کتاب دینی تمدن‌ساز است

منظور از کتاب دینی چیست؟‌ اگر کتابی حاوی گفتارهایی دینی باشد، کتاب دینی به شمار می‌رود؟ این‌گونه نیست. گاهی کتابی سراسر حاوی گفتارهای دینی است، ولی نه دینی، بلکه ضد دینی است. یک کتاب می‌تواند کاملاً ظاهری دینی داشته باشد ولی در عمق، کتابی غیر دینی و ضد دینی باشد.

 

از این‌گونه کتاب‌ها کم نداریم. کتاب‌هایی نیز هستند که اساساً ظاهری دینی ندارند اما وقتی خواننده آن را مطالعه می‌کند، کاملاً در یک احساس، شعور و خودآگاهی دینی قرار می‌گیرد. آیا این‌گونه کتاب‌ها را کتاب دینی بدانیم یا نه؟ در حقیقت کتاب دینی، کتابی است که آگاهی‌بخشی دینی کند؛ شعور دینی را افزایش دهد و انسان را به تأمل دینی وادارد. گاهی کتابی از همین مقوله می‌تواند حتی با طرح یک سؤال، سرآغاز یک تحول دینی و معنوی در مخاطب شود. و گاه می‌تواند در عین حالی که هیچ نوع آگاهی دینی نمی دهد، به گونه‌ای شور دینی را در مخاطب زنده کند یا به تصحیح رفتار مخاطب بینجامد.

 

شاید پاره‌ای از ناشران، فرهیختگان و دست‌اندرکاران حوزه کتاب و نشر مقوله کتاب دینی را به اشتباه تعریف کرده‌اند و تلقی نادرستی از آن دارند. از همین‌جا پاره‌ای از آسیب‌ها آغاز می‌شود. کاش حداقل در فضای شهر قم که مرکز ناشران دینی، صاحب‌نظران و متصدیان نشر است، کارگاه‌هایی تشکیل می‌شد و از اساتید برای بازخوانی مجدد مقوله کتاب و به ویژه کتاب دینی استفاده می‌کردیم. به ویژه آن که امروزه تحولی در حوزه نشر پیش آمده و شاهد فضای مجازی و انواع مختلف نشر آثار فرهنگی هستیم.

 

به مقوله کتاب از ابعاد مختلفی می‌توان نگاه کرد. ساده‌ترین نگاه به حوزه نشر، پذیرفتن کتاب به عنوان یک کالا است. کتاب به حال محل داد و ستد قرار می‌گیرد و روی آن کار اقتصادی و مبادلات گردش مالی انجام می‌شود. این را نباید دست‌کم گرفت. باید نگاه درستی به اقتصاد نشر داشت. شاید اگر از همین زاویه به مبحث کتاب دینی نگاه کنیم، اتفاقات تازه‌ای در حوزه کتاب دینی روی دهد. چرا نباید بر همین اساس یعنی فعالیت اقتصادی، آثار نویسندگان در خارج از کشور نیز منتشر شود و مخاطب جذب کند؟

 

زاویه دیگر، نگاه به کتاب به عنوان یک رسانه است. کتاب وسیله انتقال پیام بین نویسنده و مخاطب است. از این زاویه کم‌تر به کتاب نگریسته شده است. آیا واقعاً ناشران به عنوان یک رسانه به کتاب نگاه می‌نگرند یا مجموعه‌ای از گفتارها که حامل معنایی مطلوب است؟ اگر کتاب را رسانه بدانیم، در رسانه عناصری وجود دارد که باید در بخش آسیب‌شناسی به آن توجه کرد. اولین عنصر در رسانه جذابیت است. اگر نتوانید عنصر جذابیت را وارد کنیم، چیزی به نام رسانه نداریم.

 

زاویه سوم، نگریستن به کتاب به عنوان یک جنس و پدیده فرهنگی است که بخشی از هویت و تمدن یک ملت تلقی می‌شود و می‌تواند تمدن‌سازی کند. این نگاهی متفاوت به کتاب است. کتاب چگونه می‌تواند حامل و یا پاسدار یک هویت باشد. زواید و پیرایه‌های یک هویت را بزداید و ارزش‌های یک هویت انسانی، اجتماعی و دینی را بازتاب دهد.

 

اگر به این سه تعریف از کتاب یعنی کتاب به عنوان کالا، رسانه و عنصر فرهنگی ـ تمدنی عمیق‌تر توجه کنیم، خواهیم دید که با چند ورق کاغذ و نوشتاری که نویسنده‌ای می‌نویسد و خواننده‌ای می‌خواند، مواجه نیستیم. باید این را جدی گرفت. کتاب در تاریخ تمدن بشری، بخشی از هویت یک جامعه انسانی است. امروز همه تمدن‌ها به نگارش و ماندگاری میراث خود افتخار می‌کنند. هیچ ملتی نیست که آثار مکتوبی داشته باشد و امروز آن را عرضه نکند. به عبارت دیگر کتاب دینی را باید این‌گونه تعریف کرد: «کالایی رسانه‌ای، دارای بعد تمدنی ـ فرهنگی و حامل بخشی از فرهنگ دینی ما». اگر اثری واجد یکی از این عناصر نباشد، نباید آن را کتاب دینی نامید.

 

آسیب‌های حوزه کتاب دینی چیست؟

باید ابتدا آسیب‌ها را شناخت و در مرحله بعد به درمان آن پرداخت. برخی آسیب‌ها روشن هستند و همه به وجود آن پی می‌برند اما پاره‌ای آسیب‌ها ناشناخته‌اند. پاره‌ای از آسیب‌ها را حتی اهل فن نیز درنمی‌یابند و گاه گرفتارش می‌شوند. آسیب‌های حوزه کتاب را به دو دسته می‌توان تقسیم کرد. پاره‌ای از این آسیب‌ها، فساد فرهنگی است. مانند سودجویی در نام و موقعیت. کسانی هستند که صرفاً برای کسب درآمد بیشتر هر چیزی را منتشر می‌کنند. عده‌ای نیز که بعضاً‌ از طبقه نخبگان هستند، از محصولات فرهنگی که حاصل زحمت دیگران است، استفاده نابه‌جا می‌کنند. مثلاً کتابی می‌نویسند که گاه بخش اعظم آن برگرفته از کتاب نویسنده‌ای دیگر است و تنها با تغییراتی جزئی به دست چاپ سپرده می‌شود. این کار در کتاب‌های عمومی، یک جنایت فرهنگی به شمار می‌رود اما وقتی در فضای دینی چنین سرقتی روی می‌دهد و حق معنوی دیگری ضایع می‌شود، مسئله حساس‌تر و بغرنج‌تر می‌شود. گاه این قبیل امور از سر کینه‌توزی و دشمنی رخ می‌دهد. قلم به دست می‌گیرند و به نام دین، عالماً و عامداً به بنیان فرهنگ دینی ضربه می‌زنند.

 

برای دفع چنین آسیب‌هایی باید راه‌کارهایی در نظر گرفت. یکی از آن‌ها کنترل مستقیم و غیر مستقیم است. همین‌طور نظام تشویق و تنبیه. نظام تنبیه صرفاً نباید منتهی به ممنوعیت نشر یک اثر باشد. آیا فردی که دارای این نوع فساد مالی، عقیدتی و یا امثال این‌ها است، حق ورود به عرصه فرهنگی کشور را دارد؟ باید در صلاحیت و شایستگی چنین افرادی تردید کرد.

 

از دیگر آسیب‌های حوزه کتاب و به تبع آن کتاب دینی، عدم توجه به مقوله ویرایش و اغلاط چاپی است. ناشر اثر را از مؤلف دریافت می‌کند و بدون ویرایش ادبی به دست چاپ می‌سپارد. این کار فقط خیانت به عرصه چاپ و نشر نیست بلکه خیانت به عرصه فرهنگ دینی است. اگر مخاطبی از همان آغاز اثر با مفاهیم و عبارت‌های مبهم و گیج کننده مواجه شود، شاید هرگز سراغ این دست کتب دینی نرود و موجود دل‌زدگی مخاطب از مفاهیم دینی شود. لذا باید به جذابیت جلد، ادبیات انتقال مطلب، نوع صفحه‌آرایی و قلم زیبا و مناسب توجه ویژه داشت. این کار در حوزه نشر دینی کم‌ترین سهم را دارد. البته گاه مشکل از آن سو است. یعنی مؤلف چند سال وقت می‌گذارد و اثری علمی می‌آفریند اما وقتی ناشر می‌خواهد اثر را به دست ویراستار بسپارد، با مخالفت مؤلف مواجه می‌شود و مؤلف اظهار می‌کند که نیازی به ویراستار نیست و خودم کار را دیده‌ام.

 

از دیگر آسیب‌های حوزه نشر، عدم توجه به مخاطب است. نویسنده و ناشر باید به این نکته توجه کنند که یک طرف مسئله کتاب، مخاطب قرار دارد. لذا باید با توجه به نیاز مخاطب و شرایط سنی او دست به قلم برد. گاه در کتاب‌های دینی ویژه کودکان محتوایی عرضه می‌شود که برای مخاطب خردسال یا نوجوان همانند سم مهلک است. یعنی مطلبی عرضه می‌شود که نه تنها برای مخاطب با این محدوده سنی مفید نیست بلکه مضر نیز هست.
منظور از کتاب دینی چیست؟‌ اگر کتابی حاوی گفتارهایی دینی باشد، کتاب دینی به شمار می‌رود؟ این‌گونه نیست. گاهی کتابی سراسر حاوی گفتارهای دینی است، ولی نه دینی، بلکه ضد دینی است. یک کتاب می‌تواند کاملاً ظاهری دینی داشته باشد ولی در عمق، کتابی غیر دینی و ضد دینی باشد.حجت‌الاسلام محمدتقی سبحانی:

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.