امام موسی صدر الگوی متفاوتی از مرجعیت روحانیت ارائه کرد
امام موسی صدر در این میان الگوی متفاوتی از مرجعیت را صورتبندی میکند. این صورتبندی، صورتبندی نظری نیست، عملی است و در دو زمینه نمود پیدا میکند: دررابطه اش با جامعه و در سبک زندگی خود. مبنای نظری این مرجعیت، که در دو مطلب “دین برای زندگی” و “ادیان برای انسان” مطرح می شود.
فرزند دکتر شریعتی از امام موسی صدر در نقش یک مرجع دینی به معنای عام آن، به عنوان یک عالم شیعی یاد کرد و گفت: در جهان ما اما خواسته و ناخواسته، همه راهها به سیاست ختم می شود و به حوزه ی اجتماعی اغلب کم توجهیم. سیاست همیشه بر جامعه غلبه داشته وآنچه "کار از بالا" نامیده می شود، همواره به نسبت فعالیت اجتماعی و "کار از پایین"، موثرتر ارزیابی شده است. مرجعیت نیز از این قاعده مستثنی نبود. اگر در مسیحیت، مراجع دینی به سراغ طرح و شکل بندی "آموزه اجتماعی کلیسا" رفتند، مرجعیت دینی در ایران، به صورتبندی و تدوین" آموزه سیاسی" پرداخت و قدرت سیاسی را موضوع نظریه پردازی خود قرار داد. در حالی که بیش از نیم قرن پیش، مهندس بازرگان در مطلب "انتظار مردم از مراجع" بر ضرورت خدمات اجتماعی مراجع تاکید داشت و اشاره می کرد که پیشوای مورد انتظار مردم کسی ست که خود عامل به کار خیر باشد و هر گاه مجتهدی درعمل صالح جلو بیافتد، بیمارستانها و دارالایتام ها و دبیرستانها و پلها و مهمانخانهها و کارخانهها و آبادی و دهها موسسه خیریه… بوجود می آید.
با این حال، سارا شریعتی معتقد است که این "انتظار" برآورده نشده است و تصویرسیاسی مرجعیت همچنان بر تصویر خدمات اجتماعی آن غلبه دارد چرا که حتی در مواردی که مرجعیت خود بانی فعالیت ها و خدمات اجتماعی بوده است، این خدمات از عمومیت و گستردگی ملی برخوردار نبوده اند و در نتیجه کمتر به چشم آمده اند. رؤیتپذیری مرجعیت در شهر، اغلب از خلال "دفاتر پاسخگویی به سوالات شرعی" است و نه مراکز خدمات اجتماعی وابسته بدان. در عین حال سبک زندگی مراجع نیز باعث شده است وجه اجتماعی حضور آنها برجسته نشود. اغلب مراجع در شهرهای مذهبی چون قم و مشهد زندگی می کنند و هیچگونه پراکندگی جغرافیایی را در زیست مراجع شاهد نیستیم. در عین حال تحرک داشتن، سفر رفتن و زبان خارجی خواندن در این سبک زندگی رایج نیست. رسم بر این است که مردم به سراغ مراجع بروند. کمتر مرجعی را سراغ داریم که خود به سراغ مردم برود. در رابطه ی مراجع با مردم نیز، مردم، اغلب به مومنان و مقلدان محدود می شوند. مراجع به ندرت باغیر مومن و غیر مقلد خود سر و کار می یابند.
سارا شریعتی در این سخنرانی از «شاخصهای الگوی مرجعیت اجتماعی زندگی امام موسی صدر» سخن گفت و آنها را در شاخص "گشایش"، "تساهل" و "تقریب" صورتبندی کرد و گفت: تساهل و تقریب، مشی عملی موسی صدر است که در جهان دینی ما نامتداول و نامتعارف است: طلبه ای که به دانشگاه می رود. علم اقتصاد را انتخاب می کند. زبان خارجی می خواند. سفر می رود. اهل موسیقی و شعر است. با غیر شیعه ی مسلمان مراوده می کند. در کلیسا سخنرانی می کند. از غیر مسلمان برای ایراد خطبه ی پیش از نماز دعوت می کند. و با همه ی حوزه ها و زمینه هایی که به طور معمول و سنتی با زیست یک عالم دینی غریبه است و فاصله ی زیادی با سبک زندگی وی دارد، ارتباط برقرار میکند.
این استاد دانشگاه تهران با اشاره به اینکه امروزه این تاکید برعمل اجتماعی را به "پراگماتیسم" و تکیه بر مردم را به "پوپولیسم" تعبیر میکنند که بار منفی دارد، به روش امام صدر اشاره کرده و افزود: امام موسی صدر در این زمینه الگویی مرجع است. در عین حال امام موسی صدر، در حوزه ی دیگری هم الگو سازی کرد و آن وارد کردن و مشارکت دادن به زنان در الگوی مرجعیت اجتماعی خود بود. مشارکت زنان امروز حرف جدیدی نیست. در جهان امروز، جنبش اجتماعی زنان پاسخ بسیاری از مطالبات اولیه ی خود را گرفته است.
امام موسی صدر در این میان الگوی متفاوتی از مرجعیت را صورتبندی میکند. این صورتبندی، صورتبندی نظری نیست، عملی است و در دو زمینه نمود پیدا میکند: دررابطه اش با جامعه و در سبک زندگی خود. مبنای نظری این مرجعیت، که در دو مطلب “دین برای زندگی” و “ادیان برای انسان” مطرح می شود.سخنرانی سارا شریعتی در همایش بزرگداشت خواهر امام موسی صدر