انقلاب جنسی در ایران// گزارشی از نشست «اخلاق جنسی و خانوادۀ ایرانی»
عبدالمجید حسینی دستجردی: آیا در ایران با پدیدۀ انقلاب جنسی مواجهیم؟ برخی بر این باورند که ایران از دهه 1980 وارد عصر انقلاب جنسی شده است. انقلاب جنسی، تجربهای است که کشورهای غربی در دهههای 1960 و 1970 پشت سر گذاشتهاند. سه شاخصۀ اصلی انقلاب جنسی عبارت است از: کاهش سن رابطۀ جنسی، تنوع شرکای جنسی و اشکال جدید ارتباط جنسی. حجتالاسلام و المسلمین دکتر محمدرضا زیبایینژاد، رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده سخنران هفتمین نشست از سلسله نشست های علمی سبک زندگی اسلامی است که در موسسه فرهنگی هنری دین و معنویت آل یاسین برگزار میشود. وی در سخنرانیای با عنوان «اخلاق جنسی و خانوادۀ ایرانی» معتقد است با آمار و اطلاعاتی که دربارۀ موضوعاتی مانند سقطجنین، تکزیستی، ایدز، خیانت زناشویی، جراحیهای پلاستیکی، وضعیت پوشش و آرایش و رژیم لاغری داریم میتوانیم تا حدودی به توصیف وضع موجود دست بیابیم. وی سپس به بررسی علل و عوامل تحولات جنسی در جامعه ایران پرداخت و وجه ایرانی تحولات را در چند مؤلفه بیان کرد. وی معتقد است طلاب و روحانیون، به نوعی بساطت در فهم «خانواده و پدیدۀ جنسی» گرفتارشدهاند و حوزه مسیر روشنی را در مواجهه با این پدیده، به ویژه برای مبلغان ترسیم نکرده است.
تحول در مناسبات جنسی از نگاه آمار
در خاورمیانه بیش از نیمی از مصرفکنندگان ایرانی هستند، درحالیکه سرعت اینترنت در ایران یکی از پایینترین سرعتها و هزینۀ اینترنت در ایران از گرانترین هزینهها در دنیاست. با این حال ۵۶ درصد استفادهکنندگان در خاورمیانه ایرانی هستند؛ اما آنچه ایرانیان در اینترنت بیش از همه به آن توجه دارند چیست؟ پژوهشها نشان میدهد استفادۀ ایرانیان از اینترنت بیش از آنکه علمی باشد، فراغتی است و ده کلیدواژه اول، در جستوجوها اغلب در حوزۀ مناسبات جنسی است.
مهم شدن موضوع خیانت در ازدواج نشان میدهد که در خانواده التهاب جنسی بالاست. خیانتی که ضرورتاً به معنای فقهی و از مصادیق محرم نیست، زنان ازدواج موقت را نیز نوعی خیانت به شمار میآورند.
پژوهشهای اجتماعی «شیوع رابطۀ جنسی» را نشان میدهد. پژوهشی که سال ۱۳۸۵ در تهران انجام شده است نشان میدهد که بیش از ۲۷.۷ درصد پسران به گونهای ارتباط با جنس مخالف را تجربه کردهاند. از این افراد ۵۷ در صد اولین تجربه جنسی را در سن ۱۵ سالگی اعلام کردهاند. همچنین پژوهشی در بین دختران دبیرستانهای دولتی تهران نشان میدهد که ۱۳ درصد از ایشان تجربه جنسی داشتهاند.
۳۸ درصد از دانشجویان متأهل تجربه رابطه با همسرشان را قبل از ازدواج گزارش کردهاند. ۱۰ درصد از ایشان اعلام کردهاند که رابطهشان از نوع رابطه پیشرفتۀ جنسی بوده است. ۲۹.۵ درصد از دانشجویان متأهل اعلام کردهاند که با غیر همسرشان رابطه دوستی دارند و ۸ در صد نیز اعلام کردهاند که با غیر همسرشان رابطه جنسی نیز دارند. این آمار مربوط به سال ۱۳۸۵ است و احتمالاً امروز آمار تفاوت کرده باشد.
هویتنمایی با رابطه جنسی
در دوران جدید، رابطه جنسی به یک عامل هویتبخش تبدیل شده است. در برخی از اقشار جامعه از رابطه جنسی چنان قبحزدایی شده است که برخی برای نشان دادن هویت خود، از رابطهشان با دیگری یا دیگران پرده برمیدارند.
نشان دادن اندام و بدن نیز تبدیل به عامل هویتبخش شده است؛ به عبارت دیگر بدن و پوشش به سرمایۀ اجتماعی تبدیل شده است. فرد با پوشیدن لباسهای خاص میخواهد سطح ارتباطش را با دیگران ارتقا ببخشد. این پوششها البته همیشه نشانۀ جنسی ندارد، همان فرد با پوشش بدش در مترو قرآن و زیارت عاشورا میخواند. هویت ما چهلتکه شده است و ابداً میان رفتارهایمان احساس تنافر نمیکنیم. نماز میخوانیم، عرق میخوریم و در مراسم عاشورا شرکت میکنیم.
اهمیت جوانی و ارضای جنسی برای زن امروز
یکی از عواملی که باعث میشود زنان به مسائل جنسی توجه پیدا کنند مسئله جوانی است. برای زن گذشته «ارضای جنسی» اهمیت امروزی را نداشت. یکی از دلایل مهم این مسئله «بُعد خانوار» است. بین تحولات جنسی و «بعد خانوار» نسبتی برقرار است؛ یعنی در جامعهای که تعداد فرزندان زیاد است، دختر در اوان جوانی در ۱۷ سالگی ازدواج میکند و به سرعت صاحب بچه میشود و تا پایان سن جوانی بافاصلههای کم فرزندان دیگری میآورد. این زن نمیتواند جوانی کند و شور جنسی ندارد؛ چون حواسش متوجه بچه است و انرژیهای بدنش صرف بارداری و شیردهی و نگهداری از بچه میشود.
ایران از دهۀ هفتاد به این طرف با کاهش شدید بُعد خانوار، وارد انقلاب جنسی شده است. در دهه ۶۰، متوسط فرزندان در خانوادههای ایرانی ۶.۴ بود؛ در دهۀ هفتاد به زیر ۴ رسید. این آمار در سال ۹۰ به ۱.۷ رسیده است. زنی که نمیخواهد به زودی بچهدار شود، میخواهد جوانی کند، با اخلاق جنسی سختگیرانه نمیتوان جلوی جوانی او را گرفت.
اگر پژوهشهای شفافی در رابطه با «پیشرفتهای فنّاورانه و روابط جنسی» وجود داشت، میتوانستیم دقیقتر دربارۀ تأثیر سینما و تلویزیون و اینترنت و گوشی همراه و رسانههای جمعی و فضاهای سایبری بر مناسبات جنسی نیز سخن بگوییم.
عشق سیال پستمدرن
«زیگموند باومن» در کتاب «عشق سیال» به تفاوت عشق مدرن و پستمدرن پرداخته است. اگر در میان جوانان گذشته عشقی در میگرفت، اینطور بود که دو جوان به هم علاقهمند میشدند و در خاطرشان این نکته بود که تا آخر عمرشان فقط به طرف مقابل فکر میکنند. آنها با نیت تداوم و استمرار وارد رابطه میشدند و اگر یکی جا میزد خائن به عشق بود. در فضای عمومی مربوط به جامعه مدرن وحدت و استمرار مطلوب بود؛ اما از سالهای ۱۹۶۰ در جوامع مدرن و از ۱۹۸۰ به اینسوی در جوامع غیر پیشرفته اتفاق دیگری افتاد.
مناسبات آنقدر تغییر کرد که مردم در لحظه برای لحظه تصمیم میگیرند. طرفین میدانند که سیالیت در عشق وجود دارد. هیچ قدر متیقنی برای عشق وجود ندارد. آنها به حال و اکنون میاندیشند و اگر کسی در اثناء رابطه، رابطه را قطع کرد خیانت نکرده است. طبقۀ متوسط شهری ما نیز به این سمت رفته است.
وجه ایرانی تحولات جنسی
۱. سرعت شیوع
جامعۀ ایرانی، جامعهای احساساتی است. در چنین جامعهای حساسیتها، چشموهمچشمیها و رقابتها افزون است. سرعت شیوع مد بسیار بالاست. زوجین پس از ازدواج ۳ تا ۵ سال بچهدار نمیشوند چون اگر در این فاصله بچهدار شوند تحقیر میشوند. به تأخیر انداختن فرزندآوری مد شده است. گاهی انتخاب شریک جنسی نیز خود به واسطه مدشدن این قضیه است. فرد نمیخواهد از دوستانش عقب بماند و مارک املّی بخورد. هرودت تاریخنگار یونانی قبل از میلاد نیز میگوید: هیچ جامعهای مانند ایرانیان این قدر سریع عادتهای بیگانگان را تقلید نمیکند.
دکتر رفیعپور در یکی از کتابهایش ادعایی دارد که قابل تأمل است. وی ادعا میکند که جامعه مذهبی به احساساتی شدن مردم ایران دامن میزند. در فضایی که مداحان آن را اداره میکنند احساسات ما از عقلانیت مذهبیمان بیشتر است. روحانی جرئت نمیکند رفتارهای غیرقانونی و غیرشرعی را تذکر دهد بلکه خودش نیز در این شبکه رفتار میکند. کدام قانون و شرع اجازه میدهد که شما بلندگوهایتان ساعت ۱۲ نصف شب در خیابان روشن باشد. آیا این خلاف شرع نیست؟ شما فقط اجازه دارید اذان پخشکنید. حتی اجازه ندارید مناجات را هم پخشکنید. چه کسی به ما اجازه داده است که در خیابان شربت پخشکنیم و راه را ببندیم. مگر این کار با مقررات راهنمایی و رانندگی مغایر ندارد. جای مجلس روضه که خیابان نیست. ما آموختهایم برای اهلبیت میتوانیم از قوانین بگذریم.
۲. تداخل فضاها
برای جامعه پیشرفته جا افتاده است که محیط کار، محیط کار است و رفتارهای دیگر مانند رفتار جنسی جایی در آن ندارد. درست است که روابط جنسی، آزاد است اما حسابوکتاب دارد. در کشورهای همسایۀ ما در دانشگاهها دختر و پسر کنار هم مینشینند اما فضای علمی بر کلاس و دانشگاه حاکم است؛ در جامعه ایران اما فضاها در هم است. دیسیپلینهای اجتماعی نادیده گرفته میشود. فرهنگ ایرانی، فرهنگ چانهزنی بر سر همه چیز است. قانون نادیده گرفته میشود. مرزها کنار گذاشته میشود، حتی نادیده گرفتن این مرزها در سریالهای تلویزیونیمان تعلیم داده میشود.
۳. عطش منزلت
عطش منزلت در جامعه ایرانی بالاست. از آنجا که فرد ایرانی خانوادهگراست، میخواهد با خانوادهاش پز بدهد. شخصی که معلم است در الگوی مصرف، ادای استاد دانشگاه را درمیآورد. پذیرایی عید نوروز با درآمد خانواده تناسبی ندارد. در کشورهای دیگر که فردگرایی رواج دارد، فرد خانواده را درگیر عطش منزلت خود نمیکند.
۴. بیقراری خانواده ایرانی
بیقراری را میتوان در رفتارهای سیاسی دید. «گفتمان ستیز» رفتار غالب ما ایرانیهاست. در فضای اجتماعی حس ماجراجویی در جوانان ما زیاد است. استفاده از مواد مخدر، جستجوی رابطههای جنسی، رانندگیهای نادرست، یا حتی ماجراجویی در مصرف از این قبیل است. «اریک فروم» معتقد است اگر جامعهای به سمت مصرفگرایی حرکت کرد باید انتظار داشت الگوی مصرف این جامعه در مسائل جنسی نیز متحول شود.
۵. خطای در تحلیل و گرانباری دولت
در جریان انقلاب خطای تحلیلی مهمی از ناحیۀ ما رخ داد. ما یعنی جامعه متدینان معتقد بودیم، منشأ هر فسادی در رژیم شاهنشاهی است، اگر این رژیم فاسد برود و دولت اسلامی روی کار بیاید مشکلات حل میشود و این خطای در تحلیل بود.
برخی از فسادها منشأ در رژیم شاهنشاهی داشت اما دولت اسلامی یکی از ظرفیتهای ما بود، نه مهمترین ظرفیت. نتیجه این تحلیل غلط «گرانباری دولت« بود؛ یعنی ما خواستیم مسئولیت همه چیز را بر شانه دولت بگذاریم. متدینین نیز تصویر غلطی از دولت دادند. از دولت به حاکمیت اسلامی و از حاکمیت اسلامی به حاکمیت رسولالله تعبیر میکردند. حواسمان نبود که دولت پدیدهای نوظهور است و از مهمترین مقومات جامعه مدرن است.
«ماکس وبر» معتقد است دولت در جامعه مدرن آمده است تا کلیسا را تضعیف کند و حکومت خدایی را به حکومت زمینی تبدیل کند. با این تناسب دولت شکلگرفته است. اکنون ما در ایران میخواهیم آنچه را که برای کنار زدن دین آمده بود به ابزاری برای تحقق دین تبدیل کنیم. نتیجه این تفکر غلط این شد که عامل موجد انقلاب که شبکۀ متدینین با محوریت روحانیت بود دیگر عامل مثبتۀ انقلاب نیست.
اکنون در مسائل فرهنگ دینی، روحانیتی که خود باید پاسخگو باشد به مطالبهگر از دولت تبدیل شده است. این خسارت بزرگی است که روحانیت وظایف سنتی خود را که در طول تاریخ بر عهدهاش بوده است بر گردن دولت انداخته است و خود در حاشیه نشسته و به منتقد تبدیلشده است. «گرانباری دولت» نیز به شکاف میان دولت و مردم منجر شده است. دولت اگر نمایندۀ جامعه بود، بر بستر مطالبات عمومی پیش میرفت ولی ما جامعه را در مقابل دولت و حاکمیت گذاشتهایم، چرا که مطالبه هنوز شکل نگرفته است. حجاب اگر مطالبه مردم باشد دولت به راحتی میتواند دراینباره فعالیت کند اما وقتی حجاب مطالبه عموم مردم نیست، ما با فشار به دولت، مردم را در برابر حاکمیت قرار میدهیم.
۶. فاصله روحانیت از فهم مسائل مردم/ جامعه مدرسین در دهه شصت متوقف شده است
فاصلۀ بین طلاب و روحانیون با مردم نیز بیشتر شده است. متأسفانه مسئله مردم، مسئله ما نیست. ما از روز اول طلبه را از مردم جدا میکنیم و او را به مقام نبوت میرسانیم. درسی که روز آخر باید به طلبه بدهیم روز اول میدهیم. درس اول تواضع است. اما او از ابتدا به دنبال هدایت مردم است.
طلبه وقتی به تبلیغ میرود تفاوت نمیکند که آذربایجان باشد یا استان فارس. اصلاً برایش مهم نیست که مسائل آن منطقه چیست. درحالیکه هر جایی مسئله خود را دارد. در قدم اول باید به فهم مسائل مردم نزدیک شد. آقایان! لازم نیست همان ابتدا رهنمود بدهید. روحانیت ما عادت کرده است به رهنمود دادن. بنشینید ببینید دیگران چه میگویند. ما نرفتیم میان مردم ببینیم چه میگویند. تب اصلاحگری در ایران بسیار بالاست. همه میخواهند حجاب و مشکل جنسی را حل کنند. کسی نمیخواهد بفهمد.
در جلسهای که تعدادی از منتقدان و ارادتمندان جامعه مدرسین شکل گرفته بود گفتم، جامعه مدرسین در دهه شصت متوقف شده است. مسائل مدام پیچیدهتر میشود و ما مدام تحلیل عرفی میکنیم. کسانی که نماد و نماینده حوزه هستند حتی به نهادهای پژوهشی حوزه اتصال ندارند، بیرون از حوزه که هیچ. متوسط تحلیل آنها از متوسط تحلیل نهادهای تخصصی حوزه بسیار پایینتر است و این برای حوزه یک ضایعه است.
جامعۀ روحانیت ما نسبت به نیازهای جامعه غفلت دارند. نیاز جنسی یک نیاز واقعی است و منشأ تکوینی دارد؛ و باید حل بشود. در آموزههای دینی هست وقتی زنی نیاز به شوهر دارد، به مسجد میآید و در میان مردم از پیامبر تقاضای شوهر میکند. پیامبر نیز همانجا فیالمجلس شوهری برای او پیدا میکند. امروز مردم نمیتوانند مشکلات خودشان را حتی به پدر و مادرشان بیان کنند و فشارهای روانی بالایی را متحمل میشوند. تسهیلگردانی جنسی متناسب با آموزههای دینی در زمان ما برای دختر یا پسر چگونه است. باید به این مسائل فکر کرد.
این نکته را نیز یادآوری کنم: اینطور نیست که جوان امروز معنای ازدواج موقت را نداند بلکه او نمیخواهد خودش را اسیر این قالبهای کلیشهای کند. او به دنبال ارتباط آزاد است.
«میشل فوکو» اوایل انقلاب به ایران آمد. آقای رضا داوری با او جلسهای داشت. فوکو از آقای داوری پرسیده بود: نظریۀ جنسی نظام شما چیست؟ آقای داوری هم بحث تشکیل خانواده و این جور چیزها را مطرح کرده بود. فوکو گفته بود من منظورم اینها نبود، جوان شما نیاز جنسیاش را چطور حل میکند؟ فوکو سپس گفته بود اگر نظامی برای نیاز جنسی جوانان طرح نداشته باشد، ساقط میشود؛ یعنی اگر ما تا حالا ساقط نشدیم، خدا زیر بال و پرمان را گرفته است. جامعۀ مذهبی ما دارد از این مسائل طفره می رود. جوانهای ما در دانشگاه وقتی ازدواج میکنند در موضوعات سیاسی هم تعدیل میشوند. جوانان امروز فشار عصبی میکشند.
۷. سیاست زدگی جامعه ایرانی
جامعۀ سیاسی یا سیاستزده جامعهای است که وزن مسائل سیاسی در آن بیشتر است، جامعهای که فکر و ذکر نخبگان آن درگیر مسائل سیاسی است. تخصیص اعتبار انسانی و مالی برای فهم مسائل سیاسی بیشتر از مسائل دیگر است.
در ایران به دلیل وجود دولت سالاری، احساس کاذب توانمندی در دولت نیز وجود دارد. در کشورهایی که از دولت انتظار مداخله در عرصههای فرهنگی نیست، وقتی چیز نادرستی تبدیل به هنجار میشود و هنجارهای جدید شکل میگیرد، حوزۀ عمومی روشهای بدیلی را اختیار میکند تا به هنجارهای پیشین بازگردد.
حوزه، روحانیت و جامعه متدینان به نوعی خوشخیالی مبتلا هستند، لذا از رفتارهای بدیل استفاده نمیکنند. آنها به جای روشهای موجهسازی و کارهای فکری و هنری برای جذاب کردن مسائلی مانند حجاب به نقد و انتظار از دولت روی میآورند. ما متوجه نیستیم که داریم به اقلیت تبدیل میشویم. باید دید چرا در جامعه متکثری مانند لبنان نمیتوان با روش «بگیر و ببند» جامعه را مهار کرد.
عبدالمجید حسینی دستجردی: آیا در ایران با پدیدۀ انقلاب جنسی مواجهیم؟ برخی بر این باورند که ایران از دهه 1980 وارد عصر انقلاب جنسی شده است. انقلاب جنسی، تجربهای است که کشورهای غربی در دهههای 1960 و 1970 پشت سر گذاشتهاند. سه شاخصۀ اصلی انقلاب جنسی عبارت است از: کاهش سن رابطۀ جنسی، تنوع شرکای جنسی و اشکال جدید ارتباط جنسی. حجتالاسلام و المسلمین دکتر محمدرضا زیبایینژاد، رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده سخنران هفتمین نشست از سلسله نشست های علمی سبک زندگی اسلامی است که در موسسه فرهنگی هنری دین و معنویت آل یاسین برگزار میشود. وی در سخنرانیای با عنوان «اخلاق جنسی و خانوادۀ ایرانی» معتقد است با آمار و اطلاعاتی که دربارۀ موضوعاتی مانند سقطجنین، تکزیستی، ایدز، خیانت زناشویی، جراحیهای پلاستیکی، وضعیت پوشش و آرایش و رژیم لاغری داریم میتوانیم تا حدودی به توصیف وضع موجود دست بیابیم. وی سپس به بررسی علل و عوامل تحولات جنسی در جامعه ایران پرداخت و وجه ایرانی تحولات را در چند مؤلفه بیان کرد. وی معتقد است طلاب و روحانیون، به نوعی بساطت در فهم «خانواده و پدیدۀ جنسی» گرفتارشدهاند و حوزه مسیر روشنی را در مواجهه با این پدیده، به ویژه برای مبلغان ترسیم نکرده است.
چرا هیچ آماری از ایدز و مصرف مواد آرایشی و فاحشگی نمی دن؟
فکر می کنید اگر آماری بدهند این آمارها واقعی خواهد بود؟
آمار چه مشکلی تا حالا از این مملکت حل کرده؟.. فقط مستمسکی شده واسه این که ملت خطاهای خودشون رو توجیه کنن…
پژوهش دقیق انگاه به سرانجام می رسد که بر پایه ی داده های آماری واقعی و درست بنا شده باشد. اینکه از این آمار چه استفاده های نادرستی می شود سخنی دیگر است.
نقد کردن که چندان کار دشواری نیست. بله همه به این مشکلات واقفند. اما راهکار شما چیست؟ هیچ راه حلی برای معضل جنسی جوانان ارائه نشده است.