تاریخ جهانی علم و دین

پروفسور سوجیت شیواساندارام، استاد تاریخ جهان دانشگاه کمبریج، در دوره تابستانی علم و دین در دانشگاه کمبریج موضوع تاریخ جهانی علم و دین را برای ارائه انتخاب کرده بود. وی معتقد است دانشمندان قرن نوزدهم و بیستم، اغلب اروپایی، سفیدپوست و مذکر بودند و بیشتر افرادی که به عنوان کارگر میدانی یا گردآورنده داده، زیردست آن‌ها کار می‌کردند، از دیگر نژادها بودند که نشان از تأثیر امپریالیسم، نژادپرستی و مردسالاری در روند تحقیقات علمی دارد؛ در حالی‌که دانش بومیان مناطق مورد هجوم اروپاییان در مورد طبیعت، از مهم‌ترین خاستگاه‌های علم مدرن است.

تاریخ جهانی علم و دین(Global History of Science and Religion)

ارائه دهنده: پروفسور سوجیت شیواساندارام[1]، استاد تاریخ جهان دانشگاه کمبریج

ارائه شده در کنفرانس علم ودین، جولای 2022

تلخیص و برگردان به فارسی: سپیده کیکاوسی، کارشناس ارشد حقوق بشر دانشگاه شهید بهشتی، فاطمه سعیدی، کارشناس روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی

علم، از انقلاب‌های علمی مختلفی سرچشمه گرفت و برای گسترش، به صنعت نیاز داشت؛ انقلاب صنعتی اروپا، نقش مهمی را در این زمینه ایفا می‌کند. برای یافتن منشأ علم مدرن، بایستی از انقلاب صنعتی، مدرنیزاسیون و سکولاریزاسیون در غرب، فراتر برویم و آن را در بخش‌هایی از خاورمیانه و آسیای جنوبی جستجو کنیم. به‌عبارتی، تلاقی سنت‌های متعدد، علم را به وجود آورده است.

دانشمندان قرن نوزدهم و بیستم، اغلب اروپایی، سفیدپوست و مذکر بودند و بیشتر افرادی که به عنوان کارگر میدانی یا گردآورنده داده، زیردست آن‌ها کار می‌کردند، از دیگر نژادها بودند که نشان از تأثیر امپریالیسم، نژادپرستی و مردسالاری در روند تحقیقات علمی دارد؛ در حالی‌که دانش بومیان مناطق مورد هجوم اروپاییان در مورد طبیعت، از مهم‌ترین خاستگاه‌های علم مدرن است. علم، از یک سنت منفرد سرچشمه نگرفته است بلکه چندین فرهنگ، منشأ آن به شمار می‌روند. جهان عرب و اسلام، در تاریخ علم دارای نقش محوری است و علم، در میان دوگانگی اسلام و مسیحیت گسترش یافت. البته تأثیر بودیسم و هندوئیسم نیز، قابل چشم‌پوشی نیست.

مفهوم دین، در قرن نوزدهم و بیستم به‌طور اساسی تغییرکرد و جهانی‌شدن آن، با روند جهانی شدن علم همراه شد. در این دوره، با گسترش مهاجرت، انتشار چاپ و تسریع ارتباط در بین نقاط جهان، ماهیت دین دچار تغییراتی می‌شود، اصطلاحات هندوئیسم و بودیسم به زبان انگلیسی و دین مسیحیت ورود می‌کنند و و این امر، همه ادیان را دربرمی‌گیرد. به‌عبارتی، در این دوره بازتعریفی از همه ادیان صورت گرفت.

روشنگری در علم و دین، سبب ایجاد نوعی احساس مرکزیت در فرد می‌شود. به همین ترتیب در مسیحیت، اولویت دادن به فرد بر اجتماع و بستر اجتماعی وجود دارد که به رویارویی علم و دین در عصر مدرن مربوط است. در این عصر، اقیانوس آرام به عنوان مکانی برای فرستادن مبلغان، در اولویت قرار گرفت، با این تصور که مردم آنجا خیلی سریع تغییر دین می‌دهند، زیرا به اندازه مردم آسیای شرقی یا جنوب آسیا متمدن نبودند.

کاپیتان جیمز کوک[2]– از مشهورترین مبلغان- در پی یافتن یک قاره پنهان با انجام اندازه‌گیری‌های علمی بود. جان ویلیامز[3]، طبیعت‌گرایی بود که در حوزه جغرافیا می‌نوشت[4] و یکی از افرادی است که داروین از اطلاعاتش استفاده می‌کرد. سفرهای دیوید لیوینگستون[5]– منتقد و تاریخ‌دان- به آفریقا، الگوی بسیاری از اکتشافات علمی بود. مثال دیگر، ویلیام کری[6] است. او بزرگترین باغ گیاه‌شناسی را در آسیا تأسیس کرد. همراه وی، یک پاندیت[7] بود که به وی آموزش زبان می‌داد. هندی‌ها و پاندیت‌های برهمن، اطلاعات فراوانی را در زمینه‌هایی مانند قانون، ترجمه، اخترشناسی و علوم متعدد دیگر، در اختیار شرق‌شناسان قراردادند.

در 1820 دنیل پاول[8] – یک مبلغ آمریکایی- با یک اخترشناس برهمن، وارد مناظره شد. این مناظره، به سمت علوم طبیعی‌گرایی و پاول، پاندیت را به رقابتی درباره پیش بینی خسوف، دعوت کرد. در تاریخ مقرر، جمعیت زیادی گرد آمدند تا نتیجه رقابت را مشاهده کنند که در نهایت مبلغ آمریکایی پیروز شد. در داستان دیگری، جان مور[9]-مدرس زبان سانسکریت- وارد مناظره با تعداد زیادی از پاندیت‌ها شد.

داستان‌هایی از این قبیل در جنوب آسیا، پیچیدگی مواجهه پاندیت‌ها و شرق‌شناسان و اتکای آن‌ها به یکدیگر را نشان می‌دهد. مبلغین به پاندیت‌ها برای اطلاعات و دانش درباره شرایط محلی آن جامعه متکی بودند و پاندیت‌ها، نسبت به مبلغین مذهبی کنجکاو بودند و سعی می‌کردند با آن‌ها ارتباط برقرار کنند و این، گاهی منجر به تغییر موضع و جهان‌بینی‌شان می‌شد.

اگر فراتر از تصورات تاریخی درباره دین رفته و به ادعاهایی که درباره حقیقت است، بیندیشیم و در عین احترام، با دیدگاه انتقادی به پیچیدگی مواجهه علم و دین توجه کنیم، از ساده‌انگاری اینکه، این دو تعارض دارند یا کاملاً جدا هستند، فاصله گرفته و می‌توانیم فراتر از این تعارضات بیندیشیم و ببینیم چطور در مواجهه علم و دین، مردم به دنبال ساخت معنا برای زندگیشان هستند.

این مدل از دانش و جهان‌بینی، چشم‌اندازهای عمیقی را می‌گشاید. پیچیدگی این موضوع به دلیل تعارض و همزیستی علم و دین نیست بلکه به دلیل فضای حاکم میان آن‌هاست که افراد تلاش می‌کنند به آن معنا دهند. این فهم، از مرزها و دیدگاه‌های فرهنگی فراتر رفته و به این ترتیب، افراد غیراروپایی نیز می‌توانند علم و دین را برای اهدافی مانند آزمودن و احیای ایده‌هایشان، حرکت در مسیر تفکر و تعقل و مقاومت در برابر سلطه‌گری و امپریالیسم به کار برند.

 

[1] Prof. Sujit Siva Sundaram

[2] James Cook

[3] John Williams

[4] وی کتابی پرفروش در اوایل قرن نوزدهم به نام «روایتی از مؤسسات تبلیغی» نوشت که در سه سال اول 40000 نسخه فروش رفت.

[5] David Livingston

[6] William Carey

[7]پاندیت به معنای اندیشمند هندوست که به زبان سانسکریت مسلط است.

[8] Daniel Povel

[9] John More

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.