گزارشی از یک اعدام و چند پرسش

در این میان، دختری هست که سالهایی نه چندان دور، غمگنانه‌ترین لحظات انسانی را زندگی خواهد کرد. او نه فقط به پدربزرگش گمان بد خواهد داشت که از جامعه‌اش نیز گله‌مندانه‌ترین پرسشهای بی‌پاسخ را خواهد داشت.

 

هفته‌ای که گذشت فرزانه مرادی همسرش را کشته بود یا نه، اعدام شد. بهمن ماه گذشته که زمان مقرر اعدام وی رسید او ماجرایی را با داور در میان گذاشت که سبب شد اجرای حکمش به تعویق بیفتد. فرزانه ادعا کرده بود که قتل کار الف بوده و اینکه وی قتل را تنها به دلیل تهدید الف و حقه‌ای پذیرفته که از وی خورده تا شاید اگر او قتل را بپذیرد، خانواده همسرش به‌خاطر دخترشان و اینکه او عروسشان است از خون پسرشان بگذرند. با این حال، پس از یک ماه وقفه در اجرای حکم و درخواست خانواده مقتول از عروسشان از وی برای اثبات این ادعا، مهلت فرزانه به سر رسید و دختر هشت ساله‌ای که چند سال پیش پدرش به‌صورت مشکوکی کشته شده بود حالا مادرش را از دست داد، آن هم به صورت اجرای حکم اعدام به دست پدربزرگش. پدر مقتول هم به گزارش «اعتماد» از اجرای حکم خرسند بوده است و به خبرنگاران گفته که خود بعدها همه ماجرا را برای نوه‌اش خواهد گفت.

وکیل فرزانه مرادی نیز که نتوانسته هنگام اجرای حکم کنار موکلش باشد، حالا که پرونده زندگی فرزانه مرادی مختومه شده، از جزئیات پرونده گله‌مند است، ولی او هم انگاری از پیگیری نواقص شکلی و ماهیتی پرونده منصرف شده است.

اگر اعدام فرزانه مرادی در اصفهان تا چند هفته بهترین بهانه برای رسانه‌های سیاسی برون‌مرزی خواهد بود تا بر طبلی بکوبند که آنان نقض حقوق بشر در ایران می‌خوانند، بسیاری از مردم هم ممکن است از این اندیشه نگذرند که چرا جناب قاضی در این‌باره تجدید نظر نکرد و چرا پدر داماد برای اجرای حکم درباره عروسش چنان سرسختی کرد.

در این میان، دختری هست که سالهایی نه چندان دور، غمگنانه‌ترین لحظات انسانی را زندگی خواهد کرد. او نه فقط به پدربزرگش گمان بد خواهد داشت که از جامعه‌اش نیز گله‌مندانه‌ترین پرسشهای بی‌پاسخ را خواهد داشت.

مردان سیاست و فرهنگ دربرابر این دست پرسش‌ها همه از یک پیکرند، پیکری که پیدا نیست تا کی زیر دشنه این‌گونه آسیب‌های روانی و اجتماعی دوام می‌آورد.

***

1. آیا با توجه به کثرت گزارش‌های مبنی بر خیانت به همسران در صفحه حوادث جراید و مطبوعات، نمی‌توان گفت تمایل زنان و مردان همسردار به زنان و مردان دیگر در ایران مسئله‌ای اجتماعی شده است؟

2. با توجه به اینکه فرزانه مرادی پیش‌تر در مصاحبه با خبرنگاری گفته بوده که به دلیل کم سن و سالی‌اش، خود در تصمیم‌گیری برای ازدواجش نقشی نداشته، آیا می‌توان گزارشی از دیگر خطرات و عواقب ازدواج‌های اجباری ارائه داد؟

3. ازدواج در سنین پایین در جامعه‌ای که رو به توسعه دارد با چه خطرات و عواقبی روبه‌روست؟

4. آیا خشونت نهفته در این داستان (هم‌دستی زنی با فاسقی برای کشتن همسرش و دیگر عدم عفو فرزانه در نزد خانواده مقتول) از نوع خشونت اجتماعی نهادینه شده است؟

5. چرا در این ماجرا زن به‌رغم تکذیب قتل نتوانست از اجرای حکم در امان بماند؟

6. چرا خانواده مقتول به‌رغم کوشش مادران صلح نخواستند از حق قصاص بگذرند؟

7. حکومت و جامعه در برابر دختر هشت ساله فرزانه مرادی که چند سال پیش پدرش را به‌صورتی چنان خشن از دست داده و اکنون مادرش به دیگر صورتی خشن، اعدام شده و از دست رفته، چه مسئولیتی دارند؟

8. آیا دختر هشت ساله فرزانه مرادی به‌دور از آسیب‌های روانی و اجتماعی می‌تواند در جامعه زندگی کند و بیاساید؟

9. چرا وکیل فرزانه مرادی نتوانسته در هنگام اجرای حکم در کنار موکلش باشد؟

10. چرا قوه قضائیه در چنین حوادث پرحاشیه از توضیحات رسانه‌ای و روشن کردن افکار عمومی فاصله می‌گیرد؟
در این میان، دختری هست که سالهایی نه چندان دور، غمگنانه‌ترین لحظات انسانی را زندگی خواهد کرد. او نه فقط به پدربزرگش گمان بد خواهد داشت که از جامعه‌اش نیز گله‌مندانه‌ترین پرسشهای بی‌پاسخ را خواهد داشت.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.