بررسی علل ریزش مخاطب در نشستی با حضور مدیرعامل فارس، محمد قوچانی و محسنیان راد
نشست بررسی «ریزش مخاطب» که قرار بود یک میزگرد باشد، بیشتر رنگ و بوی مناظره به خود گرفت.
این نشست که عصر روز یکشنبه (21 اردیبهشت) به مناسبت روز جهانی ارتباطات در انجمن علمی ارتباطات دانشگاه تهران برگزار شد، با حضور دکتر مهدی محسنیان راد، استاد ارتباطات، سید نظام الدین موسوی، مدیرعامل خبرگزاری فارس و محمد قوچانی، روزنامهنگار همراه بود. شهرام شکیبا نیز اجرای برنامه را بر عهده داشت.
شهرام شکیبا برای شروع نشست چند پرسش را درباره چرایی ریزش مخاطب در رسانههای ایران مطرح کرد و سپس این نشست در سه مرحله ادامه پیدا کرد. البته شکیبا در بخشهایی خودش هم در نشست شرکت کرد که با واکنش نظام الدین موسوی مواجه شد.
درباره «بهار مطبوعات» بحث وجود دارد
در ابتدای این نشست دکتر مهدی محسنیان راد با بیان اینکه "من گمان میکنم مشکل در همان مخاطب و تصور مخاطب است"، اظهار کرد: امروز در منابع ارتباطات که در ایران تدریس میشود کماکان کلمه مخاطب به کار میرود، اما وقتی که درون آن میرویم متوجه میشویم که مقصود User است. مخاطب اصطلاحی بود که از زمان ارسطو وجود داشته و به این معناست که مخاطب بر پای منبری نشسته و قرار است همه چیز را گوش دهد. مخاطب ویژگیهای یک موجود منفعل و شیفته فرمایشات را دارد. در حالی که مخاطب به معنای امروزی یک ارتباطگیر گزینشگر است.
او ادامه داد: تصور مخاطب سنتی پس از پیروزی انقلاب به شدت شکل گرفت و منشأ آن هم حوزه بود. در حال حاضر هم دلشورههایی که درباره مخاطب مطرح میکنند برای همین مخاطبپنداری سنتی است.
محسنیان راد با اشاره به ریزش مخاطب در ایران تصریح کرد: درباره ریزش مخاطبی که در ایران اتفاق افتاده است دکتر معتمدنژاد معتقد بود که تیراژ بالفعل ما با تیراژ بالقوه نمیخواند. در حال حاضر هم شرایط به همین گونه است. در انقلاب صنعتی تولید انبوه موجب مصرف انبوه میشد، بنابراین من مصرفکننده بیشتری میشدم. علت مصرفکنندگی من حساب بانکی بود. در حال حاضر هم در حوزه رسانه تولید انبوه شکل گرفته و میبینیم با وجود وبلاگها و سایتها تا چه حد تولید انبوه پیام داریم، اما حساب بانکی ما ثابت است. حالا شما یک حساب محدود دارید به اسم زمان. این زمان شرایط گزینشگری را ایجاد میکند، اما در این حین توقیف و بسته شدن روزنامهها را نیز به شمار بیاورید. وقتی یک روزنامهای توقیف میشود تا دوباره شکل بگیرد به زمینه رقابت ضربه میزند.
این استاد ارتباطات در پاسخ به پرسش شهرام شکیبا – مجری برنامه – که مطرح کرد مخاطب امروز رسانههای ایران و مصرفکننده ما در کجا با ما در ارتباط است، بیان کرد: ما سه نوع ارتباط داریم؛ ارتباطی که جریانی باشد، ارتباطی که فراگیر باشد و ارتباطی که تراکنش داشته باشد. من گمان میکنم که روزنامههای ایران جزو جریان هستند. باید ببینیم مطبوعات امروز ایران چقدر نیاز ارتباطی را برآورده میکنند و تا چه حد نمیتوانند آن را تأمین کنند؟
در ادامه این نشست سیدنظامالدین موسوی – مدیرعامل خبرگزاری فارس – اظهار کرد: من درباره این عقیده که ما بعد از انقلاب دورهای با نام «بهار مطبوعات»داشتهایم و به دلیل توقیفاتی که وجود داشته ما دچار افت تیراژ شدهایم، بحث دارم. افت تیراژ متأثر از مولفههای مختلفی است که ما در دنیا با آن مواجهایم. بر اثر آمارهای ارائه شده کاهش تیراژ رسانههای مکتوب یک امر جهانی است.
موسوی در ادامه آماری را از کاهش تیراژ رسانههای مکتوب کشورهای مختلف جهان ارائه کرد که در آن انگلیس 30 درصد کاهش و استرالیا 3 درصد کاهش تیراژ رسانههای مکتوب داشته است.
شکیبا اپوزیسیون است؟
شهرام شکیبا در همین حین پرسید، آیا شما آماری هم از توقیف دارید؟ که موسوی پاسخ داد: وجود فضای آنلاین موجب کمرنگ شدن رسانههای مکتوب شده است و من نمیخواهم به توقیف ارتباطش بدهم.
شکیبا ادامه داد: شکر خدا در این دولت از همه جهت روزنامهها در حال توقیف شدن هستند. به اعتقاد شما اساسا آیا بسته شدن هر نشریهای این موضوع را القا نمیکند که فقط موافقین و افراد خنثی میتوانند به انتشار روزنامه بپردازند؟ آیا در کشورهای دیگر بخشی از حجم مخاطب به رسانههای آنلاین نرفتهاند؟
موسوی پاسخ داد: خدا را شکر فضا آنقدر باز شده است که شما که در تلویزیون جمهوری اسلامی برنامه دارید، میتوانید بیایید در چنین محفلی اپوزیسیون راه بیاندازید و عقاید دیگری را بیان کنید. اصلا فرض را بر این میگیریم که روزنامهها توقیف میشوند، اما من مثال از یک روزنامه میزنم که خود آقای شکیبا با آن کار میکرد. روزنامه «خبر» دو بار تاکنون به صورت خود به خودی تعطیل شده است. این به این علت است که خودشان نتوانستند مخاطب جذب کنند. اگر قرار است سیاهنمایی کنیم، من هم بلدم مثل شما آسمان به ریسمان ببافم.
نگاه به رسانه مانند نگاه به بوق است
محمد قوچانی سومین نفری بود که در این میان سخن میگفت. او در ابتدا با اشاره طنز به اینکه "من گمان میکردم که قرار است من و آقای موسوی با یکدیگر مناظره کنیم، اما الان که موضوع مناظره نیست و میزگرد است میبینم که آقای شکیبا وظیفه مناظره با آقای موسوی را بر عهده گرفتهاند" گفت: ما نباید به تک عامل درباره ریزش مخاطب توجه کنیم، بلکه عوامل متعددی در این موضوع موثر هستند. عامل نخست نوع نگاه حاکمیت به مقوله مطبوعات است. حاکمیت منظور ترکیبی از مدیرانی است که از جناحهای مختلف بودند و نگاهشان به رسانه مثل بوق است. آنها گمان میکنند که ما حرفی را آماده داریم و میخواهیم منتشر شود و رسانهها وظیفه انتشار را بر عهده دارند. نتیجه چنین تفکری این میشود که برای رسانه هیچ شخصیتی قائل نیستند. من جناحی صحبت نمیکنم، این مشکل در هر دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا وجود دارد. همچنین در رسانه ظاهرا ملی ما برای روزنامهنگار هیچ شخصیتی قائل نمیشوند. در این رسانه همه اقشار حتی آنهایی که فاصله بعیدی با ارزشهای انقلاب اسلامی دارند، دیده میشوند به غیر از روزنامهنگاران ما.
او ادامه داد: در تلویزیون حتی روزنامههای ما اجازه تبلیغ ندارند به غیر از یک دورهای که دولت زورش زیاد بود و توانست روزنامه «ایران» را تبلیغ کند. حتی در برنامههای صبحگاهی نیز که اکثر مردم در خواب هستند، صفحه یک روزنامهها را که شخصیت یک روزنامه است با خساست نشان میدهند، در حال حاضر هم که فقط تیتر را چاپ میکنند و اثری از صفحه روزنامهها نیست.
قوچانی با اشاره به وجود رسانههای متعدد حاکمیتی به عنوان عامل دوم ریزش مخاطب توضیح داد: وجود این رسانهها اصل رقابت را از بین میبرد. من از روزنامه «همشهری» که آقای کرباسچی بنیانش را گذاشت صحبت میکنم تا روزنامههای دیگر که زمینه رقابت را از بین میبرند. موضوع بعدی مسئله توزیع رسانهها است. دکههای روزنامهفروشی به عنوان جایی که روزنامهها در آن توزیع میشوند همهچیز میفروشند و در کنارش مطبوعات نیز هستند. همچنین متأسفانه ما هنوز سیستم اشتراک نداریم و کشوری که خودش بنیانگذار نخستین سیستم پستی جهان است، در حال حاضر عقبماندهترین سیستم پستی را دارد.
این روزنامهنگار در بخش دیگری از صحبتهایش درباره توقیف مطبوعات و ثبات رسانهای به عنوان عامل چهارم ریزش مخاطب یادآور شد: من نمیخواهم برای توقیف مطبوعات مرثیه بخوانم، اما متأسفانه ما ثبات رسانهای نداریم، حتی سیستم توقیف ما نیز دارای ثبات نیست. مشخص نیست چشمانداز قانونی برای رفع توقیف چیست و راههای احیای مطبوعات نیز وجود ندارد. همه اینها در بحثی به نام نظام رسانهای جای میگیرد که متأسفانه از فقدان آن رنج میبریم.
تقاص 160 سال سانسور مطبوعات خویشتنداری است
در قسمت دوم این نشست، شهرام شکیبا خطاب به نظامالدین موسوی که او را به راهانداختن اپوزیسیون متهم کرده بود، ادامه داد: اپوزیسیون در جمهوری اسلامی ایران باید کسی باشد که انتقادی ندارد، کسی که انتقادی دارد اپوزیسیون شناخته نمیشود.
سپس مهدی محسنیان راد تصریح کرد: من سالها پیش در یک برنامه تلویزیونی گفتم حکومت جمهوری اسلامی ایران باید تقاص 160 سال سانسور مطبوعات را با خویشتنداری پس بدهد. آمار نشان داده است هر گاه قدرت حکومت پایین آمده، قدرت مطبوعات بالاتر رفته اما مطبوعات فحاش شدهاند.
این استاد ارتباطات خاطرنشان کرد: من در سال 1986 در یک کنفرانس در هامبورگ مقالهای را بردم که در آنجا این پرسش مطرح شده بود که چرا ما در کشورهای در حال توسعه بویژه در حال توسعه مسلکی دچار مرگ زودرس مطبوعات هستیم. پیش از انقلاب ما تحقیقی را انجام دادیم که در آن تیراژ مجله اطلاعات کودکان و کیهان بچهها در خاورمیانه اول بود. اما وقتی به نشریات جوانان میرسیدیم، بسیار آمار پایین میآمد. علت این بود که ما بچهها را روزنامهخوان میکردیم، اما وقتی بزرگ میشدند دیگر برایشان روزنامه نداشتیم. کسی که عادت نکند روزنامه بخواند، روزنامه ورزشی هم نمیخواند.
وی افزود: در این میان رفتار حکومت نسبت به رسانههای بسیار لطمهزننده بوده است.
ایرادات ما ناشی از فرهنگ چپ است
موسوی در نوبت خود با بیان اینکه "منظور من از اپوزیسیون، اپوزیسیونی است که اصلاحطلبان مطرح میکنند" گفت: من هم به عنوان یک خبرنگار و با حقوق 5000 تومان کارم را شروع کردم و پلهپله به اینجا رسیدهام. بنابراین من هم از رنج خبرنگاران و روزنامهنگاران اطلاع دارم، اما برخی اوقات مدلی از انتقادات درباره حاکمیت بیان میشود که انگار بخش مشخصی از حکومت میل به توقیف دارند و بقیه اینطور نیستند. ما در همه برههها این مشکل را داشتهایم. در دهه 60 که طیف حاکمیت دست وزارت ارشاد آقای خاتمی بود ما فقط پنج روزنامه داشتیم.
او ادامه داد: یکی از ایراداتی که ما داریم متأثر از فرهنگ چپ است. اینکه عادت داریم همهچیز را به حکومت نسبت بدهیم، در حالی که بخشی از آن به فرهنگ جامعه بازمیگردد. ما با یک نوع پوپولیسم رسانهای طرفیم. پوپولیسم فقط احمدینژاد و روحانی نیست. در خیلی جاها فرهنگ عمومی ما در اشتباه است.
تفاهم قوچانی و موسوی در پوپولیست بودن احمدی نژاد
سپس قوچانی خطاب به موسوی اظهار کرد: خوشبختانه ما در دو نکته با یکدیگر تفاهم داریم؛ نخست پوپولیست بودن آقای احمدینژاد که البته فکر میکنم آقای روحانی که شما وی را پوپولیست خطاب کردید خیلی به پوپولیسم نزدیک نیست و فقط برای اینکه قافیه داشته باشد شما نامش را مطرح کردید. موضوع بعدی دهه 60 است. ما هم خوشحال میشویم که کسی بیاید و دهه 60 را نقد کند. نسل من نسلی است که در دهه 60 رشد کرده است. آیا میشود دهه 60 را از منظر دولت وقت نقد کرد؟
سردبیر هفتهنامه «صدا» در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به نظام رسانهای بیان کرد: در حال حاضر ما شاهد پدیدهای هستیم که میبینیم رسانههایی هستند که خودشان از بسته شدن رسانههای دیگر حمایت میکنند. اگر یک نظام صنفی وجود داشته باشد تخلفی هم که صورت گرفت در خود آن نظام حل و فصل میشود. بنده و مجموعه دوستان ما فرزندان همین انقلابیم و در همین جا روزنامهنگاری یاد گرفتهایم. اما پرسش اینجاست چرا از اشتباهات ما گذر نمیشود؟ مگر این اشتباهات در جریان مقابل نبوده است؟ هر گونه تلاشی از سوی برخی از رسانهها صورت میگیرد تا قوه قضایی ما تحت فشار قرار داده شود.
رئیس دفتر اردشیر زاهدی در توقیف «آسمان» نقش داشت؟
قوچانی با اشاره به میزان رسانههایی که از بخشهای عمومی تغذیه میشوند، خاطرنشان کرد: بخشهای عمومی حکومت از شهرداری تا دولت گرفته دارای رسانه هستند. من معتقدم حتی خود دولت هم نباید روزنامه داشته باشد. همچنین تعداد رسانههایی که در نهاد مقدسی مثل سپاه پاسداران بوجود آمدهاند – تأکید میکنم بر مقدس بودن سپاه پاسداران چرا که در دوران جنگ تحمیلی زحمات بسیاری کشیده است – آیا وظیفه سپاه داشتن رسانه است؟ چرا رسانههای نزدیک به سپاه مقدس پاسداران از بستن روزنامهها حمایت میکنند؟ برای تولید روزنامه «آسمان» نزدیک به چهار سال برنامهریزی صورت گرفت، اما با یک اشتباه کوچک و با تحت فشار گذاشتن قوه قضاییه توسط خبرگزاری فارس و تسنیم این روزنامه بسته شد. در همان زمان آقای علمالهدی درباره توقیف روزنامه آسمان گفتند: «رئیس دفتر اردشیر زاهدی گفته است که باید قصاص را از بین ببریم». این نشان میدهد که کلا ماجرا اشتباه به جامعه انتقال داده شده است چرا که آقای هرمیداس باوند اصلا سنشان نمیرسد که رئیس دفتر اردشیر زاهدی باشند.
این روزنامهنگار تأکید کرد: اگر سیستم بولتن سازی اتفاق بیافتد، جمهوری جهل صورت میگیرد. ما افتخار میکنیم که رتبه فارس و مشرق و تابناک بالا است، اما از آن سو رسانههایی مانند بالاترین رتبه بالایی دارند که متأسفانه در اختیار حکومت نیز نیستند. حال پرسش من اینجاست آیا رسانهای که از عدم آزادی رسانهها طرفداری میکند و موجب انسداد رسانهای میشود، میتواند نام رسانه داشته باشد؟
در ادامه مدیرعامل خبرگزاری فارس با بیان اینکه شاید صورت مسئله درست و دقیق نباشد، گفت: به دلیل اینکه جمهوری اسلامی تفاوتهایی با سایر حکومتها دارد اینکه ما بگوییم حکومت ما رسانه نداشته باشد خیلی قابل قبول نیست. سیستمهای رسانهای در کشورهای دیگر ممکن است متعلق به حکومت نباشند، اما حرف حکومت را میزنند در لوایی دیگر.
موسوی خطاب به قوچانی اظهار کرد: من یک سوال از آقای قوچانی دارم. روزنامه شرق و آسمان در بستر کدام رسانه قامت برافراشتند؟ مگر غیر از این است که روزنامه شرق که اکنون جزو بهترین روزنامههای ایران است در بستر روزنامه «همشهری» رشد کرد؟ مگر به غیر از این است که آقای کرباسچی دورهای در شهرداری بود و بعد از آن با جریانی دیگر آمد. مشکل ما این است که تا زمانی که در قدرتیم، همه باید به حرف ما گوش کنند و پس از آن اپوزیسیون میشویم.
او با تأکید بر اینکه همه ما باید از یک امکانات استفاده کنیم، بیان کرد: نتیجه دولت آقای روحانی این است که من دو هفته یکبار به دلیل شکایات کابینه دولت به دادگاه میروم. در زمان آقای احمدینژاد هم میرفتم. در زمان آقای احمدینژاد خبرگزاری فارس سه روز توقیف بود، اما او از توقیف روزنامه شرق انتقاد کرد.
در قسمت سوم این نشست شهرام شکیبا با بیان اینکه من "به عنوان یک مجری اینجا مینشینم و نظر نمیدهم"، نوبت را به محسنیان راد داد.
نظام جمهوری اسلامی تمایل سنگینی به عدم تکثر دارد
محسنیان راد در شروع قسمت سوم با اشاره به صحبتهای قوچانی مبنی بر برنامهریزی چهار ساله برای توقیف روزنامه «آسمان» گفت: آقای قوچانی میپرسند که آیا نمیشود از این خطا گذر کرد و جایگزینی برای آن وجود داشته باشد؟ من پاسخ میدهم اصلا نمیشود. نظام جمهوری اسلامی تمایل سنگینی به عدم تکثر دارد. اگر به غیر از این است دوستان میتوانند بروند و به قانون اساسی مراجعه کنند که در آن به صراحت گفته شده بانکها، شرکتهای بیمه و رادیو و تلویزیون باید در اختیار حکومت باشند، اما حکومت در جاهایی کوتاه میآید و با فرمولی بانکها و بیمهها را به بخش خصوصی میدهد، اما با چنین فرمولی رادیو و تلویزیون را نمیتواند به بخش خصوصی بدهد.
این استاد ارتباطات با اعتقاد بر اینکه زور زدن در راستای ایجاد تکثر مطبوعاتی، یک اتفاق غیر عادی در این نظام است یادآور شد: اگر میبینید که روزنامه تازهای منتشر میشود دلیلش تعارفاتی است که با هم کردهایم. براثر همین تعارفات افراد میروند روزنامه منتشر میکنند و سپس توقیف میشوند.
وی افزود: آقایان باید به این نکته توجه کنند که با ندانستنهایشان ذائقه رسانهای ایران را تغییر میدهند و زمانی متوجه میشوند که ذائقه رسانهای مخاطب دیگر تغییر کرده است.
تولیدات صدا و سیما دست ناشران خبرگزاری «فارس»
قوچانی در ادامه با بیان اینکه با این منطق من فکر میکنم در فضای قانون اساسی و قانون مطبوعات میشد به نحو بهتری رسانهها را اداره کرد، تأکید کرد: من مجددا تکرار میکنم مردم روزنامه میخوانند و من به عنوان کسی که بارها افتادهام و باز بلند شدهام میگویم که مردم روزنامه میخوانند. نفوذ بهتر از تیراژ است و این نفوذ هنوز دست رسانههای کاغذی است، اما متأسفانه اجازه داده نمیشود این ذائقه ادامه پیدا کند و تداوم داشته باشد.
سردبیر نشریه «صدا» با اعتقاد بر اینکه چرا نمیشود براساس اصل 44، صداوسیما تولید را رها کند و صرفا آنتن را حمایت کند، توضیح داد: اکنون در بخشهایی از صداوسیما تولید رها شده، اما به نهادهایی که ناشر خبرگزاریهای فارس و تسنیم هستند سپرده شده است. این خصوصیسازی نیست، بلکه اختصاصیسازی است.
او خطاب به موسوی که به او گفته بود شما از دفتر روزنامه همشهری رشد کردهاید، اظهار کرد: اگر ما اشتباه کردیم شما چرا اشتباه ما را ادامه دادهاید؟ شما زمانی میگفتید مطبوعات زنجیرهای، اکنون سایتهای زنجیرهای وجود دارد.
قوچانی در بخش پایانی صحبتهایش گفت: ما نه از بستن «9 دی» خوشحال میشویم و نه از بستن «آسمان». هر کسی که میخواهد، باید اجازه کار داشته باشد و موضوع دیگر این است که متأسفانه ما با اصل برخی چیزها مشکل داریم. در این مملکت یک انجمن صنفی روزنامهنگاری وجود ندارد. اگر به قول خودتان با افراد آن انجمن صنفی مشکل دارید، اصل انجمن صنفی که ایراد ندارد.
محسنیان راد نیز در پایان تأکید کرد: در ایران در سفره رسانهای چیزی وجود ندارد که بخواهد نیاز رسانهای مخاطب را تأمین کند.
منبع: ایسنا
نشست بررسی «ریزش مخاطب» که قرار بود یک میزگرد باشد، بیشتر رنگ و بوی مناظره به خود گرفت.
قوچانی در این وسط خیلی جالبه. قوچانی رو نه به خاطر شرق و همشهری و مهرنامه می شناسند بلکه اون رو به خاطر اینکه قوچانیه می شناسند اما این بنده خدا مدیرعامل فارس کیه
به نظر من تمام مشکل موجود در مهندسی رسانه ای مملکت ایدئولوژیک ما در همین جمله محسنیان راد نهفته است: « امروز در منابع ارتباطات که در ایران تدریس میشود کماکان کلمه مخاطب به کار میرود، اما وقتی که درون آن میرویم متوجه میشویم که مقصود User است. مخاطب اصطلاحی بود که از زمان ارسطو وجود داشته و به این معناست که مخاطب بر پای منبری نشسته و قرار است همه چیز را گوش دهد. مخاطب ویژگیهای یک موجود منفعل و شیفته فرمایشات را دارد. در حالی که مخاطب به معنای امروزی یک ارتباطگیر گزینشگر است.»
درسته که همه مطبوعات باید آزادی داشته باشند اما اون مروزنامه ای که خواهان حذف حق آزادی دیگرانه خودش محوم به تعطیلیه
به شدت با حرف قوچانی موافقم نفوذ بهتر از تیراژ است