بهائیت و جشن کریسمس

ادعای بهائیان که برای تمام انسان‌ها با هر دینی احترام قائل‌اند، نقابی است که در مجامع عمومی برای جذب ناآگاهان و ساده‌باوران بر چهره دارند. آنها حتی جشن کریسمس را که خرافه می‌دانند، به منظور تبلیغ و جلب نظر دیگران برگزار می‌کنند.

کریسمس و کاج‌های چراغانی‌شده‌اش، گرچه ارتباط چندانی با فرهنگ ایرانیان ندارد، اما به واسطه حضور مسیحیان و آزادی قانونی‌شان برای برپایی جشن‌ها، از اوایل دی‌ماه رنگ و بوی این مراسم پر زرق و برق در گوشه و کنار به چشم می‌خورد.

رفتار متناقض بهاییت برای نفوذ در بین ادیان و مذاهب

در این میان تصاویر و فعالیت‌هایی با رنگ و لعاب کریسمس از بهاییان نیز منتشر می‌شود. مثلاً در بعضی رسانه‌های وابسته به تشکیلات، عکس‌هایی از چراغانیِ خیابانِ منتهی به محلِ دفنِ «حسینعلی نوری» در «حیفا» به مناسبت کریسمس را با این توضیح منتشر می‌کنند که: «این نورها هم براى عید کریسمس است و زیبایى آن با درخشش عروس کرمل که بر صدر مستقر است کامل مى‌شود».

مشابه این رفتار و حضور بهاییان در جشن‌هایی مثل «هالووین» که باز هم به نوعی، ریشه اعتقادی و آمیخته با مسیحیت دارند، به چشم می‌خورد.

صرف نظر از پیشینه تاریخی این مراسم و بهره‌برداری‌هایی که جریان‌های مختلف مسیحی از آن داشته‌اند، می‌خواهیم رویکرد بهاییان و هدف آنان را از خودنمایی در مراسم‌های اینچنینی بررسی کنیم.

«عباس افندی»، دومین سرکرده بهاییان، جشن کریسمس، شادی در آن و نمادهایش مثل درخت کاج آذین‌بندی شده را خرافات و اهل آن را بی‌بصیرت و متوهم می‌دانست: «فی‌الحقیقه، نفوسی که در یوم جشن مسرور بودند و از درختی که بنا به آداب و عادات اعصار کهن آذین بسته شده بود، لذت بردند، اهل خرافات و اوهامند.

قسم به جلال الهی که اگر آن‌ها در زمان مسیح بودند، از آن حضرت، اعراض می‌کردند و وجه متبسم و جلیل ایشان را نمی‌دیدند اما امروز، بدون بصیرت و تشخیص در غدیر خرافات مستغرقند.» همان‌طور که مشهود است، عباس افندی در ادعای خود مبنی بر متوهم و معاند بودن مسیحیان، چنان اطمینانی دارد که بدون اینکه هیچ استثنائی قائل شود، به نام‌های بزرگ خداوند قسم می‌خورد!

تزئینات و جشن کریسمس توسط بهاییت

از طرفی، بهاییان ادعا می‌کنند باورشان عاری از هرگونه خرافات بوده و در توجیه برخی فعالیت‌های اجتماعی خود، پای از بین بردن خرافات و مقابله با آن را وسط می‌کشند. آن‌ها مدعی به‌روز بودن بهاییت هستند و می‌گویند هر آنچه سردمداران‌شان گفته‌اند پیشرو و مطابق علم روز است.

بنابراین، با توجه به سخن دومین رهبرشان، گمان می‌شود اعضای این فرقه باید از اعمالی که وی، خرافات و اوهام نامیده، پرهیز کرده و در جهت مقابله با آن برآیند.

حال آنکه با گذشت کمتر از دو قرن، خودِ بهاییان هم نمی‌توانند فرامین سرانشان را اجرا کنند یا حداقل ترجیح می‌دهند خود را چیزی غیر از آنچه واقعاً هستند، نشان دهند.

مراحل ضروری بهاییت برای فرمانروایی جهان

در حقیقت همه برنامه‌ریزی‌ها و اعمال و رفتار یک بهایی، به سود تشکیلات و تبلیغات مد نظرشان، ارتباط پیدا می‌کند. اگر امروز مراسمی مرسوم باشد و مورد اقبال عموم قرار گیرد، اعضای این تشکیلات هم همه اصطلاحاً اعتقاداتشان را نادیده گرفته و برای تبلیغ و جلب نظر دیگران، همان مراسم را انجام می‌دهند.

اما نباید فراموش کرد که همه این کارها برای رسیدن به هدف فرقه یعنی جذب غیربهاییان و در نهایت در دست گرفتن زمام امور، صورت می‌پذیرد. بهاییت برای آنچه در مورد رسمیت یافتن و فرامانروایی جهان در خیال دارد، طی هفت مرحله را ضروری می‌داند:

۱. مجهولیت.
۲. مظلومیت و مقهوریت.
۳. انفصال از دیگر ادیان.
۴. استقلال بهاییت.
۵. رسمیت یافتن بهاییت.
۶. ظهور سلطه زمینی امر و ادغام سازمان کشوری با نظام بهایی.
۷. استقرار سلطنت بهایی در سطح بین‌المللی و آغاز عصر ذهبی دور بهایی.»

اگر بخواهیم سیری از چگونگی گذراندن این مراحل نشان دهیم، می‌توان این‌طور گفت که فرقه در یک اجتماع ـ با هر پیش‌زمینه اعتقادی ـ نفوذ کرده و می‌کوشد جایگاهی اجتماعی در میان افراد پیدا کند.

این جایگاه، با توجه به برنامه‌ریزی‌ها از طریق فعالیت‌های ظاهراً سازنده و آموزش‌های مورد نیاز منطقه، شروع می‌شود. در این مرحله، در مورد فرقه و چند و چونش به مخاطبان چیز خاصی گفته نمی‌شود، به نحوی‌که حتی بعضاً بهاییان فعال در آن منطقه خاص، ایدئولوژی مردم بومی را می‌پذیرند و بر طبق آداب و رسوم آن‌ها عمل می‌کنند.

همان‌طور که «حسینعلی نوری»، اولین سرکرده بهایی به حمام و مساجد مسلمانان رفت و آمد داشت یا حتی عباس افندی به اقامه‌ نماز جماعت در مساجد، آن‌هم به عنوان پیشنماز می‌پرداخت! در کشورهای مسیحی‌نشین هم بهاییان، رفتاری منطبق با سنت‌های مسیحیت داشتند و مثلاً فرزندانشان را غسل تعمید می‌دادند یا حتی در کلیسا‌ها فعالیت می‌کردند.

رویکرد بهاییت نسبت به مناسبت‌های غیربهائی

اما آنچه بعدتر مورد دستور تشکیلات قرار می‌گرفت، رفتارهای قبل را نقض می‌کرد. کم‌کم با صراحتی بیشتر از دینی تازه صحبت به میان آورده و ایدئولوژی متفاوتی را که برای خود قائلند، بروز می‌دهند.

طبیعتاً وقتی کمی از بهاییت را برای اجتماع رو کنند، بالأخره افراد مطلع و اهل بصیرت به ماهیت استعماری فرقه و اهداف نه‌چندان انسان‌دوستانه‌شان پی می‌برند.

این مسئله مخصوصاً در جوامع بزرگ‌تر، نمود بیشتری پیدا کرده و باعث می‌شود جلوی برخی تحرکات اعضا گرفته شود، حتی در غیر این صورت هم بالأخره بهاییان، مستمسکی برای مظلوم‌نمایی پیدا می‌کنند.

بعد از آنکه همه چیز عیان شد، بهاییان تفاوت بیشتری نشان می‌دهند و حتی کار به آنجا می‌کشد که کسانی را که همچنان بر طبق آداب و رسوم غیر‌بهایی رفتار کنند، منع و سرزنش کرده و در برخی موارد حتی به طرد شدن هم می‌انجامد.

همان‌طور که «شوقی افندی»، سومین سرکرده تشکیلات بهایی می‌گوید: «…همچنین تنبیه (طرد اداری) در مورد کسانی که نسبت به کناره‌گیری خود از فعالیت‌های سیاسی و کلیسایی مصرانه امتناع می‌ورزند، باید اعمال گردد.

این اصل و روالی است عمومی که در سراسر دنیای بهایی رعایت می‌گردد.» در همین کتاب، در توضیح جمله‌ای دیگر از شوقی افندی، صراحتاً بیان شده «برگزاری جشن‌های مربوط به تعطیلات مذهبی مسیحی توسط احبای الهی [بهاییان]، مجاز نیست.»

این دستورالعمل‌ها نشان می‌دهد بهاییت، در این مرحله شدیداً به استقلال از سایرین اهتمام دارد و به دنبال رسمیت یافتن در جامعه است. دو مرحله آخر هم که در عین واضح بودن نیت، از پیچیدگی‌های خاص سازمانی برخوردار بوده که مورد بحث در این نوشتار نمی‌باشد.

اما برخلاف آنچه بهاییان ادعا می‌کنند، فرقه نتوانسته پیشرفت چندانی در گذراندن این مراحل داشته باشد، مثلاً جملات آغاز متن که از سخنان عباس افندی بود، در شرایطی گفته شده که بهاییان و سرانشان، خود را در وضعیت مطلوبی پنداشته و به دنبال نفی تمام سنت‌های غیربهایی بودند.

کوتاه آمدن بهاییت از مواضع برای فرصت طلبی و تبلیغ خود

حتی شوقی افندی هم متکبرانه به دنبال نفی تمام سنت‌های غیربهایی بود. اما هرچه پیش رفتند، با فهم اینکه جلب نظر و به نوعی فریب همه مردم، کار چندان ساده‌ای هم نبوده و برنامه‌ریزی‌های عمیق‌تری می‌طلبد، تا حدی از مواضع خود کوتاه آمدند.

بنابراین با گذشت زمان، مرکز اصلی فرقه در پیامی ابلاغ کرد: «بهاییان می‌توانند و می‌بایست در مراسم و آیین‌های سنتی و فرهنگی بی‌ضرر شرکت کنند؛ در اتخاذ تصمیم که آیا در چنین فعالیت‌هایی مشارکت نمایند یا خیر؟

احبا باید احتیاط لازم در رعایت اعتدال را نموده و از دو بی‌نهایت احتراز نمایند: یکی دوری و جدا کردن بی‌جهت خودشان از مراسم و آیین‌های بی‌ضرر فرهنگی و بیگانگی خودشان از خانواده‌ها و دوستان غیربهایی و دیگری، ادامه عادت و عرف منسوخ آیین‌ها و رسوم ظهورات قبل و بنابراین تضعیف استقلال دیانت بهایی و ایجاد امتیاز نامطلوب مابین خودشان و دوستان و پیروان بهایی.»

اینکه بهاییان «باید» شرکت کنند، به دلیل امکان فرصت تبلیغی و دیده شدن در بین سایرین است و کلمه «بی‌ضرر»، معطوف می‌شود به عدم‌تأثیرپذیری که به طور کلی به منفعت‌طلبی و ابن‌الوقت بودن این تشکیلات اشاره می‌کند. منظور تشکیلات از به کار بردن لفظ «بی‌ضرر» آن است که ماهیت مذهبی مراسم، نمود چندانی نداشته باشد.

همچنان که در خصوص کریسمس، استحاله مفهوم مذهبی آن، این جشن را به جایی رسانده که به عقیده بسیاری، از اهداف اولیه‌اش -که رویکردی مذهبی در بر داشت- فاصله گرفته و بیشتر جنبه تفریحی و سرگرم‌کننده یافته‌است.

«کریسمس از ابتدا مورد توجه گروه‌های فرصت‌طلب بود و غلبه رویکردهای سکولاریستی بر آن، باعث شده هم‌اکنون بیشتر به عنوان جشنی غیرمذهبی برگزار شود.»

مراکز تصمیم‌گیری تشکیلات،‌ این تغییر رویه و نقض نص سران فرقه عمل کردن را هم، این‌گونه توجیه می‌کنند: «تعدادی مراسم به خصوص مذهبی وجود دارند که احبا نباید به جهت حفظ و صیانت و استقلال امرا… در آن‌ها شرکت نمایند.

به همین مناسبت، حضرت ولی محبوب امرا… به یکی از محافل ملیه چنین توصیه می‌فرمایند: «در این ایام، دوستان بایستی در حد ممکن و سعی بلیغ به وسیله اعمال استقلال دیانت مقدس الهی را به سایرین بنمایانند و آن را از سایر عادت و رسوم و مراسم عبادی و عادات بی‌اعتبار و منسوخ گذشته، آزاد و رها سازند»».

در ادامه تشکیلات، توضیحات خود برای زیرپا گذاشتن این فرامین و تأکید بر حضور فعال در اجتماعات مختلف را این‌گونه ابراز می‌کند: «بیت‌العدل توضیح می‌فرمایند که احبا حتی الامر از یکسو شرایط اعتدال بین پیروی از امرا… و اطاعت از قوانین و تعالیم و از سوی دیگر، اهمیت نقش خود در اجتماع را کاملاً رعایت نمایند….همچنین بایستی همواره در خاطر داشت که ترک دادن بهاییان از عادات و سنتی که برای قرن‌ها در بین جوامع بشری رواج داشته، یک امر و جریان تدریجی است و نیاز به گذشت زمان دارد، بنابراین محفل ملی بایستی از سختی و خشونت این‌گونه موضوعات جلوگیری نماید».

چرا بهاییت آیین‌های دیگر ادیان را گرامی می‌دارند؟

در جایی دیگر، مرکز اصلی فرقه بر این نکته تأکید دارد که این حضور بهاییان، فقط برای جلب نظر اغیار و تا زمانی است که بهاییت به اندازه کافی قدرتمند نشده باشد، اما بهاییان به خودی خود و در درون جمع‌های خودمانی، نباید برای این‌گونه مراسم‌ها شأنی قائل باشند: «در این رابطه بین آنچه بهاییان بین خود انجام می‌دهند و آنچه در ارتباط و مصاحبت با دوستان و منسوبین غیربهایی انجام می‌دهند، تفاوتی وجود دارد.

ذیلاً، سؤالی را که یکی از احبا از حضرت ولی امرا… پرسیده و سپس جوابی که از طرف هیکل مبارک در مکتوب مورخ ۱۹ مارس ۱۹۳۸ صدور یافته، و شما با آن آشنا هستید، نقل می‌کنیم. توجه به این نکته اهمیت دارد که در جواب سؤال مزبور، عبارت «در ارتباط با یکدیگر» به کار رفته است:

سؤال: آیا ما بهاییان باید به رعایت تعطیلات مسیحی، از قبیل کریسمس و شروع سال نو، با اهدای هدایا، ارسال کارت‌های تبریک، استفاده از درخت کریسمس و غیره ادامه دهیم؟

جواب: و اما رعایت و تکریم تعطیلات مسیحی توسط احباء، یقینا ارجح و اولی و حتی فوق‌العاده مقرون به مصلحت آنکه احباء در ارتباط با یکدیگر، رعایت تعطیلاتی از قبیل کریسمس و سال نو را متوقف سازند و اجتماعات جشن و اعیاد خود با این ماهیت را در طی ایام هاء و نوروز برگزار نمایند.

مضافاً، ما هدایت زیر را نیز در اختیار داریم: بهاییان باید جشن گرفتن ایام مقدسه مسیحی از قبیل کریسمس را متوقف سازند. همین اصل در خصوص بهاییانی که اصل و نسب کلیمی و مسلمان و غیره دارند نیز صادق است اما لزومی ندارد که در حال حاضر، محافل روحانی این اصل را تنفیذ نمایند.

بلکه هر یک از آحاد احباء باید وجداناً عملی ساختن آن را شروع نماید والّا، ناس ابداً آگاه نخواهند شد که ما مؤمنین به دیانتی جدید هستیم، بلکه بر این تصور باقی خواهند ماند که ما نفوسی هستیم که در آنِ واحد، دو یا سه اعتقاد داریم.(ترجمه مکتوب، مورخ ۱۵ اوت ۱۹۵۷ از طرف حضرت ولی امرا… به یکی از احبا)

بنابراین تشکیلات، ذاتاً خواهان حذف بزرگداشت هرگونه مراسم مذهبی غیربهائی است، اما از طرفی هم شدیداً نیاز به خودنمایی و دیده شدن دارد و می‌داند با ردّ تمام دلبستگی‌های مردم، نمی‌تواند هیچ محبوبیتی برای خود کسب نماید.

به همین دلیل به دنبال ایجاد رسم و رسوماتی متفاوت می‌گردد، ولی از طرف دیگر در برخی مراسم‌ها که بی‌خطر بودنشان از نظر فرقه تأیید شده، حضور فعال و تبلیغی دارد.

برای مثال، بعد از عید سال نوی میلادی و قبل از نوروز باستانی، بهاییت سعی کرده عیدی برای خودش دست و پا کند و پنج روز قبل از آغاز بهار را ایام «هاء» نامیده‌است. به گفته خود بهاییان، این ایام «فرصتی است برای مهمان‌نوازی و ایجاد همبستگی‌های اجتماعی قوی‌تر حتی با افرادی که از قبل آشنایی کمتری با ایشان وجود داشته‌است.

این دوران را می‌توان زمانی مناسب برای افزایش دایره ارتباطات دانست. «حضرت ولی امرا…، این ایام را زمانی مناسب برای ارائه «هدیه» می‌دانند.

این پیشنهاد از آن سو است که بسیاری از بهاییان در کشورهای مسیحی، روزهای کریسمس را زمانی برای مهمان‌نوازی و ارائه دادن هدیه می‌دانستند، که به دلیل ماهیت مذهبی کریسمس، حضرت ولی امرا… با هدف تأکید بر استقلال امر بهایی از آیین مسیحیت، ایام عطا را برای ارائه هدیه و مهمان‌نوازی‌های ویژه پیشنهاد کرده‌اند… این دوران همچنین می‌تواند سرآغازی مناسب برای ایجاد ارتباطاتی جدید و گفتگوهای معناداری شود که نمایانگر بخشش از باارزش‌ترین دارایی‌ها، یعنی اعتقادات بهایی است».

در نتیجه، این ادعای بهاییان که برای تمام انسان‌ها با هر دینی احترام قائل‌اند، تنها نقابی است که در مجامع عمومی و شبکه‌های اینترنتی، برای جذب ناآگاهان و ساده‌باوران بر چهره دارند.

چراکه با وجود چنین نظرات متحجرانه‌ای از سران بهایی و برنامه‌ریزی‌های دیکته‌شده برای سلطه بر همگان، با این نمایش‌های رنگین مخصوصاً در مناسبت‌هایی که ماهیت اعتقادی‌شان کم‌رنگ شده، فقط می‌خواهند با سر دادن ندای روح و ریحان خود، گوش حقیقت‌جویان را کَر نمایند اما نباید فریب خورد، چراکه نه توهین‌های سران بهایی، تازگی دارد و نه دورویی و رفتار فریبکارانه‌ تشکیلاتشان.

«از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنند/ تا کاج جشن‌های زمستانی‌ات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست / گاهی بهانه‌‌ای است که قربانی‌ات کنند»

منبع خبرگزاری فارس
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.