر بوده، اقدامات ما چقدر حاصل داشته، آیا به گسترش استفاده از شبکههای ماهوارهای انجامیده یا نه.
– با وضعیت جدیدی که پیش آمده در شبکههای موبایلی نیز باید نرمافزارهای خوبی را خودمان تهیه و ارایه کنیم تا صحنه را برای دیگران باز نگذاریم.
– به نظر میرسد برخی اختلاف نظرها در میان ارگانهای مختلف باعث میشود تا به صورت کامل آزادی رسانهها محقق نشود.
– براساس آخرین آماری که از میزان ضریب نفوذ اینترنت در ایران توسط مرکز ملی توسعه اینترنت منتشر شد، بیش از ۳۶ میلیون نفر در ایران از اینترنت استفاده میکنند. همچنین الکسا و دیگر پایگاههای پژوهشی اینترنت در دنیا اعلام کردهاند که بیشترین کاربران شبکههای موبایلی مثل وایبر و واتسآپ ایرانی هستند. کاربران ایرانی در فیسبوک نزدیک به ۲۰ میلیون نفر هستند. حال باید بررسی کرد که با وجود عضویت ایرانیها در شبکههای اجتماعی و تعداد دیشهای ماهواره در بالا پشت بامهای خانهها، چه میزان میتوان قدرت رسانهها را با تخریب آنها کنترل کرد.
– درسالهای۸۱-۸۰ یک پژوهش در ارتباط با ارزشها و نگرشهای ایرانیان به صورت ملی انجام شد که نیروی انتظامی در آن بهعنوان گروه سوم یا چهارم گروه مرجع و گروه تاثیرگذار معرفی شد. برای کنترل و ساخت افکار عمومی باید از گروههای مرجع نهایت استفاده را ببریم؛ امروزه در دنیا کاری که انجام میشود، گسترشNGOها و سازمانهای مردمنهاد است که از طریق اینها افکار عمومی را کنترل میکنند و ما به جای آنکه خود سازمانهای مردمنهاد را کنترل کنیم و جلوی گسترش آنها را بگیریم، باید سعی کنیم سازمانهای خودی وابسته به نظام و آنها که دل در گرو انقلاب دارند را تقویت کنیم.
– همین شورای حقوق بشر که مرتب علیه ما بیانیه میدهد، در آن بسیاری از NGOها هستند که هر وقت حقوق بشر میخواهد اطلاعیهای بدهد گروهان معاند نظام در آنجا جمع میشوند و تاثیر خود را میگذارند.
– بیشتر بازیها رایانهای از خارج از کشور وارد میشوند اما امروز بنیاد بازیهای رایانهای تشکیل شده تا کسانی که میخواهند در این حوزه فعالیت کنند وارد عمل شوند.
طرح برخورد با ماهواره با مقتضیات جامعه امروز تناسب ندارد/طرح برخورد با ماهوارهها از اول هم مورد انتقاد بود/مطلع بودن مردم از اخبار و برنامههای دنیا جزء حقوق اولیه آنهاست/مسئولان اجازه ندارند در مورد مردم تصمیم بگیرند و به آنها بگویند چه برنامهای خوب است و چه برنامهای بد است
احمد بخشایشاردستانی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی نیز در گفتگو با فرهیختگان طرح برخورد با استفاده کنندگان و نصابان ماهواره را ناموفق خوانده و گفته است: «با برخوردهای فیزیکی نمیتوان جلوی کاری را گرفت و در مقابل آن اگر کار فرهنگی انجام میدادند قطعا امروز بسیاری از مردم ماهواره را کنار میگذاشتند. اگر در کنار طرح جمعآوری دیشهای ماهواره، صداوسیما برنامههای تلویزیون را پرمخاطب میکرد و به جای اینکه سریالی مانند «درحاشیه» را که سر ساعت مردم را پای تلویزیون میکشید، قطع کند به پرورش برنامهها و متنوع کردن آنها دست میزد، خود به خود فرهنگ استفاده از تلویزیون ملی بین مردم رواج پیدا میکرد. صدا و سیما باید به ماهواره بهعنوان یک رقیب نگاه کند تا بتواند طرحهای موفقی را برای حذف ماهواره انجام دهد. برخوردهای فیزیکی با ماهواره به این شکلی که در دولت گذشته انجام میشد مشکل ماهواره کشور را حل نمیکند، بنابراین مسئولان باید به فکر فرهنگسازی باشند تا اینکه برخوردهای فیزیکی انجام دهند.»
محمدعلی مهدویثابت، مدیرگروه تخصصی حقوق جزا و جرمشناسی دانشگاه آزاد اسلامی نیز به فرهیختگان گفته است: «قانون برخورد با ماهواره و البته قوانینی از این دست نمیتواند مانع استفاده مردم از این قبیل رسانهها شود. طرح برخورد با ماهوارهها از اول هم مورد انتقاد قرار گرفته بود، زیرا مطلع بودن مردم از اخبار و برنامههای دنیا جزء حقوق اولیه آنهاست و مسئولان باید تشخیص را برعهده خود مردم بگذارند و اجازه ندارند در مورد مردم تصمیم بگیرند و بخواهند به آنها بگویند که چه برنامهای خوب است یا چه برنامهای بد است.» این روزنامه نتیجه می گیرد که باید دید آیا دولت حاضر به ارائه لایحهای به مجلس برای تغییر قوانین در این باره خواهد بود؟ شاید هزینههای بالای مالی و نیروی انسانی نیروی انتظامی برای اجرای چنین طرحهایی، پلیس را نیز مجاب کند که با توجه به بینتیجه بودن این اقدامات، در جمعآوری دیشهای ماهواره تجدیدنظر کند.
هستیم تا نگذاریم امام جدیدی برایمان بسازید/ امام راحل خواستار حرکت بهسمت تشکیل یک حکومت بزرگ اسلامی با جمهوریهای آزاد و مستقل بودند/انتساب خانوادگی و همسایگی و رفتوآمد زیاد، باعث صلاحیت برای تفسیر سخنان امام نمیشود/ ضیافت سردار نقدی در اعطای القاب به هاشمی رفسنجانی؛ اشرافیان خوشگذران، حامیانِ مفسدین اقتصادی، نشاندهندگان درِ باغ سبز به ظالمان و کودککُشان
روزنامه شرق در خبری کوتاه به انعکاس سخنان آیتالله مکارمشیرازی در خصوص مساله حجاب در تاجیکستان اشاره کرده و از قول وی نوشته است: «مطالبی منتشر شد که رئیسجمهور تاجیکستان مطالب تندی درباره حجاب گفته و در پی آن، در کوچه و خیابان، چادر از سر زنان کشیدهاند. این کار را دنبال نکنند. بهتر است مردم را به حال خودشان بگذارند تا وظایف شرعی را درباره حجاب انجام دهند.».
این روزنامه همچنین در صفحه ۲ اظهارات نماینده ولیفقیه در سازمان بسیج در همایش ستاد برگزاری بیستوششمین سالگرد ارتحال امامخمینی(ره) را برجسته ساخته و از قول وی نوشته است: «مراسم سالگرد امام راحل(ره) یک نماد و سمبل است و تنها برای یاد امام(ره) نیست، بلکه برای این است که تلاش عدهای را که سعی میکنند امامِ جدیدی برای ما بسازند، ناکام بگذارد. خیلیها وقتی دیدند نمیتوانند مطابق شاخصهای امام(ره) جلو بروند ابتدا سعی کردند، امام را تمامشده تلقی کنند. اینها همانهایی هستند که داعیه خطِامامیبودن نیز دارند، اما وقتی دیدند نمیتوانند امام(ره) را به بایگانی تاریخ بسپارند، امامِ جدیدی تعریف کردند.»
حجتالاسلام تویسرکانی سپس افزوده است: «برخی از این جبههمشارکتیها، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامیها و برخی از این اصلاحطلبان، امامِ جدیدی ساختند و آنچه را خودشان از امام(ره) دوست داشتند، معرفی کردند، نه امام حقیقی و واقعی را. برگزاری سالگرد امام(ره) جلوی چنین توطئههایی را میگیرد تا عدهای برایمان امامِ جدیدی نسازند.»
شرق همچنین از تاکید رئیس سازمان بسیج مستضعفین بر پیشروی مداوم جهان اسلام بهسوی تحقق آرمانها و وصایای امام راحل اشاره کرده و آورده است: امام راحل خواستار حرکت بهسمت تشکیل یک حکومت بزرگ اسلامی با جمهوریهای آزاد و مستقل شدند و امروز تحقق این وصیت امام(ره)، با شکست و افول روزبهروز دشمنان و مستکبران، آشکارتر میشود. او با اشاره به برخی افراد کوتاهبین و دنیاپرست، که با دشمنان همداستان شده و از روابط خود با امام(ره) سوءاستفاده کرده و پیام امام(ره) را تفسیربهرأی و تحریف میکنند، گفت: پیام امام(ره) برای امروز است و بهترین مفسر برای بیانات امام(ره)، کسی است که اندیشه و حالوهوای امام راحل را داشته باشد، چراکه انتساب خانوادگی و همسایگی و رفتوآمد زیاد باعث صلاحیت برای تفسیر سخنان امام نمیشود.
شرق از قول سردار نقدی افزوده است: «کسانی که بهدنبال اشرافیگری و خوشگذرانیاند، نمیتوانند سخنان امام راحل را تفسیر کنند، چراکه امام(ره) سادهزیست بودند و زیستِ طلبگی داشتند. حامیانِ مفسدین اقتصادی نمیتوانند سخنان امامخمینی(ره) را تفسیر کنند و کسانی که برای نشاندادن درِ باغ سبز به ظالمان و کودککُشان تلاش شبانهروزی دارند و برای سازش با استکبار، چراغ سبز نشان میدهند، صلاحیت تفسیر پیام امامخمینی(ره) را ندارند، چراکه امام همیشه شور مبارزه با ظلم و زورگویی را در سر داشت و یکپارچه ضداستکبار بود و هر سلول بدنش «مرگ بر آمریکا» سر میداد.»
امنیت و سلامت ملت و کشور، ثمره اطاعت از رهبری است
روزنامه شرق در صفحه ۷ و ذیل عنوان «تأکید آیتالله علویگرگانی بر اطاعت از رهبری» از قول وی نوشته است: « اطاعت از رهبری سبب امنیت و سلامت ملت و کشور میشود، بنابراین همواره باید مطیع فرمان ایشان باشیم. دنیا برای بشر همیشه پر از تلاطم بوده است، هابیل و قابیل دو برادر بودند که پدر و مادرشان آدم و حوا بودند، ولی بهدلیل درگیریای که بین این دو به وجود آمد، هابیل به دست قابیل کشته شد. نباید همیشه انتظار داشت همه موافق اعمال ما باشند، اگر شخصی به پست و سمتی دست پیدا کرد، باید خود را برای هر نوع مخالفتی آماده کند و این مسئله تنها به ایران مربوط نیست، بلکه مربوط به همه جهان است. با توجه به اینکه در دنیایی زندگی میکنیم که همه موافق نیستند و به امنیت نیاز داریم، باید گوش به فرمان فرمانده باشیم و در رأس همه فرماندهها، فرمانده کل قوا، مقاممعظمرهبری، قرار دارد و اطاعت امر ایشان واجب است.
شاه عربستان پس از جنگ به حصر هم متوسل شد
شرق از قول یک خبرنگار مستقل عربی خبر از حصر خانگی ولیعهد برکنارشده عربستان داده و نوشته است: «اسعد امبیهابوقلیله» روزنامهنگار و نویسنده مستقل اهل لیبی، در گفتوگو با چند رادیو بینالمللی مدعی شده است «مقرن بنعبدالعزیز»، ولیعهد برکنارشده عربستان در حصر خانگی بهسر میبرد و حق ندارد در کاخ شخصیاش کسی را به میهمانی بپذیرد یا دیداری داشته باشد. پایگاه خبری «الخبر پرس»، به نقل از منابع آگاه نیز گزارش داد صدای تیراندازی شدیدی در داخل کاخ شاهزاده مقرن به گوش میرسد.»
نگاهی به زندگی یک آرمانگرای چپ مسلمان
شرق در صفحه ۶ در گزارشی مفصل با عنوان «پرسش از سکوت» به زندگی سیاسی آیت الله موسویخوئینیها پرداخته است. مهسا جزینی در این گزارش نوشته است: «انتشار یک نامه از مجمع روحانیون مبارز با امضای دبیرکل آن مجمع، خطاب به رئیسجمهوری، دوباره نام «سیدمحمد موسویخوئینیها» را روی خط خبرها آورد. اتفاقی که خودش تمایلی به آن ندارد، اما بهانه خوبی به ما میدهد برای نوشتن از پدرمعنوی چپهای جوان؛ همان کسی که سکوتش بیش از اندازه طولانی شده است. معتقدند داستان زندگی سیاسی او با ۱۳ آبان ۵۸ گره خورده است. از همانجا لقب پدر معنوی جوانان انقلابی را به او دادند. تسخیر با هماهنگی و اطلاع او انجام شد. کسی نمیداند امروز نظر خوئینیها نسبت به تسخیر چیست؟…. وی از جمله مخالفان بنیصدر در دادن رأی عدم کفایت سیاسی به او بود، چراکه او را در خط آمریکا، بدون تقوای سیاسی، مخالف نهادهای انقلابی و مستبد و برافتادن او را شکست خط سیاسی آمریکا در ایران میدانست…. سال ۶۳ دانشجویان مسلمان، سمیناری سراسری داشتند که خوئینیها سخنران آن بود. دانشجویان از رکود فعالیتهای سیاسی گلایه داشتند و تحلیل خوئینیها این بود که دانشجویان مسلمان در هالهای از خوف فرو رفته بودند که مبادا دخالت در مسائل سیاسی منجر به انحرافاتی شود که گذشتگان به آن دچار شدند…. ویبهدنبال اجرای سیستم بانکداری اسلامی بود. معتقد بود سیستم موجود تنها اثرش پولدارشدن صاحبان پول بوده است و از اینکه کارمندان دولت در مقایسه با دیگران بیشتر مالیات میپردازند، شکایت داشت. میگفت: «مسئولان شبکه بانکی فکر نکنند جمهوری اسلامی در پی آن است که حتما برای آن عده که پولی مازاد براحتیاج خود دارند، سود دستوپا کند. نه اساسا ما جهتگیریمان در حذف اینگونه پولدارهاست.»
در سالهایی از دهه ۶۰ که بهدنبال برخی اعتراضات نیروهای حزبالله به ماجرای برخورد با منکرات و بدحجابی، این موضوع دغدغه خیلی از مسئولان شده بود و هرکس نسخهای برایش میپیچید، چپهای مسلمان نسخه اقتصادی را تجویز میکردند. خوئینیها گفت: «ریشه منکرات، فساد و بیحجابی در مالکیتهای نامشروعی است که بعضی افراد سادهلوح آنها را مجددا باز میگردانند.»
آرمانگرای چپ مسلمان اگرچه سالها بعد دیدگاههای جدیدی پیدا کرد و در یکی از آخرین حضورهای رسانهای خود به هفتهنامه شهروند در آبان ۸۶ گفته بود: «الان حتما مثل گذشته به مسائل سیاسی، اقتصادی نمینگرم اما ۱۸۰ درجه هم تغییر نکردهام. بنده جمود ندارم و سنگ نیستم. همانطور که من چیزهایی به جامعه دادهام، از جامعه هم بعضی مسائل را دریافت کردهام». اما در همان سالهای چپروی هم میتوان رگههایی از تردید نسبت به اجزایی از این آینده آرمانی را در او دید…. دادستان کل کشور معتقد بود قضاوتی اسلامی است که مردم را از آنچه نظام شاهنشاهی در طول قرنها بر ایشان تحمیل کرده، نجات دهد. اگرچه کمکم در حوزه فرهنگ هم به نگاه جدیدی میرسد، فارغ از اینکه ریشه را در اقتصاد میبیند اما معتقد به مقابله دولتی نیست، «برخورد با مسئله بدحجابی را باید برعهده مردم گذاشت.»….
کتاب، گویای تقلا و تلاش ذهنی جامعه و نشانگر سطح اندیشه مردم است
شرق در صفحه ۱۱ یادداشت « از کتاب رهایی نداریم» را به قلم محمدرضا خاکی منتشر ساخته که در بخشی از آن آمده است: «….جهان رسانه درعینحالی که انسانها را در عرض یکی، دو ثانیه به هم مرتبط میکند، اما بیشازپیش، امکان و فرصت تأمل و فکرکردن و ارتباط واقعی را میگیرد. اگرچه این وضع عمومیت یافته و رویکردی جهانی است، اما در جامعه خودمان که کتاب جایگاه چندانی ندارد، کمی غمانگیز است. تا چند دهه پیش، بیشتر ناشران ما با فکر و حوصله بیشتری کتابهایشان را منتشر میکردند. اگر چه تعداد عنوانها کمتر بود، اما در انتخاب کتاب و نحوه عرضه آن دقت بیشتری میشد؛ در عینحال کتابها هم، همزمان و به تناسب نیاز جامعه وارد بازار میشد و البته برای مردم هم قدرت خرید بیشتری وجود داشت. امروزه اگرچه چاپ کتابها از کیفیت بهتری برخوردارند و بهلحاظ کمی نیز عناوین منتشرشده بالا رفته است، اما باید پرسید که این افزایش کمیت در چه عرصههایی صورت گرفته، در چه کتابهایی و با چه تیراژی؟….
کتاب نمودی فراتر از یک کالا دارد و گویای تقلا و تلاش ذهنی جامعه و نشانگر سطح اندیشه مردمان آن جامعه است….. مسئله اصلی کتاب در جامعه امروز ما فقط گرانی آن نیست، در فرانسه هم کتاب ارزان نیست. موضوع این است که باید برای کتاب خواندن فرهنگسازی و جاذبه ایجاد کرد. باید برای کتاب کار کرد و به شیوهای درست معرفیاش کرد….
زمانه غریبی است؛ این هم یکی از واقعیتهای امروزی جامعه ما است. اینکه آدمها میخواهند خیلی زود به مقصد (پولدارشدن) برسند بدون هیچ تلاشی در راه. دورهای است که شگفتزده میشویم از آدمهایی که یکشبه ره صدساله میروند. جهان عجیبی است. در خیابانهای شلوغ و پُر از آلودگیمان، در کنار یک پیکان مدل هفتادوچند، پورشه یا لامبورگینی حرکت میکند. تناقض همهجا را گرفته و در چنین جهانی، طبیعی است که روزبهروز تیراژ کتاب کمتر شود. تا زمانی که ما اندکی مکث نکنیم، حوصله به خرج ندهیم و پرسشهای جدی درباره این وضعیت مطرح نکنیم، نمیتوانیم راه خروجی پیدا کنیم….»
ساعت علمای مسلمان ژئولوژی و شریعت در مرکز زمین/مرگ ۹۵ درصد از تاریخ شهر مکه
روزنامه شرق در صفحه ۱۲ گزارشی در خصوص برج ساعت مکه و ساختوسازهای اطراف کعبه را به چاپ رسانده و عنوان «گرینویچ عربی» را برای آن برگزیده است. نیما توسلی در این گزارش نوشته است: «آینده از آن جوانهاست. آنهایند که راه شخصی خود را مییابند و دیر یا زود راهی برای شکلدادن به ایدههایشان پیدا میکنند، اما درسهای مهمی برای باتجربهها هست که «دارالهندسه» به آنها پیشکش میکند. اینها چکیده نظرات کمالالشاعر، بنیانگذار گروه بزرگ معماری دارالهندسه است؛ معماری که در سال ۲۰۰۸ درگذشت و حالا پسران او میراثدار نگاه پدر به شهر، معماری و آینده شدهاند. بهواسطه این گروه معماری بزرگ که در بیروت مستقر است، سر و شکل شهرهای زیادی تغییر کرده. مکه از شهرهایی است که بهواسطه ساخت «برج ساعت» و دیگر برجها در یکی، دو سال گذشته از سوی این گروه، تغییرچهره داده است. زائران بیتاللهالحرام – که مسافران عمده و نهایی این شهر را شامل میشوند- این روزها با شهری در حال تحول روبهرویند. کعبه در محاصره جرثقیلهاست. مسجدالحرام در میان برجهای سربهفلککشیده محصور شده؛ زائران بر پلههای مسجدالحرام که مینشینند، در افق دیدشان برجهای بلندمرتبه و جرثقیلهای بیشمار را میبینند که بیصبرانه و شبانهروز مشغول کارند. همه اینها طرحهای توسعه مسجدالحرام است. این، تصویر امروز ِ مکه است که با برج ساعتش تکمیل میشود. مسئولان سعودی میگویند هدف از نصب چنین ساعتی در مکه آن است تا یک و نیم میلیارد مسلمان جهان از این پس بهجای استفاده از زمان بهوقت گرینویچ یا همان GMT، از زمان اسلامی یا Islamic Mean Time) IMT) استفاده کنند. ساعت جهانی یا ساعت گرینویچ (GMT) اصطلاحی است که به زمان در گرینویچ لندن اشاره دارد.
این زمان نباید با ساعت هماهنگ جهانی اشتباه گرفته شود. این دو ساعت میتوانند تا ۰٫۹ ثانیه با هم تفاوت داشته باشند و هردو به نحوی مبدأ ساعت زمانی کشورهای جهان هستند. اما چرا ساعت مکه باید جایگزین ساعت گرینویچ شود؟ پاسخ این سؤال را پنج سال پیش، شرکتکنندگان در همایش «مکه؛ مرکز زمین» در قطر دادند. آنها با اشاره به اینکه مکه مرکز زمین است، گفتند باید از زمان مکه بهعنوان زمان واحد جهانی بهجای گرینویچ لندن استفاده شود. استدلالشان این بود که ساعت گرینویچ براساس سیطره استعماری انگلیس بهعنوان معیار انتخاب شده که باید ساعت مکه جایگزین آن شود. این عده، علمای مسلمان ژئولوژی و شریعت بودند که خواستند از ساعت مکه بهعنوان زمان واحد جهانی بهجای گرینویچ لندن بهرهمند شوند، چراکه معتقدند تحقیقات علمی دقیق نشان داده مکه، مرکز زمین بهشمار میرود. بنابراین خواستار استفاده از ساعت اسلامی مکه بهجای گرینویچ شدند. یوسف القرضاوی، رئیس اتحادیه جهانی علمای مسلمان، طی این همایش از علمای مسلمان دعوت کرد زمان را به وقت مکه تغییر دهند؛ چراکه این شهر مرکز کرهزمین است. سازندگان ساعت مکه معتقدند این ساعت با توجه به دستاوردهای علمی، در مرکز زمین قرار دارد و اگر بهجای گرینویچ بهعنوان ساعت جهانی مورد استفاده قرار گیرد، کاملا درست است. این ساعت، قبله را از هر مکانی در جهان نشان میدهد و عقربههای آن برعکس ساعتهای فعلی است و مانند حرکت ستارهها و اجرام آسمانی بوده و حتی موافق گردش خون در بدن انسان است.
از این استدلالها که بگذریم، موضوع مهم درباره ساختوسازهای اخیر اطراف کعبه، تهدیدی است که هویت معمارانه قبله دوم مسلمانان را تهدید میکند. هرچند مجریان طرح توسعه بیتاللهالحرام عقیده دارند این ساختوسازها همسو با تحولات طبیعی مکه و امری ناگزیر است، بااینحال، منتقدان این اقدامات، کم نیستند. هویت مکه در حال تهدید است و منظره نازیبایی از مکه مقابل چشم زائران است. منتقدان بر این عقیدهاند که اماکن و محلات قدیمی مکه معظمه، با این طرحها بهکلی آسیب دیده است و البته پاسخ سازندگان این برجها به انتقادها این بوده که سالانه ۹ میلیون زائر بیتاللهالحرام وارد مکه میشوند که این میزان در یکی، دو سال آتی به ۱۰ میلیون نفر خواهد رسید. این شهر پاسخگوی اسکان و ارائه خدمات به این عده نیست و مکه نیازمند تغییراتی در سطح کلان معماری و شهرسازی است و راهی جز این طرحهای بزرگ وجود ندارد.
تا امروز شاهد مرگ ۹۵ درصد از تاریخ شهر مکه بودهایم. درحالیکه تنها مدخلهای مجامع جهانی به موضوع افزایش تخریب آثار میراث فرهنگی در عربستان را میتوان در آمارهای مؤسسه گالف بهدست آورد. این مرکز معتبر که رصد فعالیتهای ساختوسازی و عمرانی را در سطح جهان به عهده دارد، چندی پیش در گزارشی فاش کرد در ۲۰ سال اخیر، سعودیها، حداقل ۹۵ درصد از ساختمانهای باستانی شهر مکه را تخریب کردهاند که ستونهای دوره عثمانی و عباسی از مهمترین آنهاست، بهطوریکه حتی گزارش شده ستونی که مسلمانان معتقدند پیامبر اکرم(ص) از کنار آن معراج خود را آغاز کرده نیز از گزند بلدوزرها و ماشینهای تخریب به دور نمانده. حتی سال گذشته پرنس چارز که او را یکی از مدافعان آثار تاریخی جهان میدانند، به عربستان سفر کرده بود تا نگرانی خود را درباره وضعیت آثار باستانی مکه با مقامات سعودی در میان بگذارد، اما هنوز روشن نیست آیا این بریتانیایی، توانسته سعودیها را قانع کند با روشهای دیگری به جز تخریب، هتلهای پنجستاره خود را بالا ببرند یا نه؟
بزرگتر از سعودیها هم جرئت ندارند مقابل ایران بایستند
شرق از قول دکتر ولایتی نوشته است: «ایران نشان داده است که در مقابل هر نوع زیادهخواهی، ولو زیادهخواهیهای آمریکا هم که باشد، میایستد چه رسد به عوامل و مزدوران آن مانند سعودی.»
این روزنامه به نقل از ایسنا نوشته که علیاکبر ولایتی، پس از برگزاری اولین نشست گفتوگوهای استراتژیک ایران و افغانستان و دیدار با وزیر امور خارجه پیشین افغانستان که عصر روز گذشته در مرکز تحقیقات استراتژیک برگزار شد، در جمع خبرنگاران حضور یافت و به سؤالات آنها پاسخ داد.
اهم نکات مطرح شده از این قرار است:
– این اولینبار نیست که عربستان آتشبس اعلام میکند. دفعه گذشته نیز در همان ساعات اولیه آتشبس، مناطق مسکونی و غیرنظامیان را بیرحمانه هدف قرار داده و تعداد زیادی بیگناه را کشتند.
– از نظر من این یک شو است. وزیر خارجه آمریکا در سفرش به منطقه از یک سو اعلام کرده بود که از حملات سعودیها در یمن حمایت میکند و از سوی دیگر نیز از آتشبس حمایت کردند و این یک تناقض واضح است و اجماع نقیضین امکانپذیر نیست.
– سعودیها بدانند مردم یمن، هم مقاوم هستند و هم شجاع و اگر روزی تصمیم بگیرند پاسخ کاملی به سعودیها بدهند دیگر کسی از سعودیها جرئت نمیکند مقابل آنها بایستد.
– نهتنها سعودیها بلکه هیچ کشوری نمیتواند مقابل ایران بایستند؛ آنها در این حد و اندازه نیستند. بزرگترهای آنها که این دستورها را میدهند از جمله آمریکا هم جرئت ندارندم
– ما میدانیم آمریکاییها در افغانستان، عراق، سومالی و کشورهای مختلف اسلامی که تابهحال در آن دخالت کردهاند همواره با شکست مواجه بودهاند. آنها در افغانستان و عراق هم آمده بودند که بمانند ولی مردم آنها را بیرون کردند و ایران نیز بهعنوان قدرتی در منطقه بههیچوجه به آمریکاییها و غیرآمریکاییها اجازه نمیدهد در سرنوشتش دخالت کنند و از منافع خود هرطور که صلاح بداند، دفاع خواهد کرد.
و در آخرین صفحه شرق، یک آگهی با عنوان coming soon چاپ شده که احتمالا این روزنامه را به دلیل انتشار آرم آن بنگاه تجاری به هیئت نظارت بر مطبوعات روانه خواهد کرد.
زبان گویای فرهنگ ما که ریشه در آداب ملی و دینی دارد، کتاب است نه شمشیر/ممیزی کتاب هنوز به آن اعتدالی که در قولهای انتخاباتی بر زبان میراندند، نرسیده است/جوهر بسیاری از قلم ها در دوره اعتدال هم به اجبار تهی میشود
روزنامه اعتماد در صفحه اول، یادداشت وحید معتمد نژاد با عنوان «ما هم معتقدیم، ازقلم شمشیر نسازیم» را منعکس ساخته که در بخش هایی از آن آمده است: «…. از زمانی که به یاقوت مستعصمی، خوشنویس عهد خلفای عباسی در حمله مغول اطلاع دادند که چه نشستهای که شهر را به غارت بردند و او در جواب گفت: چه باک، «نونی» نوشتهام که به دنیا میارزد؛ تا به امروز از این دست «جانفشانیهای فرهنگی» در ادوار و اعصار گوناگون حکومتی، به وفور دیده شده است و هر کدام از آنها به نوعی سرفصل نوینی در رشد فزاینده آگاهیهای عمومی به حساب میآید. امروزه چنانچه کتاب بدون ممیزی در معرض همگان قرار گیرد، میتواند پایههای محکمی در بنای فرهنگ ایجاد کند تا از استحکام آن، جامعهای به «پناه امن اجتماعی» برسد و از این سرپناه به آنچه افراد آن در گشودن درهای توسعه همهجانبه میاندیشند، افق را نظارهگر باشند…. رئیس جمهوری به خوبی آگاه است که هرچند غبار ممیزی در دولت ایشان، اندکی از چادرسیاهی که در دوره قبلی بر قلم و کتابت کشیده شده بود، زدوده شده و جلای نسبتا شفافی از آن به چشم میخورد، اما هنوز به آن اعتدالی که در قولهای انتخاباتی بر زبان میراندند، نرسیده است و هنوز کتابها در هیات نظارت به صداقت ورق نمیخورند. ما هم معتقدیم که زبان گویای فرهنگ ما که ریشه در آداب ملی و دینی دارد، کتاب است نه شمشیر؛ اما شما هم واقفید که گاه در بسیاری از موارد، قلمی که ترسیم فرهنگ کتابت میکند، هنوز در دوره شما به اجبار جوهرش تهی میشود و حکم همان شمشیری را دارد که شما بر زبان راندید و گاه بسیاری از کلمات و سطوری که در مقاطع گوناگون، ارزش محسوب میشد، امروزه در دستان مردان نظارت، جا میماند. ما هم معتقدیم که مولفان و ناشران بزرگ را باید مددکاران اجتماعی بدانیم، اما به اینها تا چه حد درحق تالیف و تضمین عدم لغو پروانه، مدد میرسانیم؟! ما هم معتقدیم که کتاب باید در سبد خانوار جا بگیرد، اما با کدام بنیه اقتصادی؟ فردی را که بر سفره شب خویش به نگرانی مینگرد و به دلیل بهای بالای کتاب، قید خواندن را میزند با کدام استدلال و منطق میتوان تشویق به خرید کتاب کرد؟ما هم معتقدیم که رسانهها باید بیشتر به کتاب بپردازند، اما زمانی که صفحه حوادث رسانهها بیشترین خواننده را به خود جلب میکند، چه کنیم که صفحه کتاب رسانه به یک چشم به هم زدن ورق نخورد؟! ما هم معتقدیم که زنگ کتابخوانی باید در مدارس احیا شود، اما با چه راهکار و منطقی این زنگ را برای دانشآموزان جذابسازیم که از این زنگ به عنوان «زنگ تفریح» یاد نکرده و از صفحات کتاب «موشک سرگرمی» نسازند. و ما هم معتقدیم چنانچه همه این موارد در سایه «مدیریت آگاهانه افکار» انجام پذیرد، به رشد و توسعه فرهنگ اصیل ایرانی نایل آمده و نسل بعدی از شما به نیکی یاد خواهند کرد.»
آیینهوند نشانه وجه رحمانی دین بود
اعتماد که در صفحه اول ذیل عنوان « پدیده آقای دعایی» وی را برای نگه داشتن و دور ساختن بخش قابل توجهی از نیروهای فرهنگی و اهل ادب از انزوا ستوده است، در همان صفحه با یادداشت «آینه علم و مهربانی» به قلم ابراهیمبای سلامی به مرحوم دکتر صادق آیینهوند پرداخته و نوشته است: « آرام بود و مهربان بسان فرشتگان، چهرهاش پایان تشویشها و کلام دلنشینش آغاز حکمتها بود. در سال نخست دانشجویی اسم زیبای او را بر جلد کتابی به نام «تاریخ زنان صدر اسلام» دیدم. دکتر کاظم خواجویان در دانشکده ادبیات دکتر شریعتی مشهد در درس تاریخ تحلیلی اسلام اصرار بر مطالعه و تحلیل مقالهای داشت از دکتر شریعتی به این نام که « تاریخ اسلام به چه کار میآید؟» بررسی این مطلب برای ما رویکردی اسلامشناسانه داشت و از نظر جامعهشناسی این موضوع از آن رو اهمیت پیدا میکرد که ایدئولوژی انقلاب اسلامی شالوده نظام اجتماعی و باورهای جامعه ایرانی را در برگرفته بود. به قول اینگلهارت ما بیش از آنچه میاندیشیم در گذشته زندگی میکنیم و اسلام بخش اصلی گذشته، حال و آینده زندگی ما بود. نگرش تاریخی به ویژه تاریخ اسلام برای برانگیختن بینش جامعهشناختی یک دانشجوی ایرانی پراهمیت و ضروری مینمود و در همین راستا در سال بعد دکتر خواجوایان پای دکتر سید عبدالکریم سروش را به دانشکده گشود و او از بامداد تا شامگاه «فلسفه تاریخ» را بسان دکتر شریعتی دراتاق هفت تدریس میکرد، همچنان که دکتر عبدالهادی حائرییزدی در همان زمان رویکردی نو از تاریخ مشروطیت و نخستین رویاروییهای ایرانیان با دو رویه تمدن بورژوازی غرب را مطرح میکرد. جاذبه تاریخ اسلام موجب شد تا آثار و اندیشههای دکتر صادق آیینهوند به عنوان معارفی ناب از آن موضوع در دستور کار قرار گیرد. روزگاری که به دانشگاه تربیت مدرس آمدم توفیق دیدار آن عالم ربانی که نشانه وجه رحمانی دین بود بیشتر فراهم شد. او همواره با چهرهای گشاده به سخنان دانشجویان گوش میداد و با بینشی که از جامعهشناسی تاریخی شبه جزیره عرب داشت با مهربانی و بر اسلوب روشهای علمی راهنمایی میکرد. به یاد دارم که متنی از مقاله من را با نظر صائب خود اصلاح کرد و حتی اشتباهات ادبی را با زیرکی تصحیح و با بیان ملایم گوشزد میکرد. او بیش از آنکه درس دهد مومنانه رفتار میکرد و نمونه بارز یک انسان وارسته و دارای یک قلب مطمئن بود.»
توصیه افتخاری به علاقهمندان حضور در نمایشگاه کتاب؛ هر وقت به نمایشگاه میروید، بدانید که چه میخواهید بخرید/مطمئنم مشتریان سیبزمینی سرخشده نمایشگاه کتاب هم روزی از نمایشگاه خرید خواهند کرد
روزنامه اعتماد که در صفحه ۳ به گفتگو با یک نماینده حامی بورسیه های دولت احمدینژاد پرداخته، از قول او نوشته که کامران دانشجو وزیر اسبق علوم گفته بود «صلاح دانستم به عدهای بورسیه بدهم»؛ در مطلبی دیگر نیز از قول علیرضا افتخاری آمده است: «آرزویم این است که شجریان بخواند.» سما بابایی در این گزارش نوشته است: «حتم دارم حضور استاد شجریان در اجرای زنده، آن هم بعد از سالها میتواند حرکتی تازه در جریان آشتی مخاطب با موسیقی ایرانی در شکلی فراگیر باشد که امیدوارم محقق شود.»
در ادامه این گزارش اعتماد می خوانیم: «آن روز شجریان گفته بود: «کار من سخنرانی نیست؛ کار من آواز خواندن است؛ اما در مملکت خودم نمیتوانم بخوانم» و حسین نوشآبادی سخنگوی وزارت ارشاد گفت: «مشکل شجریان به ما ربطی ندارد؛ خودش باید اقدام کند» و اکنون علیرضا افتخاری میگوید: «آرزو دارم آقای شجریان کنسرتی برگزار کند تا من با افتخار و به عنوان هنرمندی در عرصه موسیقی با یک سبد گل بزرگ، یکی از تماشاگران کنسرت این خواننده ارزشمند موسیقی کشور باشم.»
….علیرضا افتخاری که در نمایشگاه کتاب حضور پیدا کرده است، میگوید: «من همیشه مشتری دایم نمایشگاه کتاب هستم، اما هر وقت به این فضا قدم میگذارم، سعی میکنم به گونهای ناآشکار و پنهان این کار را انجام دهم. من کلاههای مخصوصی برای هر فصل دارم که وقتی در اماکن عمومی حضور پیدا میکنم، برای اینکه مزاحم کسی نباشم، این کلاه را به سر میکنم تا کسی من را نشناسد و زمان نمایشگاه کتاب نیز یکی از این کلاهها را بر سر میکنم و برای اینکه مزاحم اوقات کسی برای جستوجوی کتاب مورد نظرش نشوم، گوشهای میایستم، گاهی به آنها سلام میدهم و بعد به انتخاب کتاب مورد نظرم میپردازم، اما دوست دارم یک نکته را به علاقهمندان حضور در نمایشگاه کتاب بگویم؛ اینکه هر وقت به نمایشگاه میروید، بدانید که چه میخواهید بخرید. این نباشد که وقتی به این مکان قدم میگذارید، دست خالی فضا را ترک کنید. من هم میدانم که بسیاری از مراجعهکنندگان به نمایشگاه کتاب برای خوردن سیبزمینیهای سرخکرده فضای بیرونی نمایشگاه، به آنجا میروند و شاید خیلی از آنها نیز نمایشگاه کتاب را با همین سیبزمینیهای سرخکرده میشناسند. اما فکر میکنم آنها نیز در هر صورت دست خالی از یک فضای فرهنگی بیرون نمیآیند و مطمئن هستم که روزی آنها نیز بالاخره نگاهشان به یک کتاب جلب میشود و آن را از نمایشگاه خریداری خواهند کرد.»
بعد از ۲۶ سال، سرانجام صحن اصلی حرم امام خمینی به بهره برداری می رسد
روزنامه اعتماد در صفحه ۳ خبر از آغاز بهرهبرداری از صحن اصلی حرم مطهر امام در سالگرد ارتحال داده و نوشته است: «دبیر ستاد مرکزی بزرگداشت امام خمینی(ره) از آغاز بهرهبرداری از صحن اصلی حرم امام خمینی در سالگرد ارتحال امام خبر داد. محمدعلی انصاری در حاشیه همایش ستاد برگزاری بیست و ششمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) در جمع خبرنگاران اظهار کرد: یکی از برنامههای مهم امسال ستاد بزرگداشت امام خمینی، آغاز بهرهبرداری از صحن اصلی حرم مطهر امام خمینی(ره) در روز سالگرد ارتحال امام است که جزو برنامههای اصلی ستاد به حساب میآید. امسال به خاطر تقارن میلاد امام زمان(عج) با مراسم حضرت امام(ره)، این مراسم به نام بزرگداشت برگزار میشود که برنامهریزی ویژه و متفاوتی نسبت به سالهای گذشته انجام شده است. دبیر ستاد مرکزی بزرگداشت امام خمینی(ره) گفت: سپاه، ارتش، ناجا و مجموعه ارگانها تعامل خوبی با بسیج داشتهاند تا مراسم امسال به خوبی انجام شود. همچنین دولت محترم، وزارت کشور و نهادهای مرتبط نهایت همکاری را با ستاد بزرگداشت امام خمینی(ره) داشتهاند.»
پس از اعلام خلافت ابوبکر البغدادی، نوبت امامت ملک سلمان رسید
اعتماد در گفتگو با محمد شریعتی دهاقان، به بررسی وضعیت یمن پرداخته و با عبارت « شرایط سخت اما امیدوارکننده» فی الجمله به افق پیش رو اشاره می کند. نکات اصلی این گفتگو در پی خواهد آمد:
– عربستان در مورد سیطره خود بر هوا و دریا بهشدت جدی است و منع سفر هواپیمای ایرانی در صنعا یکی از این علامتهاست.
– هرچه جنگ طول بکشد رسیدن به راهحل سختتر میشود.
– عربستان به خصوص میخواهد صعده را با خاک یکسان کند زیرا در قطعنامه شورای امنیت بنا بود حوثیها اسلحه را زمین بگذارند و به صعده بازگردند اما آنها اکنون هر نوع امکاناتی که در این منطقه وجود داشته است را از بین بردند تا حوثیها حتی نتوانند به صعده بازگردند.
– به نظر من نقل قولهایی که در خصوص احتمال اعدام شیخ نمر، در ۲۴ اردیبهشت میشود را نمیتوان معتبر دانست. چندی پیش یک نقل قول از ولیعهد سابق عربستان مطرح شد که با متن سخنرانی که به زبان عربی از آن شنیدم تفاوت داشت و همچنین با نقل قولی که به تازگی از وزیر امور خارجه جدید عربستان بود نمیتوان خیلی مطمئن بود که خبر مزبور، رسمی باشد. باید منتظر ماند تا اظهارنظر رسمی و دقیق صورت گیرد و آن وقت در خصوص آن اظهارنظر کرد.
در همین حال در بخش دیگری از روزنامه اعتماد امروز به خبر «تغییر لقب ملک سلمان بن عبدالعزیز» اشاره شده و آمده است: « بنا بر گزارش خبرگزاری رسمی عربستان (واس)، دیوان پادشاهی عربستان در بیانیهای اعلام کرده است سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه این کشور تمایل دارد که لقب خود را از ملک سلمان به امام سلمان تغییر دهد. در این بیانیه آمده است: با توجه به تمایل سلمان بن عبدالعزیز برای تغییر لقب ملک، لقب وی پس از ارایه لقب جدید به هیات علمای عربستان تغییر خواهد کرد. هیات علمای عربستان نیز توافق کردند لقب سلمان بن عبدالعزیز از ملک به امام تغییر یابد و لقب رسمی پادشاه عربستان امام سلمان بن عبدالعزیز شود.»
توجه به معنویت، اخلاق و هنر فقط بعد از برطرف شدن نیازهای اولیه انسان میسر است/چرا جامعه مبتنی بر اخلاق دینی و عرفانی ما با بداخلاقیها و فردگراییهای خودخواهانه بسیاری روبهرو است؟
اعتماد امروز نسبت اخلاق و اقتصاد را در گفتگو با دکتر سروش دباغ بررسی کرده و عنوان «رفتار اخلاقی در اقتصاد، زیست شهروندان را انسانیتر و بالندهتر میکند» را برای آن انتخاب کرده است.
علی طجوزی در مقدمه این گفتگو آمورده است: «انسان اقتصادی، انسانی است که پیوسته با دیگران مراوده، برخورد و اصطکاک دارد. انسانی است که در فعالیتهای خود بعضا به منفعت و اصل لذت و فایده میاندیشد اما در این میان آیا تنها خود فرد مهم است. آیا برای هموار شدن مسیر خود بدون توجه به دیگری باید تلاش کند، آیا برای دیگران نیز ارزشی باید قایل شود؟ آیا اصلا افراد دیگر اجتماع باید مهم باشند؟ یا اینکه باید حرکت افراد بر چارچوبی قراردادی استوار باشد؟ و… اینجاست که اخلاق به مدد اقتصاد میآید و فعالیتهای افراد را بر اساس بایدها و نبایدها تنظیم میکند. از سوی دیگر شاید این اندیشه که مباحث فلسفه اخلاق با تحلیل اقتصادی ارتباط دارد، دور از ذهن باشد زیرا بسیاری از مردم فلسفه اخلاق را به عنوان یک دستور کلی دور از دسترس و غیرعملی و فلسفی تلقی میکنند که با آن راه به جایی نمیتوان برد. با این حال شاید آنچه کمتر مورد توجه قرار میگیرد وجه مشترک اقتصاد واخلاق است؛ عقلانیت. در واقع پایههای این دو مقوله بر عقلانیت استوار است. پس نشاندهنده این است که هم میتوان در پی کسب سود و رفع حاجات بود و همزیستی اخلاقی داشت. اما پرسش اینجاست، با وجود اینکه جامعه ما، جامعهای مبتنی بر اخلاق دینی و عرفانی است، طی سالهای اخیر در تمام سطوح با بداخلاقیها و فردگراییهای خودخواهانه بسیاری روبهرو شدهایم. چرا به این سمت رفتهایم؟ مقصر کیست؛ مردم یا مسوولان؟ به همین دلیل این پرسشها و چگونگی زیست اقتصادی مبتنی بر اخلاق را با سروش دباغ که پژوهشهای بسیاری در زمینه اخلاق و فلسفه و عرفان انجام داده است، مطرح کردیم. البته او پیش از آغاز بحث به صراحت گفت: «پیش از پرداختن به موضوع، لازم است تاکید کنم که تخصصی در اقتصاد ندارم و حوزه تخصصی کارم، فلسفه، اخلاق و عرفان است. نکاتی هم که در این خصوص ذکر میکنم از منظر فردی است که از قلمرو اخلاق به این مسائل مینگرد.»
نکات برجسته این گفتگو در پی خواهد آمد:
– طبیعتا پارهای از نُرمها و هنجارهای اخلاقی چنان که بر دیگر نظامهای تجربی بار میشود، بر نظام اقتصادی نیز میتواند مترتب شود.
– وقتی میگوییم، یک امر «اخلاقی» است باید توجه کرد، ام راخلاقی مبتنی بر پارهای از باید و نبایدهاست؛ اموری که ترک یا انجام آن ضروری است. اما در علم اقتصاد تا آنجا که من میدانم این گونه نیست. به هر حال ما نرمهایی داریم اما نه از جنس نرمهای علم اخلاق.
– اخلاق مبتنی بر پیشبینی نیست بلکه بر «باید» و«نباید» بنا شده است. میتوان برخی از این هنجارها را در اقتصاد رعایت کرد و اقتصاددانان در نظریات خود لحاظ کنند. به تعبیری دیگر میتوان از سویههای اخلاقی نظریات اقتصاددانان، تئوریها و نحوه اجرای سیاستهای اقتصادی و تعارضاتی که در این میان پدید میآید، سخن گفت و سراغ گرفت.
– از یک سو با مکتب «وظیفهگرایی» و التزام به وظایف اخلاقی و عقلانی سر و کار را داریم که در چنین نگرشی به آثار و نتایج اعمال هیچ توجهی نمیشود و فقط وظایف اخلاقی و عقلانی مهم است و از سوی دیگر مکتب «نتیجهگرایی» را داریم که هم عنان با بیشینه شدن فایده و کمینه شدن درد و رنج است.
– نسبتسنجی میان اخلاق و اقتصاد، شاخهای از شاخههای اخلاق کاربردی است یعنی همانقدر که میتوان از اخلاق در اموری مانند سیاست، محیط زیست و پزشکی زمینههایی یافت، میتوان از آن در اقتصاد هم سراغ گرفت.
– در حوزه اخلاق، سه مفهوم مهم وجود دارد که میتوان مناسبات و روابط اخلاقی را مبتنی بر آنها توضیح داد؛ «وظیفه»، «نتیجه» و «فضیلت». این سه مفهوم از مهمترین مفاهیمی هستند که در اخلاق هنجاری معاصر طرح شدهاند.
– فایدهگرایی یک نحله بزرگ اخلاقی و مبدا عزیمت بسیاری از اخلاقیون در مغرب زمین است. این مکتب اخلاقی تقسیمات مختلفی دارد که حداقل دو نحله «فایدهگرایی قاعدهمحور» و «فایدهگرایی عملمحور» از این حیث قابل ذکرند.
– اخلاقیون فضیلتمحور، برخلاف کسانی که قایل به اخلاق قاعده محورند (rule-based)، بر این عقیدهاند که هرچه انسان فضیلتمند و انسانی که فضایل اخلاقی در او نهادینه شده انجام میدهد، صحیح است؛ در واقع هرچه آن «خسرو کند، شیرین کند».
– اگر نیازهای اولیه برطرف شود، آن زمان مجال پرداختن به نیازهای ثانویهای مثل معنویت، اخلاق، هنر و علمآموزی فراهم میشود ولی اگر حاجات اولیه برآورده نشود نوبت پرداختن به حاجات ثانویه نمیرسد یا به تعبیر مازلویی، در آن هرم سلسله مراتب نیازها، به مدارج عالی و بالاتر نمیتوانیم برویم.
– توصیههای اخلاقی خیلی خوب است و میتوان آنها را دریک جامعه به کار بست، ولی انتظار برنامهریزی نباید از آنها داشت یا اگر هم قرار به برنامهریزی باشد، این توصیهها به مثابه خطوط راهنمای کلی است و نه بیشتر.
– وقتی میگویید رابطه میان دین و تکنولوژی، باید ببینیم و بپرسیم که کدام دین را مراد میکنیم و چه نوعی و سنخی از دینداری و دینورزی مدنظر هست تا بتوانیم رابطهاش را با تکنولوژی از منظر نحله روشنفکری دینی و نواندیشی دینی بسنجیم.
– قصه دینداران معیشت اندیش، معطوف به تکنولوژیهای حلال و حرام است و این امور را از روحانیون میپرسند. در دینداری معرفتاندیش قصه فرق میکند، همچنین در دینداری تجربتاندیش؛ چراکه مقولاتی مثل آلیناسیون (ازخود بیگانگی) و شکوفایی و سعه وجودی طرح میشود. دیندار معرفتاندیش هم به میزانی که زندگی تکنولوژیک منتج به آلیناسیون نشود، با آن مسالهای ندارد؛ دیندار تجربتاندیش نیز استفاده صرفا متعارف از تکنولوژی میکند چراکه غوطه خوردن بیش از حد در ابزار و ادوات تکنولوژیک، او را از پرداختن به خویشتن و خودکاوی و از سر گذراندن تجربههای کبوترانه که به تفصیل در مقالات «در سپهر سپهری» به آن پرداختهام، بازمیدارد.
– روشنفکران دینی که متعلق به نحله دینداری معرفتاندیش هستند، علیالاصول با جهان جدید سر مهر و سازگاری دارند. تفاوتشان با سنتگراها و بنیادگراهای دینی نیز در این است که بنیادگرایان دینی با دستاوردهای تکنولوژیک هیچ مشکلی ندارند چراکه مثلا سوار هواپیما میشوند و آن را به برجهای دوقلو میکوبند. اکنون در کشور ما نیزافرادی که با ایدههای بنیادگرایانه بر سر مهرهستند، با استفاده از میوهها و محصولات تکنولوژیک هیچ مشکلی ندارند. این هم از طنزهای روزگار است. بارها به برخی دوستانم گفتهام کسانی که این همه با تکنولوژی و مدرنیته مساله دارند، چه در کشور ما چه در کشورهای دیگر، چرا سوار بر اسب و قاطر نمیشوند؟ ایشان با میوههای علم جدید که با تکنولوژی بروز و ظهور پیدا میکند، هیچ مشکلی ندارند؛ مساله ایشان ریشههاست و مبانی و مفاهیم مدرن.
– برای سنتگرایان، سویههای باطنی دین جداب است، در عین حال ایشان با دستاوردهای معرفتی جهان جدید بر سر مهر نیستند، هرچند که مشکلی با میوههای تکنولوژیک آن ندارند همچنان که بنیادگرایان نیز با میوههای تکنولوژیک جهان جدید بر سر مهرند. عموم دینداران معیشتاندیش هم دل مشغول میوههای تکنولوژیک جهان جدید هستند و بس.
– در جوامعی که میبینید مردم از لحاظ اخلاقی سالمتر هستند هیچ فرقی از نظر خلقت و انسان بودن با مردم سایر کشورها ندارند، بلکه شرایط اجتماعی و اقتصادی آنها به گونهای است که نیازی به این کارها ندارند. امور به نحوی پیش میروند که غالبا بدون نیاز به نقض اصول اخلاقی کارشان انجام میشود.
– آن چیزی که از «سلوک اخلاقی در اقتصاد» میتوان مراد کرد، عبارت است از اینکه شهروندان در تنظیم مناسبات و روابط خود در زندگی شخصی، هنجارها و قواعد اخلاقی را به کار بندند. در حوزههای خرد و کلان نیز دولتمردان در پاسداشت کرامت انسانی و صورتبندی و عملیاتی کردن برنامهها و طرحهایی که به این مهم مدد میرساند، بکوشند. اگر این قیود اخلاقی بر رفتار شهروندان و دولتمردان بار شود و در جامعه تسری پیدا کند، زیست همه شهروندان، انسانیتر و اخلاقیتر و بالندهتر خواهد شد
مشکل عربستان، نه ایران بلکه سیاستهای این کشور در قبال امواج بیداری و خودآگاهی اسلامی مردم منطقه است
اعتماد در مقدمه گفتگو با علیرضا میریوسفی ذیل عنوان «عربستان تمایلی برای بهبود روابط با ایران ندارد» به قلم محمدابراهیم ترقینژاد می نویسد: «از آغاز به کار دولت یازدهم، امیدها برای بهبود و گسترش مدبرانه روابط با کشورهای مختلف دنیا بیش از پیش شده و در این میان، روزنهها برای عادی شدن روابط تهران و ریاض نیز از هر کشور دیگری اهمیت بسیاری به خود گرفته است؛ از شخص رییسجمهور که در روزهای کاندیداتوری برای ریاستجمهوری از ترمیم روابط با این کشور سخن میگفت تا رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام که برای احیای روابط ایران و عربستان چندین اعلام آمادگی برای سفر به عربستان کرد اما هر بار که امیدها برای بهبود روابط بیش از هر زمان دیگری شده، سایه تیره ابرهای حوادث مختلف منطقهای بر روابط دو کشور افتاده است. این روزها نیز حمله نظامی عربستان سعودی به یمن بیش از هر حادثه دیگری بر این مساله سنگینی میکند به شکلی که حسن روحانی برای نخستین بار در صحبتهای اخیر خود انتقادات آشکاری نسبت به این اقدام سعودیها کرد. علیرضا میریوسفی، مدیر گروه مطالعات خاورمیانه دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه در گفتوگو با «اعتماد» در خصوص تیرگی روابط تهران و ریاض معتقد است که مشکل عربستان، نه ایران بلکه سیاستهای این کشور در قبال تحولات منطقهای و ادامه امواج بیداری و خودآگاهی اسلامی میان مردم منطقه است که از آن احساس خطر میکنند و با بحثهای موهومی نظیر هلال شیعی یا طرح اتهامات غیرواقعی هستهای میخواهند رفتار خود را توجیه کنند. این کارشناس مسائل سیاست خارجی با بازنده خواندن تمامی کشورهای منطقه در صورت ادامه بحران منطقهای، تاکید دارد که همزیستی مسالمتآمیز تنها راهی است که کشورهای منطقه میتوانند منافع خویش را تامین کنند. وی با اشاره به تمایل و اراده دولت تدبیر و امید برای بهبود و گسترش روابط خود با تمامی کشورهای منطقه تصریح میکند که ریاض تمایلی برای ترمیم روابط با تهران ندارد و تحولات اخیر عربستان این عدم تمایل را دامن زده است. منتخبی از این گفتگو در ادامه میآید:
– صحبتهای اخیر آقای روحانی درباره عربستان بسیار وسیعتر از روابط ایران و عربستان است و تنها ناظر بر روابط دوجانبه تهران و ریاض نیست. هشدارهای آقای روحانی نیز در واقع پیشبینی و هشدارهای خیرخواهانه است، چراکه عربستان وارد فضای بدی شده است که ادامه آن به ضرر خود آنها و کل منطقه خواهد بود.
– آنچه در روابط تهران و ریاض مهم است و بر روابط دوجانبهشان اثر گذاشته، مشت آهنین و برخورد عربستان با موضوع انقلابهای عربی و بیداری اسلامی هم در داخل عربستان و هم کشورهای همسایه در چهار سال گذشته است.
– سیاست مشت آهنین عربستان در قبال انقلابهای عربی از ۸ فوریه ۲۰۱۱ آغاز شد. در این تاریخ و سه روز قبل از سقوط مبارک، ملک عبدالله با اوباما تماس گرفت و گفت که حتی به قیمت راه افتادن حمام خون در مصر، مبارک باید باقی بماند. با این وجود، حسنی مبارک سقوط کرد ولی سیاست مشت آهنین سعودی تغییری نکرد و خود را در سرکوب اعتراضات در بحرین و کودتای مصر و امروز حوادث یمن نشان داده است.
– تفاوت سیاست ایران و عربستان در منطقه این است که تهران در منطقه به دنبال ثبات است و به دوستان منطقهای خود نیز توصیه میکند تا به دنبال سیاستهای ثباتآفرین باشند، ولی عربستان میان سیاست افزایش نفوذ و سیاست ایجاد ثبات، سیاست افزایش نفوذ را انتخاب کرده است.
– وقتی طرف مقابل وارد یک بحران عمیق داخلی و منطقهای میشود که همان بیداری اسلامی است، از هر بهانهای برای حفظ بقای خود استفاده خواهد کرد. برای درک عمق بحران عربستان میتوان به نکتهای اشاره کرد. چهار روز پس از سقوط مبارک در مصر و شروع دومینوی بیداری اسلامی در منطقه، خبرنگار روزنامه وال استریت ژورنال در ریاض گزارشی منتشر و ادعا کرد که مقصد بعدی این انقلابها، عربستان خواهد بود چراکه ۴۰ درصد این کشور در زیر خط فقر زندگی میکنند و ۷۰ درصد فاقد منزل مسکونی مناسب هستند و هفت هزار شاهزده سعودی، منابع این کشور را میان خود توزیع کردهاند. یک هفته بعد عربستان بسته ۱۰ میلیارد دلاری رفاهی خود را برای کمک به مردم اعلام کرد و متعاقبا یک برنامه ۹۳ میلیارد دلاری به اجرا گذاشته شد. کشوری که دچار بحران عمیق هویتی و اجتماعی است، شرایط عادی ندارد که بخواهد روابطش را عادی کند.
– عربستان چهار سال است که سیاست مشت آهنین را در برابر هر بحرانی اتخاذ کرده است؛ فوت ملک عبدالله که به محافظهکاری از سوی حاکمان جدید عربستان متهم بود و روی کار آمدن پادشاه جدید نیز این فضا را تشدید کرده است.
– فرآیند تصمیمسازی در عربستان به طور اعم و سیاست خارجی به طور اخص بر سه پایه استوار است: پادشاه، اجماع و مذهب. زلزله سیاسی اخیر عربستان که از پسلرزههای بحران یمن است، عملا اجماع میان شاهزادگان را از بین برده است و به رادیکالیزم در این کشور دامن زده است، چراکه حمله اخیر به یمن و سیاستهای فعلی، به قدری غیرمنطقی و غیرمعقولانه است که نمیتواند با اجماع شاهزادگان سعودی همراه شود.
– مشکل عربستان، ایران نیست؛ بلکه سیاستهای ناکارآمد و غیرمنطقی و سلطهجویانه این کشور علیه همسایگانش است.
– دکتر روحانی به درستی اشاره کرد که ابزار عربستان در سالهای گذشته صرفا پول و حمایت از گروههای تندرو بوده است.
– ایران برای عربستان یک بهانه و توجیه برای رفتارهای غیرانسانی و غیرمنطقیاش است. مشکل عربستان، ادامه امواج بیداری و خودآگاهی اسلامی میان مردم منطقه است که از آن احساس خطر میکند و با بحثهای موهومی نظیر هلال شیعی یا طرح اتهامات غیرواقعی هستهای میخواهند رفتار خود را توجیه کنند.
– در منطقه راهی جز همزیستی مسالمتآمیز وجود ندارد و سیاستهای هیجانی و سلطهجویانه با اصول و واقعیات قرن ۲۱ سازگار نیست. بیتردید عربستان هزینههایی غیرضروری را بر خود و همسایگانش تحمیل میکند که همگی از داشتههای جهان اسلام است.
– همگی باید با پرهیز از صرف توان خود در مسائل موهوم و اختلافی نظیر دامن زدن به اختلافات فرقهای و… سعی بر دور کردن تهدید غده سرطانی اسراییل از جهان اسلام کنند. قبل از همه اینها توقف فوری برادرکشی و جنگ در یمن از فوریترین ضرورتهاست.
تاثیر آن پیرمرد مهربان ثروتمند بر فرهنگ خراسان/ نخستین نمونه اردوهای علمی، تربیتی و هنری ایران
روزنامه شهروند با انتشار نخستین بخش پرونده تاریخ شفاهی آموزشوپرورش نوین در ایران به چگونگی فضای فرهنگی اردوهای وکیلآباد پرداخته و به قلم مژگان جعفری آورده است: «اردوهای وکیلآباد مشهد برای دانشآموزان خراسانی در دهههای دورههای پهلوی اول و دوم هنوز هم خاطرهانگیز است. بسیاری از مشاهیر خراسان، از میان همان دانشآموزانی برخاستند که دستکم در روزگار دانشآموزیشان، بهعنوان دانشآموزان برگزیده در آن اردوها شرکت کرده بودند. اداره فرهنگ خراسان در آن روزگاران، محصلان بااستعداد و خلاق را از شهرهای سراسر خراسان برمیگزید و با برگزاری رقابتهایی در رشتههای گوناگون درسی، هنری و ورزشی، نخبگان آنها را به اردوهای دو هفتهای وکیلآباد میبرد. وکیلآباد در آن روزگار، جزو املاک حاج حسین آقا ملک، ثروتمند مشهور تاریخ ایران و بنیانگذار و واقف کتابخانه و موزه ملی ملک در تهران به شمار میآمد. او بعدها همه منطقه بزرگ وکیلآباد را به شهرداری مشهد بخشید تا به صورت تفرجگاهی برای مردم مشهد و زایران درآید. اردوهایی که به کوشش اداره فرهنگ خراسان در دهههای ۲۰ و ۳۰ خورشیدی در آن منطقه برگزار میشد، به روایت کسانی که در آنجا بودند و بعدها نامدار شدند، پایهگذار تربیت نسلی تازه در میان دانشآموختگان خراسانی شد. گفتوگو با دکتر علی رواقی استاد ادبیات، شاهنامهپژوه، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی و دکتر محمدمهدی هراتی نقاش و نگارگر میتواند جزییاتی بیشتر درباره آن اردوها در اختیار بگذارد.
– دکتر علی رواقی، ماجراهای اردوهای سال ۵۳۳۱ در وکیلآباد را روایت میکند : یک بار در سال ۱۳۳۵ آزمونی از ما در دبیرستانهای مشهد در زمینه ادبیات گرفته شد. من در آن آزمون شرکت کرده بودم و بهعنوان شاگرد ممتاز انتخاب شدم. ما را به اردو بردند. اردوگاه در منطقه وکیلآباد قرار داشت که زمینهای حاج حسین آقا ملک به شمار میآمد. پدرم با حاجحسین آقا ملک دوستی داشت. آنجا در اردوگاه فعالیتهایی کردیم که در اردو هم بهعنوان شاگرد برگزیده شدم. زمان اردو دو هفته بود. روبهروی ما در اردوگاه صندلیهایی گذاشته بودند که حاجحسین آقا ملک و چند نفر از اطرافیانشان روی آنها نشسته بودند. حدود ۱۰ نفر از ما از کل اردو انتخاب شده بودیم. حاج حسین آقا محبت کردند و هدیهای به ما دادند. بچهها در زمینههای مختلف کار کرده بودند….
آن اردوها که اداره فرهنگ خراسان در باغ وکیلآباد برای دانشآموزان برگزیده و در شهرهای گوناگون استان برگزار میکردند، تاثیری فراوان در رشد فکری و اشتیاق به کار گروهی در میان نوجوانان و جوانان دانشآموز خراسانی داشت. همین مسأله که یک ثروتمند مشهور و مجموعهدار بزرگ مانند حاج حسین آقا ملک در اردوگاه، که البته در زمینهای خودش بود، حضور داشت و بچهها را مورد ملاطفت قرار میداد، هنوز پس از ۵۰سال از آن زمان در یاد من مانده است. این مسأله تاثیر چنان التفات و محبتی را بیان میکند. بیشتر دانشآموزان
شرکت کننده، از همان اردوها توانستند مسیر آینده خود را پیدا کنند. با تمرینها و رقابتهایی که در رشتههای گوناگون انجام میشد، بچهها میتوانستند خلاقیت خود را پرورش دهند.
– روایت دکتر محمدمهدی هراتی، نقاش و نگارگر از اردوهای وکیلآباد:
نخستین برخورد من با حاج حسین آقا ملک در اردویی بود که به همت ایشان در وکیلآباد برای دانشآموزان دبیرستانها برگزار میشد. این اردوها در حوزههای درسی، هنری و ورزشی بود. اداره فرهنگ خراسان، مسابقات درسی در سطح شهرستانها میگذاشت و نفرات اول هر شهرستان در مرکز استان جمع میشدند. آنها دوباره مسابقه میدادند و نفرات اول به اردویی دو هفتهای در وکیلآباد فرستاده میشدند. کارهای آموزشی در آنجا انجام میشد. آن آموزشها بسیار مهم بود و به همین دلیل هم اردو طولانی بود تا کارها نتیجه بدهد. حاج حسین آقا ملک عادت خوبی داشت؛ هر زمان که در مشهد و در باغ وکیلآباد حضور داشت، به کلاسهای اردو سرمیزد. این خیلی مهم بود یعنی اغلب، با بچهها با مهربانی صحبت میکردند «پسرم چطوری؟ از کجا آمدهای؟» و اطلاعات اینجوری کسب میکردند. بعدها من با چهره حقیقی مرحوم حاج حسین آقای ملک آشنا شدم. بیشتر زمینهای مشهد مال ایشان بود و موقوفات ملک از باغ ملی گرفته تا وکیلآباد به ایشان تعلق داشت.
آقای ملک، این منطقه و زمینها را برای اردوها در اختیار اداره فرهنگ گذاشته بودند. این اردوها در سطح کشور، نخستین نمونه اردوهای علمی، تربیتی و هنری بود. بعدها از همین اردوها، کادرهایی که در مشهد تربیت شدند، از معلمان باتجربه بودند. همینها بعدا به اداره کل امور تربیتی کشور منتقل شدند مثل مرحوم آقای مهرپور. ایشان با تشویق مرحوم آقای ملک، در دبیرستانها صحبت کرد که ما میخواهیم انجمنهای هنری درست کنیم. رأی گرفتند و بچههای برگزیده، مشخص شدند. از جمع همان انجمن، پنج شش نفر جذب نقاشی و کار هنری شدند که نتیجه کار همان اردوها بود.
کاری که آنجا در اردوها انجام میشد، آن هم با بزرگمنشی یک ثروتمند مشهور، بسیار اثربخش بود…. هنگامی که آقای ملک برای بازدید میآمدند، معلمها و مربیان به ما میگفتند کارهایتان را مرتب کنید و بکوشید تا از ایشان جایزه بگیرید. یادم است ایشان یک کتاب تصویر و نقاشی به من هدیه دادند. در آن کتاب، تصویر آثار هنری و تاریخی ایران چاپ شده بود. کتاب را تا سالها داشتم و به واسطه آن به تاریخ ایران علاقهمند شدم. خاطره خوش اردوها، برای من به یادگار مانده است. همیشه یاد میگرفتم. بستر آموزش گستردهای را در اردوهای وکیلآباد مشهد تجربه کردم، یاد گرفتم و همانها همه زندگی من شد که بعد به دیگران یاد دادم.»
وقف های زنانه، افزون بر شور و شوق مذهبی و اخروی، با مهر و عطوفت آنان آمیخته بود
شهروند که در مطالب روزنامه امروز، گذری بر سیر دگرگونی سرگرمیهای زن ایرانی در چرخه روزگار دارد، در یادداشت «شوق یک خیز بلند» به درخشش زنان واقف در عصر صفوی پرداخته که در بخشی از آن می خوانیم:
«زنان ثروتمند عصر صفوی درکارهای خیر و عامالمنفعه از مردان دستودلبازتر بودند، بهطوری که بسیاری از کاروانسراها و ساختمانهای عامالمنفعه از صدقات زنان که معمولا فقیرتر از مردان بودند، ساخته میشد.» این روایت که از زبان فیگوئرا، سفیر اسپانیا در ایران عصر صفوی بیان شده است تا اندازهای به نقش زنان در تاریخ وقف عصر صوفیه پرتو میافکند؛ پرتویی که زیر چتر آن میتوان زنانی نیکوکار و واقف را دید که با قلبی مالامال از عشق خدمت به مردم، یادی از خود برجای گذاشتهاند. نام اینها در تاریخهای رسمی نیست و چهره زن را زیر سایه حوادث دیگر که به دست مردان انجام گرفته است، غبارآلود و مبهم نشان میدهد. سخن فیگوئرا گرچه تا اندازهای اغراقآمیز به شمار میآید، بر اهمیت نقش زنان در انجام آیین وقف و کارهای عامالمنفعه اما مهر تأیید میزند. این اهمیت، افزون بر شور و شوق مذهبی و اخروی، با مهر و عطوفت زنانه آمیخته بود و خواست قلبی آنان را در خدمت به جامعه پاسخ میداد؛ نیز آرمان عدالت و رفاه اجتماعی را اندازهای برمیآورد.
سنت وقف، از دیرباز براساس تعالیم اسلامی بدون هیچ اجباری و بنا به خواست افراد برای خدمت به مردم و خشنودی پروردگار انجام میگرفته است. در سخنان بزرگان دین به این مهم سفارشهایی بسیار شده است. این تاکیدات در دوره صفوی با حاکمیت روحیه مذهبی تشیع بر گستره ایرانزمین، اهمیتی درخور یافت و مورد توجه بسیاری از افراد مرفه، درباریان و خاندان سلطنتی قرار گرفت. با نگاهی کلی بر منابع این دوره میتوان گفت وقف در این دوران تا بدانجا گسترش مییابد که تشکیلاتی برای تنظیم امور آن پدید میآید. این تشکیلات زیر نظر رئیس موقوفات سلطنتی و رئیس موقوفات متفرقه قرار داشت. تاورنیه، سفرنامهنویس عصر صفوی به موقوفات سلطنتی و متفرقه در اثر خود اشاره کرده است. این موضوع در سفرنامه کمپفر آلمانی نیز بازتاب یافته است. کمپفر اشاره میکند که برای موقوفات، وزیر و متصدی موقوفات تعیین شده است و این نیز نشانی روشن از رونق وقف و اهمیتی است که در دوره صفوی برای آن قایل میشدهاند.
نقش زنان این دوره در این اجرای سنت یادشده قابل توجه است.
همراهی و همیاری زنان در کنار مردان در زمینه وقف، نشانی روشن از اجرای عدالت اجتماعی و رفاهی همگانی است که در عصر صفوی وجود داشته است؛ رفاهی که دوره صفوی را بهعنوان دورانی طلایی از دیگر دورههای متاخر ایران متمایز میکند. از همینرو است که برجستگی و اهمیت آن در حافظه جمعی مردمان ایران به جای مانده است. زنان واقف در این دوره بیشتر از خانوادههای ثروتمند و درباری بودند که با نگاهی اجتماعی به وقف داراییهای خود دست میگشادند. آنان نهتنها انگیزه آبادانی مملکت، که، انگیزهها و اهدافی آموزشی و تعلیمی هم داشتند. در پی همین نگاه است که مدرسه و کتاب هم در زمره موقوفات قرار میگیرند. بنای کاروانسرا برای اقامت مسافران و مردم در جادهها از مهمترین وقفهای زنان عصر صفوی است. در مواردی، حمام، قهوهخانه، بازار و باغ را اجاره میدادند و پس از ساخت و وقف مدرسهای، اجاره آن رقبات را برای مخارج مدرسه وقف میکردند. زنان برای تضمین کارکرد وقفشان لعنتنامهای را به موقوفه ضمیمه میکردند تا از آسیب و دستدرازی متجاوزان در امان بماند و همچنان منظور رفاه مردم رعایت شود. زنان ثروتمند افزون بر این، گاه برای آنکه در برابر صدمه و تجاوز دیوانیان حکومتی به املاک خود مصونیت ایجاد کنند، آنها را وقف میکردند. این مهم میتوانست راه آنها را برای دخالت در امور مذهبی و سپس امور سیاسی فراهم کند…. در شهر اصفهان از آنرو که پایتخت صفویان و مرکز زندگی افراد خاندان سلطنتی بود، موقوفاتی بسیار وجود داشته است. زینب بیگم، دختر شاه تهماسب یکم، یکی از چهرههای شاخص زنان واقف خاندان صفوی است. او که عمه شاه عباس یکم بود، موقوفاتی در اصفهان داشت. تاریخنگاران، او را یکی از بانوان نیکوکار ایران خواندهاند. موقوفات او به اصفهان منحصر نبود و در یزد و قزوین نیز کارهای عامالمنفعه او شهرتی فراوان داشت….
مریم بیگم، دختر شاه صفی، از دیگر زنان شاخص این عصر در حوزه کارهای نیک همگانی است. او شخصیتی دانشمند و فاضل به شمار میآمد و در دربار نیز نفوذی قابل توجه داشت. مریم بیگم مدرسهای را در اصفهان وقف کرد که اندازه آن به چهار جریب میرسید؛ امکاناتی را همچنین برای طلاب فراهم کرد. ….او در وقفنامه مدرسه نکتهای را گنجانده بود که جالب توجه است. مریم بیگم به رشد و ترقی علمی طلبهها اهمیت میداد، از اینرو تأکید کرده بود اگر سالی بگذرد و طلبهای از نظر علمی پیشرفتی نکند از مدرسه باید اخراج شود. دیگر موقوفه او مسجدی است که کنار دروازه دولت قرار گرفته است. ورودی مسجد از محله حسنآباد است. این مسجد امروزه به مدرسهای جدید درآمده است.
خیرالنساء بیگم، مادر شاه عباس یکم نفقه خود را به ساختن کاروانسرای بزرگی صرف کرد که در مسیر رسیدن به اصفهان میتوانست مسافرانی بسیار را در خود جای دهد. این کاروانسرا با نظر به آنکه یک زن واقفاش بود، ویژگی جالبی داشت. این ویژگی به حجرههایی بلند مربوط میشود که برای زنان ساخته شده بود تا بتوانند در آنها زمستان را پنهان از دید نامحرمان سرکنند. زنان مسافر در آن روزگار، از اقامت در آن کاروانسرا بیتردید خاطرهای خوش در یاد داشتند. حوا بیگم، دختر شاه عباس نیز در پی برنامه کاروانسراسازی پدر، بانی کاروانسرای بزرگی شد که به نام خودش خوانده میشد. از دیگر زنان واقف که در اصفهان از خود اثری برجای نهاندهاند، از دلارام خانم مادربزرگ شاه عباس دوم میتوان یاد کرد. این زن، دو مدرسه با نامهای جده کوچک و جده بزرگ را تأسیس و موقوفاتی را برای ادارهشان برای این مدارس تعیین کرد. صاحب سلطان بیگم، دختر حکیمالملک در دوران شاه سلیمان، مسجد ایلچی را در محله احمدآباد اصفهان وقف و نام خود را بر محراب مسجد حک کرد. وقفنامهای از اوایل سده ۱۱ قمری برجای مانده است که به زنی از اندرون شاهی به نام دده خاتون تعلق دارد. او املاک خود را به نام دخترش رضیه بانو خانم وقف کرد. تاکیدات وقفی او نیز قابل ملاحظه است. وی در وقفنامه قید کرده است که در صورت انقراض نسل فرزندان، املاکاش بر تهیدستان شیعه باید وقف شود. شاهدان این وقفنامه، براساس روایت منابع تاریخی، افرادی مهم بودهاند؛ از اینرو میتوان دریافت که دده خاتون یکی از زنان شاهزادگان یا بزرگان دربار صفوی بوده است.
شامیر، زنی واقف از بطن جامعه
فراگیر شدن وقف برای بهرهبردن همگان، تا بدان اندازه در دوران صفوی پیش رفت که زنان در این امر بر یکدیگر پیشی میگرفتند. آنان برای خدمتگزاری و ایجاد رفاه همگانی و نیز البته نامآوری و سرانجام دستیابی به اجر اخروی، حتی با وقف یک سنگاب هم در امور خیر سهیم میشدند. شامیر، نام بانویی است که درسال ۱۰۴۹ قمری سنگابی را در صحن امامزاده اسماعیل اصفهان، امروزه در خیابانهاتف، وقف کرده است. از این بانو تنها همین یک مورد وقف به یادگار مانده است. از این مسأله میتوان نتیجه گرفت زنانی چون شامیر بانو که چندان مرفه و ثروتمند نبودهاند، میکوشیدند خود را در امر خیر شریک کنند. نام این زنان به دلایلی چون دوری از دستگاه سلطنتی و دربار، حضور نیافتن در روایت رسمی تاریخنگاران از تاریخ و نیز بزرگ نبودن کار خیرشان، رنگ و لعابی در روایتهای تاریخی ندارد؛ با این همه بیشک افرادی که در آن روزگار از وضع مطلوب اقتصادی برخوردار نبودند از امکانات اینگونه تأسیسات عامالمنفعه بهره میبردند. این شرایط، زندگی سخت را بر آنان آسانتر میکرد و نیت واقفان را برای ایجاد رفاه همگانی تا اندازهای محقق میساخت.
موقوفاتی که بدانها اشاره شد، مشتی نمونه خروار، از آنچهاند که زنان نیکاندیش و نیکوکار در تاریخ کردهاند. نقش زنان واقف تا به امروز نیز قابل ملاحظه است. اینان نام خود را در اسناد وقفی ثبت کرده و در یادها ماندهاند. یک ششم اسناد وقفی موجود در اداره اوقاف اصفهان، به زنان تعلق دارد؛ زنانی نیکوکار که در دوره صفوی و پس از آن، نیت خیر خود را با گونهای نگرش زنانه و عاطفی درآمیخته و به وقف خود ویژگیهایی درخور توجه بخشیدهاند.
هنگامی که شاهزاده صفوی کتاب وقف میکند
در همین زمینه، یادداشت رسول جعفریان نیز قابل توجه است که نوشته است:
«یک شاهزاده زن صفوی مدرسه و مسجدی در حاشیه میدان عباسی ساخته و این وقفنامه کتابی است که برای مطالعه طلاب وقف بر آن کرده است. وقفنامه در صفحه نخست نسخهای خطی از تذکرهالفقهاء که در مدرسه صدر بازار اصفهان نگهداری میشود، آمده است. نکات قابل توجه و مهم در این وقفنامه بدین شرح است؛
واقف زنی از شاهزادگان صفوی است.
سه مجلد دیگر همراه این نسخه بوده است.
وقفنامه پشتِ هر چند نسخه درج شده است.
نسخه وقف طلبه مدرسه خارج درمحله حسنآباد در اصفهان بوده است.
علاوه بر آن طلابی هم که در مسجد جنب دولتخانه مبارکه بودهاند میتوانستهاند از آن استفاده کنند.
مدرسه و مسجد هر دو ساخته همین بانو بوده است.
همه شیعیان میتوانستهاند از آن استفاده کنند چه در آن مدرسه و مسجد باشند یا خیر.
شیعیانی که بعدا هم متولد میشوند حق استفاده دارند.
شرط استفاده این است که از اصفهان بیرون نبرند.
شرط دیگر اینکه پس از اتمام کار آن را به کتابخانه باز گردانند.
کتاب باید دوباره به نایب متولی و کتابدار تحویل داده شود.
متولی این موقوفات خود واقفه یعنی همان خانم صفوی است.
پس از آن تولیت کتابها در اختیار شاه وقت خواهد بود (منظورشاه سلطانحسین، حکمران وقت)
شاه تولیت بقیه موقوفات مدرسه و کتب وقفیه را داشته است.
یادآوری آیه قرآنی که هرکس بعد از شنیدن وقفنامه، آن را تبدیل به جز آن کند، گناهاش برعهده اوست.
تاریخ وقف ۱۵ جمادی الاولیسال ۱۱۲۵ است.
سه نشان در پایان وقفنامه که گویی جای مهر است اما داخل آنها حک شده یا چیزی نبوده است!»
وقتی مردم تبریز، جان و مال خود در راه دین و دولت گذاشتند/سخن روحانیان در جامعه مذهبی ایران نفوذی بیشتر از احکام فرمانروایان قاجار داشت
روزنامه شهروند در مطلب دیگری با موضوع وقف، یادداشت «نذرهایی برای پیروزی بر متجاوزان» را به قلم ماهچهره تهرانی منتشر ساخته که در آن به آنچه آوردگاه منازعات ایران و روسیه در دوره قاجار، بر دل ایرانیان انداخت اشاره شده است.
در این یادداشت آمده است: «جنگهای ایران و روس که در زمان فتحعلی شاه قاجار رخ داد، از مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران است که اثراتی قابلتوجه بر عرصههای سیاست و جامعه ایران در دو سده اخیر داشته است….این جنگها یکی از مصایبی بود که سرزمین ایران را درگیر خود ساخت و تبعاتی سخت و رنجآور در پی داشت. گرچه برخی از سرداران جنگ همچون شاهزاده عباس میرزا و نیروهای مردمی در پیکارها رشادتها داشتند اما نداشتن وسایل مدرن نظامی، دخالتهای انگلیسیها و مواضع فرانسویها در برابر ایران، جریان نبردها را به سویی جز پیروزی ایران پیش برد. مردم تبریز جان و مال خود را در راه دین و دولت گذاشته بودند. تنها از خانواده سلطان حاجی علی لو، ۹ پسر از بین رفته بودند. مفتون دنبلی در مآثر السلطانیه روایت میکند که حاجی علیلو چند تن از فرزندان و فرزندزادگاناش را برای جاننثاری نزد شاه آورده است. وضع مردم تبریز نامطلوب بود. آنها در بحبوحه جنگ پریشانخاطر شده بودند. از اینرو با بیان کمبودها نزد شاهزاده عباس میرزا، از او کمک خواستند. این مردمان، در برابر، هرچه داشتند، خالصانه پیشکش کرده بودند. گفته میشود پیرزنان تبریز از درآمد چرخریسی خود به فقرا بخشیدند و برای سلامتی شاه که بهگونهای خواست پیروزی در جنگها بود، نذر کردند. نداری، آنها را از تلاش برای حفظ و حراست از خانومانشان فارغ نکرده بود. مخارج جنگها نیز از سوی مردم دیگر شهرها و آبادیها تامین میشد. روایت شده است که در مقطعی ۳۰۰هزار تومان از هزینه جنگها که در آن زمان رقم بالایی بوده توسط مردم فراهم شده است. این درحالی است که با در نظر گرفتن سر باز زدن شاه از اختصاص پول برای جنگها و وارد آوردن فشارهای برخی از حکام قاجار بر مردم، شرایط سخت اجتماعی آن روزگار بهتر تصویر میشود و بذل و نذر داوطلبانه جان و مال را در چنین شرایطی، فداکاری و بخششی ستودنی میتوان دانست.
جذب دلها با زکات
دور دوم منازعات، با ابهامات مرزی قرارداد گلستان و مشکلات اجتماعی که برای مردم مسلمان منطقه قفقاز پیش آمده بود، آغاز شد. خبرهایی از وضع مردم مسلمان قفقاز و فشارهای روسها در این منطقه بر مردم، به کربلا رسید. در این شهر سیدمحمد مجاهد از علمای بنام این عصر برای نجات مردم، فتوای جهاد صادر کرد تا شاه قاجار به حمایت از مردم مکلف شود. جنگاوران مردمی با پشتوانه حکم جهاد، به میدان نبرد وارد شدند. میرزای قمی از معروفترین روحانیان این عصر، با فتوای جهاد، حتی زکات و دیگر وجوه شرعیه را در شرایط جنگی و بنا بر مصالح مسلمین، مختص جهاد دانست. او همچنین جایز دانست که به مردم غیرمسلمان ساکن مرزها برای حفاظت از سرزمین، زکات داده شود. حرارت نیروهای مردمی در این شرایط بیشتر شد. سخن روحانیان در جامعه مذهبی ایران نفوذی بیشتر از احکام فرمانروایان قاجار داشت. روایت رضاقلی خان هدایت موید این سخن است «در همه ایران، کار چنان شد که اگر حضرت خاقان صاحبقران بر رأی علما انکار کند، اهالی ایران، سلطانی برانگیزند و به مخالفت شاهنشاه ایران برخیزند». بر این اساس مردمی که حضور نیافتن در جبههها را پیروی از شیطان میدانستند به پیروزیهایی در جبهههای مختلف دست یافتند. این رخداد با حضور شاهزاده با تدبیر و دلیر یعنی عباس میرزا همراه بود. خیانتها و حسادتهایی که بر او رفت اما جریان جنگ را تغییر داد. شکست ایرانیان در جبههها مقدمات انعقاد عهدنامه ترکمنچای را پدید آورد.
نذر سرداران ایروانی برای پیروزی
خنکای آبانباری در محله «راه ری» قزوین با تاریخچهای کوتاه اما جالب توجه که دربردارد، یادآور دلهای پرامید برای پیروزی در ستیزهای سخت ایران و روس است. در کشور کمآبی چون ایران، ساخت آبانبار با نیتهای مختلف از مهمترین اقدامات خیرخواهانه و عمرانی بوده که یاد بانی را تا مدتهایی دراز در دلها برجای میگذاشته است. دو برادر به نامهای محمدحسن خان ایروانی معروف به ساری اصلان و محمدحسین خان که به سردار ایروانی مشهور بود، درحالیکه رشادتها و دلیریهایی بسیار در صحنه پیکار با قوای روس از خود نشان داده بودند، در سال ۱۲۲۷ قمری نذر کردند پس از پیروزی، آبانباری در محلهای کمآب در قزوین بنا کنند. جنگها گرچه با شکست ایران پایان یافت، اما آنها چند سال پیش از آن یعنی در اواخر دوره نخست جنگها که پیروزیهایی در جبههها نصیب ایرانیان میشد، نذر خود را ادا کردند. آنها با ادای این نذر گویا دل خود را برای آیندهای از آنِ ایران، امید و آرامش میبخشیدند. آبانبار از زمان ساخت تا دهههای بعد بهرهبرداری میشد. بر دیوارههای سنگی بنا امروزه تصاویر و خطوطی نقش بسته است که چهره شجاعانه و نیکوکار آن سرداران و آرمان پیروزی ایران در برابر نیروهای روس را به یاد میآورد.
سیاستهای وزارت ارشاد نیز در این سالها نسبت به کتاب و نشر کمرنگ بوده و به انزوای کتاب کمک کرده است/حال کتاب در شرایط کنونی خوب نیست/ غربت و انزوای حوزه فرهنگ دردناک است
شهروند در صفحه ۱۴ نیز در مطلبی مرتبط با نمایشگاه کتاب، به انتشار یادداشت محمود معتقدی با عنوان «ضرورت واکاوی و آسیبشناسی» پرداخته و نوشته است: «در اینکه نمایشگاهی چون نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بهعنوان محملی فرهنگی زمینه را برای فروش و نمایش کتابهای زیادی فراهم کرده است، شکی نیست، اما بهنظر میرسد باید این رویداد بزرگ فرهنگی را از چند جهت مورد بررسی قرار داد. مهمترین وجهی که میتوان درباره نمایشگاه در نظر گرفت این است که چنین رویداد سالیانهای چقدر میتواند در تقویت زیربنای فرهنگی ما نقش داشته باشد و اصولا کتابهایی که در این نمایشگاه به معرض نمایش گذاشته میشوند از چه میزان بار تاثیرگذاری برخوردار هستند. با توجه به اینکه در سالهای اخیر، رویکرد جامعه نسبت به کتاب و کتابخوانی کاهش یافته است به نظر میرسد برگزاری نمایشگاه کتاب و آسیبشناسی آن از منظر کیفی میتواند نقش زیادی در این زمینه داشته باشد. با این حال مهمترین آسیبی که درحال حاضر در حوزه نشر به چشم میخورد، بیرونقی در بخش اقتصادی نشر است. همین مسأله باعث شده تا ناشران برای بازگشت سرمایه خود به سمت انتشار کتابهای بازاری بروند و به تبع این موضوع، بازارهای کتابفروشی سرشار از برخی از آثاری شود که شاید یکبار هم نزد مخاطب، ارزش خواندن ندارند. حالا بماند که سیاستهای وزارت ارشاد نیز در این سالها نسبت به کتاب و نشر کمرنگ بوده و به انزوای کتاب کمک کرده است. درحالیکه وزارت ارشاد میتواند با حمایت جدیتری از کتاب در پررنگ کردن این وادی موثر باشد. بهعنوان مثال، مسأله خرید کتاب از ناشران خود موضوعی است که سالها از سوی اهالی فرهنگ و نشر به آن اشاره میشود ولی متاسفانه تا امروز کمتر نسبت به چنین مسألهای توجه شده است و اگر هم این امر صورت گرفته براساس تقسیمبندی وزارت ارشاد از ناشران خودی و ناخودی بوده که عملا این تقسیمبندی و خرید کتاب به این شکل، دردی را درمان نخواهد کرد. به بیان سادهتر، حال کتاب در شرایط کنونی خوب نیست، بهویژه در حوزه ادبیات داستانی و شعر میبینیم که اغلب ناشران برای شانه خالیکردن از دادن حقالتالیفی که شایسته شاعر و نویسنده است، به انتشار آثار جوانانی دست میزنند که در سطح نازل و بیکیفیتی قرار دارد، تنها به این خاطر که این جوانان به حق التالیف کمی در ازای چاپ کتابشان راضی میشوند یا اینکه با هزینه شخصی کتاب را چاپ میکنند. همه این مسائل دست به دست هم داده و حوزه فرهنگی را در یکجور غربت و انزوا قرار داده است. درنهایت تیراژ اندک و غیرقابل باور کتابها، جایگزینشدن فضاهای مجازی بهجای کتابخواندن و خلوتبودن کتابخانهها تبعات این مسأله بهشمار میرود. ایکاش در جریان برگزاری نمایشگاه کتاب، آسیبشناسی و پژوهش میدانی نیز صورت میگرفت تا معضلاتی که درحال حاضر، گریبان کتاب و اصولا نشر را گرفته بیش از پیش شناخته شود. در واقع نکاتی که به اجمال به آنها اشاره کردم مباحثی است که ضرورت دارد هر سال در آستانه برگزاری نمایشگاه کتاب به آنها پرداخته و مورد واکاوی قرار بگیرد. زیرا در چنین شرایطی که اوضاع نشر بحرانی است و کتابفروشیها یکی از پس دیگری روبه تعطیلی میروند نمیتوان شاهد برآیند اقتصادی و معنوی از آن بود و انتظار داشت که مخاطبان به سمت کتابخوانی گرایش پیدا کنند. تصور میکنم نمایشگاه کتاب فرصت خوبی است تا به تمام صداهای جامعه فرصت داده شود تا زمینه برای انتقاد مهیا شده و اهل نظر بتوانند با نگاه دقیقتری به آسیبشناسی بپردازند تا از نزول فرهنگی جلوگیری شود.»
دین آنلاین، روزنامه های«فرهیختگان»، «شرق»، «اعتماد» و «شهروند» را با این عناوین اقتباسی مرور کرده است: «ابراهیمیدینانی از مبانی معرفتی و نقش عقل و عشق در حادثه عاشورا می گوید»، «علاج درد ماهواره، فرهنگسازی است، نه عملیات راپل و برخورد فیزیکی»، «هستیم تا نگذاریم امام جدیدی برایمان بسازید/ضیافت سردار نقدی در اعطای القاب به هاشمی رفسنجانی؛ اشرافیان خوشگذران، حامیانِ مفسدین اقتصادی، نشاندهندگان درِ باغ سبز به ظالمان و کودککُشان»، «امنیت و سلامت ملت و کشور، ثمره اطاعت از رهبری است»، «شاه عربستان پس از جنگ به حصر هم متوسل شد»، «نگاهی به زندگی یک آرمانگرای چپ مسلمان»، «کتاب، گویای تقلا و تلاش ذهنی جامعه و نشانگر سطح اندیشه مردم است»، «ساعت علمای مسلمان ژئولوژی و شریعت در مرکز زمین»، «بزرگتر از سعودیها هم جرأت ندارند مقابل ایران بایستند»، «زبان گویای فرهنگ ما که ریشه در آداب ملی و دینی دارد، کتاب است نه شمشیر»، «آیینهوند نشانه وجه رحمانی دین بود»، «توصیه افتخاری به علاقهمندان حضور در نمایشگاه کتاب؛ هر وقت به نمایشگاه میروید، بدانید که چه میخواهید بخرید»، «بعد از ۲۶ سال، سرانجام صحن اصلی حرم امام خمینی به بهره برداری می رسد»، «توجه به معنویت، اخلاق و هنر فقط بعد از برطرف شدن نیازهای اولیه انسان میسر است»، «مشکل عربستان، نه ایران بلکه سیاستهای این کشور در قبال امواج بیداری و خودآگاهی اسلامی مردم منطقه است»، «وقف های زنانه، افزون بر شور و شوق مذهبی و اخروی، با مهر و عطوفت آنان آمیخته بود»، «هنگامی که شاهزاده صفوی کتاب وقف میکند»، «سخن روحانیان در جامعه مذهبی ایران نفوذی بیشتر از احکام فرمانروایان قاجار داشت» و «سیاستهای وزارت ارشاد نیز در این سالها نسبت به کتاب و نشر کمرنگ بوده و به انزوای کتاب کمک کرده است»بررسی مطبوعات/ دوشنبه ۲۱ اردیبهشت