سه درس از اندونزی برای جهان اسلام

کِوین اکسترُم دانش ‏آموخته روزنامه‏ نگاری است و در حوزه اخبار ادیان فعالیت می‏ کند. او در جاکارتای اندونزی، مستقر است و در یادداشت‏های اخیرش به مباحث مذهبی در این کشور می‏ پردازد. در یادداشتی به تاریخ سوم سپتامبر (12 شهریور)، اکسترُم می‏ کوشد سه نکته درباره اندونزی را برجسته کند و اسلام جاری در آن کشور را الگویی متفاوت از تلقی منفی غرب نشان دهد.

 

سید محسن اسلامی: اندونزی کشوری پهناور است و 87 درصد از جمعیت آن مسلمان هستند. با این همه، برای همگان در این کشور جایی هست. به بیان اکتسرم، تلقی غالب از اسلام در میان آمریکایی‏ها مبتنی بر عملکرد گروهی از مسلمانان در خاورمیانه است و این تصویر خلاف اسلام جاری در اندونزی است؛ زیرا اندونزی «کشوری با دموکراسی سکولار و از اصول بنیادین آن "باور به خدای یگانه" است، اما در این اصل به لفظ «الله» اشاره نمی‏شود.» بنابراین، اگرچه اسلام جایگاه خاص و بالایی در اندونزی دارد، دین دولتی این کشور نیست.

 

اکسترم از قول پژوهشگری می‏گوید آنچه در اندونزی می‏بینیم نوعی «ملی گرایی خدایی» (godly nationalism) است، لذا اسلام یکی از شش دین رسمی محسوب می‏ شود. شاهد جالب او از لقمان حکیم سیف‏الدین (وزیر امور دینی دولت) است که در عین پشتیبانی از ایمان دینی بیش از دویست میلیون مسلمان این کشور، می‏ گوید: «ما اندونزی‏ هایی هستیم که از سر تصادف مسلمانیم، نه صرفاً مسلمانانی که بر اثر اتفاق اندونزیایی‏ هستند.»

 

اکسترم یادداشت را با اشاره ای به تعبیر «دولت اسلامی» (Islamic State) می‏ افزاید که از میان رهبران مسلمانی که ملاقات کرده است «هیچ کدام دولت اسلامی را به عنوان شکلی از اسلام نمی شناسند یا تأیید نمی‌کنند.» حال، او احساس می‏ کند اندونزی به نوعی شایسته عنوان «دولت اسلامی» است و جهان اسلام می ‏تواند سه درس از آن بیاموزد:

 

1. در این کشور، وزارت امور دینی مسئول برقراری «هماهنگی» میان ادیان است. بنابراین، اگرچه نزدیک به پنجاه هزار مدرسه اسلامی در این کشور وجود دارد، آنها به دقت تحت نظرند تا جریان‏های افراطی در آنها ریشه نکنند. می‏توان موفقیت یا عدم موفقیت این نظارت را بررسید، اما مدیران برخی از این مدارس مدعی‏ اند هیچ گاه از دل این مدارس افرادی به سبک و سیاق جریان‏های جهادی بیرون نمی‏ آید.

 

2. اسلام در اندونزی، هم از نظر سرزمینی و هم از نظر جمعیتی، دست بالا را دارد. بنابراین اگرچه مشاجراتی درباره ساخت کلیسا – یا گاهی هم درباره ساخت مسجد در مناطق مسیحی‏ نشین – در جریان است، مسلمانان برای حفظ بقای خود به جنگ نیازی ندارند. گاهی این امر موجب مباهات اندونزیایی‏ ها شده است. برای مثال، مؤسس یکی از مدارس شبانه‏ روزی می‏ گوید: «در خاور میانه 30 کشور با یک فرهنگ وجود دارد، اما در اندونزی یک کشور با صدها خرده‏فرهنگ داریم.»

 

3. البته، به بیان ادریس شهاب (سردبیر مجله تمپو) «اندونزی هم، مانند هر کشور دیگری، چهره زشتی برای پنهان کردن دارد.» اکسترم این سخن را نقل می‏کند تا نشان دهد در اندونزی هم مواردی از حوادث هولناک یا چالش‏‏های دینی وجود دارد، نظیر عملیات‏های انتحاری که موجب قتل صدها نفر شدند یا مسلمانان احمدی که از این سو و آن سو در معرض آزار و اذیتند. با این حال، او معتقد است «اندونزیایی ‏ها شهوت جنگ ‏افروزی بر سر دین ندارند.» از این رو، با همه گستردگی و تنوع، در این کشور نوعی «هماهنگی دینی» را شاهدیم.

اکسترم که گویی از تصویر یکسویه اسلام در غرب ناخشنود است، این گونه نوشته‏ را به پایان می برد: «گزارشی از یک قتل مخوف دیگر که به نام اسلام صورت گرفته کافی است تا از اسلام گریزان شوید. اما برای آنکه اسلام را شایسته نگاهی دوباره بدانید، شاید نظر به اسلامی که در اندونزی جریان دارد کفایت کند.»

 

لینک مطلب

 

 
کِوین اکسترُم دانش ‏آموخته روزنامه‏ نگاری است و در حوزه اخبار ادیان فعالیت می‏ کند. او در جاکارتای اندونزی، مستقر است و در یادداشت‏های اخیرش به مباحث مذهبی در این کشور می‏ پردازد. در یادداشتی به تاریخ سوم سپتامبر (12 شهریور)، اکسترُم می‏ کوشد سه نکته درباره اندونزی را برجسته کند و اسلام جاری در آن کشور را الگویی متفاوت از تلقی منفی غرب نشان دهد.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.